- سلام، وقتتون بخیر. ممنون میشیم خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنین. (نام و نام خانوادگی، سن، شهر محل سکونت، محل تحصیل کارشناسی، سال، گرایش و رتبه کنکور، دانشگاه محل قبولی و …)
سلام و عرض ادب، محمد احمدوند شاهوردی هستم، ساکن تهران و دانشآموخته کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه تهران. ورودی کارشناسی سال ۹۲ و کارشناسی ارشد سال ۹۷ بودم و در کنکور دکتری سال ۱۴۰۱ شرکت کردم و در این آزمون رتبه ۱۲ روانشناسی را کسب کردم.
- بسیار عالی، ممنونیم از شما و خوشحالیم که همراه شما هستیم. چی شد که به روانشناسی علاقمند شدین و این رشته رو انتخاب کردین؟
در ابتدا ماجرای آشنایی من با رشته روانشناسی خیلی اتفاقی بود، چون در دبیرستان دانشآموز رشته تجربی بودم. زمان انتخاب رشته کنکور کارشناسی از طریق یکی از بستگان که مدیر مدرسه بودند با این رشته آشنا شدم، همان موقع هم با یکی از دانشآموختگان روانشناسی دانشگاه تهران صحبت کردم و نهایتاً این رشته را انتخاب کردم. علاقه من به این رشته طی سالهای بعد بهحدی زیاد شد که یادم است ترمبهترم معدلم افزایش پیدا میکرد. هیچوقت هم جزوهای ننوشتم، تمام مدت گوش میکردم. این روند بهخصوص زمانی که بهطور جدی وارد حیطه پژوهش و رواندرمانی شدم شدت گرفت و علاقه من به این حیطه چندین برابر شد.
- تعریفتون از موفقیت و شکست چیه؟
من هیچ عجلهای برای زندگی ندارم. فکر میکنم چون اینگونه به زندگی نگاه میکنم دیگر شکست معنای چندانی برایم ندارد. عجله ندارم چون همیشه حداقل یک سال بین فارغالتحصیلی و مقطع بعدیام فاصله انداختهام. با حوصله جلو رفتهام. از اشتباهات گذشتهام درس گرفتهام و تقریباً هیچوقت خودم را با دیگری مقایسه نکردهام. معیار موفقیت برای من خودم هستم، به تجربه درونیام در آن لحظه توجه میکنم و میفهمم که آیا شکست خوردم یا موفق شدم. یادم است سال اولی که کنکور کارشناسی ارشد شرکت کردم خیلی بیخیال سر جلسه رفتم و فکر کنم رتبه ۶۰۰ شدم. سال بعد اشتباهاتم را کنار گذاشتم و ۶۰ شدم.
- از چه زمانی به طور جدی، شروع به مطالعه برای کنکور کردین و اولین قدمتون چی بود؟
چون تجربه کنکورهای قبل را داشتم، میخواستم از فروردین همان سال درس آمار را شروع کنم و به روزهای پایانی موکول نکنم. با این حال بهعلت مشغله کاری و نگارش پایاننامه امکان آن فراهم نشد. بنابراین، بهطور جدی میتوانم بگویم که این فرایند برای من تقریباً دوهفته بعد از دفاع پایاننامهام یعنی اواسط مهرماه شروع شد. در اولین قدم با خانم دکتر خجوی تماس گرفتم و لیست منابع پیشنهادی ایشان را خریداری کردم.
- از کدوم خدمات و محصولات روان آموز استفاده کردین و نظرتون راجع به هر یک چیه؟
من سه کتاب از روانآموز خریداری کردم که مطالعه دو کتاب «آسیبشناسی روانی» و «روانشناسی رشد ۱» را به متقاضیان کنکور ارشد و دکتری وزارت علوم بسیار پیشنهاد میکنم. محتوای کتاب سوم یعنی «روانشناسی رشد ۲» بیشتر مناسب آزمونهای وزارت بهداشت بود. با این حال، نکات تکمیلی برخی نظریات مهم را از این کتاب مطالعه کردم. خوشبختانه پوشش جامع کتابهای روانآموز باعث شد که بینیاز از مطالعه منابع اولیه باشم، این مسئله بهویژه درباره کتاب آسیبشناسی روانی بسیار صدق میکرد.
