- سلام، وقت بخیر. لطفا خودت را برای ما معرفی کن. (نام و نامخانوادگی، سن، شهر محل سکونت، محل تحصیل کارشناسی، سال، گرایش، رتبهی کنکور، دانشگاه قبلی و…)
سلام، من مجتبی احمدیان هستم، متأهل، صاحب یک فرزند و ساکن مشهد. بعد از اینکه مدرک کارشناسی خودم رو در رشتۀ مهندسی مکانیک از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کردم، و بعد از گذراندن مقطع ارشد در رشته مدیریت اجرایی (MBA) مجدداً و در حالی که شاغل بودم، در مقطع کارشناسی رشته روانشناسی در دانشگاه بین المللی امام رضا(ع) مشهد ثبت نام کردم و در پایان تحصیلات در کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی وزارت علوم موفق به کسب رتبه 19 در گرایش بالینی، رتبۀ 27 در گرایش عمومی و رتبۀ 23 در گرایش روانسنجی شدم.
- سروکلۀ رشتۀ روانشناسی، کی و چطور در زندگی تو پیدا شد؟
من از نوجوانی به موضوعات مرتبط با روانشناسی علاقهمند بودم و حتی یادم هست اون سالها مشترک نشریه روانشناسی اجتماعی بودم.
اساساً موضوعات مرتبط با علوم انسانی برای من جالب بود و به خصوص روانشناسی که مستقیماً در مورد رفتار و افکار و گرایشهای انسانها هست به دلیل اهمیت وجود آدمها در زندگی من، موردعلاقه جدیام بود.
- دوران کارشناسی، چطور گذشت؟ از آن دانشجوهایی بودی که جزوۀ تمیز و خوشخطشان در دانشکده دستبهدست میشود یا آنهایی که آخر ترم تازه یاد درس و امتحان میافتند؟
طبیعتاً با تجربهای که از دو مقطع تحصیلی و به عبارتی 8 سال تحصیل در آموزش عالی کسب کرده بودم، اتفاقا برخلاف سالهای اول دورۀ کارشناسی مکانیک، با علاقه و توجه سعی میکردم دروس رو مطالعه کنم و اتفاقاً جزوات خیلی خوبی هم نوشتم که تا انتها به دردم خورد و فکر میکنم حتی در دورۀ ارشد و کنکور دکتری هم مفید فایده برایم باشد.
- کنکور، کی و چرا برای تو جدی شد؟ اصلا چطور درس خواندن را شروع کردی؟
اساساً من مقطع کارشناسی را با هدف ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر شروع کردم پس از همون ابتدا کنکور برایم موضوعیت داشت.
اما مطالعه برای کنکور را می شود گفت کمی دیر و در شهریور سال کنکور شروع کردم، چون بر خلاف سالهای قبل زمان کنکور جلو افتاد و به جای اردیبهشت در بهمن برگزار شد.
شروع قطعاً خیلی سخت هست، درست مثل دوچرخه سواری که رکابهای اول خیلی انرژی می خواهد. اینکه بدانی مطالب زیادی را قرار است بخوانی، طوری که مسلط بشی و بتوانی در یک آزمون یکروزه همه آنها را به یاد بیاوری کمی در ابتدا ترسناک است.
بنابراین برای اینکه آرامش بگیرم اول با برنامهریزی شروع کردم. یعنی بعد از اینکه با پرسوجو منابع را تعیین و تهیه کردم، تقریبی از اینکه چقدر هر منبع زمان خواهد برد زدم و براساس آن، میزان مطالعۀ هر منبع در طول هفته و روز را تعیین کردم و مطالعه را آغاز کردم.
مطلب مرتبط: منابع ارشد روانشناسی
- از عادتهای مطالعهات برای ما بگو. (تنهایی درس میخواندی یا با دوست و همکلاسی؟ توی خانه یا سالن مطالعه؟ نقاط ضعف و قوتت چه بود؟ چقدر وقت آزاد داشتی؟)
برای من مطالعه کردن نیاز به تمرکز دارد. یعنی نمی توانم نیم ساعت بین کارهای دیگرم بگذارم و مطالعه کنم. معمولاًض وقتی چند ساعتی برای مطالعه می گذارم، ساعت ابتدایی مدام با حواس پرتی می گذرد.
بنابراین سعی کردم با این ویژگی خودم کنار بیایم. هرکسی ویژگیهایی دارد و گاهی اصلاً لازم نیست به خودمان فشار بیاوریم تا شبیه کس دیگری شویم.
بعضی وقتها در خانه و گاهی هم در سالن مطالعه درس میخواندم. سالن مطالعه جو خوبی است و عوامل حواسپرتی کمتر است، به خصوص رخت خواب!
