نیروی التیام بخش هیجان؛ علوم اعصاب عاطفی، رشد و کار بالینی

معرفی کتاب

کتاب در 11 فصل نوشته شده و جزو مجموعه کتاب‌های عصب‌زیست‌شناختی بین‌فردی است. به کمک عصب‌زیست‌شناختی بین‌فردی متوجه می‌شویم که تجارب، به‌ویژه تجارب مرتبط با روابط عاطفی، به ساختار و عملکرد ذهن و مغز شکل می‌دهند. در این کتاب، دیدگاه‌های مدرن و بین رشته‌ای ارائه شده‌اند و درک ما را از عصب‌زیست‌شناختی پیچیدۀ ذهن انسان افزایش می‌دهند.

هدف این کتاب، افزایش درک ما نسبت به تجارب انسانی است و این کار را با تبدیل یافته‌های حوزه‌های پژوهشی متعدد به نوعی زبان و چهارچوب مشترک انجام می‌دهد. در این کتاب، بهترین مطالب علوم مدرن با هنر شفابخش روان‌درمانی تلفیق شده‌اند. کتاب با بحث دربارۀ هیجان‌ها به عنوان ابزارهای موروثی حیات شروع شده، با مطالبی دربارۀ هویت، خود بنیادین و تعاریف عصب‌شناختی از روان ادامه پیدا کرده و با خانواده‌درمانی مبتنی بر دلبستگی دانیل هیوز به پایان می‌رسد. برخی از دیگر مطالب پوشش داده شده در کتاب عبارت‌اند از:

• شیوۀ کارکرد هیجان‌ها در همۀ حوزه‌های فعالیت انسانی و نقش آن‌ها در عملکرد
• بررسی نقش نیمکره‌های مغز و دستگاه‌های عصبی در تنظیم هیجان‌ها
• بررسی اهمیت کنش و حرکت لذاب انگیزش و شادابی
• صحبت دربارۀ قدرت هیجان‌ها و چگونگی استفاده از آن‌ها برای ترمیم صدمات ناشی از دلبستگی

این کتاب برای چه افرادی مناسب است؟

دانشجویان روانشناسی، روان‌پزشکی و علوم اعصاب، درمانگران و متخصصان درمان و سلامت روان، از مخاطبین هدف این کتاب هستند.

توضیحات تکمیلی

دربارۀ نویسندگان: دیانا فوشا، روانشناسی رومانیایی-آمریکایی است که به دلیل کارش در زمینۀ روان‌درمانی بزرگ‌سالانی که از آسیب های دلبستگی و سوء استفاده دوران کودکی رنج می برند، شهرت دارد. دانیل جی سیگل، استاد بالینی روانپزشکی در دانشکدۀ پزشکی UCLA و مدیر اجرایی موسسۀ Mindsight است. دکتر ماریون سولومون، مدرس گروه روانپزشکی در UCLA است. او به همراه دن سیگل چندین کتاب در سری IPNB، از جمله ترومای شفابخش و چگونگی تغییر افراد، نوشته است. ناشر این کتاب، کتاب ارجمند بوده که هم‌اکنون از ناشران پیشتاز در حوزه‌های روانشناسی، مشاوره، پزشکی و علوم پایه می‌باشد و تلاش اصلی آن معرفی روش‌های جدید درمانی در این حوزه‌ها است.

بریده کتاب

درک منشأ ترس‌ها گامی مهم در توانایی ما برای تبدیل مطالعات پایه به درمان رفتارهای مرتبط با ترس است. درک اینکه ترس‌های آموخته‌شده را چگونه می‌توان کاهش داد از این هم ارزشمندتر است. به احتمال زیاد آمیگدال در خاموش‌سازی و همچنین اکتساب یادگیری نقشی مهم ایفا می‌کند و قشرپیش پیشانی میان شکمی هم ممکن است در ابقاء خاموش‌سازی یادگیری دخالت داشته باشد.