- از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ مثلا کی مرور کنین، چه تعداد تست بزنین و…؟
بله برنامه داشتم ولی تنها توانستم دو ماه یعنی تا انتهای آذر به این برنامه پایبند باشم. برای مثال من خیلی جدی تمام نکاتی که در تستهای چهارگزینهای یاد میگرفتم را در یک دفترچه جداگانه مینوشتم. این دفترچه چیزی جدای از درسنامه کتابها بود و در یک هفته پایانی قبل کنکور بینهایت به من کمک کرد. علاوه بر این، من در آمار ضعف جدی داشتم و به معنای واقعی کلمه از این درس میترسیدم. اما خوشبختانه با راهنمایی دکتر خجوی و شرکت در کلاس آمار دکتر حبیبی پاشنه آشیل من به نقطهقوتم تبدیل شد، بهطوری که سؤالات امتحان آمار فنی و مهندسی دوستانم در دانشگاه پلیتکنیک را هم حل میکردم (خنده). برای دروس شخصیت و نوروسایکولوژی هم چون مطالب بهشدت فرار بود سعی میکردم یادداشتبرداری زیادی انجام دهم و مرور بیشتری داشته باشم. چون تجربه کار بالینی داشتم خیلی در درس آسیبشناسی روانی به خودم سخت نگرفتم و تنها تلاش میکردم با معیارهای تشخیص اختلالات یاد بیمارانی که دیدهام بیفتم.
- از خدمات مشاوره استفاده میکردین؟ چقدر به نقش مشاور در این مسیر اهمیت میدین؟
بله خیلی باور دارم. هر چه به هفتههای پایانی نزدیکتر میشدیم تحمل شرایط برای من سختتر میشد و فضای بلاتکلیف جامعه و آینده کشور هم به این حالم دامن میزد، بهطوری که اکثر روزهای دی و بهمن بدون اینکه مطالعهای داشته باشم سپری شد. لازم است اشاره کنم که من مشاور رسمی نداشتم، اما چون دوستانی دارم که روزگاری دانشجوی دکتری در این رشته بودهاند از کمکها و دلگرمیهای آنها بسیار بهره بردم.
- همونطور که میدونین برنامهریزی از فردی به فرد دیگه متفاوته، اما هر برنامهریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردین که فکر میکنین باعث موفقیت شما بوده و باید به بقیه منتقلش کنیم؟
به قول معروف «واسه یه سامورایی همه جا ژاپنه!» به همین دلیل من سعی میکردم طوری درس بخوانم که انگار فردا جلسه کنکور است. یک نکته مهم دیگر اینکه متأسفانه من اغلب اوقات از کمالگرایی خودم ضربه خوردم و دوست دارم به دانشجوهای سالهای بعد بگویم لطفاً در این مسیر کمالگرایی را کنار بگذارید. برای مثال، من گاهی اگر صبح یک یا دو ساعت دیرتر از همیشه بیدار میشدم، دیگر تا آخر شب درس را تعطیل میکردم چون احساس میکردم از روزم استفاده کافی نکردهام. نکته دیگر اینکه اکثر ما فراموشکار هستیم، پس حتماً در برنامهریزی خودتان یادداشتبرداری را جدی بگیرید چون در هفتههای آخر مثل طناب نجات میماند.
- زمان آزاد شما برای درس خوندن چه طور بود و فکر میکنین برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟
سؤال دشواری است، بنابراین فقط تجربه خودم را درباره سؤال اول شما میگویم. اگرچه دوستان متأهلی دارم که نتایج خوبی در آزمون کسب کردهاند، اما فکر میکنم این مسئله که مجردم و زمانم به خودم اختصاص دارد برگ برنده من بود. چراکه چند ماه پایانی کارم را موقتاً کنار گذاشتم تا زمان کافی برای مطالعه داشته باشم. با این حال در این مدت دو مقاله نوشتم و پذیرش آنها را در مجله گرفتم، همچنین در ترجمه یک کتاب مشارکت کردم.
- محل مطالعه شما کجا بود و آیا دوستانی هم داشتین که در کنکور همراهتون باشن؟
در خانه و پشت میز خودم مطالعه میکردم. متأسفانه پارسال به دلیل همهگیری ویروس کرونا استفاده از کتابخانه و سالنهای مطالعه دانشگاه محدود بود. اما اعتقاد دارم قرارگیری در جو دانشگاه و دوستان به فرد کمک میکند.
- در سال کنکورتون از تلفن همراه و فضای مجازی هم استفاده میکردین؟ اگر آره چه محتواهایی رو دنبال میکردین و چطور تایم استفاده از گوشیتون رو مدیریت میکردین؟
بله خیلی هم زیاد (خنده). خوشبختانه یا متأسفانه در دنیای امروز دیگر حذف کامل تلفن همراه حداقل برای شخص من امکانپذیر نیست. اگرچه به متقاضیان سالهای بعد پیشنهاد میکنم اگر هدف جدی برای تحصیل در مقطع دکتری دارید موقتاً برای چند ماه دورِ اخبار را خط بکشید. شخصاً برای چند ماه پیگری اخبار داخلی و بینالمللی را کمی محدود کردم.
