مصاحبه با رتبه 94 عمومی
- سلام، وقتتون بخیر. ممنون میشیم خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنین. (نام و نام خانوادگی، سن، شهر محل سکونت، محل تحصیل کارشناسی، سال، گرایش و رتبه کنکور، دانشگاه محل قبولی و …)
محمد ملک زاده، 32 ساله، ساکن کرج، کارشناسی روانشناسی از دانشگاه پیام نور کرج، رتبه 94 عمومی و 109 بالینی
- بسیار عالی، ممنونیم از شما و خوشحالیم که همراه شما هستیم. چی شد که به روانشناسی علاقمند شدین و این رشته رو انتخاب کردین؟
من از سالهای نوجوانی مطالعه فلسفه رو شروع کردم. تو سالهایی که فلسفه میخوندم به فروید از دیدگاه فلسفی بسیار علاقهمند شدم و کم کم به سمت مطالعه روانشناسی کشیده شدم و تو این سالها مشغول فعالیت هنری بودم و گار موسیقی میکردم. هر چه بیشتر از روانشناسی میخوندم دیدگاهم به هنر و حتی به زندگی فلسفی تغییر میکرد، تا اینکه دیگه حس کردم باید تحصیلات آکادمیک تو این حوزه را شروع کنم.
- از دوران کارشناسیتون بگین (دانشگاه، فضا، میزان مطالعه، اساتید، فعالیتهای جانبی دانشجویی و علمی و…)
به واسطه اینکه سنم کمی بالا بود وقتی تصمیم گرفتم روانشناسی بخونم در مقطع کارشناسی تصمیم گرفتم با کنکور وارد دانشگاه نشم و به شیوه پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی وارد دانشگاه پیام نور کرج شدمف بیشتر مطالعاتم تو مقطع کارشناسی توسط خودم انجام میشد و چندتا کارگاه هم در زمینه روان تحلیلی در بیرون از دانشگاه گذروندم. تو سال های کارشناسی من تقریبا همیشه در حال مطالعه روانشناسی بودم اما وقت کمتری به منابع درسی اختصاص میدادم، بیشتر سعی میکردم کتابهایی که در حوزه روان درمانی و روان تحلیلی بودن و جوز منابع درسی نبودن را مطالعه کنم.
- تعریفتون از موفقیت و شکست چیه؟
از اونجایی که انسانها را سیستمهای معناساز میدونم، معتقدم ما اگر در حال خلق معنایی باشیم دیگه شکست برامون بی معنا میشه. از طرف دیگه هر معنایی هم که خلق بشه دقیقا خود موفق شدنه. انسانی که برای خلق معنا دست به عمل میزنه فارغ از هر نتیجهای قطعا موفقه.
- از چه زمانی به طور جدی، شروع به مطالعه برای کنکور کردین و اولین قدمتون چی بود؟
بعد از پایان ترم 6 و اوایل تابستانی که قبل از کنکور 1401 بود من به طور جدی شروع کردم. اولین قدمم تهیه منابع و برنامهریزی برای مطالعه بود. من برنامه خیلی منعطفی داشتم و خیلی پرفشار مطالعه نمیکردم اما تحت هر شرایطی مرور روزانه داشتم. یعنی ممکن بود مطلب جدیدی نخونم یک روز اما مرور روزانهام رو حتما انجام میدادم.
- از زمان کم و کنکور 9 ماههای که پارسال دیر برگزار شد بگین که ایا روس کار شما تأثیر گذاشتا؟ تابستان چه کردید؟
خب من به واسطه سن و شرایط خانوادگیای که داشتم زمان مطالعه کمتری از بچههایی که سن کمتری داشتن و میدیدم اطرافم داشتم اما به واسطه حمایت زیاد خانواده و اطرافیانم استرس بسیار کمی داشتم. کنکور سال گذشته هم بجز بحثهایی که در درس بالینی و سوالات عجیبش پیش اومد روی کار من تأثیر چندانی نداشت. من بلافاصله بعد از امتحانات ترم 6 و اول تابستان مطالعم رو شروع کردم و بیشتر تابستان را رشد و آسیب شناسی خوندم ماه آخر تابستان بالینی رو هم شروع کردم. در طول تابستان به طور متوسط حدود 4 ساعت مطالب جدید مطالعه میکردم و یک و نیم ساعت مرور روزانه داشتم. یک روز در میان هم حدود یک ساعت زبان میخوندم.
