خیلیها تصور میکنند قبولی در کنکور ارشد روانشناسی با رتبۀ خوب، درانحصار دانشجوهای دانشگاههای دولتی است. تصور اشتباهی که دوست روانآموزی ما، «سوگند طالبی» هم آن را به چالش کشیدهاست.
در این مطلب قرار است مصاحبه با رتبه 81 ارشد بالینی 1402 را در اختیارتان بگذاریم. سوگند، اهل ساری و فارغالتحصیل دانشگاه پیامنور این شهر است که موفق به کسب رتبۀ ۷۳ سهمیه و ۸۱ روانشناسی بالینی شده است.
- سروکلۀ رشتۀ روانشناسی، کی و چطور در زندگی تو پیدا شد؟
تقریبا میتوانم بگویم از وقتی که خودم را شناختم، به روانشناسی علاقهمند بودم. البته دورۀ کوتاهی در دبیرستان، بهواسطۀ اصرار خانواده سعی کردم از رشتۀ محبوبم چشمپوشی کنم اما درنهایت تسلیم علاقهام شدم و از این بابت بسیار خوشحالم.
- دوران کارشناسی، چطور گذشت؟
چون کلاسهای دانشگاه پیامنور بهشکل مجازی برگزار میشود، بیشتر ارتباطات از راه دور بود. برای همین، در دورۀ کارشناسی، ارتباط چندان نزدیکی با فضای درسی نداشتم.
- کنکور، کی و چطور برای تو جدی شد؟
من از ابتدای ورودم به رشتۀ روانشناسی، قصد ادامهتحصیل در مقاطع بالاتر را داشتم و از همان اول، شرکت در کنکور ارشد برایم مطرح بود. بهطور جدی، از اواسط تابستان سال ۱۴۰۱ مطالعهام را با تحقیقات زیاد درمورد برنامهریزی و منابع شروع کردم.
مطالب مرتبط: منابع ارشد روانشناسی
- از عادتهای مطالعهات برای ما بگو.
تنهایی درس میخواندم و یکی از مشکلات بزرگم، وقت کم بود؛ چون در دانشگاه، ۲۴ واحد داشتم و شاغل بودم. یعنی عملا چهار تا پنج ساعت در روز میتوانستم مطالعه کنم. البته اوایل با روزی یک ساعت شروع کردم و کمکم به روزی پنج ساعت رساندم.
دو ماه آخر، صبح خیلی زود قبل از سرکار رفتن، درس میخواندم تا بتوانم هفت تا هشت ساعت مطالعه داشتهباشم. بهترین عادت و مهمترین نقطۀ قوتم، همین تلاش پیوسته و مستمر بود که از علاقۀ زیادم نشئت میگرفت.
عادت بد و نقطۀ ضعفم هم کمال گرایی بود که گاهی سرعت مطالعهام را پایین میآورد. البته سعی کردم در سال کنکور با کمالگرایی مقابله کنم و تاحدی هم موفق بودم.
- چطور با روانآموز آشنا شدی و از کدام خدمات و محصولاتش استفاده کردی؟
وقتی شروع کردم به تحقیق دربارۀ منابع ارشد روانشناسی بالینی، با روانآموز آشنا شدم و از کتابهای آسیبشناسی، روانشناسی بالینی، روانشناسی رشد، کودکان استثنایی و علمالنفس روانآموز استفاده کردم. ماه آخر هم، کلاسهای آنلاین علمالنفس و بالینی را تهیه کردم.
مطالب مرتبط: کلاس های جامع روان آموز
- وقتهایی که درس خواندن، خسته و کلافهات میکرد و انگیزهات را ازدست میدادی، چی دوباره تو را مینشاند پای مطالعه؟
نمیشود گفت اصلا خسته نمیشدم اما علاقۀ زیادم، محرکی قوی برای ادامۀ مسیر بود. هروقت که خسته میشدم، به خودم سخت نمیگرفتم و بدون استرس چندروزی کاملا استراحت میکردم تا ذهنم از استرس و خستگی رها شود.
- کمی هم دربارۀ منابعی که برای کنکور مطالعه کردی، توضیح بده.
