شما و خواهر و برادرهایتان، والدین یکسانی دارید و همگی در یک خانه، بزرگ شده‌اید؛ پس چرا این‌قدر با هم فرق دارید؟ رفتار، روحیات و علایق متفاوت و حتی متضاد شما از خواهر و برادرهایتان، از کجا ناشی می‌شود وقتی هم ازنظر ژنتیکی، مشابه هستید و هم تربیت و محیط یکسانی داشته‌اید؟ این سوال‌ها، خیلی سال پیش، ذهن یک روان‌پزشک اتریشی به‌نام «آلفرد آدلر» را حسابی به خودشان مشغول کردند که نتیجۀ آن، پیدایش نظریه ترتیب تولد آدلر بود. آدلر که براساس مشاهدات و تجربیات شخصی‌اش متوجه شده‌بود فرزندان یک خانواده، علی‌رغم شباهت‌هایشان، تفاوت‌های چشم‌گیری با هم دارند، قضیه را زیر سر این نظریه می‌دانست. او معتقد بود خواهر و برادرهای متولدشده در یک خانواده، محیط اجتماعی یکسانی ندارند. عجیب به‌نظر می‌رسد اما آدلر می‌گوید مهم است که شما چه زمانی وارد خانواده‌تان شده‌باشید؛ آیا خواهر و برادر بزرگتری قبل از شما وجود داشته؟ آیا بعد از شما خواهر و برادری به‌دنیا آمده؟ والدینتان در زمان تولد و کودکی شما، چه منش، طرز تفکر و رفتاری داشته‌اند؟

آدلر، به اثر ترتیب تولد بر شخصیت، باور داشت و بر همین اساس دربارۀ چهار موقعیت «فرزند اول»، «فرزند دوم»، «فرزند آخر» و «تک‌فرزند»، فرضیه‌پردازی کرد. در ادامه، ویژگی‌های فرزندان اول، میانی و آخر و تک‌فرزندان را از دید این روان‌پزشک، می‌خوانید.

منشا پیدایش نظریه ترتیب تولد بر شخصیت آدلر چه بود؟

جرقۀ اهمیت ترتیب تولد از تجربیات شخصی در ذهن آدلر، زده شد. او که به بیماری نرمی استخوان مبتلا بود، بخش زیادی از کودکی‌اش را به حسادت به برادر بزرگترش گذراند. برادر سالم و قوی‌بنیۀ آدلر، می‌توانست آزادانه بازی و ورزش کند درحالی‌که او مجبور بود یک گوشه بنشیند و فقط تماشا کند. خب، محیط و شرایط، برای او و برادرش یکسان بود؛ منتها آن‌ها درمعرض رفتارهای متفاوتی قرار داشتند. آلفردِ کوچک، به‌دلیل شرایط جسمانی‌اش، توجه و محبت زیادی دریافت می‌کرد و اصطلاحا لوس شده‌بود اما این موقعیت، دوام چندانی نداشت. چون بعد از او فرزند دیگری به‌دنیا آمد و دورانِ پادشاهی ناگهان به‌سر رسید. این تجربیات اولیه، نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی آیندۀ آدلر داشت.

ویژگی های فرزند اول در نظریه ترتیب تولد آدلر

او که در کودکی، احساس حقارت زیادی را تجربه کرده‌بود، برای جبران کردن ضعف‌های جسمانی‌اش، مجبور بود سخت تلاش کند. از آن‌جایی‌که جثه و وضعیت بدنی‌اش، توجه کسی را جلب نمی‌کرد، مجبور بود با رفتار گرم و معاشرتی‌اش نظر مثبت دیگران را به خودش برانگیزد. حتی شغلی که انتخاب کرد، تحت‌تأثیر تجربیات کودکی‌اش بود. برادر کوچکتر آدلر، در چهارسالگی به ذات‌الریه مبتلا شد و او که از پزشک شنیده‌بود برادرش درحال مرگ است، تصمیم گرفت در آینده دکتر شود. همین کار را هم کرد و بعد از گذراندن دورۀ پزشکی، تخصصش را در روان‌پزشکی گرفت. حرفه‌ای که در آن، می‌توانست تجربیات شخصی و دانشش را به‌هم پیوند بزند. تاثیر خانواده در شخصیت ناشی از ترتیب تولد، یکی از نتایج این پیوند بود. آدلر، معتقد بود برخورد متفاوتی که متناسب با زمان تولد کودک در خانواده با او می‌شود، بر جهان‌بینی کودک، انتخاب هدف و سبک زندگی او تأثیر می‌گذارد. حالا برویم سراغ جزئیات نظریۀ آدلر درمورد ترتیب تولد فرزندان.

