اخلاقیات، چطور در ما شکل میگیرد؟ یعنی مثلاً چطور تشخیص میدهیم فلان کار درست است و فلان کار، اشتباه؟ آیا این استدلال اخلاقی را براساس پیامد کارهای مختلف بنا میکنیم یا قصد و نیت افراد را درنظر میگیریم؟ چه چیزی باعث میشود در زمانی مشخص، درست و غلط را با یکسری معیارهای خاص ارزیابی کنیم و زمانی دیگر، معیارهایمان را تغییر بدهیم؟
لیست مطالب
چگونگی شکلگیری استدلال اخلاقی، از مسائلی است که علم روانشناسی از گذشته تا امروز به آن علاقه و توجه زیادی نشان دادهاست. یکی از مشهورترین روانشناسان در این زمینه، «لارنس کلبرگ» آمریکایی است که رشد اخلاق در انسان را از کودکی تا بزرگسالی، بررسی کردهاست. در این مقاله، نگاهی داریم به نظریۀ مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ تا بدانیم تصمیمات و قضاوتهای اخلاقی ما از کجا میآیند.
مطلب مرتبط: معرفی دو نوع از سبک های تصمیم گیری که باید بشناسید
رشد اخلاقی لارنس کلبرگ
با مطالعه داستان رشد اخلاقی کلبرگ به شیوه بهتری با کاربرد نظریه رشد اخلاقی کلبرگ آشنا خواهید شد و نظریه کلبرگ به زبان ساده برای شما روشن می شود.
«همسر هانس در اثر سرطان، رو به موت است. یک داروساز، بهتازگی دارویی کشف کرده که ممکن است بتواند او را نجات دهد. داروساز برای این دارو که ساختن آن 200 دلار هزینه بردهاست، 2هزار دلار طلب میکند. هانس، نمیتواند این مبلغ را بپردازد و با کلی قرضوقوله، هزار دلار جمع میکند. هانس، با تمام پولی که بهدست میآورد، به داروساز مراجعه میکند و قول میدهد که مابقی هزینۀ دارو را بعداً بپردازد. داروساز قبول نمیکند و به هانس میگوید: «من این دارو رو کشف کردم و میخوام ازش پول دربیارم.» هانس، شبانه وارد داروخانه میشود و دارو را برای همسرش میدزدد. آیا او کار درستی انجام دادهاست؟»
شما چه فکری میکنید؟ اگر بهنظرتان کار هانس درست بودهاست، چه استدلالی برای دفاع از او دارید؟ معتقدید هانس اشتباه کردهاست؟ خب اگر زن بهدلیل نرسیدن دارو از دنیا برود، چطور میتوانید تلاش نکردن او برای نجات همسرش را توضیح بدهید؟
این موقعیتی بود که «لارنس کلبرگ»، مطرح کرد تا بتواند فرایند شکلگیری اخلاق در انسان را درک کند و توضیح بدهد. او معتقد بود استدلال اخلاقی، فرایندی است که بهطور طبیعی ازطریق یکسری مراحل جا میافتد. اما آن را نه براساس تصمیمات افراد، بلکه برمبنای دلایل نهفته در پس این تصمیمات ارزیابی میکرد: «چرا این کار غلط/ درسته؟»
مطلب مرتبط: واقعیت درمانی چیست و چطور به کمک ما میآید؟
کلبرگ برای سنجیدن قضاوتهای اخلاقی افراد، یکسری مسایل اخلاقی، «moral dilemmas» -مثل پاراگرافی که بالاتر خواندید- ابداع کرد. در این مسائل، یک ارزش اخلاقی دربرابر ارزش دیگری قرار میگرفت. کلبرگ از آزمودنیهایش – پسرهای 10، 13 و 16ساله متعلق به طبقۀ متوسط و پایین شیکاگو- میپرسید: «این فرد چه کاری باید انجام بدهد؟»، «آیا این فرد کار درستی انجام میدهد؟». بعدها کودکان کمسنتر، بزهکار، و پسران و دختران شهرهای دیگر آمریکا و کشورهای دیگر را هم به نمونهاش اضافه کرد.