برای آسیبشناسی، از آسیب شناسی روانی گنجی و دو جلد روانآموز استفاده کردم. بالینی را با فیرس، پروچاسکا و دو جلد روانآموز پیش رفتم.
برای رشد، کتابهای کرین و دو جلد روانآموز را خواندم و برای کودکان استثنایی، فقط کتاب روانآموز را. فیزیولوژی و انگیزش و هیجان را با کتاب دکتر پیری (پوران پژوهش) خواندم.
برای علمالنفس، از روانآموز و برای آمار، از کتاب مدرسان استفاده کردم.
بهطور کلی روشم در درس خواندن این بود که بعد از مطالعۀ یک فصل از رفرنسهای اصلی، همان فصل را در کتابهای روانآموز هم میخواندم که سهم زیادی در طبقهبندی مطالب در ذهنم داشت.
چون مباحث، خیلی ساده بیان میشدند و طبقهبندی خوبی هم داشتند. بههمین خاطر کتابهای روانآموز را بهشدت پیشنهاد میکنم.
مطالب مرتبط: کتاب های جامع روان آموز
- کلاس کنکور و مشاوره، چه جایی در موفقیت تو داشت؟
من، مشاور نداشتم و تا ماه آخر هم از هیچ کلاسی استفاده نکردم. فقط در ماه آخر، برای جمعبندی از کلاس بالینی روانآموز و برای فهم مطلب از کلاس علمالنفس استفاده کردم.
- وقتی برای تفریح و سرگرمی هم داشتی یا فقط درس و تست؟
چون شاغل بودم و درس میخواندم، بیشتر زمانم صرف کار و درس میشد اما تاحد امکان سعی میکردم همه چیز را درکنار هم داشتهباشم.
- برنامهریزی کنکورت، چه ویژگیهای مثبتی داشت که دلت بخواهد به دیگران هم پیشنهادشان کنی؟
استمرار و استمرار و استمرار! بهنظرم برای رسیدن به هدف، هیچ چیز مهمتر از تلاش مستمر نیست.
- در آزمونهای جامع روانآموز شرکت کردی؟
بله، در مرحلۀ سوم شرکت کردم اما متأسفانه در زمان آزمون، امتحان ندادم. بعدش که سوالات را چک کردم، تاحد خیلی زیادی مطالب را پوشش داد و به کنکور شباهت داشت.
مطالب مرتبط: آزمون های آزمایشی روان آموز
- دکمۀ عقبگرد را میزنیم و تو را برمیگردانیم به روزی که درس خواندن برای کنکور را شروع کردی. اینبار هم به همان ترتیب پیش میروی؟
اگر به عقب برمیگشتم، درس آمار و روش تحقیق را خیلی جدیتر میگرفتم و آمار را به هیچوجه حذف نمیکردم. همچنین با توجه به نوع سوالات آسیبشناسی و تمرکز زیاد طراحان کنکور روی مبحث کودکان استثنایی در سالهای اخیر، احتمالا برای آسیب، کمتر وقت میگذاشتم.
- با درسهای چالشبرانگیز و رواعصاب چه میکردی؟
متأسفانه بدترین راهحل را انتخاب کردم. مثلا وقتی دیدم درس آمار برایم سخت است، حذفش کردم.
- به عنوان یک کنکوری، در سبک زندگیات هم تغییراتی ایجاد کردی؟
بله، صددرصد! از همان ابتدا سعی کردم روتین زندگیام را تغییر بدهم و بعد از چند ماه کاملا با سبک زندگی جدید منطبق شدم.
- در سال کنکور، اتفاق ناخواستهای یا مسئلهای پیش آمد که تو را به چالش بکشد؟
زندگی همیشه پر از اتفاقات ناخواستهای است که ممکن است باب میل ما نباشد. برای من هم همینطور بود.
تنها کاری که در آن شرایط میتوانستم بکنم، این بود که به خودم سخت نگیرم و با وجود مشغلۀ ذهنی برای متمرکز ماندن، پافشاری نکنم. یکی، دو هفته استراحت کردم تا بتوانم توان قبلیام را پیدا کنم.
- برای جمعبندی درسها چه کردی؟
بهدلیل زمان کم نتوانستم دور دوم را همانطوری بخوانم که میخواستم. مجبور بودم درسها را با سرعت بیشتری مرور کنم تا بتوانم در زمان جمعبندی، بیشتر تست بزنم.
