نگرانم!
گر خاطرتان باشد چند روز پیش در لاین یک نظرخواهی با این عنوان داشتیم: نظر شما درباره افزایش ظرفیت پیام نور و پردیس ها چیست؟…ممنونم از اینکه مشارکت کردید…این هم نظر بنده که با کمی پارتی بازی به یک پست تبدیلش کردم 🙂
نیاز جهانی به دانستن!
همه باید بدانند ! زن و مرد، پیر و جوان، همه و همه!
دنیا دنیای دانستن است و کسی که نمی داند مرگ او حتمی است!
مادران بسیاری از ما خانه دار بودند و چه مادران خوبی! اما زمانه عوض شد. زنان همه به سمت تحصیلات رفتند. حتی یک خانه دار دیگر نمی تواند یک خانه دار تحصیل نکرده باشد. خانه داری شریف ترین شغل دنیاست از نظر من که یک زن هستم و تحصیلات عالی هم دارم و تا اخرین لحظه عمر اگر هزاران مدرک دیگر بگیرم همین نظر رو دارم! خوب حالا چون من به خانه داری علاقه دارم باید یادگیری رو رها کنم؟ ابدا!!! اگر رها کنم نخواهم دانست و اگر ندانم مرگم حتمی است!
یمن! یمن! یک کشور ضعیف که نمی تواند از مردمش دفاع کند تا حداقل نفس بکشند! چرا؟ چون در این دنیای کوچک، و در این دهکده جهانی، ضعیف بود! نمی دانست! تو نمی توانی یک کشور ضعیف باشی و انتظار پیروزی داشته باشی، انتظار مقابله با اقتدار!
فکر میکنم مقدمه حرفهام رو گفتم و حالا اصل حرف!
هر کسی در زندگی هدفی دارد قطعا هدف همه درس نیست، هدفش دانشگاه برتر نیست…هر کسی شرایطی دارد قطعا هر کسی شرایط مطالعه یک رتبه تک رقمی را ندارد….اما آیا محکوم است به ندانستن؟؟ اگر مادر من بخواهد روانشناسی بخواند با چند فرزند و یک عالمه کار باید بنشیند و عزا بگیرد و همیشه حسرت یاد گرفتن داشته باشد؟؟ …نه! مادر من می تواند تا جایی که امکانش باشه یاد بگیرد، میتواند کتاب بخواند، دانشگاه برود، لازم نیست که سر کلاس فلان استاد بنشیند..رفتن به دانشگاه خودش تجربه است…دانشگاه یک محیط اجتماعی است مثل محیط کار، مثل باشگاه ، مثل گروه دوستی…در دانشگاه فقط درس نمی خوانیم رشد می کنیم، خودمان را می شناسیم، مردم را میشناسیم… شدیدا با کسانی که با ظرفیت بالای دانشجو گرفتن مخالف هستند، مخالفم! من جزو کسانی هستم که معتقدم خیلی ها محیط های اجتماعی غنی برای رشد ندارند و دانشگاه یکی از این محیط هاست، پیام نور و پردیس و روزانه و شبانه ندارد..اگر فرزندم علاقه نداشته باشد که رتبه تک رقمی شود و کار نکند و …مجبورش میکنم حداقل هر جا شده دانشگاه برود! تا یاد بگیرد چطور با دیگران صحبت کند، به دیگران احترام بگذارد، هیجانش را در روابط کنترل کند، خودخواهی اش را کنار بگذارد، بداند هزاران عقیده و هزاران آدم متفاوت از او وجود دارند!…نه برای اینکه یک سری کتاب را حفظ کند، استاد شود و ….پس مخالف کسانی هستم که با افزایش ظرفیت پیام نور مخالف اند!