- در طول این یک سال چه تفریحات و سرگرمیهایی داشتین و به چه میزان؟
سال کنکور برای من تقریباً محدود به چهارماه پایانی بود. در این مدت مثل همیشه با دوستانم وقت میگذراندم، اما تلاش میکردم سفرهای بلندمدت را لغو کنم یا شرکت نکنم. من به دویدن علاقه دارم، بنابراین تا جای ممکن تلاش میکردم ورزش کنار گذاشته نشود.
- مهمترین عادات مفید و مضر شما که تاثیر مستقیم در نتیجه کنکورتون داشت چه چیزهایی بودن؟
عادت رفتاری مفید اینکه من بسیار خواب را دوست دارم، به همین علت میدانستم که این مسئله میتواند برای من دردسرساز شود. بنابراین همان روزهای اول شمشیر را برای خودم از رو بستم و رفتم یک ساعت زنگدار کوچک خریدم. همیشه هم آن را بیرون از اتاق خوابم کوک میکردم تا باعث شود صبح برای خاموش کردن آن از اتاق خارج شوم.
- آیا وضعیت ویژه حاکم بر جامعه به علت کرونا و اخبار و حواشی مربوط به کنکور در روند مطالعه شما تاثیری داشت؟
بله قطعاً. بهخصوص اینکه تقریباً یک ماه قبل از آزمون همزمان شد با اوجگیری شیوع مجدد سویه جدید ویروس کرونا، در همین حال زمزمه تعویق کنکور هم بود که البته توجه چندانی به آن نکردم و برنامه خودم را پیش بردم.
- حتما برای شما هم پیش میومده که گاهی نا امید بشین؛ در این مواقع چه راه حلی داشتین؟
بله خیلی زیاد پیش میآمد و متأسفانه همین هم باعث شد که دی و بهمنماه من تقریباً بدون مطالعه سپری شود. تنها چیزی که باعث شد دو هفته قبل کنکور دوباره شروع به مرور دفترچهام کنم، علاقه وافرم به محیط دانشگاهی و هدفی بود که در سر داشتم.
- انگیزه اصلی شما برای ادامه تحصیل در مقطع روانشناسی و چشم اندازتان از آینده چیست؟
من تقریباً از بدو ورود به مقطع کارشناسی ارشد کار در این حیطه را شروع کردم و از سه سال پیش تحت آموزش رواندرمانی قرار گرفتم. این روزها که فرصت پیدا کردهام مجدداً کارم را آغاز کردهام. به تجربه یاد گرفتهام که محیط آکادمیک فرایند توسعه فردی را تسهیل میکند و انتظار دارم که پس از پایان مقطع دکتری به زاویه دید وسیعتری در حیطه کار و پژوهش چه در ایران و چه در خارج از ایران دست پیدا کنم.
- ارزشمندترین و مهمترین ویژگی شما در مسیر موفقیتتون در کنکور به نظر خودتون چی هست؟
به نظرم آدم مُصر و پیگیری هستم.
- آیا برای مطالعه هر درس شیوه متفاوتی داشتین؟ به چه صورت؟
بله تقریباً، تنها چیزی که برای همه دروس ثابت بود این بود که بعد از مطالعه هر درس تست کنکوری میزدم. اینطور هم نبود که تمامی سؤالات را حل کنم. روش من این بود که مرتبه اول فقط سؤالات فرد را جواب میدادم، چند روز بعد سؤالات زوج و چند روز بعد کل آنها. با این سبک تلاش میکردم ریتم قدیم به جدید سؤالات تغییر نکند.
- چالشبرانگیزترین درس برای شما چه بود و با این درس چه کردین؟
زبان و آمار. درس زبان از این نظر که دشواری سؤالات زبان دکتری بهخصوص در بخش دستور زبان و لغات با کارشناسی ارشد تفاوت بسیاری دارد و من تا سر جلسه هم نگران سؤالات زبان بودم. آمار هم از این نظر که من همیشه در آن ضعف داشتم چون آن را جدی نمیگرفتم. در کنکور ارشد هم آن را سفید گذاشتم و تنها به سؤالات روش تحقیق اکتفا کردم.
- نقطه قوت شما چه درسی بود و برای بهرهگیری بهتر از این نقطه قوت چه کاری انجام دادین؟
جالب آنکه همین زبان و آمار نقطه قوت من در آزمون دکتری شدند. برای آمار کلاس رفتم و تلاش زیادی کردم، اما برای زبان کمی هم شانس با من همراه شد. برای دستور زبان انگلیسی از کتاب انتشارات کتابخانه فرهنگ تألیف دکتر خیرآبادی و دانش عمومی خودم از کلاسهای زبان گذشته استفاده کردم و برای لغات تنها به ۵۰۴ اکتفا کردم. برای بخش درک مطلب تمرین نکردم اما به تجربه میدانستم که میتوانم در این بخش درصد قابلقبولی کسب کنم.
