روانشناسی رنگ ها چیست و چه تأثیری بر ذهن و احساسات ما دارد؟

روانشناسی رنگ ها و رنگ درمانی (Color Psychology & Chromotherapy) از آن دسته مباحثی هستند که ذهن بسیاری را به خود مشغول کردهاند؛ از طراحان داخلی گرفته تا بازاریابان، برندها و حتی روانشناسان. با این حال، بسیاری از متخصصان حوزه روان معتقدند که نباید در تأثیر رنگها بر احساسات و رفتار انسانها بزرگنمایی کرد. دلیلشان هم روشن است: معانی رنگها در فرهنگهای مختلف بسیار متفاوت است و وابستگی زیادی به تجربه، محیط و حتی جنسیت دارد.
اما سؤال اصلی اینجاست: روانشناسی رنگ ها چیست و آیا میتوان بهراستی گفت رنگها هیچ تأثیری بر ذهن و روان ما ندارند؟ یا علاقه به رنگ خاص، چیزی فراتر از سلیقه است و میتواند بخشی از شخصیت پنهان ما را نمایان کند؟ آیا رنگ قرمز فقط نشان شور و هیجان است یا میتواند در موقعیتهایی خاص، اضطرابزا یا هشداردهنده باشد؟ چه ارتباطی بین رنگها و واکنشهای احساسی ما وجود دارد؟
در ادامه این مقاله از سری مقالات بلاگ روان آموز، با نگاهی علمیتر و عمیقتر به تأثیر رنگها بر روان انسان خواهیم پرداخت. از تحقیقات روانشناسی گرفته تا کاربرد رنگها در برندینگ، طراحی و حتی درمانهای مکمل. اگر تا به حال به این فکر کردهاید که چرا در یک اتاق آبی احساس آرامش میکنید یا چرا رنگ مشکی در پوشش افراد خاص، حس اقتدار ایجاد میکند، مقاله روانشناسی رنگ ها همان چیزی است که باید تا انتهای آن را بخوانید.
مقاله پیشنهادی: از کاربرد روانشناسی در زندگی روزمره چه میدانید؟
چرا روانشناسی رنگ ها اهمیت دارد و چه تاثیراتی بر عملکرد انسان دارد؟
از بین حواس ما انسانها، بینایی قویترین حس برای کسبکردن اطلاعات دربارۀ اطرافمان است و رنگها نقشی خیلی مهم و اساسی در درک محیط، کسب اطلاعات و جهتیابی دارند. رنگها به ما کمک میکنند تا با محیط اطراف خود ارتباط بهتری برقرار کنیم.
رنگ مادهای است قابل تجزیه و قابل شناخت، در واقع هم از نظر فیزیکی و هم از نظر شیمیایی، مغز و چشم ما انسانها به رنگها، محتوا و مفهومی انسانی میدهد. درک رنگ یک واقعیت روانشناختیفیزیولوژیکی است. انسانها از زمانهای خیلی پیش، تحتتأثیر رنگهای طبیعت بودهاند و رنگها تا به امروز همواره اطراف ما را احاطه کردهاند.
در سال ۱۶۶۶، اسحاق نیوتن کشف کرد که اگر نور خالص سفید از یک منشور عبور داده شود، به رنگهای قابل رؤیت تجزیه میشود. نیوتن همچنین کشف کرد که هر رنگ از یک طول موج منحصربهفرد تشکیل شده و قابل تجزیه به رنگهای دیگر نیست.
پس در واقع رنگ، تجربهای است که بهدلیل تفاوت بین طول موجهای مختلف نور احساس میکنیم و شاید برایتان جالب باشد که بدانید ما قادر هستیم بیش از ۷ میلیون رنگ را تشخیص دهیم که این نکته از عجایب علم روانشناسی رنگ ها است!
ایرانیان باستان از نوعی رنگ درمانی که براساس تابش نورانی بود، استفاده میکردند که تداعی کننده تاریخچه روانشناسی رنگ ها در ایران است.
در طول قرنها، رنگ برای اشخاص مختلف، معانی متفاوتی داشته است. مثلاً در سنت آگوستین رنگ، انعکاس افلاطونی خدا و برای ایزاک نیوتن انرژی نوری بود. برای اثبات اهمیت رنگها توضیح زیادی لازم نیست، رنگها در ذات وجودی مخلوقات قرار گرفتهاند و جداییناپذیر هستند.