- چطور با روان آموز اشنا شدین؟ از کدوم خدمات و محصولات روان آموز استفاده کردین و نظرتون راجع به هر یک چیه؟
من از طریق اکانت اینستاگرام آشنا شدم با روان آموز و بعد تحقیق کردم و دیدم دوستانم که استفاده کردن راضی بودن. منبع مطالعاتی من به طور کلی کتابهای روان آموز بود یعنی بجز زبان و آمار من کاملا از کتابهای روان آموز به عنوان منبع استفاده کردم و حتی درس عمومی رو دو هفته آخر فقط از روی کتاب روان آموز یک بار مطالعه روزنامهوار کردم. از اولین روزهای شروع مطالعه هم فلش کارتهای برنامه نارنگی رو روی گوشی داشتم و مرور روزانه بیشتر درسهام از روی این فلش کارتها بود. روزهای آخر هم در آزمونهای جامع شرکت کردم. بدون شک اگر مجموعه روان آموز نبود من رتبه خیلی خیلی بالاتری میاوردم. خیلی از کل مجموعه راضی بودم. اما به نظرم مهمتر از محتوای کتابها و این مسائل که البته بسیار هم خوب و مناسب بود، این موضوعه که روان آموز تو سال منتهی به کنکور با پیگیریهای حرفهای، ارسالهای درست، پستهای خوب اینستاگرام و خیلی چیزها شکل خانواده برای داوطلب کنکوری میگیره و تا روز آخر احساس حمایت براش ایجاد میکنه که این خیلی خیلی مهمه.
- لیست منابع، یکی از مهمترین چیزهاییه که برای مطالعه از ابتدا مشخص می کنیم. شما چه منابعی رو مطالعه کردین، نظرتون درباره هر کدوم از منابع چی هست و کدومشون رو به سایر دوستان روان آموزیتون پیشنهاد میکنین؟
خب من به طور کلی منبع مطالعاتیم مجموعه روان آموز بوده و از منابع اصلی استفاده چندانی نکردم شاید فقط در حد مطالعه یک یا دو فصلی که فکر میکردم خوب نفمهمیدم سراغ منابع اصلی میرفتم. درس زبان هم البته از روی کتاب آقای طالبزاده خوندم. خیلی راضی بودم، به طور کلی برای داوطلبی که زمان کمتری داره توصیه میکنم کتابهای روان آموز بخونه و اگر فرصت بیشتری بود منابع اصلی رو مطالعه کنه.
- از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ مثلا کی مرور کنین، چه تعداد تست بزنین و…؟
بله من میدونستم کاملا چه ماهی کدوم درس رو شروع خواهم کرد تا کی باید کدوم درسها رو یک دور مطالعه کرده باشم و برنامه بلندمدت داشتم. برای هر ماه هم اول ماه برنامهریزی میکردم. برای قدم قدم راهم برنامه ریختم اما برنامهام بسیار منعطف بود. ماههای آخر هم شروع به زدن تست و ده سال کنکور سالهای قبل کردم. از اونجایی که آدمی هستم که تو لحظه زندگی میکنم مقید به برنامه بودن اوایل برام سخت بود اما میدونستم بدون برنامه نمیشه درست پیش رفت و این باعث شد تلاش کنم به برنامه مقید باشم. هر باری که از برنامهام دور میشدم ناامید نشدم و فرداش دوباره بهش برگشتم.
