- لطف می کنید خودتون رو برای دوستان معرفی کنید و چه رتبه در کنکور ارشد روانشناسی داشتید؟
فریبا میری هستم، 26 سالمه، ورودی 90 روانشناسی بالینی دانشگاه فردوسی و رتبه 3 رو در کنکور ارشد روانشناسی، گرایش بالینی در سال 1398به دست آوردم.
- اولین قدمی که برای شروع کنکور ارشد برداشتین چی بود؟
پارسال تیرماه منابع و کتابهای لازم رو نوشتم ومیخواستم که از مهر شروع کنم، در اون مدت زبان و کتاب کرین رو خوندم.
مطلب مرتبط: منابع ارشد روانشناسی
- اولین سالی بود که در کنکور ارشد شرکت می کردید؟
خیر، من دو بار دیگه کنکور دادم، اما فقط کنکور دادم! چون یه ماه هم براشون نخونده بودم!
- از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین که با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ کی مرور کنید و غیره؟
بله برنامۀ بلندمدت داشتم ولی طبق اون برنامه نتونستم پیش برم، مثلاً قصد داشتم از مهر شروع کنم و تا آخر دی درس های رشد و بالینی و مرضی رو تموم کنم، ولی شرایطی پیش اومد که از مهر تا بهمن فقط 20 درصد چیزی که میخواستم رو خوندم و تازه از اول بهمن خیلی جدی شروع کردم به خوندن.
دوباره برنامۀ بلندمدت ریختم و طبق برنامه پیش رفتم که کنکور عقب افتاد و مجبور شدم یه برنامه ی دیگه هم بریزم! میخوام بگم برنامه ی بلندمدت هم باید انعطاف پذیر باشه که بتونیم موفق بشیم.
- میدونیم که برنامه ریزی طی مسیر یک موضوع شخصی است و از فردی به فردی متفاوته. اما هر برنامه ریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردید که فکر میکنید باعث موفقیت شما در کنکور ارشد بود و باید به بقیه منتقلش کنیم؟
به نظرم مهمترین چیز اینه که موقع برنامه ریزی جوگیر نشیم و در مورد توانایی هامون با خودمون صادق باشیم، در مورد ساعات مطالعه، زود بیدار شدن و کمتر خوابیدن،هدف گذاری و … و دیگه اینکه هرچقدر در مورد خود برنامه ریزی میتونیم انعطافپذیر باشیم درمورد عمل کردن بهش هیچ انعطافی به خرج ندیم.
مطلب مرتبط: برنامۀ راهبردی مطالعاتی رایگان کنکور ارشد روانشناسی
- زمان آزاد شما برای درس خوندن چه طور بود و چطور تنظیم کردید که مطالعه منظم صورت بگیره؟ فکر میکنید برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟
من متاهلم و یه دختر دو ساله دارم، به خاطر همین زمان آزاد من وقتی بود که میتونستم دخترمو بسپرم به همسرم و بخونم، اما از اونجایی که همسرم هم دانشجو بود، از مهر تا پایان ترم که اواخر دی بود سرش خیلی شلوغ بود و من فقط میتونستم صبح ها تا وقتی دخترم خوابه بخونم، اما از اول بهمن همسرم ظهر که از سرکار میومد من شروع میکردم و تا آخر شب میخوندم و به همین روال تا روز قبل کنکور پیش رفتم.
- لیست منابع یکی از مهمترین چیزهایی هست که برای مطالعه از ابتدا مشخص می کنیم. شما چه منابعی رو برای کنکور ارشد مطالعه کردین و نظرتون درباره هر کدوم از منابع چی هست؟
من ابتدا قصد داشتم منابع اصلی رو بخونم ولی همون طور که گفتم به علت کمبود وقت از منابع اصلی فقط کرین، روانشناسی بالینی فیرس و کرامر و دو جلد گنجی رو خوندم، به جاش از کتابهای روان آموز ارشد روانشناسی استفاده کردم که خیلی برام مفید بود و خودم فکر نمیکردم تکیه کردن به خلاصه ها بتونه همچین نتیجه ای برام داشته باشه.
من رشد، آسیب، فیزیولوژی ، انگیزش، استثنایی و آمار رو روان آموز خوندم و برای زبان و روش تحقیق و علم النفس هم مدرسان. اما به هرکسی که وقت داره توصیه میکنم ابتدا منابع اصلی رو بخونه و در کنارش کمک آموزشی.
مطلب مرتبط: منابع ارشد روانشناسی بالینی
- در درس خاصی ضعیف بودید؟ و برای این درس چه کردید؟
زبان و آمار. برای زبان از همون مهر شروع کردم و با حفظ پیوستگی دایم متن میخوندم و کلمه هاش رو لایتنر مینوشتم، همین تمرین زیاد و طولانی مدت باعث شدم قبل کنکور درصدام به هفتاد برسه، اما زبان خود کنکور رو 53 زدم
برای آمار متاسفانه نتونستم کار زیادی بکنم،چون وقت نداشتم و فقط آمار توصیفی و روش تحقیق رو خوندم.