ویژگی‌های فرزندان اول در نظریه ترتیب تولد چیست؟

ویژگی های فرزند اول در نظریه ترتیب تولد آدلر

آدلر می‌گفت فرزندان اول، برای مدتی، موقعیت بی‌همتا و رشک‌برانگیزی دارند؛ چون پدر و مادری که برای اولین‌بار بچه‌دار شده‌اند، حسابی خوشحال‌اند و همۀ زمان و توجهشان را صرف او می‌کنند. این توجه فوری که لازم نیست با دیگری تقسیم شود، وقتی بچۀ بعدی به‌دنیا می‌آید، ناگهان ازدست می‌رود. بچۀ تازه که به مراقبت و محبت والدین نیاز دارد، تخت پادشاهی را از فرزند اول می‌رباید. حالا همه‌چیز حول محور او می‌گردد: «هیس، برادر/ خواهرت خوابه.»، «الان نمی‌تونم باهات بازی کنم، باید خواهر/ برادرت رو ببرم حموم.»، «برو شیشۀ شیر خواهر/ برادرت رو بیار.» خب طبیعی است که این عزل شدن از موقعیت، با دعوا و جاروجنجال همراه باشد. بچۀ اول، سعی می‌کند امتیازات قبلی‌اش را دوباره به چنگ بیاورد اما وضعیت هرگز مثل سابق نخواهدشد.

نتیجه؟ بچه، احتمالا مدتی دست به سرکشی، بدرفتاری و لجبازی می‌زند. والدین هم ممکن است شروع کنند به مقابله‌به‌مثل و از آن‌جایی‌که قدرت دراختیار آن‌هاست، احساس سقوط از جایگاه امن قبلی برای کودک، قوت بیشتری می‌گیرد. حتی شاید به این دلیل، از خواهر/ برادر کوچکش متنفر شود. البته سن فرزند اول در زمان تولد فرزند دوم، فاکتور تأثیرگذاری است. اگر بچۀ اول آن‌قدر بزرگ شده‌باشد که سبک زندگی‌اش تاحدودی پرورش پیدا کرده‌باشد، احتمالا نسبت به خواهر/ برادرش نگرش یاریگر خواهدداشت. بنابراین یک بچۀ هشت‌ساله از تولد خواهر/ برادرش، کمتر از یک بچۀ دوساله ناراحت می‌شود و بیشتر، از او مراقبت می‌کند.

آدلر می‌گفت همۀ فرزندان اول، ضربۀ تغییر جایگاه را تجربه می‌کنند اما آن‌هایی که زیادی نازپرورده بار آمده‌باشند، بیشتر صدمه می‌بینند. او بر این اساس، ویژگی‌هایی برای بچه‌های اول خانواده، برمی‌شمارد؛ آن‌ها معمولا در زندگی، حسرت گذشته را می‌خورند و به آینده بدبین هستند. از آن‌جایی‌که یک‌بار در زندگی مزۀ قدرت را چشیده‌اند، در تمام طول زندگی، به فکرش هستند. البته می‌توانند تاحدی بر خواهر/ برادر کوچکتر حکمرانی کنند اما ازطرفی، به میزان بیشتری از آن‌ها درمعرض قدرت والدین هستند چون پدرومادرها از بچۀ اول، به‌دلیل بزرگتر بودنش، انتظارات بیشتری دارند.