- از خدمات مشاوره استفاده میکردین؟ چقدر به نقش مشاور در این مسیر اهمیت میدین؟
من مشاور به طور کلی نداشتم اما از صحبتها و کمکهای اینستاگرامی مجموعه روان آموز و روان پلاس استفاده کردم. خیلی مهمه به نظرم داشتن مشاور و خیلی کمک میکنه در مسیر موفقیت در کنکور. از طرف دیگه من از سالهای اول مقطع کارشناسی درمان فردی میگرفتم و در جلسات روانشناسی شرکت میکردم و این موضوع در کنترل استرس و اینکه در مسیرم با وجود مشکلات زیاد ثابت قدم باشم و انگیزهام رو حفظ کنم بسیار کمکم کرد و به همه دوستان توصیهاش میکنم.
- همونطور که میدونین برنامه ریزی از فردی به فرد دیگه متفاوته، اما هر برنامه ریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردین که فکر میکنین باعث موفقیت شما بوده و باید به بقیه منتقلش کنیم؟
مهمترین اصل من در برنامهریزی مطالعه روزانه بود. من به شدت به مرور روزانه مطالب قبلی پایبند بودم و این خیلی مهم بود برام. از طرفی فکر میکنم یک اصل مهم در برنامهریزی بلند مدت اینه که ممکنه شما یکی دو روز یا بیشتر رو از دست بدید، خسته بشید، دلزده بشید و چند روز مطالعه نکنید. باید بعدش دوباره برگردید به برنامه و ازش دست نکشید. به علاوه یک زمانی رو مشخص کنید برای اینکه برنامه بلند مدت و کوتاه مدت رو بررسی کنید و تغییرات لازم رو در اون اعمال کنید. انعطاف داشتن در برنامه مطالعاتی هم میتونه از استرس دوره کنکور کم کنه به نظرم.
- زمان آزاد شما برای درس خوندن چه طور بود و فکر میکنین برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟
ترم 7 من 24 واحد درسی داشتم تا تموم کنم درسم رو. این باعث شد زمان کمی داشته باشم حدود سه ماه پاییز رو. به علاوه با توجه به سنم و مشکلاتی که این روزا هممون باهاش درگیریم زمان آزاد خیلی زیادی نداشتم. از حدود 4 ساعت مطالعه روزانه شروع کردم و در طول زمستان به حدود 8 ساعت رسیدم و فصل بهار رو حدود 6 ساعت مطالعه روزانه داشتم. حتی کل تعطیلات عید رو به خاطر مشکلات شخصی از دست دادم و مطالعه مناسبی نداشتم توی این دوره. برای حفظ نظم مطالعاتی اولین مورد داشتن برنامه بلند مدت و کوتاه مدته و مورد بعدی اینه که در صورت از دست رفتن چند روز یا روی برنامه نبودن با حفظ ارامش تلاش کنیم به برنامه برگردیم یا در صورت نیاز تغییرات کوچیک توش ایجاد کنیم.
- محل مطالعه شما کجا بود و آیا دوستانی هم داشتین که در کنکور همراهتون باشن؟
من در منزل مطالعه میکردم. مقید بودم به اینکه همیشه در اتاق شخصیم مطالعه کنم و همه کارهای دیگم مثل تفریح، خوابیدن، فیلم دیدن و یا غذا خوردن رو خارج از اون اتاق انجام میدادم. احساس میکردم این امر باعث میشه ذهنم بدونه اونجا محل مطالعه منه و هر بار واردش میشم آماده باشه برای مطالعه. در مسیر کنکور هم تنها نبودم و دوستانی داشتم که با هم هر شب صحبت میکردیم و از پیشرفت و مطالعه هم کاملا خبر داشتیم و این باعث شده بود شبکه حمایتی خوبی داشته باشم.
