آسیب شناسی روانی کامر – جلد دوم

آشنایی با محتوای کتاب

رونالد كامر پیش از نویسندگی، استاد، پژوهشگر ورزیده، و درمانگری باتجربه است که می‌داند چگونه پیچیدگی‌های آسیب‌شناسی روانی را انتقال دهد، نگرانی‌های دانشجویان را درك كند، و تأثیر اختلالات روانی را بر انسان به تصویر بكشد. این كتاب با پوشش‌دادن نظریه، تشخیص و درمان و دیدگاه میان‌فرهنگی بسیار فراگیر به دانشجویان نشان می‌دهد كه مطالعه و درمان اختلالات روانی این روزها چه جایگاهی دارد. از مطالبی که در کتاب آسیب‌شناسی روانی رونالد جی. کامر به آن پرداخته می‌شود می‌توان به پژوهش در نابهنجاری‌ها و مدل‌های نابهنجاری‌ها، همچنین ارزیابی، تشخیص و درمان آن‌ها اشاره کرد، همچنین در این کتاب به انواع اضطراب و وسواس‌های فکری و عملی، اختلالات آسیب و استرس، اختلالت افسردگی دو قطبی و خودکشی نیز پرداخته می‌شود.

گروه هدف کتاب

کتاب حاضر می‌تواند مرجع و منبع علمی مناسبی برای تدریس درس آسیب‌شناسی در مراکز علمی و دانشگاه‌ها باشد و دانشجویان رشته‌های روانشناسی و مشاوره و همچنین گرایش بالینی می‌توانند از مطالب این کتاب بهره ببرند.

نقاط قوت و ضعف کتاب

از نقاط قوت این کتاب، می‌توان به نثر منسجم و ویراستۀ این کتاب اشاره کرد که به‌خوبی ترجمه شده و در دسترس مخاطب قرار گرفته، همچنین خلاصه‌ی فصل که در پایان هر فصل آمده و به مخاطب کمک می‌کند مطالب آموخته در فصل را مرور کند و به ذهن خویش انسجام دهد. در پایان جلد دوم، واژه‌نامه‌ی فارسی-انگلیسی آمده که مفاهیم مهم را شرح می‌دهد و برای انسجام ذهن و مرور نکات آموخته‌شده‌ی در دو جلد بسیار سودمند است.

بریده‌ای از کتاب

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری به قدری دل‌مشغول نظم، کمال و کنترل هستند که کل انعطاف‌پذیری، گشودگی و کارآمدی را از دست می‌دهند. نگرانی آن‌ها دربارۀ انجام‌دادن درست هرکاری، باروری آن‌ها را مختل می‌سازد. نگرانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری دربارۀ مقررات و نظم و انجام درست کارها باعث می‌شود که تصویر بزرگ‌تر را نبینند. وقتی آن‌ها با تکلیفی مواجه می‌شوند، ممکن است به قدری بر نظم و جزئیات تمرکز کنند که نتوانند نکته‌ی اصلی فعالیت را درک کنند. در نتیجه، کار آن‌ها همیشه از برنامه عقب است و امکان دارد از فعالیت‌های اوقات فراغت و روابط دوستی غافل شوند. افراد مبتلا به این اختلال شخصیت، معیارهای به طرز نامعقولی بالا برای خودشان و دیگران تعیین می‌کنند. رفتارهای آن‌ها کاملاً از حیطۀ وظیفه‌شناسی فراتر می‌رود. آن‌ها هرگز نمی‌توانند از عملکرد خود راضی باشند، اما معمولاً از درخواست‌های کمک یا همکاری با یک تیم امتناع می‌ورزند و متقاعد شده‌اند که دیگران برای انجام‌دادن درست کارها، بسیار بی‌دقت یا بی‌کفایت هستند.