مصاحبه با رتبه 1 ارشد روانسنجی 1404

بروزرسانی: 20 آذر 1404
44بازدید
6 زمان مطالعه

  • سلام، وقت بخیر. لطفا خودت را برای ما معرفی کن. (نام و نام‌خانوادگی، سن، شهر محل سکونت، محل تحصیل کارشناسی، سال، گرایش، رتبۀ کنکور، دانشگاه قبلی و…)

به نام خالق مهربان. سلام. من علی شکری هستم، 26 سالمه و اهل شهرستان شاهرودم. فارغ‌التحصیل کارشناسی مشاوره از دانشگاه شهید بهشتی و الان دانشجوی ارشد روانشناسی در رشتۀ روان سنجی دانشگاه علامه طباطبائی‌ام.

  • سروکلۀ رشتۀ روانشناسی، کی و چطور در زندگی تو پیدا شد؟

راستش من در ابتدا مسیرم به سمت علوم انسانی نبوده. من دیپلمم ریاضیه و سال 97 کنکور ریاضی دادم و به لطف خدا با رتبۀ 594 رشته علوم کامپیوترِ دانشگاه شهید بهشتی رو قبول شدم.

رسیدم به ترم 4 که همزمان با کرونا بود و خب به دلایلی تصمیم گرفتم انصراف بدم. بعد از انصراف یک مقدار درگیر این شدم که واقعا چه رشته‌ای برام بهتره و خب تو دل این مسیر جدید به روانشناسی علاقمند شدم. چون کمک کردن به آدم ها و خوب کردن حالشون رو دوست داشتم.

اینجوری شد که کنکور انسانی سال 1400 رو شرکت کردم و با رتبه 950 مشاورۀ شهید بهشتی رو آوردم و وارد فیلد روانشناسی و مشاوره شدم.

  • دوران کارشناسی چطور گذشت؟ از آن‌ دانشجوهایی بودی که جزوۀ تمیز و خوش‌خطشان در دانشکده دست‌به‌دست می‌شود یا آن‌هایی که آخر ترم تازه یاد درس و امتحان می‌‎افتند؟

برخلاف کارشناسی علوم کامپیوتر که سه‌چهار ترم هم بیشتر طول نکشید و خیلی دوران خوبی نبود، کارشناسی مشاوره واقعا دوران جذابی بود. چون هم به رشته‌ام علاقه داشتم، هم اتمسفر اون روزها و دانشکده و دوستان و خوابگاه و… برام خوب بود.

  • کنکور، کی و چرا برای تو جدی شد؟ اصلا چطور درس خواندن را شروع کردی؟

از اونجا که به فضای آکادمیک علاقۀ زیادی داشتم، تو ذهنم این بوده که ارشد روانشناسی بخونم و بعدشم ان شاءالله دکتری و به همین خاطر از حدود ترم 6 دنبال این افتادم که کدوم گرایش های ارشد روانشناسی و مشاوره برای من بهتره. بعد از بررسی به رشتۀ روانسنجی که یکی از گرایش‌های روانشناسیه رسیدم و از تابستون بین ترم 6 و 7 شروع به تهیه کتاب‌ها کردم و خوندن برای ارشد رو شروع کردم.

  • از عادت‌های مطالعه‌ات برای ما بگو. (تنهایی درس می‌خواندی یا با دوست و هم‌کلاسی؟ توی خانه یا سالن مطالعه؟ نقاط ضعف و قوتت چه بود؟ چقدر وقت آزاد داشتی؟)

من برای مطالعه کردن قائل به برنامه‌ریزی‌ام. معتقدم که باید جمعه‌ها برای هفتۀ پیش‌رو یا دو هفتۀ پیش‌رو برنامه ریخت که آدم بدونه به موقعش چی رو باید بخونه چی رو نباید بخونه.

من معمولا تنهایی درس می‌خوندم و تا وقتی که تابستون بود و شهرستان بودم که توی خونه و وقتی هم که ترم 7 شروع شد و به تهران اومدم معمولاً توی سالن مطالعۀ خوابگاه یا سالن مطالعه‌های داخل دانشگاه استفاده می‌کردم.