حتی امروزه ثابت شده است که رنگ ها بهراحتی روی سیستم عصبی، قدرت بینایی، سیستم گوارش و حالات روحی و روانی افراد تأثیر میگذارند. بنابراین برای استفادۀ مفید از رنگها لازم است که اثر روانشناختی آنان را که میتواند در انتخاب دکوراسیون، لباس، محیط، و … مفید باشد، درک کنیم.
مقاله پیشنهادی: خودپنداره چیست و چگونه بر زندگی ما تاثیر میگذارد؟
رنگ درمانی و روانشناسی رنگ

مصریان اولین تمدنی بودند که تحقیقاتی درارتباطبا رنگ درمانی داشتند. آنها راهروهای رنگی در معابد خود ساخته بودند که در همان راهروها، تأثیر رنگ بر افراد و در درمان و بهبودی را کشف کردند. درمان با رنگ، اثر فوری ندارد و باید با صبر و حوصله منتظر نتیجۀ آن بود.
به همان اندازه که صدا بر اعصاب مربوط به شنوایی تأثیر میگذارد و آنها را برای شنیدن تحریک کرده و در نهایت به عکسالعمل فرد منجر میشود، رنگ نیز پس از تأثیر و تحریک اعصاب بینایی، باعث دیدن و ایجاد حالتی برانگیختگی در فرد میشود.
هر رنگی در روانشناسی رنگ ها بهنوعی در روان افراد تأثیرگذار است که این اثر بیارتباط با رفتارهای اجتماعی و روانی نیست. علیرغم اینکه رنگ بهخودیخود نقشی در درمان ندارد، اما در روحیۀ بیماران اثرات انکارناپذیری دارد.
افراد مسن، بیمارانی که برای مدتی طولانی بستری میشوند و اشخاصی که دارای مشکلات روانی هستند، نیازهای ویژهای دارند که با استفادۀ صحیح از رنگها میتوان به این نیازها پاسخ داد و محیط بهتری را برایشان فراهم کرد.
هر سلول در بدن انسان میتواند انرژی را از طریق نور خورشید به دست آورد. بنابراین انرژی رنگ از طریق جذب سلولی روی احساسات، روان و بدن ما تأثیر میگذارد. در واقع رنگها فرکانس، ارتعاش و انرژی مخصوص به خود را دارند. اعضای بدن و کلیۀ سلولهای ما هم همینطور. همچنین هر یک از ارگانها و مراکز انرژی ما با فرکانسی از یک رنگ هماهنگ هستند.
وقتی قسمتهای مختلف بدن از ارتعاش طبیعی خودشان منحرف میشوند، بدن بیمار شده یا بهدرستی کار نمیکند. رنگها بهعلت تولید پالسهای الکتریکی و جریانهای مغناطیسی میتوانند روی این قطعات بدن که از ارتعاشات طبیعی خود منحرف شدهاند، تأثیر گذاشته و کمک کنند که ارتعاش آنها به حالت طبیعی بازگردد و از این طریق به درمان بیماری کمک کنند.
رنگ درمانی یا Chromotherapy یک مفهوم صدساله است که به استفاده از تأثیر چراغهای رنگی یا رنگ در ازمیانبردن بیماری گفته میشود.
قدیمیترین دارو در تاریخ پزشکی نیز رنگ است، فتوتراپی یا نوردرمانی در مصر باستان، یونان، چین و هند کاربرد داشته است. برخی از مطالعات نشان میدهند که چراغهای رنگی میتوانند روی تمرکز، هوشیاری، پرخاشگری، استرس و حتی نارساخوانی تأثیر داشته باشند.
مقاله پیشنهادی: همرنگی با جماعت چیست و چرا با دیگران همرنگ میشویم؟
روانشناسی رنگ های اصلی و معنی هر یک از رنگ ها

همانطور که گفتیم تأثیر روانی رنگها در اشخاص مختلف از قدیم مورد توجه بوده است، بهطور مثال اتاقهای آبی و سبز در بیمارستانها یا شیشههای آبیرنگ روی بیماران تأثیر مثبتی میگذارند و خستگی را کاهش میدهند، به همین دلیل برای لباس پزشکان و پرستاران، ملحفهها و فضای کلی بیمارستانها، معمولاً رنگ آبی یا سبز انتخاب میشود.