درنهایت براساس توجیهات افراد دربارۀ انتخابشان، استدلال اخلاقی را در سه سطح و شش مرحله، دستهبندی کرد. خب حالا میدانید نظریۀ رشد اخلاقی کلبرگ چیست و از کجا آمدهاست. برویم سراغ شش مرحلۀ کلبرگ و ببینیم افراد در هرکدام از این مراحل، به مسئلۀ اخلاقی بالا، چطور جواب میدهند.
مراحل رشد اخلاقی کلبرگ از کودکی تا نوجوانی
کلبرگ در مسائلی که مطرح میکرد، کاری به پاسخ مثبت و منفی افراد نداشت بلکه به دلایلی که آنها در توجیه قضاوتشان میآوردند، علاقه نشان میداد. مثلاً اگر کسی جواب میداد که «هانس حق دارد دارو را بدزد تا جان همسرش را نجات بدهد.»، کلبرگ با سوالهای دیگر سعی میکرد تا مبنای این قضاوت را روشن کند.
آیا جان همسر هانس مهم است تا برای او آشپزی کند؟ یا وظیفۀ شوهر این است که جان همسرش را نجات بدهد؟ یا او باید جان همسرش را نجات بدهد به این دلیل که نجات دادن یک زندگی، از بالاترین ارزشهای انسانی است؟ آیا هانس موظف است که دارو را بدزدد؟ اگر همسرش را دوست نداشتهباشد، چی؟ باز هم باید دارو را بدزدد؟
کلبرگ، با این سوالات سعی میکرد از چگونگی استدلال اخلاقی افراد سردربیاورد. او معتقد بود که همۀ آدمها مراحل رشد اخلاقی را بهترتیب طی میکنند اما لزوما همه به مراحل بالا نمیرسند. در ادامه، با مراحل رشد اخلاقی در انسان بر اساس نظریه رشد اخلاقی کلبرگ آشنا میشوید که 3 سطح رشد اخلاقی کلبرگ بیان میشود.
کتاب مرتبط: تربیت اخلاقی کودک و نوجوان
⇐ سطح اول| اخلاق پیشعرفی یا پیشقراردادی/ «preconventional»
اولین سطح رشد اخلاقی از نظر کلبرگ، پیشقراردادی است چون بچهها در این مرحله، هنوز بهعنوان اعضای جامعه سخن نمیگویند و اخلاق را چیزی بیرون از خودشان، چیزی که آدمبزرگها میگویند، تلقی میکنند.
مرحلۀ اول رشد اخلاقی کلبرگ، جهتگیری تنبیه و اطاعت
کودک در این مرحله از روش مطالعه کلبرگ باور دارد که افراد صاحب قدرت، مجموعۀ ثابتی از قوانین را تعیین کردهاند و او باید بدون چونوچرا از آنها اطاعت کند. تصمیمگیری براساس پیامد فوری کارهاست و کودک، فقط به مجازات و تنبیه میاندیشد.
او از قوانین پیروی میکند تا تنبیه نشود و هر چیزی را که پاداش در پی داشتهباشد، خوب میداند. استدلال کودک در این مرحله به او میگوید اگر کسی وسیلهای را بشکند و تنبیه شود [قضاوت براساس پیامد رفتار]، پس کاری که انجام داده، بد بودهاست.
پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس: کودک ممکن است کار هانس را اشتباه یا درست بداند؛ «نه، اگر او دارو را بدزدد، به زندان میرود.» یا «بله، اگر نمیتواند هزینۀ دارو را بپردازد، ازعهدۀ تأمین هزینۀ مراسم ختم همسرش هم برنمیآید.» صرفنظر از درست یا غلط دانستن کار، مبنای قضاوت همانی است که توضیح داده شد: کار غلط با تنبیه برابر است. آنچه که خوب است، همان است که تمایلات فوری مرد را برآورده کند.
