تجدید قوا در نیمه راه کنکور کارشناسی ارشد
آبان و آذر 89 را خوب به خاطر دارم، وقتی در میانه راه آماده شدن برای کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی بودم. نه از اشتیاقی که در ابتدای مسیر داشتم خبری بود، نه اضطرابی که مجبور به خواندنم کند! خبری از برنامه ریزی های دقیق و منظم روزانه نبود. خبری از یادداشت برداری و مطالعه و کشف دانسته های جذاب نبود! گاهی پیش می آمد که صبح چشم باز میکردم و هزاران فکر داشتم که برعکس همیشه، نه تنها انگیزه ای برای رفتن به سراغ کتاب ها به من نمی دادند، بلکه حتی توان برخاستن را هم از من می گرفتند. خسته بودم! تفریح هم تا حدودی داشتم اما انگار این خستگی جسمی نبود. به نظرم همه اش زیر سر افکارم بود که می گفتند: تو قبول نمیشی! خیلی عقبی! این همه خواندی چیزی هم یادت هست؟ اگر خوب خواندی پس چرا نصف تست ها را بلد نیستی؟ دانشگاه تهران؟ ابدا ، دعا کن حداقل مجاز بشی! و …
این حرف ها را از چند نفر از رتبه های برتر کنکور کارشناسی ارشد هم شنیده ام و فکر میکنم کمتر کسی است که در حال مطالعه سفت و سخت باشد و چنین دوره ای را تجربه نکرده باشد.خوب پس چه تفاوتی باعث می شود یک نفر رتبه مطلوبش را کسب کند و دیگری نه؟ چه چیزی باعث می شود یکی این دوره را سپری کند و دیگری در باتلاق ناامیدی فرو رود؟ پاسخ ساده است: خودتان را ارزیابی کنید!
اکثر ما عادت داریم که بیشتر خودمان را تنبیه کنیم تا پاداش دهیم. جزو خزانه رفتاری ما چیزی به اسم پاداش به خود وجود ندارد! در قدم اول بیایید بهانه ای برای پاداش دادن به خودتان پیدا کنید. آنهایی که دفترچه ثبت روزانه مطالعاتشان را دارند راحت تر هستند اما آنها هم که چنین چیزی ندارند، مشخص کنند که از کی شروع کرده اند، کجای کار بودند و الان کجا هستند؟ از یک کتاب خاص چند صفحه خوانده اند و چقدر زمان صرف آن کرده اند؟ هر روز چند ساعت مطالعه کرده اند؟ قید چه کارهای لذت بخشی را زده اند تا به جایی که اکنون هستند برسند؟ قطعا زمان زیادی صرف شده است و صفحات زیادی خوانده شده است اما به آنها توجهی نمی کنیم. بنابراین ارزیابی آن چه تا کنون کرده اید بسیار امیدبخش خواهد بود. حالا بهانه ای دارید که به خودتان یک پاداش درست و حسابی بدهید!
در قدم دوم، شرایط آینده را پیش بینی کنید تا برخی افکار نادرستتان را رد کنید. محاسبه کنید که چقدر زمان دارید و برای مباحث باقی مانده چقدر زمان احتیاج دارید. طبق زمان و صفحاتی که قبلا خوانده اید می توانید یک تخمین بزنید. اگر آزمون آزمایشی هم شرکت می کنید که چه بهتر، برنامه ای خواهید داشت که می توانید کما بیش با آن پیش روید. برخی دوستان هم شکایت می کنند که به مباحث آزمون ها نمی رسند که پیشنهاد می شود مباحث باقی مانده هر آزمون را در آزمون های دوره ای جبران کنند. اگر زمانتان بسیار کم است مباحث مهمی که سال های پیش جزو سوال خیزترین مباحث بوده اند را مشخص و در اولویت مطالعه قرار دهند. حالا با این پیش بینی ها چه کسی می تواند بهتر از شما به این فکرتان پاسخ دهد که زمان خیلی کمی دارم و به پایان کتابم نمی رسم؟!
این ارزیابی به شما می گوید که از کجا شروع کرده اید، نسبت به نقطه شروع در کجا قرار دارید و به کجا می خواهید برسید. ارزیابی باعث می شود برخی افکارتان نتوانند بی دلیل و منطق رجزخوانی کنند! اگر فکرتان گفت که تو اصلا پیش نرفته ای می توانی ارزیابی گذشته ات را با افتخار نشان دهی! اگر فکرت گفت که تو نمی رسی می توانی برنامه ریزی آینده ات را به او نشان دهی! اگر فکرت تو را به تنبلی محکوم کرد ساعات مطالعاتی ات را به رخش بکش! و …
برخی افکار هم پاسخ دیگری دارند. وقتی تست زنی می کنید و نمی توانید به همه تست ها پاسخ دهید ممکن است دچار خطاهای شناختی متعددی شوید. مثلا ممکن است بگویید من نمی توانم به هیچ سوالی پاسخ دهم، من هیچ چیزی بلد نیستم… فکر میکنم شایع ترین خطا، خطای همه یا هیچ باشد. شما اگر به چند سوال پاسخ ندهید فکر می کنید هیچ چیزی بلد نیستید. بهتر است نگاهی به درصدهای رتبه های برتر بیاندازید! چند نفر را می توانید پیدا کنید که به درسی 100 درصد پاسخ داده باشد؟ بعضی درصدها حتی از 50 درصد یا کمتر هم تجاوز نمی کنند! پس حواستان را جمع کنید. این جمله مهمی است که تلاش شماست که اهمیت دارد نه نتیجه! مهم این است که در هر آزمون آزمایشی از آزمون قبلی بهتر شده باشید یا حتی اگر اینطور نبود مهم کشف اشتباهاتی است که الان شناسایی می شوند و برای رفعشان تلاش می شود.