رنگ | عملکرد |
آبی | مناسب برای بیخوابی و بهبود عملکرد خواب دیدن، فشار خون بالا و کاهش حساسیت به درد. |
سبز | آرامکنندۀ تنش، افزایش هضم، بهبود تعادل، حفظ صلح و آرامش درونی و غلبه بر سنکوب. |
زرد | مفید برای درمان یبوست و افزایش اعتمادبهنفس، تحریک سیستم عصبی و گوارش و بهبود تفکر منطقی. |
بنفش | مفید برای کاهش اختلالات اعتیاد و میگرن، بهبود عملکرد سیستم عصبی، لنفاوی، قلبی و عروقی، حفظ تعادل پتاسیم. |
آبی فیروزهای | مفید برای رفع مشکلات مفصلی و واریس. |
نارنجی | مفید جهت حفظ انرژی، افزایش اشتها، کمک به جذب کلسیم، کمک به بهبودی و حفظ سلامت بدن. |
قرمز | مفید برای غلبه بر حس کسالت، بهبود تمایلات جنسی، تحریک سیستم عصبی، افزایش آدرنالین و گردش خون. |
مشخصات روانشناختی رنگ ها
رنگها بیشتر از چیزی که به چشم میآیند، روی احساس و رفتار ما تأثیر میگذارند. اینکه یک رنگ چه حسی ایجاد کند، فقط به نوع رنگ، مثل قرمز یا آبی، بستگی ندارد، بلکه شدت و روشنی آن هم مهم است. مثلاً رنگهای روشن و ملایم معمولاً حس آرامش میدهند، ولی رنگهای تیره یا خیلی پررنگ میتوانند انرژیزا یا حتی آزاردهنده باشند.
رنگهای گرم مثل قرمز، نارنجی و زرد هیجانانگیز و محرکاند. قرمز قدرت و عشق را نشان میدهد، ولی میتواند نشانۀ خطر هم باشد. نارنجی حس خلاقیت و شادی دارد، و زرد با خوشبینی و تفکر همراه است، هرچند گاهی ممکن است چشم را خسته کند.
در مقابل، رنگهای سرد مثل آبی، سبز و بنفش بیشتر با آرامش، تمرکز یا معنویت شناخته میشوند. آبی حس اعتماد ایجاد میکند، سبز به طبیعت و تعادل اشاره دارد، و بنفش ترکیبی از انرژی و سکون است که ممکن است گاهی کمی تجملی بهنظر برسد.
رنگهای خنثی مثل سفید، سیاه، خاکستری و قهوهای هم حسهایی مثل سادگی، قدرت، جدیت یا راحتی را منتقل میکنند. اما اگر در استفاده از آنها تعادل رعایت نشود، میتوانند فضا را سرد، افسرده یا دلگیر کنند.
در نهایت، نباید فراموش کرد که برداشت ما از رنگها فقط به روانشناسی فردی محدود نمیشود. فرهنگها هم روی معنای رنگها تأثیر زیادی دارند. مثلاً رنگ بنفش در برخی کشورها نشانۀ پادشاهی است، یا نارنجی در ایرلند معنای مذهبی خاصی دارد. به همین دلیل، در طراحی و ارتباطات، توجه به تفاوتهای فرهنگی در معنی رنگها خیلی مهم است.
پیشنهاد ویژه: خرید کتاب شخصیت شما چه رنگی است؟
توصیههای کلی درمورد رنگ ها
رنگهای خنثی مانند بژ، خاکستری و کرم میتوانند رنگهای بسیار کارآمد و مفیدی برای فضاهای داخلی باشند، این رنگها ملایم، گرم و نسبتاً جذاب هستند. رنگهای کمرنگ و ملایم آرامشبخش هستند و اخیراً در طراحی رنگ، بر کاربرد رنگهای خنثی تأکید میشود.
درصورتیکه مصالح کف و سقف روشن و همۀ دیوارها تیره باشند، اتاق باریکتر و بلندتر به نظر میرسد. از طرفی اگر مصالح کف و سقف تیره و دیوارها روشن باشند، فضای اتاق پهنتر و کوتاهتر نشان داده میشود. استفادۀ از رنگهای بژ و کرم متمایل به زرد در کف ساختمان، فضاهای کمنور و تاریک را روشنتر و شادتر میکند.
رنگ فندقی بهکاررفته در کف، سبب ایجاد فضای صمیمی در محیط میشود. رنگ قهوهای در کف، حس ارتباط با زمین و طبیعت را ایجاد کرده و با مبلمان روشن زیباتر به نظر میرسد. رنگ بژ مایل به سفید در کف، احساس تازگی و پاکیزگی را به وجود آورده و فضای اتاق را روشن میکند، همچنین استفادۀ از رنگ خاکستری تیره در کف، خنثی، شیک و آرامشبخش است.
