مصاحبه با رتبه 17 بالینی

در مصاحبه با رتبه 15 بالینی، تجربیات خانم فاطمه صفائی رو می‌خونیم. ایشون علاوه بر رتبه 15 بالینی، دارای رتبه 56 عمومی در سال 97 هستن.

  • لطف می کنید خودتون رو برای دوستان معرفی کنید.

من فاطمه صفائی هستم. رتبه 15 کنکور ارشد بالینی و 56 عمومی روان شناسی سال 97 و در حال حاضر دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه فردوسی هستم.

 

  • ورودی چه سالی و کدوم دانشگاه بودین؟

من سال 1393 وارد رشته روان شناسی بالینی در دانشگاه فردوسی مشهد شدم.

 

  • از کدوم یکی از خدمات روان آموز استفاده می کردین و نظرتون چی بود؟

من از مشاوره تلفنی و منابعی که رتبه های برتر اعلام کرده بودن استفاده کردم و به نظرم خیلی مفید بود و کمکم کرد.

 

  • چه خدماتی از روان آموز را به دوستانتون توصیه می کنید؟

چون توی این مسیر قطعا یه سری سردرگمی هایی پیش میاد که نیاز داریم راجبش با کسی صحبت کنیم من مشاوره روان آموز رو خیلی توصیه میکنم. محتواهایی هم که توی سایت یا پیج روان آموز قرار داده میشه خیلی میتونه بهشون کمک کنه.

 

  • اولین قدمی که برای شروع برداشتید، چی بود؟

اولین کاری که من بعد از تهیه منابع اصلی کردم نوشتن یه برنامه بلند مدت کامل بود اینکه تا زمانی که قراره کنکور برگزار بشه چه کتابایی رو باید بخونم و هر روز چقدر زمان بذارم براش. اینجوری یه دید کلی بدست آورده بودم و دیگه سردرگم نبودم.

 

  • اولین سالی بود که کنکور می دادید؟ اگرنه. فکر می کنید مهم ترین اشتباهات قبلیتون چی بود که امسال تکرارش نکردید و از همون ابتدا حواستون بهش بود؟

آره من سال اولی بود که کنکور ارشد میدادم

 

  • از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین که با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ کی مرور کنید و غیره؟

قطعا. در کنار برنامه کوتاه مدت که تقریبا میشه گفت اکثر بچه ها برای خودشون دارن و کار روزانه شون رو مشخص میکنه، برنامه بلند مدت یه سرنخ کلی بهمون میده که قراره با هر درس چیکار کنیم و چقدر براش وقت داریم. اینجوری دیگه سردرگم نیستیم که این ماه چیکار کنم ؟ چی بخونم؟ کی مرور کنم؟

 

  • میدونیم که برنامه ریزی طی مسیر یک موضوع شخصی است و از فردی به فردی متفاوته. اما هر برنامه ریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردید که فکر میکنید باعث موفقیت شما بود و باید به بقیه منتقلش کنیم؟

آره دقیقا همینطوریه. هر کسی سبک خاص خودش رو برای درس خوندن داره. اما یه سری چیزای کلی هست که به نظرم رعایتش خیلی میتونه کمک کنه. اول اینکه یه برنامه بلند مدت حتما داشته باشیم که تو هر ماه قراره چه کارایی انجام بدیم. با توجه به شرایط زندگی و درس خوندنمون یه ساعاتی از روز رو برناممون رو خالی بذاریم که اگه مشکلی پیش اومد یا کاری میخواستیم انجام بدیم به درس خوندنمون لطمه نزنه. یه روزایی پیش میاد که ممکنه اصلا حوصله درس خوندن نداشته باشیم که خیلی طبیعیه ولی سعی کنیم تو این روزا حتی شده یه تایم خیلی کمی رو مطالعه کنیم.