نکته دوم، عجله شماست! هنوز زمان زیادی تا کنکور اصلی دارید اما برای کسب یک درصد خوب عجله می کنید! چه انتظاری دارید؟ شما باید تسلط کامل در درسی داشته باشید که بتوانید منتظر یک درصد مطلوب باشید. تسلط بعد از دوره های متعدد و تست زنی به دست می آید که قطعا از تمام کردن کتاب مهمتر هستند! پس عجله نکنید. همانطور که الان از چند ماه پیش بیشتر می دانید، حتما چند ماه دیگر از الان دانشمندتر خواهید بود!
نکته سوم اینکه الان فرصت دارید اگر اشتباهاتی در برنامه داشته اید اصلاحشان کنید. آیا از برنامه ریزی فشرده با ساعات بالا خسته شده اید؟ زمانتان را واقع بینانه تر تنظیم کنید. آیا تنظیم زمانتان در طول روز، مثل درس خواندن شبانه، خسته کننده است؟ آن را طبق عادات صحیح اصلاح کنید. آیا برای درسی خاص وقت زیادی گذاشته اید و درس دیگری را نادیده گرفته اید؟ برنامه دروستان را طوری منظم کنید که همه دروس به شکل موازی پیش رود. آیا برخی دروس (مثل فیزیولوژی) بسیار فرار و نگران کننده است؟ دوره های روزانه این دروس را به برنامه اضافه کنید و …اینقدر فکر نکنید، یه کاری بکنید!
سایر نکات مشاوره ای کنکور کارشناسی ارشد و دکترای روانشناسی اینجا بخوانید .
مصاحبه با رتبه های برتر اینجا بخوانید.
16 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام خانم دكتر
براي دوره من دارم از روي يادداشت برداري ها اين كارو انجام ميدم همزمان كتاب هم نگاه ميكنم اگر جاهايي كه علامت زدم مرور بشه برام. ميشه يه توضيحي هم در مورد نحوه مرور بديد؟؟
ممنونم
راستي من هم اين روزها به همين حالت كه شما ميگيد دچار شدم ??
سلام جوابش طولانی است سعی میکنم یک پست براش بزارم
سلام ممنون از پست اميدوار كننده تون من بعد از ٢١ شروع كردم به خوندن ازمهر ماه براي اينكه يه ديد كلي و ياد اوري داشته باشم كلاس رفتم وقتم را خيلي گرفت ولي خوب بود ولي حالا رسيدم به جايي كه انبوهي از اطلاعات طبقه بندي نشده ريخته شده تو مغزم و دچار سردر گمي شدم اصلا نمدونم چطور بقيه راه رو بايد بخونم و چطور اين بازار اشفته را مرتب كنم خواهش ميكنم يه راه حلي به من پيشنهاد كنيد
سلام جوابش طولانی است ایشالا یک پست برای شروع دوره جمع بندی از اول اسفند میگذاریم
سلام
من چندساله که چندماه مونده به کنکور افکارمنفی وبسیارکوبنده به سراغم میان و من واقعا درمانده میشم و قیدکنکور میزنم وهرسال میگم سال بعد ،متأسفانه امسالم مثل سالهای سابق?اما باخوندن مطلب شما سعی خودمو میکنم و واسه همه آرزوی موفقیت دارم.