مقاله پیشنهادی: جذابیت میان فردی چیست و چرا جذب افراد خاصی میشویم؟
شخصیت شناسی افراد از روی رنگ و معرفی تست های روانشناسی رنگ ها

یکی از سؤالاتی که در ابتدای مقاله روانشناسی رنگ ها مطرح کردیم این بود که آیا میتوان از روی رنگ مورد علاقۀ افراد به شخصیت آنها پی برد؟
علل و اهمیت ترجیح رنگها نسبت به یکدیگر را میتوان از طریق آزمونهای روانشناختی رنگ مثل آزمون هرمی رنگ، آزمون رنگ لوچر، آزمون لکههای رنگی رورشاخ و سیستم رنگ دیوی به دست آورد. این آزمونها علل روانی طرد یا ترجیح رنگها نسبت به یکدیگر را به عوامل روانی و شخصیتی فرد نسبت داده و مشخص میکنند.
محققین زیادی در این زمینه تحقیق کردهاند.رنگها فقط بر محیط اطراف ما اثر نمیگذارند؛ آنها در لایههای عمیقتری از زندگیمان جریان دارند، از ترجیحات شخصی گرفته تا احساسات، روابط و حتی سلامت روان. یکی از موضوعات جذاب، ارتباط میان رنگهای مورد علاقه و ویژگیهای شخصیتی است.
البته برخلاف تصور رایج که میگوید «رنگ محبوبتان شخصیتتان را لو میدهد»، این ارتباط بیشتر همبستگی است تا رابطهای قطعی یا تشخیصی.
مطالعات علمی نشان دادهاند که برخی ویژگیهای شخصیتی با ترجیح رنگ خاصی بیشتر از حد تصادف همراه هستند. برای مثال، افراد برونگرا اغلب رنگهای گرم و پرانرژی مانند قرمز و زرد را ترجیح میدهند، درحالیکه درونگراها تمایل بیشتری به رنگهای سرد و آرامشبخشی مثل آبی دارند. البته این به آن معنا نیست که رنگ، شخصیت را شکل میدهد؛ بلکه ترجیح رنگی ما نتیجۀ ترکیبی از سرشت، فرهنگ و تجربههای زیستی است.
در همین راستا، پژوهشهایی وجود دارند که ترجیح رنگهای تیره مانند خاکستری، قهوهای یا سیاه را با روانرنجوری یا درونگرایی بیشتر مرتبط دانستهاند.
همچنین براساس مدل پنجعاملی شخصیت، دیده شده که برونگرایی با رنگهای قرمز و زرد، سازگاری بالا با زرد، و وجدانگرایی با آبی روشن یا تیره همبستگی دارد. جالب است که رنگ بنفش هم اغلب با افرادی خیالپرداز، خلاق، معنوی و مستقل همراه دانسته میشود.
در سال ۱۹۷۲ فرنچ و الکساندر با استفاده از آزمون ترجیح رنگ لوچر دریافتند که آدمهای آرام رنگ آبی را ترجیح میدهند و آنهایی که زرد را انتخاب کردند، افرادی مثبتنگر بودند.
همچنین آیسینک در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۰ نشان داد افرادی با سطح برانگیختگی بالا مانند درونگراها، رنگهای ملایم مانند آبی را ترجیح میدهند؛ تا به این وسیله سطح انگیختگی خود را کاهش دهند. در مقابل برونگراها با سطح برانگیختگی درونی پایین، برای افزایش سطح برانگیختگی خود، رنگهای هیجانآور مانند قرمز را انتخاب میکنند.
مقاله مرتبط: همه چیز دربارۀ روانشناسی شخصیت
روانشناسی سه رنگ اصلی و معانی هریک از آن ها

• آبی کم رنگ
رنگ آبی یکی از رنگهای اصلی و جزء رنگهای سرد طبقهبندی میشود. آبی، رنگ مورد علاقۀ همۀ مردم است، رنگی که برای توصیف دریا و آسمان به کار میرود اما بهندرت در میان میوهها و سبزیجات دیده میشود. رنگ آبی بیانگر احساس ثبات، صداقت، آگاهی، دقت، هوش، ایمان، تجربه و عظمت است. این رنگ، تنش بدن را کاهش داده و حس آرامش را القا میکند.