اما به همین اندازه هم مخالفم با مدیرانی که نسنجیده و بی فکر از یک دانشجوی ساده و بی دانش یک روان شناس پرمدعا می سازند! مخالفم با دانشجویی که هنوز جوهر مدرک خشک نشده ادعای درمان دارد و کلمه “نمی دانم” بلد نیست! دقت کنید که این دانشجوی ساده می تواند فارغ التحصیل دانشگاه تهران باشد یا پیام نور……گرچه نمی توانیم انکار کنیم که کسی که برای ورود به دانشگاه برتر تلاش کرده، درس خوانده، انگیزه دارد، علاقه دارد، …به احتمال بیشتری برای کسب مهارت در رشته اش تلاش خواهد کرد و روانشناس بهتری خواهد بود اما این قطعا یک اصل نیست! می توانم مثال های نقض این به اصطلاح اصل را برایتان بیاورم!…فکر نمی کنم مسئولان هم انتظار داشته باشند که از هر یک از این دانشجویان یک روانشناس حاصل شود! افزایش ظرفیت ها به معنی افزایش روانشناسان و افزایش پروانه های اشتغال نیست. شاهدش در سخت گیرانه تر شدن منطقی پروانه اشتغال برای تغییر رشته ای هاست. افزایش ظرفیت ها برای افزایش دانستن است حتی ذره ای!
یک تغییر رشته ای چه گناهی کرده که کارشناسی را غلط انتخاب کرده یا بهتر بگویم برایش انتخاب کرده اند؟! زندگی همیشه عرصه تصمیم گیری است و شجاع تر از کسی که برای عوض کردن مسیر زندگی اش تلاش می کند کسی را نمیشناسم! پس چرا مخالف ورودشان هستید؟ درست است که این رشته حساس است، در این میان کسانی هم هستند که به دلیل مشکلات شخصی خودشان وارد رشته روانشناسی می شوند و می دانیم که هستند از این نمونه ها و البته در خود دانشجویان مرتبط هم هستند (دقت کنید که هیچ جا هیچ اصلی نداریم). در این باره هم هیچ قانونی نیست همانطور که بسیار هم مثال داریم از تغییر رشته ای هایی که روانشناسان موفقی هستند.
این تنها وظیفه مسئولان در حیطه روانشناسی است که در ازای هر مدرکی که به هر شخصی می دهند (از هر دانشگاهی، از هر رشته ای) دقت به خرج دهند و نگران باشند! اگر ظرفیت را بالا می برند، تغییر رشته ای می پذیرند، بدون گرفتن تست جامع از هر کسی یک درمانگر و دکتر می سازند، نگران باشند! نگران ادعاهای بی جا، مطب های تزیینی، مشکلات شخصیتی، موج شکایات مراجعان و … مشخص کنند که از این دانشجو چه انتظاری دارند؟ چه آینده ای برایش در نظر گرفته اند؟ و در راستای همان انتظار آموزشش دهند! امیدواریم که اینطور باشد…
و وظیفه ماست که به فکر مردم و مراجعانمان باشیم و بخاطر رفع نیازهای خودخواهانه مان آنها را به بازی نگیریم! روانشناسی حیطه گسترده ای است و همه نباید درمانگر باشند! و اگر می خواهی درمانگر باشی قبل از آن قطعا یک مراجع هستی!…
و اما درباره پردیس ها! هنوز نظرات متناقضی دارم 🙂
پایان ندارد شاید روزی حرفم را عوض کردم!
اخبار کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی و کنکور دکترای روانشناسی اینجا بخوانید .
