• لطف می کنید خودتون رو برای دوستان معرفی کنید.

سارا بابایی هستم ، 24 سالمه و در حال حاضر محصل و مشاور تحصیلی هستم.

 

  • ورودی چه سالی و کدوم دانشگاه بودین؟

ورودی سال 1399 ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه علوم پزشکی ایران.

 

  • از کدوم یکی از خدمات روان آموز استفاده می کردین و نظرتون چی بود؟

از خدمات روان آموز استفاده نکردم.

 

  • چه خدماتی از روان آموز را به دوستانتون توصیه می کنید؟

جزوه‌های روان آموز.

 

  • اولین قدمی که برای شروع برداشتید، چی بود؟

تصمیم‌گیری برای اینکه در وزارت بهداشت ادامه تحصیل بدم یا وزارت علوم، هر کدوم مزایا و معایبی برای من داشت و باید بررسیشون میکردم تا بتونم شروع کنم.

 

  • اولین سالی بود که کنکور می دادید؟ اگرنه. فکر می کنید مهم ترین اشتباهات قبلیتون چی بود که امسال تکرارش نکردید و از همون ابتدا حواستون بهش بود؟

بله اولین سال کنکورم بود.

 

  • از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین که با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ کی مرور کنید و غیره؟

من در درس خواندن یک برنامه کلی در ذهنم داشتم و سعی میکردم تا حدی بهش پایبند باشم ولی در عین حال در چیدمان برنامه های کوتاه مدت انعطاف بالا داشتم، تصویری کلی از مسیری که قرار بود طی کنم و دروسی که باید میخوندم و چگونگی خواندن هر درس و زمانبندی آن داشتم اما با توجه به شرایطم و وضعیتم برنامه ام را دایم متناسب سازی می کردم.

 

  • میدونیم که برنامه ریزی طی مسیر یک موضوع شخصی است و از فردی به فردی متفاوته. اما هر برنامه ریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردید که فکر میکنید باعث موفقیت شما بود و باید به بقیه منتقلش کنیم؟

بنظرم عوامل روانشناختی خیلی در نوع و نحوه برنامه ریزی، انجام دادنش و در انتها نتیجه گرفتن از اون برنامه نقش داره، سعی کنین خودتون و نیاز خودتون رو بشناسین اما در عین حال برای تغییر و اشتباه دست خودتون رو باز بگذارین، خودتون و عملکردتون رو به طور پیوسته آنالیز کنین و نیاز فعلیتون رو با شرایطتون متناسب کنین، ظرفیت استقامت و تحملتون رو در اجرای برنامه و اشتباه کردن بالا ببرید، هر جایی که نیاز داشتین و یا متوجه اشتباهاتی شدین سریعا تغییراتی ایجاد کنین و دوباره ادامه بدین و اگر در هر قسمتی دچار مشکلی شدین که دایم تکرار میشه حتما کمک بگیرید.

 

  • زمان آزاد شما برای درس خوندن چه طور بود و چطور تنظیم کردید که مطالعه منظم صورت بگیره؟ فکر میکنید برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟

من در کنار مطالعه برای کنکور، درگیر دانشگاه و کار ترجمه کتاب هم بودم، سعی میکردم به طور مناسب و با توجه به نیاز هر کدوم از وظایفم در هر مقطع زمانی، برنامه مناسبی را تنظیم کنم، در تنظیم این زمان در اکثر مواقع اولویتم با کنکور بود و در این مواقع اول به برنامه کلی و بلند مدتم سر میزدم و بعد برای هرکدام زمان مناسب و محدودیت خاصی را اختصاص میدادم. بنظرم برای حفظ این مسیر، هدف باید واقعا خواستنی و مشخص باشه و بعد توانایی و ظرفیت تحمل هیجانات ناخوشایند، ابهام و سختی هایی که ممکن هست در این راه تجربه بشه.

 

  • لیست منابع یکی از مهمترین چیزهایی هست که برای مطالعه از ابتدا مشخص می کنیم. شما چه منابعی رو مطالعه کردین و نظرتون درباره هر کدوم از منابع چی هست؟

من چون از ابتدا هدفم را روی وزارت بهداشت گذاشته بودم به لیست منابع وزارت بهداشت رجوع کردم، تعدادی از کتب را از قبل داشتم و برخی را در طول سال تهیه کردم. من به طور کلی با خواندن خود کتاب های اصلی احساس راحتی بیشتری میکنم و یادگیری عمیق تری برای من اتفاق می افتد به همین خاطر و به دلیل آنکه با توجه به شناخت خودم و همینطور زمان در دسترسم فرصت کافی برای خواندن و مرور اکثر کتاب های اصلی را داشتم، با کتاب های اصلی پیش میرفتم، اما باز هم برای یکسری دروس از کتب کمک درسی استفاده کردم چون احساس میکردم در این درس لزومی به خواندن تمامی مطالب کتاب نیست و همینطور من فرصت مطالعه کامل آنها را ندارم. یا برخی دروس را چون از قبل کتاب اصلی را مطالعه کرده بودم و خلاصه از آن نوشته بودم و مرور آن برایم راحت بود در کنار آن کتاب کمک درسی تهیه کردم تا مطالعاتم را تکمیل کنم. بنظرم اگر فرصت کافی هست اول کتب اصلی مطالعه بشوند و کتب کمک درسی در صورت نبود وقت کافی یا به عنوان مکمل کتاب اصلی و در برخی مواقع با توجه به شرایط به جای کتاب اصلی.