به همین جهت در برندهایی مانند صنعت هواپیمایی، آب معدنیها و سازمانهای مشابه از این رنگ استفاده میشود. از طرف دیگر استفادۀ از رنگ آبی برای محصولات غذایی و آشپزی بههیچعنوان توصیه نمیشود، چراکه اشتها را از بین میبرد! از دیگر تناژهای رنگ آبی نیز میتوان به آبی تیره اشاره کرد که بیانگر دانش، قدرت، یکپارچگی و اهمیت است. آبی روشن نیز نشانۀ سلامتی و آسودگی، نرمی و ملایمت است.
• زرد مثبت اندیش
رنگ زرد یکی از رنگهای اصلی در نقاشی و جزء رنگهای گرم طبقهبندی میشود. زرد رنگی است که برای توصیف روشنایی و دوستداشتن به کار میرود و مکمل آن، رنگ بنفش ارغوانی است. این رنگ حس شادی و خوشبینی را به مخاطب القا میکند و معمولاً افرادی که رنگ مورد علاقۀ آنها زرد است، انسانهای مثبتاندیشی هستند.
بسیاری از افراد معتقدند که رنگ زرد تمرکز و فراگیری را افزایش داده و به همین دلیل در برندهای درسی و لوازم تحریری و هر چیزی که به دانشجویان و دانشآموزان مربوط باشد استفاده میشود. رنگ زرد نماد خوشبینی، شادی، شوروشوق، سرگرمی، خیرخواهی، اعتمادبهنفس، اصالت، خلاقیت، خرد و منطق است.
افرادی که رنگ زرد را دوست دارند، خیلی خوب ارتباط برقرار میکنند و بهراحتی با دیگران دوست میشوند. این افراد بسیار پویا و محاسبهگر هستند.
افرادی که به رنگ زرد علاقه دارند بهراحتی میخندند و با کارهای خود دیگران را سرگرم میکنند. (خودمانی بگوییم آنها دلقکهای واقعی زندگی هستند.) اعتمادبهنفس و عزتنفس بالایی دارند و بیشتر با عقل و منطق تصمیم میگیرند نه با احساسات. اگر رنگ زرد را دوست دارید، بهاحتمال زیاد نمیخواهید مانند دیگران باشید و سعی میکنید که خود را منحصربهفرد نشان دهید.
• قرمز هیجان انگیز
رنگ قرمز یا سرخ یکی از رنگهای اصلی و جزء رنگهای گرم طبقهبندی میشود. قرمز، رنگی است که برای توصیف آتش و خون به کار میرود و مکمل آن، رنگ سبز است. این رنگ، نماد انرژی است و برندهایی که قصد دارند حس هیجان و انرژی را به مخاطبان خود انتقال دهند از این رنگ استفاده میکنند.
افرادی که به رنگ قرمز علاقه دارند، بسیار فعال و پرجنبوجوش هستند، زیاد ورزش میکنند و به تناسب اندام خود اهمیت میدهند. این افراد بسیار جاهطلب بوده و سریع تصمیم میگیرند. کسانی که رنگ قرمز را دوست دارند، عاشق سفرکردن و کشف ناشناختهها هستند. همیشه دوست دارند که در مرکز توجه باشند و اغلب بهدلیل شوروشوقی که دارند، همۀ توجهها را به خود جلب میکنند. افرادی که رنگ قرمز را دوست دارند، خیلی زود خشمگین و عصبانی میشوند و این جنبۀ منفی شخصیت آنها است.
پیشنهاد ویژه: کارت های خودشناسی؛ چه رنگی هستید؟
نکتۀ مهم!
با اینکه علاقۀ به یک رنگ خاص ممکن است در میان افرادی با ویژگیهای شخصیتی یکسان دیده شود، اما فقط از روی رنگ مورد علاقه، نمیتوان شخصیت یک فرد را مورد قضاوت قرار داد و افراد را فقط بهواسطۀ رنگ مورد علاقه در یک دسته طبقهبندی کرد. مطمئن باشید افراد آرامی هستند که عاشق رنگ قرمز بوده و حتی یک وسیلۀ آبیرنگ نداشته باشند یا افرادی که سرتاپا آبی میپوشند، ولی بهسرعت از کوره در میروند.
استفادۀ از روانشناسی رنگها فقط یک عامل کمککننده در شناخت است، مثلاً وقتی فرصت کافی برای آشنایی کامل با فردی را نداریم ولی از طرفی بهاندکی شناخت اولیه نیاز داریم، رنگها میتوانند به کمک ما بیایند. همچنین در مواردی که افراد بهدلیل نداشتن یا کمبود سواد، یا اختلالات روانی شدید نمیتوانند در آزمونهای شخصیتشناسی شرکت کنند، میتوان از آزمونهای روانشناختی رنگ مانند آزمون رنگ لوچر استفاده کرد.