11 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
از اینکه دارم وقتم رو تلف میکنم و بحث میکنم پیشاپیش از دست خودم نارحتم، بجز…نخبه ها و رتبه های برتر کنکور روانشناسی و بجز اونهايي که حرف اول رو تو این رشته میزنن، کسی حق نداره به ما بگه غیر مرتبط!غیر مرتبط اونایی هستن که دیپلمات علوم انسانی و چهار سال عربی و تاریخ و جغرافیا خوندن!!!! نه زیست خوندن که فیزیولوژی شون قوی باشه و نه ریاضی درست درمون خوندن که آمارشان خوب باشه،خب؟ کی غیر مرتبطه؟ یکی شیمی خونده، آقا جون شیمیایی،سخته آی کیو میخواد، فیزیک سخته،ریاضی، همه مهندسی ها زجر کشیدن، روانشناسی مثل نون خامه ای میمونه واسه ما،ببخشید ولی بلعیدیمش!!!! و چسبید! روانشناسی بالینی تخصصی آی کیو میخواد، مطمئن باشید استاد ها که تو جلسه مصاحبه نشستن نمیزارم هر کسی بیاد بالا،چه بسا مرتبط هایی که نميتونن قدم از قدم بردارن،چه بسا غیر مرتبط هایی که به واسطه ی نه تنها هوش بلکه به خاطر تلاش مضاعف و ترس از نتوانستن،گوی رقابت رو از شما مرتبط ها ربودن، به قول استاد عزیزم دکتر خیرالله صادقی دکترای روانشناسی بالینی و استاد به نام،چه بسا انسانهایی که چند بعد دارند و چون ما نمیتونیم درک کنیم این مسئله رو ،ميگيم مگه ميشه، اون که لیسانسش مرتبط نيس!!!!!؟
سلام دوستان
با محمد موافقم بچه های مرتبط و فارغ التحصیلان دانشگاههای دولتی چقدر زحمت میکشند و درس میخونند تا با رتبه های خوب در دانشگاه قبول شوند و همیشه بچه هایی که از قبولی در دانشگاه دولتی میمونن و پول دارن به سراغ دانشگاه آزاد و … می روند البته تعداد خیلی کمی هستند که بنا به شرایطی منطقی نتونشتن در دانشگاه دولتی ادامه به تحصیل بدن
اما دوستانی که در دانشگاه آزاد با شرکت در رشته های غیر مرتبط و با کمترین زحمت و با درصد های منفی و پائین در دوره های ارشد و دکتری هم قبول می شوند کم نیستند؟؟؟!!!!!! همه ما دور بر خودمان چندین نفر از آنها را میشناسیم
و از این بدتر با چنین شرایطی مجوز مرکز مشاوره از بهزیستی و … رو میگیرن و خیلی راحت و با ادعای یک درمانگر حرفه ای مشغول به کار هستند
کجا داریم زندگی می کنیم این انصافه
نه ارزیابی ، نه نظارت، نه تشویق و نه تنبیه و …
سلام
فرلموش نكنيم كه غير مرتبط ها در يك تورنمنت با دوستاني مه رشته كارشناسي آنان مرتبط بوده است رقابت كرده و قبول شده اند. يا آنچه در مقطع كارشناسي آموزش داده شده انقدر ضعيف بوده كه يك غير مرتبط نسبت به ايشان برتري يافته يا تلاش غير مرتبط ها قابل تامل بوده است.
از طرفي بر خلاف اكثر دانشگاهها اعم از دولتي و شبانه و ازاد و غير انتفاعي كه ممكن است احتمال داده شود بخشي از مطالب حذف شود و يا اساتيد مساعدت در نمره دادن داشته باشند.در دانشگاه پيام نور سيلابس دروس كامل و بر اساس كتب مرجع از دانشجو خواسته ميشود و همين امر باعث ميشود كه شانس قبولي فارغ التحصيلان پيام نور براي مقاطع بالاتر خيلي زياد باشد.
شايسته است واقعيت هاي آموزش عالي را بدرستي درك كنيم و بجاي موضعگيري در برابر غير مرتبط ها و يا پيام نوري ها، به سطح آموخته هاي خود اتكا كنيم .
من مهندسي مكانيك دارم و غير متبط هستم تنها شدت علاقه و مطالعه عميق كتب مرجع منجر به قبولي من شد.در مقطع ارشد همدوره هايي داشتم كه از سوم راهنمايي خودخوان درس خوانده بودند و وقتي مطالب را در كلاس ارائه مي كردند >شنونده كاملا متوجه عمق دانش و تسلط آنا ن بر مفاهيم مي شد.
همدوره هايي داشتم كه همه هفته صدها كيلومتر براي نشستن سر كلاس طي مسافت مي كردند.
شور و شوق آموختن ملاك ارزيابي است نه نوع دانشگاه و مرتبط يا غير مرتبط بودن.