نقطه قوت شما در چه درسی بود؟ این نقطه قوت چه طور به وجود اومده بود و برای بهره گیری بهتر از این نقطه قوت چه کردید؟
نقطه قوت من درسهایی مثل آسیب، رشد، علم النفس و بالینی ارشد روانشناسی بود، چون عمیقاً با این مطالب عجین بودم و اطلاعاتم محدود به کتابها و درسهای دانشگاهی نبود. من هم با مطالعه کامل و مرور کامل سعی کردم ازش استفاده کنم.
برای مرور منظم درس ها از چه روشی استفاده می کردید؟
راستش تو برنامۀ من نظم ظاهری زیادی وجود نداشت. چون مثلا ممکن بود همونطور که داشتم یه درس مرور میکردم در کنارش داشتم مطلب جدید هم میخوندم. اما برای هر درسی که تموم شده بود به شیوۀ تست زنی مرور میکردم.
یعنی تست های هر درس رو میزدم و موقع بررسی تست ها اگه تستی رو اشتباه زده بودم یا اگه حتی مبحث موردنظر اون تست رو به طور کامل یادم نمیومد برمیگشتم و اون مبحث رو میخوندم. ممکن بود یه مبحث یه پاراگراف باشه یا چند صفحه. برای همین میگم ظاهر رفتار من نظم نداشت.
چون اینجوری نبود که یه کتاب رو از اول تا آخر مرور کنم. سه هفته ی آخر هم که کنکور ارشد روانشناسی ها رو میزدم دوباره به همین شیوه مرور کردم و برام خیلی مفید بود.
محصول مرتبط: کتاب جامع روانشناسی بالینی ارشد روان آموز
چه مسایلی طی راه برای شما پیش میامد که شما رو خسته یا ناامید کنه؟ با این فکرها و مسایل چکار می کردید؟
مسایل خیلی زیادی! بیشترش نگرانی برای دخترم بود که اذیت نشه. و من موفقیت در کنکور ارشد روانشناسی را مدیون همسرم هستم که با نحوه ی مراقبت و تعامل با دخترمون خیال منو راحت می کرد و به من اجازه می داد با ذهن باز مطالعه کنم. در کنارش همه ی ترس ها و تردیدهایی که هر انسان کنکوری ای رو میتونه تحت فشار قرار بده.
آیا جایی آزمون آزمایشی شرکت می کردید؟ نتایجش و فیدبکی که ازش میگرفتین چطور بود؟
خیر. اما آزمون راه خوبی برای مقایسه و به دست آوردن یه شمای کلی از جایگاه خودته.
فکر می کنید برجسته ترین ویژگی یا ویژگی هایی شخص شما که در موفقیت شما موثر بوده چه چیزهایی هست؟
مهم ترین ویژگی من عمیق شدن در مطالب بود. و اون چیزی که ویژگی من نبود و به زور آوردمش در ویژگی های خودم: پشتکار و مداومت بود. همین نبود پشتکار باعث شد دفعات قبلی که شروع کردم به آخر نرسم. اما پشتکار غیر از این که مهم ترین عامل موفقیتم بود، مهم ترین دستاوردم از این کنکور ارشد روانشناسی هم بود.
محصول مرتبط: دوره مجازی آموزش روانشناسی بالینی روان آموز
به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردید، فکر می کنید این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور ارشد روانشناسی کردید چه چیزهایی به شما یاد داد؟
پشتکار و موندن روی هدف
چه کسانی را بیش از همه باعث موفقیت خودتون در کنکور ارشد روانشناسی می دونید؟
همسرم که از دل و جون برای اینکه من به هدفم برسم مایه گذاشت.
ممنونم از وقتی که برامون گذاشتین. اگر سوالی بوده که من نپرسیدم یا سخنی که خودتون دوست دارین بگین ما می شنویم.
از گروه روان آموزارشد روانشناسی و کتابهای خوبشون تشکر میکنم.
ما یک جمله اخر مصاحبه ها از دوستان به یادگار میگیریم. شما چه جمله ای رو برای ما یادگار میگذارید.
دوستان عزیزم، راه موفقیت برای همه در درس خوندن خلاصه نمیشه، هنر، ورزش، کار، خونواده و خلاصه هرچیزی که به زندگی شما معنا میده، ارزشمنده و هر دستاوردی سختی های زیادی داره و آدم در صورتی میتونه اون سختی ها رو تحمل کنه که انگیزه ی کافی برای هدفش داشته باشه. اگر انگیزه باشه همه ی اون سختی ها چالش معنی میشن و لذتبخش و آموزنده ان. اما اگه انگیزه نباشه غیر از غرغرهای بی پایان چیزی نصیب مون نمیشه!
به راهی برین که اونقدر دوستش دارین که سختی هاشم براتون شیرینیه…
بیشتر بخوانید: مصاحبه با رتبه 11 کنکور ارشد روانشناسی بالینی 1398