مرحلۀ دوم رشد اخلاقی کلبرگ، جهتگیری هدف وسیلهای
در این مرحله که مرحلۀ «فردگرایی و مبادله» هم نامیده میشود، کودک درمییابد که تنها یک دیدگاه درست که ازسوی صاحبان قدرت وضع شدهباشد، وجود ندارد و افراد مختلف، دیدگاههای متفاوت دارند. علایق شخصی در این مرحله، حائز اهمیت میشوند و معاملۀ منصفانه در تفکر فرد وارد میشود.
کودک، هنوز در سطح پیشقراردادی است چون بهعنوان فردی مجزا از جامعه سخن میگوید، نه بهعنوان عضوی از جامعه. شناخت نسبت به ارزشهای خانوادگی و اجتماعی شکل نگرفته و کمک کردن به دیگران خوب تلقی میشود، به این دلیل که ممکن است روزی این لطف را جبران کنند. کودک در این مرحله، به پاداش فکر میکند؛ بنابراین پیروی کردنش از قوانین، صرفاً بهنیت دریافت پاداش است.
پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس: کودکان در این مرحله، معمولاً چنین پاسخی میدهند: «هانس میتواند دارو را بدزدد و همسرش را نجات بدهد و وقتی که از زندان بیرون آمد، میتواند با او باشد.» یعنی آنچه که خوب است، چیزی است که تمایلات شخص را برآورده کند ولی تمایلات او، شامل منافع معوق و نه لزوماً فوری [بعد از بیرون آمدن از زندان] هم میشود.
مطلب مرتبط: ناتوانی عقلی در کودکان (اختلال عقلانی رشدی) براساس DSM-5
⇐ سطح دوم| اخلاق متعارف یا قراردادی/ «conventional»
دومین سطح رشد اخلاقی در نظریۀ کلبرگ، اخلاق قراردادی است که فرد در آن، خودش را بهعنوان عضوی از جامعه درنظر میگیرد و قضاوتهای اخلاقیاش برمبنای انتظارات جمعی است.
مرحلۀ سوم رشد اخلاقی کلبرگ، جهتگیری تطابق میانفردی
در مرحلۀ سوم از روش کلبرگ که مرحلۀ «ارتباطات میانفردی خوب» هم نامیده میشود، فرد معتقد است مردم باید براساس انتظارات جامعه و خانواده زندگی کنند و رفتار خوب داشتهباشند؛ رفتار خوب هم مساوی داشتن انگیزههای خوب و احساساتی مثل عشق، همدردی و توجه به دیگران درنظر گرفته میشود.
درواقع «خوب» و «درست»، هر چیزی است که دیگران را خوشحال کند؛ مخصوصاً افراد دارای قدرت را. کودک در این مرحله، میخواهد «دختر خوب»/ «پسر خوب» باشد و برای تعریف دریافتکردن ازسوی دیگران است که از قانون پیروی میکند.
پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس: از آنجاییکه در مرحلۀ «دختر خوب/ پسر خوب»، ارزیابی مردم، مهمترین مبنا برای قضاوت کردن دربارۀ درست و غلط است، پاسخ کودک معمولاً چنین چیزی است: «اگر مرد این دارو را بدزدد، مردم از کارش باخبر میشوند اما اگر این کار را نکند، همه فکر میکنند که او بیرحم است.»
مطلب مرتبط: موانع تصمیم گیری در روانشناسی چیست؟
مرحلۀ چهارم رشد اخلاقی کلبرگ، جهتگیری قانون و نظم
اساس قضاوت اخلاقی در مرحلۀ چهارم، مرحلۀ «حفظ نظم اجتماعی»، این است که همه باید در راستای نظم اجتماعی (نوفالو شود) عمل کنند و به قانون احترام بگذارند، صرفا به این دلیل که قانون است.
