• لطف می کنید خودتون رو برای دوستان معرفی کنید.

نیما فریدنی،۲۳ ساله،از اصفهان و دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران.

 

  • ورودی چه سالی و کدوم دانشگاه بودین؟

۹۴ مهندسی برق دانشگاه اصفهان و سپس تغییررشته و ورودی۹۶ روانشناسی دانشگاه اصفهان.

 

  • از کدوم یکی از خدمات روان آموز استفاده می کردین و نظرتون چی بود؟

کنکورهای سالهای قبل،مصاحبه با رتبه‌های برتر،مشاوره المپیاد (که این مورد را فقط در روان آموز پیدا کردم و منحصر بفرد بود).

 

  • چه خدماتی از روان آموز را  به دوستانتون توصیه می کنید؟

سایت بطورکلی و فلش کارت‌ها که البته متاسفانه نخوانده‌ام اما خود این کار بسیار در صرفه‌جویی زمان کمک میکند.

 

  • اولین قدمی که برای شروع برداشتید، چی بود؟

انتخاب همدرس،مشورت با رتبه برتر سال قبل

 

  • اولین سالی بود که کنکور می دادید؟ اگرنه. فکر می کنید مهم ترین اشتباهات قبلیتون چی بود که امسال تکرارش نکردید و از همون ابتدا حواستون بهش بود؟

بله

 

  • از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین که با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ کی مرور کنید و غیره؟

تقریبا بله؛حدودی کلی از روند داشتم که به مرور جزئی‌تر و دقیق‌تر شد.

 

  • میدونیم که برنامه ریزی طی مسیر یک موضوع شخصی است و از فردی به فردی متفاوته. اما هر برنامه ریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردید که فکر میکنید باعث موفقیت شما بود و باید به بقیه منتقلش کنیم؟

حتما یک روز در هر هفته (ترجیحا جمعه) را به استراحت کامل اختصاص دهید.این کار چند خاصیت دارد:

۱.به ذهن یک استراحت داده میشود

۲.مطالب در ذهن طبقه‌بندی میشود

۳.مهمتر از همه،فرصتی است برای یکبار از نو دیدن مسائل و برنامه

۴.قوت و نشاط در مطالعه‌ی هفته‌ی بعد را به همراه دارد.

 

  • زمان آزاد شما برای درس خوندن چه طور بود و چطور تنظیم کردید که مطالعه منظم صورت بگیره؟ فکر میکنید برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟

دو ماه مانده به کنکورشروع کردم که با تأخیرهای چند بار حدود شش ماه شد اما خالصانه حدود ۴ ماه مطالعه جدی و منظم بود که خوب و اولویت و تمرکز من تنها روی کنکور بود و در این مدت هر فعالیت دیگر را تا جایی که می شد انجام نمی‌دادم و در تنظیم برنامه هم نکته اصلی در نظر گرفتن تمرکز به عنوان نقطه ثقل مطالعه است یعنی هر کار غیر مرتبط در این مدت به حاشیه برود یا حذف شود و مطالعه حتماً پیوسته باشد و در مراحل بعدی تنظیم ساعت خواب هم کمک زیادی می‌کند.

 

  • لیست منابع یکی از مهمترین چیزهایی هست که برای مطالعه از ابتدا مشخص می کنیم. شما چه منابعی رو مطالعه کردین و نظرتون درباره هر کدوم از منابع چی هست؟

آمار و روش‌تحقیق: مدرسان شریف؛ کامل و جامع و ساده بطوریکه اگر کسی مشکل جدی و پایه‌ای در این درس نداشته باشد،بعید است به منبع دیگری نیاز داشته باشد.