اما خب بچۀ اول بودن، خوبی‌های خاص خودش را هم دارد. تجربۀ مراقبت از خواهر/ برادر و احساس مسئولیت دربرابر او، فرزند اول را برای نقش‌هایی مثل معلمی، رهبری و مدیریت آماده می‌کند. او که درمعرض سوالات خواهر/ برادر کوچکترش قرار دارد، توضیح دادن چیزها برای دیگری را تمرین می‌کند و ازلحاظ عقلانی به پختگی بیشتری می‌رسد. علاقه به حفظ نظم و اقتدار، توانایی در سازمان‎‌دهی، وظیفه‌شناسی و دقت، از ویژگی‌های مثبتی است که در فرزندان اول شکل می‌گیرد. البته خصلت‌هایی مثل محافظه‌کاری، خودکامگی، احساس ناامنی و خصومت‌ورزی با دیگران هم از فرزندان اول، دور نیست.

فرزند دوم براساس نظریۀ ترتیب تولد آدلر چه ویژگی‌هایی دارد؟

ویژگی های فرزند دوم در نظریه ترتیب تولد آدلر

فرزند دوم، هیچ‌وقت نه به قدرت می‌رسد و نه از جایگاهش عزل می‌شود. حتی اگر بچۀ دیگری بعد از او به‌دنیا بیاید، ضربۀ تغییر جایگاه را تجربه نخواهدکرد؛ چون والدین، به‌مرور زمان، نگرش‌ها و شیوه‌های فرزندپروری‌شان را تغییر داده‌اند. تجربۀ بیشتری کسب کرده‌اند. نگرانی و اضطراب کمتری درارتباط با نحوۀ رفتار با بچه دارند و فرزند دوم، تازگی بچۀ اول را برایشان ندارد. بنابراین رفتار بسیار متفاوتی با فرزندشان دارند.

آدلر که یک برادر بزرگتر داشت، معتقد بود فرزند دوم همیشه یک رقیب پیشتاز دارد. خود او تا آخر عمر، حس می‌کرد که تحت‌الشعاع برادرش قرار دارد. این رقابت، به دو شیوه بر فرزند دوم تأثیر می‌گذارد. در حالت اول، رقابت با خواهر/ برادر بزرگتر و جلو زدن از او، می‌تواند رشد زبان و حرکتی را در فرزند دوم تحریک ‌کند. چون او همیشه حس می‌کند درحال مسابقه دادن است و باید برای برنده شدن، عجله کند. ازطرفی چون هیچ‌وقت مزۀ قدرت و تلخیِ ازدست دادن آن را نچشیده‌است، درگیری ذهنی با قدرت ندارد و به آینده خوش‌بین‌تر است.

بچۀ دوم خانواده، تحت کنترل بودن را نمی‌پذیرد و جاه‌طلب و رقابت‌جو بار می‌آید. اما در حالت دوم، حس رقابت ممکن است به ضرر فرزند دوم تمام شود؛ وقتی بچۀ اول خانواده، در زمینۀ خاصی مثل ورزش یا تحصیل موفق باشد، ممکن است فرزند اول را به این نتیجه برساند که تلاش و رقابت بی‌فایده است چون او هیچ‌وقت به‌پای خواهر/ برادرش نخواهدرسید. در چنین حالتی، نه‌تنها رقابت‌جویی و جاه‌طلبی در شخص شکل نمی‌گیرد، بلکه حتی شاید باعث شود که در زندگی، کمتر از سطح واقعی توانایی‌هایش عمل کند.