کودک در این مرحله به بزرگترها و صاحبان قدرت احترام میگذارد تا توبیخ نشود و بابت انجام ندادن وظایفش، احساس عذاب وجدان نداشتهباشد. او به جامعه بهعنوان یک کل توجه میکند و بر اطاعت از قوانین و انجام وظایف برای حفظ نظم اجتماعی تأکید دارد.
پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس: استدلال اخلاقی این مرحله، درست و غلط را برمبنای وظیفه یا نقش فرد در جامعه تعیین میکند. بنابراین، چنین پاسخهایی محتمل است: «نه هانس حق ندارد، چون دزدی خلاف قانون است.» یا «بله، وظیفۀ شوهر این است که همسرش را نجات بدهد، حتی اگر با دزدیدن دارو احساس گناه کند.»
⇐ سطح سوم| اخلاقی پسعرفی یا فراقراردادی/ «postconventional»
در سطح سوم رشد اخلاقی کلبرگ، قراردادهای اجتماعی درصورتی پذیرفته میشوند که نفع همگانی را محقق کنند. در این سطح، ارزشها و اصول شخصی حائز اهمیت میشوند.
مرحلۀ پنجم، جهتگیری قرارداد اجتماعی
در مرحلۀ پنجم از سلسله مراتب کلبرگ، فرد دربارۀ جامعۀ خود میاندیشد و حقوق و ارزشهایی را که یک جامعه باید داشتهباشد، مورد توجه قرار میدهد. سپس جوامع را براساس این معیارها بررسی میکند و به دیدگاهی فراجامعهای دست مییابد. بنابراین، کار درست، چیزی است که مردم بر سر بهتربودن آن برای جامعه توافق داشتهباشند.
فرد در این مرحله به قراردادهای اجتماعی اهمیت میدهد و کارهایش را براساس اصولی انجام میدهد که جامعه آنها را برای سعادت جمعی لازم میداند. رعایت قراردادهای اجتماعی باعث میشود که دیگران به فرد احترام بگذارند و درنتیجه او هم برای خودش احترام قائل باشد؛ درعینحال میتواند تشخیص بدهد که ممکن است مردم برای تغییردادن قانونی، اتفاق نظر داشتهباشند.
پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس: در مرحلۀ جهتگیری قرارداد اجتماعی، قانون برای رفاه مردم وضع میشود و باید انعطافپذیر باشد. بنابراین هروقت که لازم شد، میتوان بعضی از قانونها را تغییر داد یا برای آنها استثنائاتی قائل شد. پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس چنین است: «مرد به آن دارو نیاز دارد، حتی اگر نتواند درحال حاضر هزینهاش را بپردازد. اگر داروساز دارو را به او ندهد، دولت باید هزینهاش را تأمین کند.»
مطلب مرتبط: معرفی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (act) به زبان ساده
مرحلۀ ششم، جهتگیری اصول اخلاقی همگانی
ازنظر کلبرگ، آخرین مرحلۀ رشد اخلاقی، مرحلۀ اصول جهانی است که فرد در آن، به اصول اخلاقی فردی اهمیت میدهد. یعنی کارهایش را طبق اصول اخلاقی شخصی انجام میدهد و خودش انتخاب میکند که کار اخلاقی را انجام بدهد یا خیر.
فرد در این مرحله برای عدالت و برابری ارزش قائل است و اصول اخلاقی را رعایت میکند تا از خودش بدش نیاید. بنابراین در موارد خاص، نقضکردن قانونی که با اصول اخلاقی متعالی مثل عدالت و احترام به زندگی انسان تعارض دارد، درست قلمداد میشود.