  • چطور با روان‌آموز آشنا شدی و از کدام خدمات و محصولاتش استفاده کردی؟ (نظرت راجع به هرکدام چیست؟)

فکر می‌کنم توی گشت‌وگذار برای منابع گرایش روانسنجی بود که با سایت روان آموز آشنا شدم. من کتاب‌ روانشناسی رشد، روانشناسی مرضی، کودکان استثنایی و روانشناسی عمومی رو از سایت روان آموز سفارش دادم.

به علت مشکلاتی که برام به وجود اومد بخش‌های زیادی از کتاب‌های آسیب‌شناسی روانی، کودکان استثنایی و روانشناسی عمومی رو نتونستم بخونم اما روانشناسی رشد رو خیلی خوب مطالعه کردم و راضی هم بودم واقعا. نتیجه‌اش هم شد درصد 80 اگر اشتباه نکنم توی درس رشد.

بیشتر بخوانید: منابع ارشد روانشناسی

  • کمی هم دربارۀ منابعی که برای کنکور مطالعه کردی، توضیح بده. کدام‌ها را به دوستان روان‌آموزی‌ات پیشنهاد می‌کنی؟

اول از همه باید اینو بگم که عزیزان کنکوری می‌تونن منابع هر درس رو با توجه به گرایش ارشدشون توی سایت‌هایی مثل روان ‌آموز ببینن.

اما اگه در مورد خودم بخوام بگم من برای روان‌سنجی بخش‌هایی از کتاب اصول روان سنجی و روان آزمایی دکتر پاشاشریفی رو مطالعه کردم.

برای درس آزمون ها، از کتاب روان سنجی (مبانی نظری آزمون های روانی) دکتر گنجی و کتاب کاربرد آزمون های مدرسان استفاده کردم.

در مورد رشد، بخش هایی از نظریه های رشد کرین و کتاب رشد روان آموز رو مطالعه کردم.

برای آمار چون دیپلمم ریاضی بوده و المپیادی هم بودم، خیلی کار سختی نداشتم. اما کتاب تحلیل آماری فرگوسن ترجمه دکتر دلاور و کتاب آمار و احتمالات کاربردی خود دکتر دلاور رو هم بخش هایی شو مطالعه کردم.

در مورد روش تحقیق هم استادم توی کارشناسی خیلی بهمون خوب یاد داد و هم کتاب روش تحقیق دکتر دلاور رو خوندم. البته برای آمار و روش تحقیق کتاب خلاصه درس های دکتر حبیبی رو هم مطالعه کردم و کمک کننده بود.

مطلب مرتبط: کتاب های جامع ارشد روانشناسی روان آموز

  • وقت‌هایی که درس خواندن، خسته و کلافه‌ات می‌کرد و انگیزه‌ات را ازدست می‌دادی، چی دوباره تو را می‌نشاند پای مطالعه؟

وقتی به هدف بلندمدت خودم که قبولی در رشتۀ روانسنجی بود فکر می‌کردم این باعث می‌شد که برنامه‌های کوتاه‌مدت خودم رو حتی با وجود اینکه شاید بعضی وقتا خسته‌ام می‌کرد، انجام بدم تا بتونم نهایتاً از پس کنکور ارشد بر بیام.

  • کلاس کنکور و مشاوره، چه جایی در موفقیت تو داشت؟

جایی نداشت؛ چون من کلاسی برای کنکور ثبت‌نام نکردم و مشاور هم نداشتم.

مطلب مرتبط: کلاس‌های جامع ارشد روانشناسی روان آموز

  • وقتی برای تفریح و سرگرمی هم داشتی یا فقط درس و تست؟

نه من آدمی نیستم که فقط بچسبم به درس و تست و دیگه هیچ کاری نکنم. از مهر که ترم 7 شروع می‌شد تا اسفند که زمان کنکور بود، من توی خوابگاه با دوستانم وقت می‌گذروندم و خب خیلی از روزها بود که من اصلا درس نمی‌خوندم.

  • برنامه‌ریزی کنکورت، چه ویژگی‌های مثبتی داشت که دلت بخواهد به دیگران هم پیشنهادشان کنی؟

به نظرم اینکه برنامه‌هایی که برای خودم می‌ریختم به صورت منظم هر هفته یا هر دوهفته، بهم کمک می‌کرد که طبق یک نظم و اولویتی پیش برم.