فرزند آخر خانواده بودن در نظریۀ آدلر چگونه است؟

فرزند آخر، عزیزدردانۀ خانواده است، به‌ویژه وقتی خواهر/ برادرها فاصلۀ سنی زیادی با او داشته‌باشند. او، جایگاه قدرتمندی دارد که هیچ‌وقت ازدست نمی‌رود. ازطرفی، نیاز به سبقت گرفتن از خواهر/ برادرها او را برانگیخته می‌کند تا به‌سرعت رشد کند. آدلر معتقد بود فرزندان آخر در بزرگسالی معمولا افراد موفقی هستند. آن‌ها اغلب میل دارند راه خودشان را بروند و هویت منحصربه‌فردی شکل بدهند؛ مثلا در خانواده‌ای که همه معلم هستند، فرزند آخر تصمیم می‌گیرد موسیقی‌دان شود. اما خب برعکسش هم ممکن است. بچۀ آخر خانواده وقتی زیادی نازپرورده بار بیاید، احتمالا به این نتیجه می‌رسد که لازم نیست تلاش کند. در بزرگسالی همچنان به دیگران وابسته می‌ماند، چون عادت کرده‌است که دیگران از او مراقبت کنند.

تک فرزندان در نظریۀ آدلر چه خصوصیاتی دارند؟

ویژگی تک فرزندان در نظریه ترتیب تولد آدلر

تک‌فرزند، جایگاه برترش در خانواده را هیچ‌وقت ازدست نمی‌دهد. او همیشه در موضع قدرت و در مرکز توجه می‌ماند. از آن‌جایی‌که وقت زیادی را با والدینش می‌گذراند، معمولا زود به پختگی می‌رسد و رفتارش بزرگانه است. احساس برتری اغراق‌آمیز، معمولا در تک‌فرزندها دیده می‌شود. بچه‌ای که خواهر و برادری ندارد، وقتی مجبور می‌شود محیط خانواده را ترک کند (مثلا رفتن به مدرسه) ناگهان درمی‌یابد که دیگر در مرکز توجه نیست. آدلر، معتقد بود این بچه که در خانواده یاد نگرفته توجه، محبت و امکانات را با دیگران تقسیم کند و رقابت کردن را هم بلد نیست، به مشکل می‌خورد. اگر توانایی‌هایش توجه و تأیید کافی دریافت نکند، احتمالا احساس ناامیدی خواهدکرد. شاید حتی به این نتیجه برسد که دنیا، جای خطرناکی است. این اتفاق وقتی رخ می‌دهد که والدین، زیادی نگران سلامت فرزندشان باشند.

ترتیب تولد چه تاثیری بر شخصیت فرزندان در آینده دارد؟

نظریۀ ترتیب تولد آدلر، توجهات زیادی به خودش جلب کرد. محققان تا سال‌ها بعد، همچنان دست به آزمایش‌های متعددی می‌زدند تا بدانند نظر آلفرد آدلر تا چه حد، مبنای علمی و معتبر دارد. در ادامه، مروری داریم روی بعضی از این تحقیقات و جالب‌ترین یافته‌های آن‌ها.

بررسی بر روی 20هزار نفر در انگلستان و 3هزارو500 نفر در ایالات متحده، نشان داد که تعداد برادران بزرگتر یک مرد، می‌تواند روی جهت‌گیری جنسی او تأثیر بگذارد. پسرانی که برادران بزرگتر داشتند، بیشتر از پسرانِ بدون برادر بزرگتر، ازلحاظ جنسی جذب مردان می‌شدند. اما داشتن خواهران بزرگتر، تأثیری بر جهت‌گیری جنسی زنان نشان نداد.

تاثیر ترتیب تولد بر شخصیت فرزندان در آینده

تحقیقات بعد از آدلر نشان داد که ترتیب تولد می‌تواند بر انتخاب دوست تأثیر بگذارد. فرزندان اول به‌احتمال بیشتری با فرزندان اول دوست می‌شوند. فرزندان دوم، آخر و تک‌فرزندان هم معمولا گرایش دارند با کسانی در موقعیت مشابه خودشان ازنظر ترتیب تولد معاشرت کنند.

تحقیقی در فنلاند نشان داد که رفتار و ویژگی‌های فرزند اول، طی مدت پنج سال بعد از تولد او، بر تصمیم والدینش برای بچه‌دار شدن دوباره، تأثیر می‌گذارد. والدینی که فرزند اول باهوش و سازگار دارند، به‌‍‌احتمال بیشتری دوباره بچه‌دار می‌شوند.