روانشناسی رشد: نظریه‌های رشد ویلیام کرین(برخی فصلها)،مدرسان شریف

روانشناسی تربیتی: روانشناسی پرورشی نوین علی اکبر سیف،تست‌های پوران پژوهش

روانشناسی عمومی: خیلی منبع خاصی ندارد چون پراکندگی زیادی دارد و مرور تست‌های سال‌های قبل بهترین گزینه است،البته کسانی که کارشناسی روانشناسی هستند از این حیث جلو هستند چون اطلاعات دوران کارشناسی کمک خوبی میکند،میتوان برای منظم‌تر شدن مطالعه از کتب منبع اصلی مثل هیلگارد استفاده کرد اما وقت زیادی میگیرد و کتب کمک آموزشی مثل مدرسان شریف یا پوران پژوهش مناسب‌تر هستند

متون:بستگی به سطح زبان فرد دارد،اگر مشکل جدی در فهم ساختارها (گرامر) نیست فقط باید گستره‌ی واژگان را افزایش داد با دو روش:۱.فلش‌کارت ‌هایی مثل 504  ۲.کنکورهای سالهای قبل و خواندن متون انگلیسی مرتبط با روانشناسی

یکی از کارهای مهم و اصلی هم اینست که هر پنجشنبه صبح را به پاسخدهی کامل به کنکورهای سالهای قبل اختصاص بدهید و نکات مهم سوالات را پس از اتمام آزمون یادداشت کنید که  مرور این یادداشت ها روز قبل کنکور بسیار مفید است

 

  • در درس خاصی ضعیف بودید؟ و برای این درس چه کردید؟

خیر

 

  • نقطه قوت شما در چه درسی بود؟ این نقطه قوت چه طور به وجود اومده بود و برای بهره گیری بهتر از این نقطه قوت چه کردید؟

آمار و متون

آمار به علت سابقه‌ی رشته‌ی ریاضی و متون هم از کلاس‌های زبان

درس متون را درهفته و روزی ۱ساعت پخش کردم که هم وقت بیشتر و متمرکزتری برای دروس دیگر داشته باشم و هم در خود این درس‌ درصد بالایی کسب کنم.

 

  • برای مرور منظم درس ها از چه روشی استفاده می کردید؟

خلاصه‌نویسی یا حاشیه نویسی در کتاب برای نکات ریز و پرسوال

اتمام همه‌ی منابع 5 هفته مانده به کنکور و پخش کردن ۴ درس در ۴ هفته (هر هفته مربوط به مرور و جمع‌بندی یک درس) و درس پنجم (متون) هم در این ۴هفته به این شکل: هفته‌ای ۳بار ظهرها سوالات کنکور سالهای قبل درس متون (از کنکورهای رشته‌های دیگر مثلا مشاوره،علوم تربیتی و.. هم میتوان استفاده کرد)

هفته‌ پایانی هم یک روز در میان،کنکور سال قبل و دوسال قبل با شرایط مشابه کنکور(همان ساعت و با همان حالت رسمی)

 

  • چه مسایلی طی راه برای شما پیش میامد که شما رو خسته یا ناامید کنه؟ با این فکرها و مسایل چکار می کردید؟

تاخیر ۴باره‌ی کنکور و تصمیم به تغییر ساعت خواب

انتخاب همدرس و همفکر کمک بسیار قابل توجهی به رفع همه‌ی موانع میکند: صحبت در مورد درس‌ها و تصمیم‌ها، تفریح، برنامه‌ریزی یا وعده‌هایی جهت تنظیم برنامه با هم (مثلا من و دوستم برای تنظیم ساعت درس و خواب جریمه‌ی نقدی گذاشتیم و پس از کنکور هم با همان جریمه‌ها،یک شام مفصل خوردیم.) 

 

  • آیا جایی آزمون آزمایشی میدادین و اگر میدادین نتایجش و فیدبکی که ازش میگرفتین چطور بود؟

آزمون را کلا نه توصیه و نه رد میکنم.کاملا بستگی به خود فرد دارد.من به شخصه چون یک هفته مانده به کنکور مطالعه و مرور منابع را تمام کرده‌بودم، از طرفی هم دیدی نسبت به شکل کنکور نداشتم و تا حدی هم استرس داشتم،تصمیم گرفتم آزمون جامع آخر را شرکت کنم که بسیار در جمع‌بندی، مطالعه‌ی نکات مهم و جامانده و البته یک سنجش از خودم به من کمک کرد.