اهمیت روانشناسی رنگ ها در برندینگ
رنگ، فقط یک عنصر زیبایی نیست؛ بلکه یک ابزار استراتژیک در برندینگ است. تحقیقات نشان دادهاند که تا ۹۰٪ از قضاوتهای آنی درباره یک محصول میتواند صرفاً بر اساس رنگ آن باشد. اما نکتۀ مهمتر از خود رنگ، تناسب آن با نوع محصول یا خدمات برند است. بهطور ناخودآگاه، مشتری از خود میپرسد: «آیا این رنگ با محصول این برند جور در میآید؟»
برای مثال، آبی حس اعتماد و ثبات ایجاد میکند و در برندهای مالی و فناوری کاربرد زیادی دارد، درحالیکه قرمز و زرد هیجان و اشتها را تحریک میکنند و بیشتر در فستفودها به کار میروند. رنگ مشکی یا طلایی معمولاً برای برندهای لوکس و خاص به کار میرود و نارنجی حسی از ارزشمندی و مقرونبهصرفه بودن را منتقل میکند.
در دنیای دیجیتال، رنگها نقش هدایتکننده دارند. مثلاً رنگهای پرانرژی مثل قرمز و نارنجی برای دکمههای «خرید» یا «ثبتنام» استفاده میشوند تا توجه کاربر را جلب کنند. حتی در محیطهای کاری هم رنگها اهمیت دارند؛ از رنگ لباس در جلسات گرفته تا طراحی فضای اداری، پیامهایی دقیق و هدفمند ارسال میکنند.
پس اگر میخواهید برندتان در ذهن بماند و حس درستی منتقل کند، به رنگ آن فقط به چشم یک انتخاب سلیقهای نگاه نکنید؛ رنگ، زبان خاموش برند شماست.
چرا بعضی فضاها در نگاه اول دلنشین و آرامشبخشاند و بعضیها نه؟ پاسخ را باید در رنگها جستوجو کرد. رنگ در معماری تنها یک انتخاب ظاهری نیست، بلکه بخشی از یک سیستم هماهنگ است که با نور، بافت، کاربری فضا و ابعاد آن در تعامل قرار دارد.
راهنمای انتخاب رنگ برای فضاهای مختلف
- اتاق نشیمن: رنگهای گرم و خنثی مانند کرم و سبز زمردی، حس تعامل و آرامش را تقویت میکنند.
- آشپزخانه: نارنجی و قرمز اشتها را تحریک میکنند؛ سبز، طراوت میبخشد؛ و سفید اگر با بافت یا رنگ مکمل همراه نباشد، ممکن است بیش از حد سرد بهنظر برسد.
- اتاق خواب: رنگهای سرد و ملایم مانند آبی، سبز یا صورتی روشن آرامشبخشاند. در مقابل، رنگهای تند مانند قرمز میتوانند برای خواب آزاردهنده باشند.
همچنین تأثیر رنگ زیر نور طبیعی با نور مصنوعی متفاوت است. طراحی موفق باید به هماهنگی این دو عامل توجه داشته باشد، بهویژه در فضاهای حساس مانند محل کار یا اتاق خواب.
معماری مدرن و سنتی، دو نگاه متفاوت به رنگ
معماری مدرن معمولاً از رنگهای خنثی مانند سفید، خاکستری یا مشکی بهره میگیرد تا توجه را بر فرم و جنس مصالح متمرکز کند. در مقابل، معماری سنتی انتخاب رنگ را با توجه به اقلیم، فرهنگ و مصالح بومی انجام میدهد. برای مثال، خانههای سرخرنگ در مناطق سردسیر اسکاندیناوی یا روستاهای آبیرنگ در نواحی ساحلی مدیترانه، نمونههایی از این هماهنگیاند.
رنگ در هنر و سینما
رنگها در هنر و فیلمسازی نقشی فراتر از زیبایی دارند. از آبیهای غمانگیز پیکاسو تا زردهای پرانرژی ونگوگ، و از فضای سبز «ماتریکس» تا تغییر تدریجی رنگ لباسهای والتر وایت، همه نشاندهندۀ استفادۀ هوشمندانه از رنگ برای القای معنا و روایت داستاناند.