 

  • در درس خاصی ضعیف بودید؟ و برای این درس چه کردید؟

در درس خاصی ضعف جدی نداشتم. اگر در مبحثی مشکلی داشتم تلاش میکردم دوباره آن مبحث را به خوبی مطالعه کنم و مرور خوبی داشته باشم تا تسلط کافی را بدست آورم. حتی اگر مجبور میشدم چند بار تلاش کنم دریغ نمیکردم و مرور کردن در رفع نقاط ضعفم به من خیلی کمک میکرد، چون هر بار بهتر متوجه مطالب میشدم و حتی فهم جدیدتری پیدا میکردم.

 

  • نقطه قوت شما در چه درسی بود؟ این نقطه قوت چه طور به وجود اومده بود و برای بهره گیری بهتر از این نقطه قوت چه کردید؟

تقریبا در اکثر دروس مطلوب عمل میکردم، نقطه قوت من در برقراری ارتباط بین دروس مختلف بود و تلاش برای فهم عمیق مطالب و ناامید نشدن در تلاش برای این یادگیری.

 

  • برای مرور منظم درس ها از چه روشی استفاده می کردید؟

من در مرور بیشتر بر اساس نیاز خودم پیش میرفتم، مرور بیشتر برای من به معنی خلاصه نویسی، دسته بندی مطالب، ارتباط دادن مطالب، فهمیدن تفاوت ها و شباهت ها و ارتباط این مطالب با دنیای واقعی بود. مرور برای من گاهی فقط در حد یک نگاه ساده به مفاهیم و مطالب قبل بود گاهی مطالعه دوباره برخی از قسمت ها، برای دروسی مثل زبان از نرم افزار و همینطور لایتنر استفاده میکردم.

 

  • چه مسایلی طی راه برای شما پیش میامد که شما رو خسته یا ناامید کنه؟ با این فکرها و مسایل چکار می کردید؟

فشار زیاد وظایف مختلفی که داشتم، مشکلات و مسایل شخصی که پیش می آمد و حتی افکار و احساسات خودم! من هر جا که احساس میکردم نیاز به کمک دارم با خودم، درمانگرم و دوستانم صحبت میکردم.

 

  • آیا جایی آزمون آزمایشی میدادین و اگر میدادین نتایجش و فیدبکی که ازش میگرفتین چطور بود؟

خیر.

 

  • فکر می کنید برجسته ترین ویژگی یا ویژگی هایی شخص شما که در موفقیت شما موثر بوده چه چیزهایی هست؟

عشق به یادگیری، عشق به هدفم، امید، استقامت و تلاش برای بهبود خودم و مسیری که طی میکردم.

 

  • به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردید، فکر می کنید این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور کردید چه چیزهایی به شما یاد داد؟

یکی از زیباترین چیزهایی که یاد گرفتم این بود که من میتونم حتی با وجود تمام مسائل بیرون و درون خودم حتی با وجود تمام مشکلات، حتی وقتی به خودم ایمان ندارم یا حتی وقت هایی که ترسیدم ادامه بدم، میشه یاد گرفت و میشه تحمل کرد. یاد گرفتم اگه با خودم وقتی بین مشکلات و دردهایی که اذیتم میکنن مهربون و صبور باشم و همچنان مسیرمو ادامه بدم میشه موفق شد حتی زمانی که انتظارشو ندارم. درد ها شاید سرعتمو خیلی کمتر کنن اما اگر بخوام، تلاش کنم و یاد بگیرم و صبور باشم ، میتونم نذارم که کامل متوقفم کنن.

  • چه کسانی را بیش از همه در موفقیت خودتون موثر می دونید؟

خودم، درمانگرم و تمام عزیزانم که صبورانه و با عشق در کنارم بودن و از من حمایت میکردن.

 

  • ممنونم از وقتی که برامون گذاشتین. اگر سوالی بوده که من نپرسیدم یا سخنی که خودتون دوست دارین بگین ما می شنویم.

 صحبتی ندارم ممنونم.

  • ما یک جمله اخر مصاحبه ها از دوستان برای به یادگار میگیریم. شما چه جمله ای رو برای ما یادگار می گذارید.

توی زندگی به دلتون و آرزوهاتون مدیون نباشین، همین 🙂 .