- چطور با روانآموز آشنا شدی و از کدام خدمات و محصولاتش استفاده کردی؟ (نظرت راجع به هرکدام چیست؟)
مجموعه روانآموز از آنجا که بهطور تخصصی در زمینۀ روانشناسی فعال است، فکر میکنم تقریباً بدون رقیب است.
آشنایی من از جایی شروع شد که برای شروع مطالعۀ کنکور به سراغ منابع مختلف رفتم و رتبههای خوب سالهای قبل، برای چندین درس مختلف کتابهای روانآموز را معرفی کردند.
کتاب فیزیولوژی، بالینی و کودکان استثنایی را خریدم و متأسفانه علیرغم میل باطنی موفق به خرید کتاب رشد و آسیب نشدم.
هر سه کتابی که خریدم تقریباً میشود گفت منابع را به طور کامل پوشش داده بود. فقط گاهی در بعضی مباحث به دلیل تلاش نویسنده برای خلاصه کردن مطالب، ناچار بودم به منبع اصلی مراجعه کنم.
البته این ویژگی تقریباً تمام کتابهای کنکور است.
- وقتهایی که درس خواندن، خسته و کلافهات میکرد و انگیزهات را ازدست میدادی، چی دوباره تو را مینشاند پای مطالعه؟
اتفاقا این مسئله برای هر داوطلبی بارها و بارها اتفاق میافتد. بعید میدانم تلاش برای خواندن چندین کتاب چندصدصفحهای طی چندین ماه، بدون خستگی ممکن باشد.
بعضیها به خودشان فشار اضافی میآورند و انتظار بیجا از خودشان دارند. من هم جزو همین دسته بودم. اما سعی میکردم منطقی باشم و به این فکر کنم که خسته شدم، طبیعی است.
از برنامه عقب ماندن هم حتی طبیعی است. اگر در اثر این خستگیها بخواهیم امیدمان را از دست بدهیم یا استرس بگیریم، باخته ایم.
با خودم میگفتم باید تلاشم را بکنم، نشد هم نشد. ظرفیت من هم همین است. روزی 8 ساعت نمیتوانم مطالعه کنم. از خودم همینقدر انتظار دارم.
- کمی هم دربارۀ منابعی که برای کنکور مطالعه کردی، توضیح بده. کدامها را به دوستان روانآموزیات پیشنهاد میکنی؟
به طور کلی توصیه میکنم منابعی را مطالعه کنید که خود سازمان سنجش به عنوان رفرنس از آن سؤال طرح میکند.
در درجۀ بعدی، از افرادی که سالهای گذشته در کنکور موفق بودند باید سوال کنید. و نهایتاً اینکه اگر منبعی حتی به عنوان رفرنس معرفی شده باشد اما شما نتوانید با آن ارتباط برقرار کنید و متوجه مطالب نشوید به نظرم خواندن آن بیفایده یا کم فایده است.
به جای آن میتوان اول با منبعی که با آن راحت تر ارتباط برقرار میکنیم شروع کنیم و بعد به سراغ منبع اصلی بریم.
من کتابهای آسیبشناسی، روانشناسی بالینی، فیزیولوژی، روانشناسی رشد و کودکان استثنائی روانآموز را جداً پیشنهاد می کنم.
مثلا در درس بالینی به نظرم به جای اینکه سراغ فیرس و چند کتاب دیگر برویم، همان روان آموز کافی و جامع است.
فیزیولوژی هم کتاب جامع روانشناسی فیزیولوژیک ارشد روان آموز کامل است و البته کتاب دکتر پیری هم پیشنهاد میشود.
کتب رشد پاپالیا هم جدیداً جزو منابع شده و کتاب خوب و البته پرحجمی است و به نظرم لازم است گزینشی مطالعه شود. کتاب کرین هم که معروف است.
برای درس آسیب شناسی کتاب بارلو خوب است ولی لازم است حتماً بعدا با یک کتاب کنکور مثل روان آموز مطالب را جمع بندی کرد.
برای درس آمار و روش تحقیق جدا توصیه می کنم به دنبال برخی کتاب های کنکور پر حجم نروید.
یک نکته که بد نیست اشاره کنم این است که به نظر من داوطلب باید کتاب هیلگارد را مسلط باشد. همۀ فصول هم ضروری نیست. اما هیلگارد پایه خیلی خوبی است برای درک تقریباً همۀ دروس.
مطلب مرتبط: منابع ارشد روانشناسی بالینی
- کلاس کنکور و مشاوره، چه جایی در موفقیت تو داشت؟
مشاوره ای که از داوطلبین قبلی گرفتم بسیار بسیار مهم بود، وگرنه به عنوان مثال من برای درس آسیب داشتم گنجی را میخواندم که دیگر مثل قبل منبع ارشد نیست، تا اینکه متوجه شدم اشتباه می کردم. کلاس کنکور تقریبا استفاده نکردم ولی از آموزش آنلاین یکی از اساتید (دکتر حبیبی) در درس آمار و روش تحقیق استفاده کردم و تقریبا عامل موفقیتم در این درس می شود گفت همین بود.