- آیا در آزمون های جامع روان آموز شرکت کردین ؟ اگر بله کدام مرحله و نظرتون در رابطه با آزمون ها ( از لحاظ شباهت و نوع سوالات و بودجهبندی) چه بود ؟
بله من هر سه مرحله رو شرکت کردم و خیلی خیلی کمکم کرد. بیشتر از بحث محتوا و مطالب موجود در آزمون، قبل از Hزمون اول کمی اعتماد به نفسم پایین اومده بود و فکر میکردم رتبه خوبی نمیارم اما در ازمون اول روان آموز رتبه 11 آوردم و این بهم اعتماد به نفس دوباره داد و کمکم کرد تو اون مقطع روحیهام رو بازیابی کنم.
- در سال کنکورتون از تلفن همراه و فضای مجازی هم استفاده میکردین؟ اگر آره چه محتواهایی رو دنبال میکردین و چطور تایم استفاده از گوشیتون رو مدیریت میکردین؟
بله استفاده میکردم و غیر از اون دو تا پیج مربوط به کنکور پیجهای دوستان و نزدیکان رو دنبال میکردم و محتوای کنکوری دیگهای رو دنبال نمیکردم. من کلا زیاد از گوشی استفاده نمیکنم و برام راحت بود کنترل زمان استفاده. بیشتر آخر شبها نگاهی به فضای مجازی میکردم و کمی با دوستانم چت میکردم. اما در کل برنامهریزی درست به نظرم فرصت استفاده زیاد از فضای مجازی رو میگیره از آدم و به راحتی کمک میکنه زمان هدر نره.
- در طول این یک سال چه تفریحات و سرگرمی هایی داشتین و به چه میزان؟
من در طول این یک سال از حمایت خانوادهام به شدت برخوردار بودم و حداقل یک روز در هفته رو با خانواده میگذروندم کامل. این یک روز کاملا اختصاص پیدا میکرد به تفریح و سرگرمی. البته ماههای آخر به نصف روز کاهشش دادم. اما تحت هر شرایطی سعی میکردم هر هفته زمانی رو برای بیرون رفتن و وقت گذروندن با عزیزانم داشته باشم تا روحیهام از دست نره.
- مهم ترین عادات مفید و مضر شما که تاثیر مستقیم در نتیجه کنکورتون داشت چه چیزهایی بودن؟
مفیدترین به نظرم مرور روزانهام بود مضرترین اینکه من عادت ندارم از رو برنامه زندگی کنم و اوایل خیلی اذیت میشدم برای مقید بودن به برنامه. روزهای آخر هم این برنامه داشتن یک ساله کمی خستهام کرده بود.
- آیا وضعیت ویژه حاکم بر جامعه به علت کرونا و اخبار و حواشی مربوط به کنکور در روند مطالعه شما تاثیری داشت؟
حواشی مربوط به کنکور از اونجایی که میدونستم هر چی بشه برای همه داوطلبهاست روی من تأثیری نداشت. اما کرونا بله داشت. ماههای اول مطالعه خودم مبتلا به کرونا شدم و نسبتا هم شدید بود و بعد از بهبود هم روحیه خیلی خوبی نداشتم. این موضوع هم زمان رو از من گرفت تا حدودی و هم سخت شده بود برام برگشتن به روند مطالعاتیم.
- حتما برای شما هم پیش میومده که گاهی نا امید بشین؛ در این مواقع چه راه حلی داشتین؟
بله همه ما فکر میکنم با مشکلاتی که در جامعه هست درگیریم به خصوص مشکلات اقتصادی. من هربار ناامید و خسته شدم از خانوادهام کمک روحی خواستم و حمایتی که خانوادهام ازم کردن باعث شد حالم بهتر بشه و بتونم ادامه بدم. قطعا اگر خانوادم نبودن یا انقدر ازم حمایت نمیکردن شرایط بسیار فرق میکرد.
- انگیزه اصلی شما برای ادامه تحصیل در مقطع روانشناسی و چشم اندازتان از آینده چیست؟
اینکه روان درمانگر بشم در آینده نزدیک برای زندگی من معنای بزرگی رو خلق کرده و انگیزه اصلیمم همین هست. من از ابتدای دوره کارشناسی درمان شخصیم رو شروع کردم و کارگاههای مرتبط با رویکردم رو آغاز کردم که هر دوی اینها به نظرم واجب هست برای یک روان درمانگر.
