روان درمانی و معنویت – ویلیام وست

معرفی کتاب

کتاب روان‌درمانی و معنویت، همانطور که از نام کتاب مشخص است، شیوۀ درمانی انتخاب شده آمیزه‌ای از مذهب و روان‌درمانی است. نویسنده در ابتدای کتاب موضع مذهبی خود را مشخص کرده است که برای افرادی که تصمیم دارند از آموزش‌های نویسنده بهره ببرند مفید واقع خواهد شد.

نکته‌ای که وجود دارد این است که شاید تا حدی، مردم با این شیوۀ درمانی که در آن به وضوح حرف از معنویت آمده مشکل دارند که همین، کار نویسنده را کمی دشوارتر می‌کند؛ این‌که بتواند سد ذهنی مردم را بشکند و دیدی بی‌طرفانه به آن‌ها بدهد از جمله نکاتی است که حرفه‌ای بودن و کاربلد بودن نویسنده را می‌طلبد، البته که به نظر می‌رسد نویسنده کتاب خوب از پس این چالش برآمده است.

در فصول اولیه کتاب سعی نویسنده به شفاف‌سازی درباره شیوه معنویت‌درمانی است و اینکه اصلاً در معنویت‌درمانی چه اتفاقاتی می‌افتد، از چه اهمیتی برخوردار است و دربرابر دیدگاه منفی فروید نسبت به معنویت درمانی دفاع می‌کند. ویلیام وست اینطور ادعا می‌کند که کتابی که تألیف کرده است برای افرادی که تدابیر مذهبی دارند نیز کتاب خوبی خواهد بود.

این کتاب برای چه افرادی مناسب است؟

مطالعه کتاب برای روان‌درمانگران و مشاوران شاغل، یا کسانی که به خدمات اجتماعی و بهداشتی مشغولند، یا از کارآموزان این رشته‌ها به حساب می‌آیند مفید خواهد بود.

توضیحات تکمیلی

از جمله نکات قوت کتاب این است که،شیوه درمانی جسورانه‌ای را انتخاب کرده، شیوه‌ای کم طرفدار و حتی شاید در مواردی دارای مخالفان سرسخت؛ همه ما انسان‌ها در زندگی‌مان با معنویت سروکار داریم و هرکدام به نحوی آن را تجربه کرده‌ایم پس شاید پیش گرفتن همچین شیوۀ درمانی به ما کمک کننده باشد و بهتر است با کمک نوشته‌های بی‌طرفانۀ نویسنده به این موضوع پی ببریم.

آوردن مثال‌های فراوان به خصوص مثال‌های واقعی از خود مراجعینی که نویسنده با آن‌ها درارتباط بوده است، از جمله نکاتی است که برقراری ارتباط با کتاب را ساده‌تر می‌کند.

بریدۀ کتاب

بنابراین، درمانگر چند فرهنگی، به احتمال زیاد، با مراجعانی سر و کار دارد که گرفتار تنش‌های فرهنگی هستند. به‌عنوان مثال، می‌توانم از تجربه بالینی خودم با یک مرتجع زن آسیایی یاد کنم که در بریتانیا متولد و بزرگ شده بود و اکنون تحصیلات دانشگاهی را سپری می‌کرد. او از جانب والدین خود برای رهاکردن تحصیلات و تن دادن به ازدواج اجباری، تحت فشار قرار گرفته بود. اگر از این فشار شانه خالی می‌کرد، با فرهنگ خانواده خود در تعارض قرار می‌گرفت و اگر این فشار را می‌پذیرفت و تسلیم والدین خود می‌شد، در حقیقت به اقدامی علیه فرهنگ غربی/ دانشگاهی و خواستۀ خود برای ازدواج با فردی که خود انتخاب بکند و دوست‌داشته باشد، دست می‌زد.