- وقتی برای تفریح و سرگرمی هم داشتی یا فقط درس و تست؟
هرچه به هفته های پایانی نزدیک می شدم طبیعتا زمان های غیر درسی کمتر میشد، اما اصلا نمی توانم بگویم تفریح و سرگرمی نداشتم. حتی این وسط مسافرت هم رفتم. تفریح و سرگرمی لازم است تا انرژی روانی برای درس خواندن را فراهم کنیم.
- برنامهریزی کنکورت، چه ویژگیهای مثبتی داشت که دلت بخواهد به دیگران هم پیشنهادشان کنی؟
من از نرم افزاری استفاده کردم که با توجه به حجم مطالب و دروس، زمان را در هفته تقسیم بندی می کرد. با فیدبک سرعت مطالعه و دروس خوانده شده هم بروز می شد. این خیلی کمکم کرد.
پیشنهاد ویژه: کتاب جامع روانشناسی بالینی ارشد روان آموز
- در آزمونهای جامع روانآموز شرکت کردی؟ (اگر جواب مثبت است، لطفا توضیح بده که در کدام مراحل آزمون شرکت کردی و این آزمونها را از نظر شباهت به کنکور (نوع سوالات، بودجهبندی و…) چطور دیدی؟
در یکی از مراحل شرکت کردم و نمره خوبی هم کسب نکردم و متوجه شدم در یک سری دروسی که خواندم هنوز مسلط نیستم. در مورد شباهت نمی توانم نظری بدهم چون اصلا یادم نیست.
- دکمۀ عقبگرد را میزنیم و تو را برمیگردانیم به روزی که تصمیم گرفتی درس خواندن برای کنکور را شروع کنی. اینبار هم به همان ترتیب پیش میروی یا چیزهایی هست که بخواهی تغییرشان بدهی؟
قطعا یک سری چیزها را تغییر می دهم به خصوص در انتخاب منابع. انتخاب منابع نادرست مثل این است که سوار دوچرخه ای با چرخ های مربعی بشوی و هی زور بزنی و تلاش کنی. نتیجه معلوم است. نکته بعدی این است که من فرصت تست زنی پیدا نکردم و متاسفانه برخی سوالات تکراری سال های قبل را غلط زدم.
- با درسهای چالشبرانگیز و رواعصاب چه میکردی؟ ترفند خاصی رویشان پیاده میکردی؟
درسی که برایم سخت تر بود، بیشتر رویش تلاش می کردم. مثلا در درس فیزیولوژی به دلیل اینکه در مقایسه با دانشجویانی که در دبیرستان تجربی خوانده بودند، عقب بودم. انقدر تلاش کردم تا از آنها هم جلو زدم. البته راه تا ایده آل زیاد است.
پیشنهاد ویژه: دورۀ مجازی آموزش روانشناسی فیزیولوژیک
- بهعنوان یک کنکوری، در سبک زندگیات هم تغییراتی ایجاد کردی؟ (ورزش، تغذیه، خواب و…)
من به دلیل شرایط خاصی که داشتم ناچار شدم ورزش را از زندگی حذف کنم، اما به داوطلبین مجردی که مثل من شاغل و متاهل نیستند توصیه می کنم حتما ورزش را در برنامه داشته باشند. خواب منظم و کافی هم خیلی مهم است که دانشجویان روانشناسی خودشان بهتر از هر کسی می دانند.
- در سال کنکور، اتفاق ناخواستهای یا مسئلهای پیش آمد که تو را به چالش بکشد؟ چطور از عهدهاش برآمدی؟
همانطور که گفتم زمان کنکور تغییر کرد. ولی من سعی کردم زیاد نگران یا ناامید نشوم، چون با خودم گفتم کنکور رقابت است و این شرایط برای همه یکسان است.
- برای جمعبندی درسها چه کردی؟ (اصولا بگو روزهای آخر چطور سپری میشد؟)
من هر کتابی را که فرصت کردم سه بار مطالعه کردم، و بار آخر هایلایت کرده بودم. روزهای آخر صرف این میشد که همان مطالب هایلایت شده را مرور کنم. ضمنا برای خیلی از مباحث درخت دانش کشیده بودم و مرور آنها هم در روزهای آخر کمک کننده بود.
پیشنهاد ویژه: دورۀ مجازی آموزش روانشناسی بالینی ارشد
- روز کنکورت چطور گذشت؟ (سر جلسه کنکور چه احساسی داشتی؟ با چه ترتیبی به سوالات پاس دادی؟)
روز کنکور طبیعتاً استرس دارد. باید بدانیم طبیعی است. حتی شب کنکور خواب خوبی به خاطر استرس نداشتم. اما به هرحال مثل بقیه کنکور دادم.
