
من بودم که پنیرت را برداشتم – دیپاک مال هوترا
من بودم که پنیرت را برداشتم! مسیری بی برو برگرد به سوی موفقیت شخصی و شغلی برای آن عدهای که حاضر نیستند مثل موش در هزار چم دستساخته دیگران زندگی کنند
نویسنده | دیپاک مال هوترا |
---|---|
مترجم | مرجان فرجی |
ناشر | انتشارات رشد |
ویراستار | گروه علمی رشد |
تعداد صفحه | 104 |
شابک | 978-600-6716-22-0 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
نوبت و تاریخ چاپ | چاپ اول، پاییز 1394 |
توضیحات
معرفی کتاب من بودم که پنیرت را برداشتم
کتاب «من بودم که پنیرت را برداشتم!» اثر دیپاک مالهوترا، یکی از آثار برجسته در حوزۀ توسعه فردی، مدیریت تغییر و نوآوری است که با نگاهی تازه و انتقادی به کتاب مشهور «چه کسی پنیر مرا برداشته؟» پاسخ میدهد. این کتاب با استفاده از داستانی استعاری و شخصیتهایی نمادین، به بررسی عمیقتر و پیچیدهتری از فرایند تغییر و نحوۀ مواجهۀ افراد با آن میپردازد.
در این کتاب، داستان سه موش به نامهای مکس، گنده و زد روایت میشود که در هزارچمی زندگی میکنند و بهدنبال پنیر، نماد موفقیت، امنیت و خوشبختی، هستند. اما برخلاف کتاب اصلی که بیشتر بر پذیرش تغییر تأکید داشت، مالهوترا تأکید میکند که رسیدن به موفقیت واقعی و ماندگار نیازمند شکستن چارچوبهای ذهنی و تغییر محیط بهصورت فعال و خلاقانه است. او نشان میدهد که چگونه هر یک از این شخصیتها با تغییر شرایط برخورد متفاوتی دارند و تأکید میکند که تنها آنهایی که ریسک میکنند، قواعد بازی را تغییر میدهند و بهدنبال خلق دنیایی نو میروند، موفق خواهند شد.
ازجمله مهمترین موضوعاتی که کتاب به آنها میپردازد میتوان به توانایی تشخیص فرصتهای نوظهور، مدیریت ترس از تغییر، پذیرش مسئولیت فردی در ساختن آینده، تفکر انتقادی و نوآوری مستمر اشاره کرد. همچنین کتاب یادآوری میکند که موفقیتهای بزرگ و رهبری اثرگذار زمانی بهدست میآید که فرد بتواند محدودیتهای ذهنی و محیطی را بشکند و بهجای واکنش منفعلانه، بهشکل فعال محیط اطراف خود را تغییر دهد.
این اثر با زبانی ساده و داستانی جذاب، ذهن خواننده را به چالش میکشد و الهامبخش او خواهد بود.
در نهایت، «من بودم که پنیرت را برداشتم!» کتابی است که نه فقط تغییر را بهعنوان یک واقعیت قبول میکند، بلکه خواننده را به یک عامل فعال در ایجاد تغییر و نوآوری تبدیل میکند و نقش تعیینکنندهای در رشد فردی و موفقیت بلندمدت ایفا میکند. این کتاب توانسته است محتوایی الهامبخش و راهنمایی عملی را در قالب متنی منسجم و خوانا با حجم تقریباً ۱۰۰ صفحه در اختیار عموم افراد قرار دهد.
لازم به ذکر است که در نشر روان آموز، قیمت کتاب من بودم که پنیرت را برداشتم با توجه به مطالب مفید ارائه شده در آن، منطقی در نظر گرفته شده است و علاقمندان به مطالعۀ این کتاب میتوانند از طریق همین صفحه اقدام به خرید کتاب من بودم که پنیرت را برداشتم مال هوترا با بیشترین تخفیف نمایند.
این کتاب برای چه افرادی مناسب است؟
خرید کتاب من بودم که پنیرت را برداشتم برای افرادی مناسب است که صرفاً بهدنبال تطبیق با تغییر نیستند، بلکه میخواهند عامل تغییر باشند. این کتاب بهویژه برای کارآفرینان، مدیران، رهبران سازمانی، دانشجویان مدیریت و کسانی که در مسیر نوآوری و تحول فردی یا حرفهای قرار دارند، بسیار ارزشمند است.
اگر شما ازجملۀ کسانی هستید که با شرایط موجود بهراحتی کنار نمیآیید، در برابر ناملایمات فقط صبر نمیکنید و بهجای دنبالکردن مسیر دیگران، بهدنبال خلق مسیر خود هستید، این کتاب برای شماست.