 

  • فکر می کنید برجسته ترین ویژگی یا ویژگی هایی شخص شما که در موفقیت شما موثر بوده چه چیزهایی هست؟

قطعا و بدون هیچ تعارفی خانواده،سپس دوستم که در درس خواندن با همه‌ی افت و خیزهایش کاملا همراه هم بودیم و اینکه هر دو از اول هدفمان برای کنکور روشن بود.من از ابتدا میخواستم رتبه‌ی ۱ بشوم و ایشان هم میخواست دانشگاه شریف قبول بشود که شد.

 

  • به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردید، فکر می کنید این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور کردید چه چیزهایی به شما یاد داد؟

اولویت دادن به کارها و مهم‌ترینش مدل زندگی و شیوه‌ی هدایتی خدا؛ به این معنی که به من ثابت شد مسیر رشد هیچ وقت واضح و روشن نبوده و نخواهد هم بود. این هم با مروری در تجربه‌ی گذشتگان و هم با تفکر مشخص میشود. به نظرم همه‌ی حرف در این بیت شعر عطار است:

“تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/خود راه بگویدت که چون باید رفت”

 

  • چه کسانی را بیش از همه در موفقیت خودتون موثر می دونید؟

رسم است که به عادت از مادر و پدر نام ببرند اما مطمئنم که این مورد برای من فراتر از حد معمول بود؛ بلاشک این موفقیت ۹۰ درصدش به خاطر مادرم است و این نه فقط مربوط به مواردی مثل تغذیه و شرایط زندگی و این دست چیزها باشد بلکه مهمتر از همه فهم شرایط و موقعیت ها و مشورت‌های بجا، دلگرمی دادن و انگیزه دادن برای پیشرفت بود و من واقعا و قلبا دوست داشتم رتبه‌ی ۱ بشوم که بتوانم مادرم را خوشحال کنم.

پس از آن دوست عزیرم آقای “حامد فارسی” که شاید اگر همدرس بودن با ایشان نبود،نزدیکی‌های این رتبه هم نمیشدم و در آخر هم رتبه‌ی ۲ سال قبل آقای “محمد رمضان زاده” که برادرانه وقت زیادی برای بنده گذاشتند و نکات ریز و بسیار دقیقی را گوشزد کردند که مطالعه‌ی مرا بسیار مفید و دقیق کرد.

 

  • ممنونم از وقتی که برامون گذاشتین. اگر سوالی بوده که من نپرسیدم یا سخنی که خودتون دوست دارین بگین ما می شنویم.

نظرم به حتم اینست که ارزش انسانها به اراده‌ی آنهاست و ملاک و معیار ارزش آنها به تصمیم‌شان و ایستادن همه‌جوره پای آنست و جالب آنکه هر چه بیش تر صاحب این روحیه باشند،دوست داشتنی‌تر هم میشوند.

 

  • ما یک جمله اخر مصاحبه ها از دوستان برای به یادگار میگیریم. شما چه جمله ای رو برای ما یادگار می گذارید.

یک جمله عالی است از مرحوم نادر ابراهیمی که می گوید:” انسان بی حادثه قهرمان را می‌خواهد چه کند؟”  آدمی که در زندگی اش اساسا مسئله‌ای ندارد، غمی ندارد، مشکلی ندارد هیچ وقت نه از حرف‌های حساب و نه از الگوهای موفق تاریخ الهام می‌گیرد؛ بنابراین حرفم این است که باید غم‌ها و مسائل را در آغوش گرفت چون همینها قرار است برای ما تولید فکر کنند و ما را بسازند.