اگر سطح علمي آموزش عالي درست باشد و متخصص توانمند تحويل جامعه داده شود ديگر نياز به سخت گيري سازمان نظام روانشناسي براي صدور پروانه اشتغال نخواهد بود هر چند بيم آن ميرود كه اين سخت گيري براي غير مرتبط ها ناشي از لابي هاي خاص براي مرتبط ها نباشد..
اين نكته آخر ابتلاي همه شئون آموزش عالي است.چرا كه درصد قبولي در نظام مهندسي در سطح كشور چيزي حدود 1/5در صد بوده كه كاملا بيانگر افول سطح علمي دانشگاهها است و فرقي بين دانشگاههاي داراي آوازه يا به زعم برخي دانشگاه ازادي ها و پيام نوري هاي نيست.
به دنبال حل معضل و رفع آن در نظام مدرك گراي بدون محتوي در ساختارآموزش عالي بايد باشيم
نوشته شما را خواندم . در بسیاری از مسایل با شما موافقم . من هم یک تغییر رشته ای هستم که با وجود داشتن یک مدرک فوق لیسانس ، به سراغ روان شناسی امدم و خیلی هم علاقه دارم . آن هم نه به صرف درمان مراجع بلکه به دلیل بالا بردن اطلاعات خودم . حال اگر فرصتی پیش بیاد که بتوانم توان خود را در این رشته بالا ببرم شاید نگاهم فقط به عنوان بالا بردن معلومات به سمت استفاده از آن نیز تغییر کند .
بعضی دوستان فکر می کنند قبولی تغییر رشته ای ها فقط به صرف تسلط به زبان و آمار است . نه دوستان . خودتان هم میدانید که این گونه نیست . کسانی که تغییر رشته ای هستند و رتبه های خوبی در این رشته میاورند مطمین باشید که در بقیه دروس اگر از شماها که کارشناسی این رشته را خوانده اید تسلط بیشتری نداشته باشند بالطبع تسلط کمتری ندارند .در ضمن همیشه روش وردو به دانشگاه مهم نیست . مهم این است که وقتی وارد رشته مورد نظر شدی چقدر می توانی توان علمی خودت را در آن رشته بالا ببری . حالا فرق نمی کنه این دروازه ورودی چی باشه ؟
کاملا با نظر خانم دکتر موافقم که مسولین باید به فکر راه و روش درست اعصای مجوز به فارغ التحصیلان باشند . و لحاظ شرایط و محدودیت ها کاملا با مطالعه باشد نه صرفا مثلا داشتن دو مدرک و گذراندن کارگاه ……..
با سلام خدمت شما دوست عزیز
نوشته های تان به دلم نشست، حقا که روان شناس شدن قریحه و ذوق می خواهد و شما این شرط را دارید . زینب جان من هم یک تغییر رشته ای هستم که 10 سال پیش مدرکم را در رشته شیمی کاربردی گرفته ام . به قول شما برایم انتخاب رشته کردند ، علاقه ام به علوم انسانی آنقدر زیاد بود که به ترجمه و روزنامه نگاری روی آوردم و قرین به هشت سال است که در این حرفه خدمت می کنم . تابستان سال گذشته در کلاس های مدرسان شرکت کردم ، و برای رتبه آوردن در کنکور روان شناسی از ثانیه ای دریغ نکردم . با وجود دو فرزند کوچک و کار چون عاشق این رشته شدم . روان شناسی بالینی ، نه برای درمان؛ کردن و پشت میز نشینی و مطب زدن برای خواندن و فهمیدن وبزرگ شدن و انعکاس آن در نوشته هایم .
بر خلاف انتظارم رتبه ام چندان چشمگیر نشد اما امیدوار به قبولی در دانشگاه هستم . اگر در یکی از پردیس ها هم قبول شوم ، بال پرواز برای رسیدن به رویاهایم را خواهم یافت . به عقیده من هم تحصیل در دانشگاه ؛ تا حدودی سطح فرهنگی و اجتماعی افراد یک جامعه را ارتقا می دهد و نباید آن را محدود به قشر خاصی کرد.
