بانو ارمغان، آرایشگر سابق، بنا به اصرار پزشکش به درمانگاه روان‌پزشکی مراجعه کرد. سوابق درمان نشان می‌داد که او در آخرین ملاقات پزشکی گریان و مستأصل بوده است و دکتر او که سعی در کنترل پشت‌دردِ مزمنش داشته، احساس کرده که ارزیابی توسط روان‌پزشک می‌تواند به او کمک کند.

روان‌پزشک در برخورد با خانم ارمغان در اتاق انتظار تحت‌تأثیر ظاهر و همچنین رفتار او قرار گرفت: در آنجا زنی را با موی خاکستری درهم‌برهم و عینک‌آفتابی تیره دید که روی صندلی چرخ‌دار نشسته و دستش را به‌زحمت برای او تکان داده و آه گله‌آمیزی کشیده و از او می‌خواهد که اگر زحمتی نیست صندلی چرخ‌دارش را به داخل مطلب هل دهد. او از انتظاری طولانی خسته شده و اظهار داشت که هیچ‌کس حاضر نشده مرا از خیابان رد کند، باورتان می‌شود؟

خانم ارمغان همین که آرام گرفت، توضیح داد که در ۱۳ ماه گذشته کمردرد غیرقابل‌تحملی داشته است. در آن شبی که همه چیز تغییر کرد، او پشت در آپارتمان مانده و درحالی‌که سعی می‌کرد از نردبان مخصوص فرار از آتش بالا برود، سقوط کرد و لگن و دنبالچه‌اش شکسته بود. بااینکه نیاز به جراحی پیدا نکرده بود، ۶ هفته اسیر بستر گشته و چندین ماه فیزیوتراپی را تحمل کرده بود.

کتاب پیشنهادی: راهنمای عملی مصاحبه تشخیصی با استفاده از ملاک های DSM-5-TR

خانم ارمغان پیش از حادثه برای مدتی بیش از ۲۰ سال در همان حوالی کار می‌کرد. او به داشتن تعدادی از مشتری‌های مخصوصش افتخار می‌کرد و از رفاقت با همکارانش که آن‌ها را خانوادۀ واقعی‌اش می‌دانست لذت می‌برد. او پس از حادثه به‌دلیل درد قادر نشده بود به سرکارش برگردد. خانم ارمغان با خشمی آشکار گفت: دکترها به من می‌گویند که خوبم اما آن‌ها نمی‌دانند که من چه می‌کشم و با صدای خفه‌ای ادامه داد آن‌ها سخن مرا باور ندارند و فکر می‌کنند من دروغ می‌گویم.

در ماه آخر استحمام روزانه را کنار گذاشته بود و در تمیزکردن آپارتمانش کاهلی می‌کرد. بدون آنکه کاری انجام دهد اغلب تا ۵ صبح بیدار بود و تا بعدازظهر که بیدار می‌شد، درد چندین بار بیدارش می‌کرد. او در توصیف خلقش گفت که چقدر افسرده‌ام، مضحک است. او اغلب امیدی نداشت به زندگی بدون درد بازگردد؛ اما هرگونه فکر خودکشی را انکار می‌کرد و توضیح می‌داد که اعتقادات دینی‌اش مانع از فکر خاتمۀ زندگی‌اش می‌شود.

خانم ارمغان پیش‌ازاین هیچ‌وقت به روان‌پزشک مراجعه نکرده بود و تا قبل از حادثه هرگز احساس افسردگی نداشت. براساس شرح‌حالی که مطالعه کردید، تشخیص شما برای مشکل خانم ارمغان چیست؟

مقالۀ مرتبط: کیس استادی شمارۀ 4 – آقای آرمان منشوری

تشخیص

کیس استادی روانشناسی اختلال علائم جسمی با علامت درد غالب

اختلال علائم جسمی، با علامت غالب درد

از آنجایی که خانم ارمغان با سابقه‌ای از درد از زمان سقوطش در سال قبل مراجعه کرده است و مراقبت توان‌بخشی و همچنین انواع روش‌های تهاجمی سرپایی را دریافت کرده اما درد و اختلال عملکرد اجتماعی همراه با آن تداوم داشته و تشدید هم شده‌اند و افکار و احساسات و رفتارهای مربوط به درد و ناتوانی جسمی را هم دارد و علائم یک سال تداوم داشته و کاملاً هم ناتوان‌کننده بوده‌اند، به همین جهت بانو ارمغان شرایط لازم برای تشخیص اختلال علائم جسمی با مشخصۀ درد غالب را داراست.

بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمانی معمولاً در مراکز مراقبت اولیه یا درمانگاه‌های تخصصی غیرروان‌پزشکی دیده می‌شوند و ممکن است از ارجاع روان‌پزشکی اکراه داشته باشند.

خرید کتاب‌های تشخیصیِ اختلالات روانی با بیشترین تخفیف

منبع

کتاب شرح‌حال بیماران بر اساس DSM-5، انتشارات ارجمند