پاسخ معمول این مرحله به مسئلۀ هانس: همانطور که گفتیم، «درست» و «غلط» در این مرحله بر ارزشهای مطلقی مثل اهمیتداشتن زندگی انسان استوار است و این ارزشها گاهی بر قوانینِ وضعشده توسط انسان، مقدم هستند. بنابراین پاسخ معمول، چنین است: «ازلحاظ قانونی دزدیکردن اشتباه است اما اگر مرد این دارو را برای نجات همسرش ندزدد، کارش ازلحاظ اخلاقی غلط است. ارزش زندگی انسان، از منفعت مالی بیشتر است.»
انتقادات به نظریۀ کلبرگ چیست؟
نظریۀ مراحل رشد اخلاقی کلبرگ، با نور تاباندن بر مبنای تصمیمگیریها و قضاوتهای انسانی، نقش مهمی در درک رشد اخلاقی داشت با اینحال، از انتقاد مصون نیست. بعد از کلبرگ، ایراداتی به این نظریه وارد شد ازجمله اینکه مراحل استدلال اخلاقی کلبرگ در همهجای دنیا و هر زمانی، صادق نیستند و لزوماً متوالی و پشتسر هم رخ نمیدهند. درنظر نگرفتن دیدگاههای اخلاقی سایر فرهنگها، نکتهای است که این انتقاد، به آن اشاره دارد.
انتقاد دیگر از نظریۀ کلبرگ، ناظر به مردمحوربودن آن است. یکی از منتقدینی که بر این نکته دست گذاشت، «گیلیگان» بود. گیلیگان معتقد بود که مراحل رشد اخلاقی کلبرگ، ازطریق مصاحبه با پسران تدوین شدهاست و نظر زنان را دربارۀ موضوعات اخلاقی نادیده میگیرد.
گیلیگان میگوید: «برای زنان، اخلاق متمرکز بر حقوق و قواعد نیست بلکه بر روابط بینفردی و همدردی و شفقت استوار است. تفاوتهای بین زنان و مردان، باعث میشود که زنان در مسائل اخلاقی کلبرگ، درمقایسه با مردان نمرات پایینتری کسب کنند درحالیکه اگر مقیاس کلبرگ به جهتگیری زنانه در روابط بینفردی حساستر بود، این سوگیری ازبین میرفت.»
مطلب مرتبط: حقایقی دربارۀ تفاوت مغز زنان و مردان که نمیدانید!
نقد سوم توضیح میدهد که نظریۀ کلبرگ، دربارۀ تفکر اخلاقی است و نه رفتار اخلاقی. یعنی مردم، ممکن است در زمینۀ اخلاقیات دیدگاهی آرمانی داشتهباشند ولی رفتارشان مطابق با تفکرشان نباشد. درواقع بین استدلال اخلاقی و عمل اخلاقی، لزوماً مطابقت وجود ندارد. اما کلبرگ معتقد بود بین این دو باید تاحدی ارتباط وجود داشتهباشد.
گروه دیگری از منتقدان کلبرگ، مشخصا با مرحلۀ ششم رشد اخلاقی او مشکل دارند و میگویند قرار دادن اصول شخصی فراتر از اصول و قوانین اجتماعی، خطرناک است. نظر شما در اینباره چیست؟
منابع
برای نوشتن این مقاله از منابع زیر استفاده شدهاست:
روانشناسی عمومی – جلد دوم کالات، جیمز. ترجمۀ سیدمحمدی، یحیی. (1399). تهران: انتشارات روان.
زمینۀ روانشناسی اتکینسون و هیلگارد جلد دوم. هوکسما، سوزان نولن؛ فردریکسون، باربارا؛ لافتس، جف؛ وگنار، ویلم. ترجمۀ گنجی، مهدی. (1400). تهران: انتشارات ساوالان.
نظریههای رشد کرین، ویلیام. ترجمۀ خوینژاد، غلامرضا و رجایی، علیرضا. (1393). تهران: انتشارات رشد.