همچنین من توی برنامه‌ام تست و مرور میذاشتم. یک نکته ای که سعی می‌کردم توی برنامه‌ریزی هفتگی یا دوهفتگی رعایت کنم این بود که جمعه‌ها روز مرور بود.

من سعی می‌کردم چیزایی که از شنبه تا پنج‌شنبه می‌خونم رو توی روز جمعه مرور کنم و تست بزنم. مرور مطالب باعث کاهش اثر فراموشی محتواهای مطالعه‌شده می‌شه.

مطلب مرتبط: برنامه راهبردی مطالعاتی رایگان کنکور ارشد روانشناسی

  • در آزمون‌های جامع روان‌آموز شرکت کردی؟ (اگر جواب مثبت است، لطفاً توضیح بده که در کدام مراحل آزمون شرکت کردی و این آزمون‌ها را از نظر شباهت به کنکور (نوع سوالات، بودجه‌بندی و…) چطور دیدی؟

بله من در آزمون‌های جامع شرکت کردم. فکر می‌کنم توی یک یا دو مرحله شرکت کردم اما دقیقاً خاطرم نیست. یادمه بعد از اولین آزمون اگر اشتباه نکنم، احساسات بدی رو تجربه می‌کردم. انگار هیچی بلد نبودم و ناامید شدم.

اما بعدش سعی کنم خودم رو جمع کنم و ادامه بدم مسیرم رو. در مورد خود آزمون و سؤالاتش حقیقتاً الان تو ذهنم نیست که دقیقاً به چه صورت بود اما فکر می‌کنم برای من سخت بود. احتمالاً براتون عجیبه که رتبۀ 1 ارشد روان سنجی چرا داره این حرف و می‌زنه!

مطلب مرتبط: آزمون های آزمایشی ارشد روانشناسی روان آموز

  • دکمۀ عقب‌گرد را می‌زنیم و تو را برمی‌گردانیم به روزی که تصمیم گرفتی درس خواندن برای کنکور را شروع کنی. این‌بار هم به همان ترتیب پیش می‌روی یا چیزهایی هست که بخواهی تغییرشان بدهی؟

کلیت درس خوندنم رو می‌پسندیدم. به نظرم اگه به عقب برگردم هم باز تقریباً همین مسیر رو می‌رم منتها از وقتم صرفاً بیشتر استفاده می‌کنم.

  • با درس‌های چالش‌برانگیز و رواعصاب چه می‌کردی؟ ترفند خاصی رویشان پیاده می‌کردی؟

سعی می‌کردم با مرور، مطالب رو تو ذهنم نگه دارم. خیلی ترفند خاصی نداشتم.

  • به‌عنوان یک کنکوری، در سبک زندگی‌ات هم تغییراتی ایجاد کردی؟ (ورزش، تغذیه، خواب و…)

اصلا شروع درس خوندن من توی تابستون مصادف شده بود با یک تغییرات کلی توی سبک زندگی و بهتره بگم سبک نگرشی و نوع نگاهم به دنیا. چون اون مسائل برام جذاب بود، درس خوندنی که کنارش بود هم برام به طور خوبی تجربه می‌شد با سختی‌های درس خوندن و به طور کلی با سختی‌های زندگی تا حد خوبی کنار بیام.

  • در سال کنکور، اتفاق ناخواسته‌ای یا مسئله‌ای پیش آمد که تو را به چالش بکشد؟ چطور از عهده‌اش برآمدی؟

بله! توی سال کنکور من با دو تا مسئلۀ سخت دست و پنجه نرم می‌کردم. مسائلی که جمعاً تایم‌های زیادی منو انداختن و من نه تنها نتونستم درس بخونم، بلکه کارای خاص دیگه‌ای هم نمی‌کردم. زمان برد تا بتونم مسئله رو کنترل کنم و تا حدی حلش کنم. اینجا جای خوبی برای اشاره کردن بهش نیست اما فقط می‌خوام بگم که مسئلۀ سختی بود. زندگیه دیگه…

  • برای جمع‌بندی درس‌ها چه کردی؟ (اصولا بگو روزهای آخر چطور سپری می‌شد؟)

برای من عملاً جمع‌بندی خیلی معنایی نداشت. چون به سبب اوضاع سختی که داشتم و توی سؤال بالا هم راجع بهش گفتم، من نتونسته بودم درس بخونم و خب روزهای پایانی نزدیک به کنکور برای من، بیشترش جزو روزهای مطالعه بود تا جمع بندی.