- ارزشمندترین و مهم ترین ویژگی شما در مسیر موفقیتتون در کنکور به نظر خودتون چی هست؟
من هیچ ترسی از اینکه حتی نفر آخر کنکور هم بشم نداشتم و این مهمترین ویژگی من بود به نظرم. روز اولی که شروع کردم گفتم من کاری که باید رو میکنم فارغ از هر نتیجهای و دیگه برام هر اتفاقی میافتاد موفقیت محسوب میشد.
- بدترین ویژگی اخلاقی، مطالعاتی و… شما در مسیر کنکور به نظر خودتون چی بود؟
خیلی زود خسته میشدم طی روز و زمان استراحتهای کوتاه کوتاه مجبور بودم داشته باشم تا انرژی جسمیم رو برگردونم و بتونم تمرکز کنم دوباره و این بدترین ویژگی اخلاقیم بود این مدت.
- از ورزش و تعذیهتون در سال کنکور بگین برامون؟ اصلا اهل ورزش هستین؟
من اصلا اهل ورزش نیستم و تقریبا بجز تابستان و پاییز که یک روز در میان یک ساعت پیادهروی داشتم دیگه هیچ ورزشی نداشتم این یک سال. اما تغذیهام مناسب بود.
- آیا برای مطالعه هر درس شیوه متفاوتی داشتین؟ به چه صورت؟
به غیر از زبان من همه درسها رو اول یک دور میخوندم بدون تلاش زیاد برای یاد گرفتن و حفظ کردن و در پایان هر فصل مرور از روی فلش کارت داشتم به صورت روزانه. دور دوم دیگه سعی میکردم همه چیز رو به خاطر بسپرم و یاد بگیرم و مرورهای روزانهام کمک میکردن برای اینکار. برای زبان من مرور روزانه لغتها رو تو برنامم داشتم و هر چند روز یکبار متون تخصصی رو میخوندم و خودم معنی میکردم.
- چالش بر انگیز ترین درس برای شما چه بود و با این درس چه کردین؟
روانشناسی رشد درسی بود که چالشی شروع شد برام نظریههای یاد و پر از نکته. اما کتاب روان آموز به خصوص کتاب تاک رشد خیلی کمکم کرد بتونم نظریهها رو بفهمم و تو ذهنم به یک دستهبندی مناسبی ازشون برسم.
- نقطه قوت شما چه درسی بود و برای بهره گیری بهتر از این نقطه قوت چه کاری انجام دادین؟
قبل از کنکور فکر میکردم نقطه قوتم آسیب شناسی باشه. چون از اولین روز مطالعم شروعش کردم و تا روز آخر باهام بود و هر روز مرورش میکردم. ولی متأسفانه کمترین درصد رو داشتم تو این درس و قطعا اگر کمی بهتر میزدمش رتبم خیلی تغییر میکرد. طراح محترم سوالات کنکور وقتی تمام سوالات یک درس رو از یک اختلال و انقدر غیراستاندارد طرح میکنه زحمت یک ساله ما رو گاهی به باد میده و.اقعا. از درصدی که در درس بالینی هم داشتم البته راضیام و فکر میکنم مطالعه منابع غیردرسی تو کسب این درصد کمکم کرد.
- نقطه ضعف شما چه درسی بود و برای بهبودش چه کردید؟
آمار و روش تحقیق برای من خیلی چالش برانگیز بود طوری که میخواستم کنار بذارمش کلا. ماههای آخر تصمیم گرفتم یک کلاس جمع بندی شرکت کنم برای آمار و روش تحقیق و فقط هم کلاس رو دیدم حتی تست هم فرصت نکردم بزنم تو این درس یا تمرینی غیر از کلاس حتی. ولی همون کلاس خیلی کمکم کرد.