تقریبا سه هفتۀ آخر، فقط تستهای 10سال کنکور ارشد و بهداشت را میزدم و با تست زدن، دروس را مرور میکردم.
- روز کنکورت چطور گذشت؟
روز کنکور استرس زیادی نداشتم و با آرامش، سر جلسه حاضر شدم. با آسیبشناسی شروع کردم و بعد بهترتیب رفتم سراغ بالینی، رشد، فیزیولوژی، زبان، آمار و روش تحقیق و علمالنفس.
مطالب مرتبط: کتاب 10 سال کنکور روان آموز
- بهجز نتیجۀ کنکور، این دورۀ مطالعاتی چه چیزهایی بهت یاد داد؟
پشت کنکور ماندن برای من فرصتی بود تا بتوانم ویژگیهایی را از خودم جدا کنم که سالها در من بودند و جدانشدنی بهنظر میرسیدند؛ مثل کمالطلبی. تا قبل از این، اگر کاری را به بهترین شکل انجام نمیدادم، رهایش میکردم.
اما در سال کنکور اگر طبق این ویژگی پیش میرفتم، دیگر خبری از جنگیدن تا لحظۀ آخر نبود. چون برنامۀ مطالعاتیام باب میلم پیش نرفت و اگر به حرف کمالگرایی گوش میکردم، خیلی بیخیال درس خواندن میشدم و کنکور را به سال بعد موکول میکردم.
یک خواهش از دوستان کنکوریام دارم؛ لطفا، لطفا گوشتان را روی حرفهای منفی دیگران ببندید. مهم نیست که بقیه چه میگویند. مهم نیست که بقیه چند ساعت درس میخوانند و در چه کلاسهایی شرکت میکنند.
شما شبیه به هیچکدامشان نیستید. شما منحصربهفردید و تنها چیزی که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید، خودباوری و تلاش است. خودتان را باور داشتهباشید و تا لحظۀ آخر تلاش کنید.
- در چشمانداز تو از آینده چه خبر است؟
طبیعتا مثل هر روانشناس بالینی دیگری، یکی از مهمترین اهدافم کمک به آدمهایی است که به یاری من نیاز دارند. درکنارش به پژوهش در حیطۀ کاریام هم خواهمپرداخت.
مطالب مرتبط: کلاس های نکته و تست روان آموز
- روانآموز در سال کنکورت چه نقشی داشت؟
قطعا روانآموز با طبقهبندی کتابها و بیان سادۀ مطلب، یادگیری را برایم ساده کرد و باعث شد نیازی به خلاصهنویسی نداشتهباشم و در زمانم صرفهجویی بشود.
زمانی که سرکار بودم، از اپلیکیشن نارنگی استفاده میکردم که باعث میشد از زمانهای بیاستفادهام، بهترین بهره را ببرم. از مجموعۀ خوب روانآموز، خیلی ممنونم که بخش زیادی از موفقیتم را مدیونش هستم.
- لطفا هر کدام از این کلمات را با یک کلمه، جمله یا عبارت توصیف کن:
روانشناسی: آرامش | روانآموز: رفیق راه کنکوریهای روانشناسی |
مهاجرت: بهش فکر میکنم. | سازمان سنجش: نظری ندارم. |
خانواده: برگ برندهام | فروید: افکار جذاب |
ازدواج: خیلی دور | آرزو: هدف را بیشتر دوست دارم. |
عشق: خانواده | بهترین رفیق: خودم! |
استاد: دلسوز | مهمترین دستاورد تاکنون: رتبهی دورقمی کنکور ارشد |
الگو: نظری ندارم. | بزرگترین آرزوی شخصی: رسیدن به آرامش و کمک به آدمها برای داشتن زندگی در آسایش |
کنکور: کمی ناعادلانه | بزرگترین هدف شغلی: مهاجرت و تحقیق و پژوهشهای بزرگ در رشتهی روانشناسی |
دانشگاه: – | گرایش موردانتخاب ارشد: بالینی |
آینده: مهاجرت | دانشگاه موردانتخاب ارشد: دانشگاههای تهران و شیراز |
دکترا: حتما! | هوش یا تلاش؟ تلاش |