روزهای آخر روزهای پرفشاری بود و فکر می‌کردم از پسش بر نمیام. حتی یادمه شب کنکور تا دوازده یک شب داشتم مطالعه می‌کردم!

مطلب مرتبط: کتابچه‌های مرور و جمع‌بندی ارشد روانشناسی

  • روز کنکورت چطور گذشت؟ (سر جلسه کنکور چه احساسی داشتی؟ با چه ترتیبی به سوالات پاسخ دادی؟)

سر جلسۀ کنکور من به ترتیب دفترچه به سوالات جواب دادم. زبان که اول دفترچه بود وقت زیادی از من گرفت و خب باعث شد من به بعضی درس‌هایی که البته مربوط به گرایش من هم نبودن ولی دوست داشتم تستشون رو بزنم، پاسخ بدم. سر جلسه احساس می‌کردم که اونجوری که باید آزمون رو نمی‌دم و حتی یادمه بعد از تموم شدن زمان، به دوستم گفتم که از خودم راضی نبودم.

  • لطفا هر کدام از این کلمات را با یک کلمه، جمله یا عبارت توصیف کن:
روانشناسی: مسیر جدید زندگیروان‌آموز: دمتون گرم بابت کتاب‌ها، محتواها و…
مهاجرت: دوست دارم تجربه‌ش کنم.سازمان سنجش: چی بگم والا!
خانواده: به شدت مهم!فروید:
ازدواج: رشد دوتاییآرزو: انسان بودن…
عشق: که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را!بهترین رفیق: همسرم
استاد: دکتر کریم زاده!مهم‌ترین دستاورد تاکنون:
الگو: بزرگ‌ترین آرزوی شخصی: انسان بودن!
کنکور: همه چیز کنکور نیست!بزرگ‌ترین هدف شغلی: –
دانشگاه: دوسش دارم!گرایش موردانتخاب ارشد: –
آینده: روشن استدانشگاه موردانتخاب ارشد: –
دکتری: انشالله تجربه‌اش کنم.هوش یا تلاش؟: جفتش!
  • به جز نتیجۀ کنکور این دورۀ مطالعاتی چه چیزهایی بهت یاد داد؟ (از چه چیزهایی چشم پوشی کردی و چه توصیه‌ای به کنکوری‌های سال‌های آینده داری؟)

اینکه برای ددلاین‌های زندگی باید از قبل خودتو آماده کنی، چون اصلاً نمی‌دونی که توی زندگی چی در انتظاراته!

  • در چشم‌انداز تو از آینده چه خبر است؟ (چه برنامه و اهدافی داری؟)

انشالله ارشد رو تموم کنیم و بعدشم بریم سراغ دکتری

  • روان‌آموز در سال کنکورت چه نقشی داشت؟

روان آموز با گردآوری و تلفیق کتب مختلف و آوردن نکات اصلی مربوط، باعث شد منی که یک جاهایی عقب بودم و نمی‌رسیدم کتاب‌های منبع رو بخونم، از کتاب‌های روان آموز استفاده کنم و تا حد قابل ملاحظه‌ای پوشش بدم عقب موندگیمو.

طرح SOS روان آموز

شروع درس خواندن معمولاً سوالاتی ذهنتان را به خودش مشغول می‌کند که ممکن است باعث نگرانیتان شده و حتی شما را از ادامه‌ی مسیر منصرف کند. روان‌آموز در کنار شماست تا پاسخگوی هر سوالی باشد که در مسیر درس خواندن و کنکور برایتان پیش می‌آید. فقط کافی‌ست شماره خودتان را در فرم پیش‌رو وارد کنید و منتظر تماس پشتیبابان حرفه‌ای روان‌آموز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید

1 2 3 4 5