به امید موفقیت روز افزون برای شما و سپاس فراوان از تلاش های تان
درود برشما
چرا اینقدر نسبت به همقطاران و هموطنان خود بغض دارید ،؟یک روانشناس مغرور نمی تواند مراجعش را بدون نخوت و تفکر قالبی و پیشداوری بپذیرد و درمان کند نویسنده مقاله مطلب بسیار جالبی را عنوان کرده است “بگزارید همه بدانند ”
اگر یک فارق التحصیل فوق فرق توهم و هذیان را نمی داند مقصر کیست ؟ببینید گرفتن دانشجو باید راحت باشد همه باید حق داشته باشند که درس بخوانند ولی گرفتن مدرک باید دشوار باشد و آن قصور وزارت علوم و دانشگاهها و اساتید است .ببینید خودم را برایتان مثال می زنم من 42 ساله ام متاهلم وشاغلم و یک فرزند دارم و عاشق روانشناسی هستم ،مدرک تحصیلی کارشناسی مهندسی عمران دارم و امسال در کنکور شرکت کردم و رتبه 300 عمومی و 400 بالینی را گرفته ام برای خودم خواندن هر هفته یک کتاب را وظیفه می دانم در هر زمینه ای رشته عمران را دوست دارم ولی روانشناسی را بیشتر دوست دارم به اندازه یک جوان 24 ساله وقت نداشتم درس بخوانم ولی برای درسخواندن امسال نه مسافرت رفتم و نه جایی که واجب بود مثل میهمانی و غیره آیا بنظر شما من حق تحصیل ندارم ؟؟!! با این رتبه ها امید من فقط به پردیس ها ست چون شهرستان نمی توانم بروم پولدار هم نیستم خیال دارم از اندوخته ام برای شهریه استفاده کنم و یا از وام آیا شما فکر می کنید که باید به من بگویید بیسواد یا پولدار یا متوهم ؟!من برای خودم این حق را قایلم تا بقیه روزهای عمرم را در زمینه ای فعالیت کنم که دوست دارم و حتی اگر بتوانم رنج یک نفر را با دانش خودم در این جهان کمتر کنم به خودم میبالم اگر بتوانم کودکی را که هزار جور برچسب ناعادلانه خورده را درک کنم و کمکش کنم تا جایگاهش را پیدا کند بخودم افتخار می کنم حتی فکر می کنم شاید من بهتر بتوانم به دیگران کمک کنم چون هم یک همسرم و یک مادر و روزهای زیادتری را در زندگی سپری کرده ام و از رنج و مشکلات مردم بیشتر می دانم .شما درس خودتان را به بهترین نحو بخوانید و سعی کنید بهترین باشید و قضاوت را به عهده افرادی بگزارید که نیاز به کمک دارند یک روانشناس خوب اگر مشکلی ببیند انرا حل میکند نه اینکه زخم زبان بزند و غرق در غرور شود اگر روزی دیدید که من یا دیگری مفهوم و یا تفاوت توهم یا هذیان را نمی دانیم آنرا برایمان توضیح دهید و اطمینان داشته باشید که از معلومات شما کم نخواهد شد شاید من هم چیزی بدانم که برای شما مفید باشد .در نهایت اینکه وضعیت فعلی جامعه و اختلاف طبقاتی شرایطی را ایجاد کرده است که مردم را نسبت به هم نامهربان کرده است شاید اگر من در وزارت علوم دستی داشتم ورود به دانشگاه را برای همه آسان می کردم ولی گرفتن مدرک و خروج آنرا منوط به صلاحیت علمی و گرفتن آزمون های سخت علمی و عملی
و در نهایت آیا واقعا کنکور ملاک عادلانه ای برای ارزش گزاری علمی افراد است آیا واقعا هر فرد ی بدون جزوه و نکته و تست زدن در کنکور موفق میشود ؟؟
بسیار عالی. احسنت
عالی بود و مایه ی خرسندی!