روانشناسی رنگ ها برای کودکان و اهمیت رنگ ها در نقاشی کودکان

چرا نوع استفادۀ کودکان از رنگهای مختلف و ترجیحات رنگی آنان اهمیت دارد؟ آیا تفسیر رنگهای نقاشی میتواند به ما، در شناخت روحیات کودک کمک کند؟
از آنجایی که دایرۀ لغات کودکان محدود است و توانایی خواندن و نوشتن و بیان احساسات خود را هنوز بهخوبی یاد نگرفتهاند، تفسیر نقاشی آنان میتواند به ما کمک کند تا چیزهایی را دربارۀ کودک بفهمیم که خودش توانایی بروز آنها بهصورت کلامی را ندارد. مثلاً استفادۀ زیاد کودک از رنگ سیاه در نقاشیهایش میتواند نشاندهندۀ تشویش، وسواس و یا اضطراب کودک باشد. کودکانی که در نقاشی خود تمایل زیادی به استفادۀ از این رنگ نشان میدهند، سعی در پنهانکردن غم، اضطراب و یا گاهی ناامیدی در خود دارند.
استفادۀ از رنگ زرد در نقاشی میتواند نشانۀ شادی، پیشرفت و خوشبینی کودک باشد. رنگ آبی در تفسیر نقاشی کودک میتواند بهمعنای ملایمت، صلح و آرامش در او باشد. رنگهای گرم مانند قرمز و نارنجی، تحریککنندهاند و میتوانند نشاندهندۀ جنبوجوش و زندگی شادی باشند.
توجه داشته باشید که استفادۀ از تفسیر روانشناسی رنگ ها فقط نقش کمککننده دارد که متوجه نیاز و حالات کودک شوید و رنگها فاکتورهای قطعی تفسیر و نتیجهگیری نیستند و حتماً نیاز است که برای گرفتن نتایج مطمئنتر، از مشاوران و درمانگران کودک، کمک گرفته شود.
کودکان پیشاز یادگیری زبان، با رنگها دنیا را میشناسند و رنگ ابزار مهمی برای ارتباط آنهاست. انیمیشنها هم با استفادۀ هوشمندانه از رنگها، داستان و احساسات را بدون کلام روایت میکنند.
در انیمیشن، رنگهای روشن و زنده شادی و ماجراجویی را منتقل میکنند، درحالیکه رنگهای سرد و مات حس غم و رازآلودگی دارند. معمولاً رنگهای روشن برای قهرمانها و رنگهای تیره برای شخصیتهای منفی استفاده میشود تا بدون حرف زدن احساسات منتقل شود.
نمونههایی مثل «درون و بیرون (Inside Out» با رنگهای مشخص برای هر احساس، یا «بالا (Up)» که رنگها همراه با داستان تغییر میکنند، نشاندهندۀ اهمیت رنگ در روایت داستاناند. همچنین در انیمیشن «شیرشاه (The Lion King)» از رنگهای گرم، طلایی و خاکی برای سرزمینهای تحت فرمانروایی موفاسا استفاده میکند و در دوران حکومت اسکار، برای نمایش خطر و تباهی، به رنگهای تیره و شوم سبز و خاکستری تغییر میکند. در نهایت باید گفت که رنگها زبان بیکلامیاند که انیمیشن را عمیقتر و تأثیرگذارتر میکنند.
مقاله پیشنهادی: سبک های فرزند پروری؛ بهترین سبک فرزند پروری چیست؟
نتیجه گیری
• رنگها باعث ایجاد پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی در فشارخون، ضربان قلب، سیستم تنفسی، گوارشی و دمای بدن میشوند. کورت گلدستین، نوروسایکولوژیست، ادعا میکند حتی افراد کوررنگ دارای نوعی دریافت حسیاند که آنها را قادر میسازد رنگ را از طریق پوستشان حس کنند. رنگ بسته به زمینههای فرهنگی افراد، حسهای متفاوتی را در افراد ایجاد میکند که اگر این مسئله در انتخاب رنگها مورد توجه قرار نگیرد، باعث بروز پریشانی و سردرگمی میشود. رنگ میتواند درک زمانی را تعدیل کند و رفتارهای مخرب و خشونتآمیز را کاهش دهد.
• یک طراح باید به تأثیرات رنگها بر روی بیماریها توجه داشته باشد. مثلاً رنگهای سرد برای بیماران دارای فشارخون بالا یا مضطرب سودمند است. رنگ قرمز برای بیمارانی که دچار صرع هستند، نباید استفاده شود. رنگهای گرم باعث افزایش هوشیاری و جهتگیری بهسمت خارج و رنگهای سرد باعث حواسپرتی کمتر و افزایش تمرکز میشود.