 

  • زمان آزاد شما برای درس خوندن چه طور بود و چطور تنظیم کردید که مطالعه منظم صورت بگیره؟ فکر میکنید برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟

من تا بهمن سال96 هم دانشگاه میرفتم و هم درس میخوندم و بخاطر همین تایم کمتری داشتم. اما بعد اون زمانم آزادتر شده بود. من میانگین روزی 6 ساعت درس میخوندم که بعضی روزا بیشتر بود بعضی روزا هم بخاطر خستگی کمتر میشد. من هرشب قبل خوابیدن برنامه روز بعدم رو می نوشتم چون از مهر شروع کرده بودم دستم باز بود و خیلی برنامه رو سنگین نمیکردم که خسته کننده باشه. یه ساعاتی از روز رو برای تفریح یا استراحتم خالی میذاشتم. من خودم به شخصه نمیتونم مطالعه مداوم داشته باشم و بخاطر همین برای هر درس یکساعت زمان میذاشتم و هر موقع احساس میکردم که خسته شدم پا میشدم و بعدش دوباره شروع میکردم. سعی میکردم هر روز سر یه ساعت مشخصی بیدار بشم و شروع به خوندن کنم اینجوری خود به خود مغز من عادت میکرد.

 

 

  • لیست منابع یکی از مهمترین چیزهایی هست که برای مطالعه از ابتدا مشخص می کنیم. شما چه منابعی رو مطالعه کردین و نظرتون درباره هر کدوم از منابع چی هست؟

من برای زبان کتاب سید محمدی رو خوندم و بعدش شروع به تست زدن کردم. کتاب سیدمحمدی کتاب خوبیه و به نظرم حتما حتما کنار خوندن زبان، تست هم داشته باشن.

برای آمار و روش تحقیق چون تو دوران کارشناسی این درس رو یاد گرفته بودم فقط کتاب مدرسان رو خوندم و به نظرم این کتاب برای کسایی که سطح متوسط و یا بالاتر دارند کتاب کاملیه.

برای آسیب شناسی دو جلد گنجی و یه فصل هایی از کاپلان رو خوندم. خوب چون من درس آسیب شناسی رو خیلی دوست داشتم بخاطرهمین از خوندن این کتاب هم خیلی لذت میبردم و برای آسیب شناسی منبع اصلی هست دیگه.

برای رشد کتاب مدرسان و روان شناسی رشد کرین رو خوندم. ترکیب این دوتا کتاب به نظر من خیلی از مطالب رو پوشش میده البته من کتاب برک رو تو دوران کارشناسی درس رشد خونده بودیم.

برای فیزیولوژی و انگیزش هیجان کتاب خداپناهی رو خوندم. کتاب خداپناهی متن سنگینی داره و به نظرم روان توضیح نداده خوب این یکم کار رو سخت میکنه ولی چون معمولا تو کنکور هم سوالات به همین سبکه قطعا خوندنش رو توصیه میکنم.

برای علم النفس کتاب مدرسان رو خوندم. مشکل من این درس بود و خوندنش برام سخت بود اما کتاب مدرسان خیلی ساده تر توضیح داده.

برای روان شناسی بالینی هم کتاب فیرس، پروچسکا، شاملو و بعضی آزمون های مهم مارنات رو خوندم. کتاب فیرس که میشه گفت منبع اصلی هست یه سری فصل های مهمتری داره که بهتره اول اونا خونده بشن و بعد بقیه فصول. متن همشون راحته و برای کسایی که میخوان بالینی شرکت کنن فرصت خوبیه برای آشنا شدن با مبحث های مهم این شاخه.

 

  • در درس خاصی ضعیف بودید؟ و برای این درس چه کردید؟

درس علم النفس خوندنش برای من خیلی سخت بود بخاطر همین سعی کردم از مطالب پرتکرار کنکورهای گذشته استفاده کنم.

