روانشناسی شناختی و کاربردهای آن جلد اول – اندرسون

آشنایی با محتوای کتاب

«روانشناسی شناختی و کاربردهای آن»، چگونگی سازمان‌دهی ذهن برای تولید اندیشه‌ی هوشمندانه و نحوه‌ی محقق شدن ذهن در مغز را بررسی می‌کند. تا پیش از مطرح شدن علم شناختی، روانشناسی سعی می‌کرد با اتکای صرف به یافته‌های این علم، از سازوکار ذهن بشر سردربیاورد اما در سال‌های اخیر، به همکاری با شاخه‌های دیگر علوم روی آورد که درنتیجه‌اش انقلابی در دانش بشر نسبت به عملکرد مغز، ایجاد شد. حالا روانشناسی در ترکیب با فناوری‌های تصویربرداری مغز و روش‌های ثبت فعالیت مغزی پا به حیطه‌ای بین‌رشته‌ای گذاشته‌است که از ابرداده‌های و مدل‌های پیچیده‌ی ریاضی کمک می‌گیرد تا عملکردهای شناختی انسان را بشناسد و بشناساند. «جان. رابرت اندرسون»، نویسنده‌ی کتاب «روانشناسی شناختی و کاربردهای آن»، نظریه‌پرداز یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین تئوری‌ها در علوم شناختی است که با عنوان «نظریه‌ی کنترل تطبیقی تفکر-منطقی» شناخته می‌شود.

گروه هدف کتاب

دانشجویان علوم شناختی در گرایش روانشناسی شناختی و توان‌بخشی شناختی، گروه هدف کتاب حاضر هستند. به‌علاوه تمام کسانی که در یکی از علوم فلسفه، کامپیوتر، هوش مصنوعی و عصب‌شناسی تحصیل می‌کنند و به مطالعه و پژوهش در حوزه‌ی علوم شناختی علاقه دارند، از این کتاب بهره خواهندبرد.

نقاط قوت و ضعف کتاب

هر فصل کتاب، با یک فهرست کلیدواژه به فارسی و انگلیسی تمام می‌شود تا ادبیات حوزه‌ی علوم شناختی را در ذهن مخاطب، جا بیندازد. امتیاز دیگر کتاب، بخش «کاربردها» است که توضیح می‌دهد شناخت علمی ذهن انسان، بیرون از گستره‌ی علوم محض، چه کاربردی در زندگی روزمره دارد؛ بخشی بسیار جالب و خواندنی که لذت یادگیری مبانی علوم شناختی را بیشتر می‌کند.

بریده‌ای از کتاب

شما نمی‌توانید دنیا را براساس چیزی به‌جز طبقاتی که می‌دانید تجربه کنید. برای مثال، اگر یک موجود خزدار، چهارپا با وزن حدود 50 پوند و با یک دم متحرک شما را لیس بزند، ادراکتان این خواهدبود که حیوانی از طبقه‌ی سگ‌سانان درحال لیس زدن شما است. سیستم شناختی شما با طبقه‌بندی این موجود به‌عنوان یک سگ چه سودی می‌برد؟ اساسا، سودی که می‌برد توانایی پیش‌بینی است؛ بنابراین، شما می‌توانید انتظار داشته‌باشید که این موجود چه صداهایی ممکن است تولید کند و اگر توپی را پرتاب کنید چه اتفاقی رخ می‌دهد (ممکن است سگ توپ را تعقیب کند و از لیسیدن شما دست بردارد). چون طبقات این توانایی پیش‌بینی را به ما می‌دهند، منابع زیادی را برای بازنمایی و ارتباط فراهم می‌کنند. برای مثال، اگر شما به کسی بگویید، «سگی من را لیس زد»، شنونده‌ی شما می‌تواند تعداد پاهای موجودی که شما را لیس زده‌است، اندازه‌ی نسبی آن و غیره را پیش‌بینی کند.