باتشکر
سلام 🙁
من متن شما رو خوندم همون موقع، خیلی هم قبراق بودم…
نصف کتابارو تقریبا دوره کردم، ولی احساس خوبی ندارم و این که وقت تلف کن شدم!!! روزی دو-سه ساعت، بعضی روزا یدفه 9-8 ساعت، کلا روندم نوسانات عظیمی پیدا کرده. و این که روحیه م رو به خاطر مشکلاتی که برام پیش اومد و از برنامه م عقب موندم، از دست دادم… به خودم میگم اصن نخونم دیگه بذارم واسه سال بعد… ینی یکم که کم میخونم یا بد، میگم اصن هیچ فایده ای نداره دیگه
سلام احساس شما عجیب نیست و سراغ خیلی ها میاد چه مشکلی براشون پیش امده باشه چه نه. کسی موفق خواهد بود که از این دوره با موفقیت بگذره. اول اینکه در اینجا نباید بگذاریم احساسمون مسلط بشه بلکه باید براش دلایل منطقی بیاریم. همونطور که توضیح دادم کارهایی که کردین روی کاغذ بیارین و کارهایی که باقی مونده رو تخمین بزنید که چقدر از شما زمان خواهد گرفت. گرچه تقریبا هیچ کس حتی رتبه های برتر نزدیک کنکور ممکنه حس خوبی نداشته باشند و حس کنند که هیچی بلد نیستند! در مورد نوسان باز هم طبیعی است بهتره ساعات مطالعاتی رو کمتر کنید ولی یکنواخت. فعلا میتونید تایم روزانه رو کم کنید و نگران نباشید سرحال که شدید بیشتر خواهید کرد. کاری که بهتون روحیه میده انجام بدین.
سلام
من پارسال کنکور دادم و قبول نشدم .تغییر رشته ای هم هستم .پارسال بعضی درسام واقعا درصدام خوب بود .مثلا رشدو نزدیک هفتاد درصد زده بودم .امسال به خاطر مشکلی که برام پیش اومد خیلی کم تا الان درس خوندم .تقریبا میشه گفت نخوندم .به نظرتون قید کنکورو بزنم .یا بازم شانس موفقیت دارم؟اینم بگم پارسال از اول آبان شروع کرده بودم…تو رو خدا بگید اصن چجوری شروع کنم؟
باید ببینید که چقدر زمان برای هر درس نیاز دارید طبق صفحات. به نظرم الان فقط خلاصه کتاب موسسات رو می رسید بخونید. بهتره همون ها رو شروع کنید و قبل از اون نکات مشاوره ای رو در فهرست سایت بخش کنکور ارشد بخونید. هنوز فرصت هست به نظرم فرصت رو از دست ندید نهایتا اگر نتیجه مطلوب حاصل نشد سال بعد یک برنامه ریزی قوی با زمان زیاد خواهیم ریخت.
با سلام وخسته نباشید
خیلی عالی
سوال داشتم….توی این برنامه درسهای حفظی مثل علم النفس را از کی شروع به خوندن بایدکرد؟بااینکه وقت کمی مونده…
سلام. الان دیگه نباید درسی مونده باشه که شروع نکرده باشید. هر درسی هست الان باید در برنامه باشه.
ممنون بابت این مطلب من دو هفته است که عملا کم اوردم این مطلب برام عالی بود .. اگر خوب خواندی پس چرا نصف تست ها را بلد نیستی؟ دانشگاه تهران؟ ابدا ، دعا کن حداقل مجاز بشی! و …تابستون خیلی عالی و پرانگیزه بودم الان واقعا ناامید وخستم حتی از مطالبی که خیلی بهشون علاقه داشتم…واقعا الان موقع کم اوردن نیست و امیدوارم خودم و کسانی که مثل منند بتونن خودشون جمع وجور کنن برا همه ارزو موفق دارم برا شماهم با این پست زیباتون…
سلام متنتون برای منی که از خرداد میخونم و واقعا همین حس رو داشتم عالی وامید مجدد بوداز زینب حاج رسولیهای عزیز سپاسگذارم بابت معرفی وبلاگ شما.موفق و پیروز باشید.فقط کاش کمی هم درباره ی ما بچه هایی که زبانمون چنگی به دل نمیزنه و همین علت اصلی نا امیدی منه چیزی مینوشتید
سلام. برای زبان مطلبی در سایت هست به اسم چگونگی مطالعه زبان تخصصی روانشناسی. در پست های قبل دنبالش بگردید یا در بخش نکات مشاوره ای در کنکور ارشد
🙂 این خیلی عالی بود، من زودتر از الان خسته شدم، یادتونه؟ 🙂 ولی بالاخره تونستم خودمو جمع و جور کنم و دارم پیش میرم بازم. منم رسیده بودم به جایی که کلا یه روز نمیخوندم و همش غر میزدم و یه روز دو ساعت می خوندم و درسا رو مورد عنایت قرار می دادم!!! نیم ساعت فیزیولوژی میخوندم و عصبانی میشدم، یکم آسیب میخوندم و از این که دوتا کتاب جدید داریم امسال براش، مینالیدم، البته هنوزم مینالم! ولی خب میخونم دیگه، کاری میشه کرد؟ به این فکر می کنم که نسبت به هزینه ای (همه جور هزینه ای؛ وقت و پول و آسایش و خواب و …) که کردم و هدفی که دارم، تمام تلاشمو بکنم که اون آخر پیش خودم نخوام شرمنده بشم، تلاشمو تا آخرین حد انجام داده باشم.
خیلی خوب بود زینب جان
واااای خیلی عااااالی بود خانوم دکتر
واقعا هم همینطوره
چقدر همیشه به موقع به داد ما میرسید و ما رو از ناامیدی نجات میدین.
“جانا سخن از زبان ما می گویی”