من خودم روانشناس هستم و بالیدم به سطح درک بالقوه روانشناسی شما دوست عزیز،درکی که شاید خیلی از بچه های روانشناسی از رشته تحصیلی خود ندارند!(البته معتقد هم نیستم که همه ی تغییر رشته ای ها این درک رو داشته باشن)
بیشتر از همه دغدغه زیبای شما و جهان بینی زیباتون در نگاه به مراجعان و حل مشکلشون به وجدم آوورد!
امیدوارم فارغ ازبحث رشته مرتبط یا غیر مرتبط هرکسی وارد این حیطه میشه دغدغه و هدفدار باشه!
دوست عزیز
کاملا به نوشته شما مخالفم
ما مخالفتی به ادامه تحصیل مردم نداریم/شما ادبیات را روانشناسی بالینی اشتباه گرفتید
مشکل اینجاست که کسانی که مدرک می خرند با چند برگ به نام جزوه هم ادعایشان و هم باند و نفوذشان بیشتر است و فردا در رشته ای که در جهان سومی مثل ایران که کسی بخواد به روانشناس بالینی بره مثل دزدها رفتار می کنه تا کسی اونو نبینه فردا با این بی سواد های مدرک گرا آن ابروی داشته و نداشته روانشناسی بالینی بر باد خواهد رفت و کسانی که سالیان سال انصافا در دانشکده هایی مثل انیستیتو ی روانپزشکی درس خوندند و عملی ها کار کردند خانه خراب خواهند شد .
خانم دکتر شما از دانشگاه های ازاد و غیرانتفاعی و پیام نور خبر ندارید ؟؟؟
دانشجوی فوق لیسنانس بالینی ازاد که برای دکترا شرکت کرده بود به امام حسین قسم فرق هذیان با توهم را نمی دانست و جالب اینجاست که تصمیم داشت مطب هم بزند و خود این فرد می گفت که من که فرق هذیان و توهم نمی دونم باز دانشجوی اول کلاس هستم و می گفت بیا ببین چه نخبه هایی اونجا دارن مدرک می خرند .
فرد می شناسم با لیسنانس الهیات حتی برای کنکور ازاد یک کتاب از روانشناسی نخواند اما با زدن تست شانسی در پردیس علوم تحقیقات قبول شد و الان فوق بالینی گرفته و قصد کار داره اما حتی یک کتاب کامل از روانشناسی بالینی نخوانده است .
فردا این بی اعتمادی افزایش یافته یه این رشته را که حاصل از بی سوادی های همین افراد هست سالیان سال قابل جبران نخواهد بود
امروز حتی یک درصد هم کسانی که به تحصیلات عالی روی آورده برای افزایش آگاهی و سواد این رشته را نمی خوانند بلکه اکثرشان بعد خریدند مدرک از ازاد و پیام نور ادعای کار و فعالیت و درمان را دارند در حالی خودشان حتی به درمان شخصی هم نیاز دارند .
اگر می خواهید یک روانشناس بالینی اعتبار داشته باشد علاوه بر تحصیلات سخت و فشرده نظری و عملی باید باید باید خوشان هم حداقل یک سال درمان شخصی هم بشوند تا فردا این همه ابروریزی به وجود نیارند
سلام و سپاس از مشارکت شما
دوست عزیز، پیام نور و پردیس همه زیر نظر وزارت علوم وتحقیقات هستن نمیشه یک فرد خاص را ملاک قرار داد وبقیه رو به همونطور دید من هر دو مقطع کارشناسی و ارشدم رو دانشگاه پیام نور خوندم. کتابهای حجیم و رفرنس، امتحانات سخت، بدون ارفاق استاد و… مختص پیام نور است خوندن جزوات، نمره گرفتن از استاد هم ….
در دوران ارشد واحد کودکان استثناییم با آقای دکتر افروز و در دانشگاه تهران بود. جالب بود درحالی که دوستان دیگرم برای همین واحد کتاب مقدمه ای بر توانبخشی کودکان استثنایی هالاهان و کافمن + کتاب دکتر افروز رو میخوندن که قریب بر 918صفحه بود من تنها 30 صفحه جزوه + 150 سوال خوندم نمره من 19/77 شد و دوستم 14
حالا خودتون قضاوت کنین