- از دوران عید برامون بگین؟
برای عید من برنامه خوبی داشتم اما متأسفانه به دلیل بیماری یکی از نزدیکانم بیشتر تعطیلات عید رو از دست دادم و بیمارستان بودم اغلب روزها اما اعتماد به نفس و روحیهام رو از دست ندادم، میدونستم شرایطیه که غیرقابل اجتناب هست و باید مدیریتش کنم.
- برای جمع بندی درسهاتون چیکار کردین؟
من برای جمع بندی تو دور دوم مطالعهام نکاتی رو یادداشت برداری کرده بودم و چند هفته آخر رو بیشتر روی این نکات و نکات تستها متمرکز بودم.
- کمی از روز کنکورتون برامون تعریف کنین. چه احساسی داشتین؟ چقدر آماده بودین؟
روز قبل کنکور کمی استرس داشتم اما روز کنکور وقتی مواجه شدم باهاش استرسم ریخت. من از درس آسیب شروع کردم چون فکر میکردم نقطه قوتم باشه کاملا و وقتی دیدم خوب نمیتونم بزنمش روحیهام از دست رفت یک لحظه اما با خودم گفتم اگر من نتونم بزنم بقیه هم نمیتونن اینجوری خودم رو آروم کردم و به بقیه سوالات پرداختم.
- بعد از دریافت دفترچه به چه نحوی به سوالات پاسخ دادین؟
به ترتیب درسهای آسیب شناسی و رشد و بالینی رو زدم که فکر میکردم نقطه قوتم هستن بعد فیزیولوژی و انگیزش بعد علمالنفس و آمار و حدودا یک ساعت و ربع زمان گذاشتم آخر برای زبان که متونش هم طولانی و وقت گیر بود به نظرم.
- اگر یه بار دیگه در موقعیت قبلیتون باشین و بخواین کنکور بدین، چه اشتباهاتی رو انجام نمیدین؟
من بعد از گرفتن جواب اولیه کنکور به این سوال فکر کردم بات خودم گفتم چیو باید تغییر میدادم که نتیجه کمی بهتر بشه اما به این نتیجه رسیدم با توجه به شرایطم و اتفاقهایی که افتاد به قدر توانم تلاش کردم چیزهای ارزشمندی هم به نظرم یاد گرفتم تو این یک سال با همه این احوال فکر نمیکنم چیزی رو تغییر میدادم شاید اگر میشد طراح سوالات درس آسیب شناسی رو تغییر میدادم.
- به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردین، فکر می کنین این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور کردین، چه چیزهایی به شما یاد داد؟
یاد گرفتم چطور با برنامه پیش برم استرسم رو کنترل کنم و از بودن در کنار عزیزانم لذت ببرم.
- چه کسانی رو بیشتر از همه در موفقیت خودتون سهیم می دونین؟
قطعا خانوادهام که از روز اول حمایتم کردن بی وقفه.
- مهمترین توصیههای شما برای داوطلبین 1402 چی هست؟
از مسیری که تو یک سال اینده قراره توش رو به جلو حرکت کنن لذت ببرن، اینکه هر روز صبح بیدار بشی و فرصت مطالعه و آموختن چیزهای جدید داشته باشی لذت بخشه، گاهی شاید تحت فشار بهش توجه نکنیم.
- به عنوان آخرین سخن، روان آموز رو به یک جمله یادگاری مهمون کنین.
شخصا معتقدم اگر روان آموز نبود با توجه به شرایط و مشکلات شخصیم رتبه خیلی خیلی بالاتری میاوردم و احتمالا با وجود حجم بالای منابع اصلی و وقت کم استرس زیادی رو باید کنترل میکردم. خیلی ممنونم از مجموعه روان آموز که واقعا بخشی از یک خانواده یک داوطلب کنکور ارشده.
- با آرزوی سلامتی، موفقیت و سرزندگی برای شما همراه عزیز و همه مخاطبین دوست داشتنی روان آموز
مصاحبه با سایر رتبه برترها را از اینجا بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.