تحقیقات انجام‌شده در ایالات متحده و لهستان نشان داد که فرزندان اول درمقایسه با فرزندان بعدی، در آزمون‌های هوش نمرۀ بالاتری می‌گیرند و در مشاغل معتبرتری کار می‌کنند. هوش بالاتر، ربطی به ژنتیک ندارد بلکه احتمالا به این دلیل است که فرزندان اول، محیط عقلانی تحریک‌کننده‌تری از فرزندان بعدی دارند. البته همۀ پژوهش‌ها، هوشبهر بالاتر فرزندان اول را تأیید نمی‌کنند.

تفاوت‌های جنسیتی در اثرات ترتیب تولد بر شخصیت، یکی از موضوعاتی بود که توجه پژوهشگران بعد از آدلر را به خودش جلب کرد. در تحقیقی نشان داده شد که فرزندان اول دختر، مطیع‌تر و ازلحاظ اجتماعی مسئول‌تر از فرزندان بعدی هستند و با والدینشان احساس صمیمیت بیشتری می‌کنند.

مشکلات والدین با فرزندان آخر، سوژۀ دیگری است که در مطالعات و بررسی‌های بعد از آدلر، بسیار به آن پرداخته شده‌است. آدلر، پیش‌بینی کرده‌بود که اگر فرزندان آخر خیلی نازپرورده باشند، در بزرگسالی با مشکلات سازگاری مواجه خواهندشد. تحقیقاتی که دربارۀ ارتباط بین الکلیسم و ترتیب تولد انجام شده‌است، ضمن تأیید پیش‌بینی آدلر، نشان داده‌اند که مشروب‌خواری زیادی در فرزندان آخر، بیشتر از فرزندان اول بوده‌است.

دربارۀ تک‌فرزندی، درمقایسه با سایر ابعاد نظریۀ ترتیب تولد آدلر، نظریات متناقض بیشتری وجود دارد. در یک تحقیق نشان داده شد که تک‌فرزندها، یاری‌بخش‌تر از فرزندان اول یا آخر هستند. تحقیق دیگری ادعا کرد که این افراد از کسانی که خواهر/ برادر دارند، خودمدارتر هستند و محبوبیت کمتری هم دارند.

سخن آخر

وقتی دربارۀ تأثیر ترتیب تولد بر افراد حرف می‌زنیم، منظور آن نیست که شخصیت تماما و صرفا تحت‌تأثیر زمان به‌دنیا آمدن در خانواده است. آدلر، فقط قصد داشت توجهات را به این موضوع جلب کند که ترتیب تولد و تعاملات اجتماعی اولیه، احتمال دارد که بر سبک زندگی افراد تأثیر بگذارد. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم ترتیب تولد، باعث ایجاد ویژگی‌های تغییرناپذیری در افراد می‌شود و جایگاهشان در خانواده، سرنوشت محتوم آن‌ها را شکل می‌دهد. به‌علاوه در سال‌های بعد از مطرح شدن نظریۀ ترتیب تولد آدلر، تحقیقات متعددی انجام شد که نشان داد فاکتورهای مختلفی بر ترتیب تولد تأثیر می‌گذارند. ازجمله عوامل موثر بر ترتیب تولد بر شخصیت افراد، جنسیت است. یعنی مطالعات نشان داد که هم‌جنس بودن یا نبودن خواهر/ برادر بزرگتر، به شیوه‌های متفاوتی بر افراد تأثیر می‌گذارد. هم‌چنین میزان اختلاف سنی و شیوه‌ای که کودک روابط خود را با اعضای خانواده درنظر می‌گیرد هم نقش مهمی دارد.

مطلب پیشنهادی برای داوطلبان کنکور  ⇐ ارشد روانشناسی

منابع

برای نوشتن این مقاله از منابع زیر کمک گرفته‌شد:

درآمدی بر نظریه های شخصیت اولسون. ترجمۀ سیدمحمدی، یحیی. (1400). تهران: انتشارات ارسباران.

نظریه های شخصیت شولتز. ترجمۀ سیدمحمدی، یحیی. (1397). تهران: انتشارات ویرایش.