مالهوترا با زبانی استعاری و داستانی ساده، مفاهیمی عمیق دربارۀ انتخاب آگاهانه، استقلال فکری، شکستن چارچوبهای ذهنی و رهبری تغییر را منتقل میکند. او مخاطبانی را هدف قرار داده که از تفکر سطحی و انفعالی نسبت به تغییر خسته شدهاند و میخواهند قدرت تفکر انتقادی، هدفمندی و آفرینشگری را در خود پرورش دهند.
توضیحات تکمیلی
دیپاک مالهوترا (Deepak Malhotra) استاد برجستۀ مذاکره، استراتژی و مدیریت در مدرسۀ کسبوکار هاروارد (Harvard Business School) است. او یکی از چهرههای مطرح جهانی در زمینۀ مذاکره، حل تعارض، تصمیمگیری استراتژیک و روانشناسی تعاملات انسانی بهشمار میرود. وی هم در حوزۀ آکادمیک و هم در عرصۀ عملی، سابقهای درخشان دارد و بهعنوان مشاور در مذاکرات تجاری، سیاسی و بینالمللی فعالیت کرده است.
دیپاک مالهوترا به دلیل تواناییاش در ترکیب دانش نظری با تجربۀ عملی و انتقال مطالب پیچیده به زبانی ساده و قابلفهم، بسیار محبوب و اثرگذار است. آثار و سخنرانیهای او الهامبخش مدیران، رهبران، کارآفرینان، مشاوران و حتی سیاستمداران در سراسر جهان بوده است.
آیا تا بهحال فکر کردهاید که چرا برخی افراد در نوآوری، کارآفرینی، خلاقیت و رهبری جهشهای بزرگی ایجاد میکنند، در حالیکه دیگران در چارچوبهای قدیمی باقی میمانند؟ پاسخ این پرسش را میتوان در یک ویژگی کلیدی یافت: توانایی شکستن مرزهای ذهنی و تغییر محیط اطراف.
رسیدن به موفقیت در این عرصهها معمولاً از دل تفکر متفاوت، زیر سؤال بردن قواعد نانوشته و ساختن مسیرهایی جدید حاصل میشود. کسانی که حاضرند از محدودههای امن و آشنا عبور کنند، با واقعیتهای موجود مقابله کنند و حتی قواعد بازی را بازنویسی کنند، بیش از دیگران فرصت خلق تحول و پیشرفت را دارند.
در واقع، نوآوری و رهبری اصیل زمانی شکل میگیرد که فرد بهجای تطبیق صرف با شرایط، به بازسازی آنها بپردازد. این یعنی نه فقط یافتن راهحل درون چارچوب، بلکه گاه تغییر کل چارچوب. چنین رویکردی همان چیزی است که مسیرهای جدیدی در کارآفرینی، خلاقیت و اثرگذاری باز میکند.
در همین راستا، کتاب «من بودم که پنیرت را برداشتم!» به ما یادآوری میکند که قادریم شرایط، واقعیتها و آینده را همانطور که خودمان میخواهیم رقم بزنیم.
چاپ و نشر کتاب من بودم که پنیرت را برداشتم با همراهی انتشارات جوان رشد در کشور ایران به انجام رسیده و کتاب در اختیار تمامی مردم ایران قرار گرفته است.
بریدۀ کتاب
همۀ اینها را به موش درون هزارچم بگویید. فکر میکنید چه پاسخی خواهد داد، اگر معتقد باشد که هیچکس نمیتواند به بزرگی و افتخار برسد؟ از اینکه به او نشان دادهاید این امر شدنی است، ممنون شما خواهد بود.
با اینحال، موشهایی هم هستند که امیدوارند بزرگی و افتخار قابلدستیابی نباشد، چرا که این خود بهتنهایی شیوههای بیچونوچرای آنها را توجیه میکند. کافی است به چنین موشی بگویید بزرگی و افتخار امری شدنی است تا به این دلیل از شما متنفر شود.
سرفصل ها
فهرست کتاب من بودم که پنیرت را برداشتم
پیشگفتار
کتاب سودمند
مکس
زد
چرا
حتی پاسخ های ناممکن
بالا
گنده
بیرون
کی پنیر مرا برداشته؟
من بودم که پنیرت را برداشتم
دیوارها.
هزار چم درون موش
موشی که لنگه ندارد
برخی موشها گنده اند
آغاز راه پرسشهایی برای مباحثه
پرسشهایی برای تأمل ویژه افراد
پرسش هایی برای مباحثه ویژه گروه ها و باشگاه های کتاب خوانی
پرسشهایی برای مباحثه ویژه سازمان یا تیم شما
یادداشتی برای آموزشگران
یادداشتی برای مدیران و سرپرستان
پرسشهایی از نویسنده
تشکر و قدردانی
درباره نویسنده