• درارتباطبا برندینگ باید به این نکته توجه داشت که رنگ برند، باید خاص و منحصربهفرد باشد و با توجه به محصول و پیام برند انتخاب شود.
• با تفسیر نقاشی کودکان و میزان استفادۀ آنها از رنگهای مختلف، تا حدودی میتوان به وضعیت و حالات روحی کودک پی برد و روانشناسی رنگ از این نظر نیز حائز اهمیت است.
• درارتباطبا ارتباط ترجیحات رنگی افراد و ویژگیهای شخصیتی آنان، تحقیقات زیادی صورت گرفته است که نشان داده اکثر افراد با ویژگیهای شخصیتی یکسان، رنگ مورد علاقۀ یکسانی نیز دارند، بهعنوان مثال افراد آرام در آزمونهای روانشناختی رنگ، رنگ آبی را انتخاب میکنند. اما بر این مسئله نیز تأکید کردیم که علاقۀ به رنگی خاص فقط میتواند یکی از فاکتورهای شناخت افراد باشد و نباید بر صرف ترجیحات رنگی، انسانها را قضاوت و طبقهبندی کرد.
• در نهایت، رنگ یکی از مهمترین قسمتهای زندگی است که نمیتوان منکر تأثیرات بیشمار آن شد، پس بهتر است که شناخت حدودی از مبانی رنگها داشته باشیم تا بتوانیم در زندگی از آنها و ویژگیهایی که دارند به نفع خود استفاده کنیم.
مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی ⇐ منابع ارشد روانشناسی
آیا رنگها واقعاً بر احساسات ما تأثیر دارند؟
بله، اما به شیوهای پیچیده. شواهد علمی قوی نشان میدهند که ما تداعیهای قدرتمند و نظاممندی بین رنگها و هیجانات ایجاد میکنیم. این تداعیها میتوانند بر خلقوخو، افکار و حتی واکنشهای فیزیولوژیک ما مانند ضربان قلب تأثیر بگذارند. بااینحال، قدرت مستقیم یک رنگ برای ایجاد یک هیجان قوی و مشخص، ضعیفتر است و بهشدت به زمینه، فرهنگ و تجربۀ شخصی بستگی دارد.
چرا برندهای بزرگ به انتخاب رنگ اهمیت میدهند؟
رنگ ابزاری حیاتی در کسبوکار است. رنگ یکی از اولین چیزهایی است که مصرفکننده متوجه آن میشود و میتواند قضاوت اولیۀ او دربارۀ یک محصول را تحت تأثیر قرار دهد. یک انتخاب رنگ استراتژیک میتواند شناخت برند را تا 80% افزایش دهد، شخصیت برند، مانند اعتماد، هیجان یا تجمل، را منتقل کند و یک ارتباط هیجانی با مصرفکنندگان ایجاد نماید که مستقیماً بر تصمیمات خرید و وفاداری به برند تأثیر میگذارد.
چگونه رنگ مورد علاقهمان میتواند شخصیت ما را نشان دهد؟
اگرچه روانشناسی عامه اغلب این موضوع را بهعنوان یک آزمون قطعی معرفی میکند، واقعیت علمی ظریفتر است. تحقیقات، همبستگیهای آماری بین ویژگیهای شخصیتی و ترجیحات رنگی را نشان میدهند؛ برای مثال، برونگراها به طور گروهی تمایل بیشتری به رنگهای گرم و محرک دارند. بااینحال، رنگ مورد علاقۀ شما یک شاخص قابل اعتماد برای شخصیت فردی شما نیست. این ترجیح، محصول پیچیدهای از تمایلات بالقوۀ ذاتی، تربیت فرهنگی و تجربیات و خاطرات منحصربهفرد زندگی شماست. این بخش جالبی از پازل شخصیت شماست، اما یک برچسب تشخیصی نیست.
منابع
• کتاب روانشناسی رنگها؛ ماکس لوچر
• مقالۀ روانشناسی رنگ و اثر آن بر طراحی بیمارستان و درمان بیمار؛ آرزو اسحقآبادی، پیرحسین کولیوند، هادی کاظمی
• مقالۀ تعیین عوامل همبسته میان آزمون هرمی رنگ و پرسشنامۀ شخصیت کتل؛ کیوان انصاری، سیامک مرادیان
دسته بندی: دانشکده