- کمی از روز کنکورتون برامون تعریف کنین. چه احساسی داشتین؟ چقدر آماده بودین؟
متأسفانه شب قبل آزمون نتوانستم خوب بخوابم و فقط یکساعتونیم خوابیدم! به همین دلیل سؤالات زبان و استعداد تحصیلی را در خوابوبیداری پاسخ دادم. اگر روز دیگری بود از اینکه نتوانستهام خوابم را مدیریت کنم بهشدت به هم میریختم. اما ناخوداگاه اعتماد به نفس زیادی داشتم، لحظهای هم مضطرب نبودم. تمام طول جلسه هم به یک اصل بسیار کلیدی پایبند بودم: «اگه بلد نیستی نزن!»
- بعد از دریافت دفترچه به چه نحوی به سوالات پاسخ دادین؟
درست یادم است چشمم به سؤال اول که افتاد دیدم آن را بلد نیستم، سؤال دوم همینطور، سؤال سوم و چهارم هم همینطور… به جای آنکه دستپاچه شوم، به سراغ سؤالات بعدی رفتم چون به خودم میگفتم اگر من جواب اینها را ندانم بقیه هم نمیدانند (خنده). در دفترچه اختصاصی به همان ترتیب دروس دفترچه جلو رفتم، فقط آمار و روش تحقیق را برای آخر گذاشتم. تقریباً یک ساعت هم زمان زیاد آوردم! سپس رفتم سراغ سؤالاتی که کمی سختتر بودند. در دفترچه عمومی هم اول زبان را پاسخ دادم و بعد استعداد تحصیلی.
- اگر یه بار دیگه در موقعیت قبلیتون باشین و بخواین کنکور بدین، چه اشتباهاتی رو انجام نمیدین؟
شاید زمان بیشتری برای زبان اختصاص میدادم. هرچند الان هم پشیمان نیستم چون یادگیری زبان بلندمدت است و فقط به زمان کنکور محدود نمیشود.
- برای رتبه برتر شدن از چه چیزهای دیگه ای در زندگیتون چشم پوشی کردین؟
به نظرم از یک سنی به بعد شما متوجه میشوید که میخواهید با زندگیتان چه کار کنید. من چند سال پیش تا حد زیادی متوجه این موضوع شدم و بهمرور سبک زندگیام به این سمتوسو آمد. کار خاصی انجام ندادم، صرفاً برای علایق خودم زندگی کردم و از چیزی چشمپوشی نکردم.
- مهمترین توصیه شما به داوطلبین کنکور سالهای آینده چیه؟
اگر الان دانشجوی کارشناسی هستید بهجای حفظ خطبهخط جزوات، منطق پشت هر نظریه را درک کنید و اگر دانشجوی کارشناسی ارشد هستید فقط به دانشگاه محدود نشوید و کار بالینی و پژوهش انجام دهید. چراکه سؤالات آزمون دکتری عمدتاً فهم شما از مطالب را میسنجد و با آزمون کارشناسی ارشد تفاوت دارد.
- به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردین، فکر می کنین این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور کردین، چه چیزهایی به شما یاد داد؟
ناراحتم که این را میگویم ولی بهلحاظ علمی اکثر مطالب تکراری بود و چیز دندانگیری نصیب شما نمیشود. تنها توانستم یک بار دیگر به خودم ثابت کنم که اگر چیزی را بخواهم میتوانم برای آن تلاش کنم.
- چه کسانی رو بیشتر از همه در موفقیت خودتون سهیم میدونین؟
قطعاً پدر و مادر عزیزم، سپس اساتیدی که طی این چند سال زحمت آموزش ما بر عهده ایشان بود.
- ممنونم از وقتی که برامون گذاشتین. اگر صحبتی هست که دوست دارین بگین، ما به گوش جان میشنویم.
عرض دیگری ندارم، متشکرم از خانم دکتر خجوی و تیم حرفهای روانآموز.
- به عنوان آخرین سخن، روان آموز رو به یک جمله یادگاری مهمون کنین.
بهعنوان یک فرد دوستدار علم امیدوارم که روش علمی چراغ راه همه ما باشد و از جهل و خرافه بهدور باشیم.
- با آرزوی سلامتی، موفقیت و سرزندگی برای شما همراه عزیز و همه مخاطبین دوست داشتنی روان آموز