 

  • نقطه قوت شما در چه درسی بود؟ این نقطه قوت چه طور به وجود اومده بود و برای بهره گیری بهتر از این نقطه قوت چه کردید؟

به نظر خودم نقطه قوت من درس زبان و آمار و روش تحقیق بود. من زبان رو از قبل ورود به دانشگاه دوست داشتم و مطالعه میکردم. برای درس آمار و روش تحقیق سعی کردم تو دوران تحصیل کارشناسی که جز دروس بود خوب یاد بگیرم و اگه جایی رو متوجه نمیشدم دوباره مطالعه میکردم و هنگام مطالعه برای کنکور هم سعی میکردم تست بیشتری بزنم تا مطالب کاملا تثبیت بشه.

 

  • برای مرور منظم درس ها از چه روشی استفاده می کردید؟

من تو یه دفتر برنامه های مرور رو در کنار برنامه مطالعاتی هر روزم مینوشتم که مرور هر درس رو یادم بمونه. وقتی برای بار اول مطالعه   میکردم زیر مطالب مهمتر رو خط میکشیدم ؛ مطالبی که با نگاه کردن به اونا یادم میومد که کل صفحه داره راجب چی صحبت میکنه و همون هارو مرور میکردم. برای یه سری از دروس هم خلاصه نویسی کرده بودم که به نظرم خلاصه نویسی با اینکه اولش ممکنه زمان زیادی رو ازت بگیره اما موقع مرور و تو ماه های آخر کارت خیلی راحت میشه.

 

  • چه مسایلی طی راه برای شما پیش میامد که شما رو خسته یا ناامید کنه؟ با این فکرها و مسایل چکار می کردید؟

یه سری نگرانی هایی راجب آینده که خوب این همه داوطلب دارن شرکت میکنن اگه من قبول نشم و اون نتیجه ای که میخوام نگیرم چی؟ بیشتر این نگرانی ها هم موقع درس خوندن به سراغم میومد. برای همین من یه برگه کنارم گذاشته بودم و هرمسئله غیر درسی که پیش میومد رو داخل اون یادداشت میکردم و با خودم میگفتم که وقتی درس ها تموم شد راجبش فکر میکنم.

 

  • آیا جایی آزمون آزمایشی میدادین و اگر میدادین نتایجش و فیدبکی که ازش میگرفتین چطور بود؟

من آزمون آزمایشی نمیدادم و خودم کنکورهای سال های گذشته رو مثل آزمون برای خودم اجرا میکردم.

 

  • فکر می کنید برجسته ترین ویژگی یا ویژگی هایی شخص شما که در موفقیت شما موثر بوده چه چیزهایی هست؟

اینکه با تموم خستگی ها و بی حوصلگی ها اما سعی کردم هیچوقت جا نزنم و تا جایی که میتونم ادامه بدم و تلاش کنم.

 

  • به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردید، فکر می کنید این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور کردید چه چیزهایی به شما یاد داد؟

این مطالعه چند ماهه دوران خیلی خوبی بود برای آشنایی بیشتر من با رشته روان شناسی و پیدا کردن موضوع هایی که بهشون علاقه دارم. حتی یه سری از مطالب رو من با خوندن این چندماهه راجب روانشناسی یاد گرفتم و به قولی اصلا فهمیدم روان شناسی چی هست 🙂

  • چه کسانی را بیش از همه در موفقیت خودتون موثر می دونید؟

تعدادی از اساتیدم که واقعا تو دوران کارشناسی ازشون چیزی یاد گرفتم و خانوادم که شرایط درس خوندن رو برای من مهیا کردند و همینجا از همشون تشکر میکنم.

 

  • ممنونم از وقتی که برامون گذاشتین. اگر سوالی بوده که من نپرسیدم یا سخنی که خودتون دوست دارین بگین ما می شنویم.

خواهش میکنم. سوالی ندارم فقط میخوام بگم مطمئن باشین به اندازه وقتی که میزارین و تلاشی که میکنین نتیجه میگیرین.

 

 

  • ما یک جمله اخر مصاحبه ها از دوستان برای به یادگار میگیریم. شما چه جمله ای رو برای ما یادگار می گذارید

هیچوقت منتظر شرایط یا بقیه آدمها نباشین که براتون کاری انجام بدن. خودتون به فکر خودتون باشین.

 

دیدگاهتان را بنویسید