ترتیب خاصی را رعایت نکردم. ولی اول سؤالاتی که مطمئن بودم را زدم بعد مجدد برگشتم و برخی سؤالات به خصوص در درس آمار و روش تحقیق را که نزده بودم، رویش مجدد فکر کردم.
- به جز نتیجه کنکور این دوره مطالعاتی چه چیزهایی بهت یاد داد؟ (از چه چیزهایی چشم پوشی کردی و چه توصیه ای به کنکوریهای سالهای آینده داری؟)
توصیهها را مفصلاً گفتم. نهایتاً اینکه از آنها میخواهم رسالت شخصی خودشان را پیدا کنند. اینکه کارشناسی روانشناسی خواندهاند دلیل کافی برای ادامۀ تحصیل در این حوزه نیست.
روانشناس شدن علاوهبر علاقه به ویژگیهای فردی دیگری هم نیازمند است. اینکه آدمها را واقعا دوست داشته باشی و به این رشته زیاد به چشم حرفه و منبع کسب درآمد نگاه نکنی به نظرم خیلی در موفقیت آینده خودت، و پیشگیری از آسیب به روان انسانهای دیگر اهمیت دارد. و نهایتاً اینکه به خدا توکل کنید. مهم، تلاش شما است و نه نتیجه.
- در چشمانداز تو از آینده چه خبر است؟ (چه برنامه و اهدافی داری؟)
هیأت علمی شدن برای من یک انتخاب مناسب است که البته تا حد زیادی وابسته به شرایط بیرونی است و کاملاً در اختیار من نیست.
در کنار آن حتماً در حوزۀ پژوهش فعالیت خواهم داشت. اما آنچه که یقیناً در برنامه دارم، ورود به حوزۀ درمان است.
اما از آنجا که روان مراجعین از هرچیزی مهمتر و حساستر است، نمی خواهم تا استانداردهای خودم را تکمیل نکردهام وارد این حوزه شوم.
مراجع موش آزمایشگاهی نیست که روی سرش به قول معروف استاد شویم. لذا در لحظه مناسب باخواست خدا با قدرت وارد حوزه درمان خواهم شد.
- روانآموز در سال کنکورت چه نقشی داشت؟
قبلاً مفصل گفتم. روان آموز نقش بسیار مؤثری داشت و ای کاش که کتابهای رشد و آسیب شناسی را هم میخریدم و مطالعه میکردم.
قاطعانه میتوانم بگویم اگر این دو کتاب را خریده بودم، رتبهام تک رقمی میشد. از روانآموز بابت کتابهای مفید و جامعاش واقعاً ممنونم.
پیشنهاد ویژه: کتاب جامع آسیب شناسی روانی ارشد روان آموز
لطفا هر کدام از این کلمات را با یک کلمه، جمله یا عبارت توصیف کن:
روانشناسی: دانشی برای شناخت یکی از ساحتهای انسان | روانآموز: یار همراه، با تجربه و متخصص دانشجوی روانشناسی |
مهاجرت: هیجانانگیز اما تلخ و گاه ترسناک | سازمان سنجش: گاهی خیلی خوب، گاهی هم بیبرنامه و غیر پاسخگو |
خانواده: عشق | فروید: در زمان مناسب، در جای مناسب بوده |
ازدواج: مرحلهای از رشد روحی و روانی انسان | آرزو: به جایش امید و در لحظه بودن را پیشنهاد میکنم |
عشق: اگر واقعی باشد، مرحلهای از رشد است | بهترین رفیق: خداوند |
استاد: استاد خوب، در یادگیری مهمتر از انواع کتابها | مهمترین دستاورد تاکنون: غلبه بر ویژگیهای منفی شخصی |
الگو: ائمه اطهار | بزرگترین آرزوی شخصی: بتوانم از استعدادهایی که خدا در وجودم قرار داده است در جهت رسالت شخصیام استفاده کنم |
کنکور: مرحلهای سخت اما لازم برای تحصیلات عالی | بزرگترین هدف شغلی: تبدیل شدن به یک محقق روانشناس با سواد و به روز و در عین حال خیرخواه |
دانشگاه: بستری مناسب برای جویگان دانش | گرایش موردانتخاب ارشد: بالینی |
آینده: روشن | دانشگاه موردانتخاب ارشد: فردوسی مشهد |
دکترا: رسیدن به درجه اجتهاد علمی | هوش یا تلاش؟ هردو، اما تلاش مهمتر است |
بیشتر بخوانید: مصاحبه با رتبه 7 کنکور ارشد روانشناسی بالینی 1402