با رفیق روان‌آموزی ما، «فاطمه جعفری» آشنا شوید؛ فاطمه، 23ساله و اهل شهرستان کازرون است. کارشناسی‌اش را در دانشگاه دولتی اصفهان گذرانده و در کنکور ارشد 1402، رتبۀ 54 بالینی و 49 عمومی (سهمیۀ پنج‌درصد) را کسب کرده‌است. در این گفت‌و‌گو مصاحبه با رتبه 54 ارشد بالینی 1402 را برایتان آماده کرده‌ایم. فاطمه در این گفت‌وگو، از زیروبم به موفقیت رسیدن در کنکور ارشد می‌گوید.

  • سروکلۀ رشتۀ روانشناسی، کی و چطور در زندگی تو پیدا شد؟

رشتۀ دبیرستانم تجربی بود. وقتی که برای آیندۀ شغلی‌ام، با رشته‌های مختلف آشنا می‌شدم، به روانشناسی برخوردم. خب روانشناسی، رشتۀ شناور بود و می‌توانستم از کنکور تجربی هم بهش برسم اما تصمیم گرفتم که تغییر رشته بدهم چون مطالعۀ دروس انسانی، برایم خیلی لذت‌بخش‌تر بود.

  • دوران کارشناسی، چطور گذشت؟ از آن‌ دانشجوهایی بودی که جزوۀ تمیز و خوش‌خطشان در دانشکده دست‌به‌دست می‌شود یا آن‌هایی که آخر ترم تازه یاد درس و امتحان می‌‎افتند؟

من، دانشگاه را هفت‌ترمه تمام کردم که نیمی از آن هم در ایام کرونا و به‌صورت مجازی گذشت. ورودی ما، جزوه‌های هر درس و جلسه را بین بچه‌های داوطلب تقسیم می‌کردند و من هم یکی از داوطلب‌هایی بودم که جزوه می‌نوشتم. همیشه تلاش می‌کردم دوران تحصیل باکیفیتی داشته‌باشم، نه این‌که فقط برای مدرک گرفتن درس‌ها را پاس کنم.

  • کنکور، کی و چرا برای تو جدی شد؟

من دوبار در کنکور ارشد شرکت کردم؛ یک‌بار سال 1401 که رتبۀ 179 بالینی و 112 عمومی (سهمیۀ پنج‌درصد) را کسب کردم. چون از رتبه‌ام راضی نبودم، یک‌سال دیگر ماندم و سال 1402 توانستم رتبۀ بهتری کسب کنم. در سال 1401، شاغل بودم و وقت آزاد چندانی نداشتم. برادر کوچکتری هم دارم که بخشی از زمانم را برای رسیدگی به دروس مدرسه‌اش اختصاص می‌دادم.

  • چطور با روان‌آموز آشنا شدی و از کدام خدمات و محصولاتش استفاده کردی؟

سال اولی که کنکور شرکت کردم، به‌دلیل مشکلات مالی، هزینۀ زیادی برای تهیه منابع یا مشاوره نکردم. کل کتاب‌هایی که خریدم، حدود 500هزار تومان شد. حدود یک ماه مانده به کنکور یکی‌، دوتا از کتاب‌های روان‌آموز را به‌صورت دست‌دوم و با قیمت کمتری تهیه کردم. سال دوم کنکور که شاغل شده‌بودم، توانستم مبلغی برای تهیۀ کتاب‌هایم کنار بگذارم. کتاب‌های رشد، بالینی، آسیب، علم النفس، فلش‌کار‌های نارنگی و چندتا از جزوات خلاصه‌درس‌ها و کلاس‌های آفلاین بالینی و آسیب را تهیه کردم. همۀ منابعی را که از روان‌آموز تهیه کردم، به دوستانم پیشنهاد می‌کنم.

  • هیچ‌وقت شد که درس خواندن، خسته و کلافه‌ات کند؟

در مدت درس خواندنم، دوبار احساس بی‌انگیزگی کردم. دلیلش هم این ترس بود که مبادا بعد از این‌همه تلاش، به آن چیزی که می‌خواهم نرسم. نمی‌دانم گفتن این حرف این‌جا خوب است یا نه، ولی انتظارم از خودم بیشتر بود و توقع رتبۀ بهتری داشتم.

  • کلاس کنکور و مشاوره، چه جایی در موفقیت تو داشت؟

به‌نظرم دریافت مشاوره برای ارشد روانشناسی، با توجه به رقابت بالایی که وجود دارد، لازم و ضروری است.

  • وقتی برای تفریح و سرگرمی هم داشتی یا فقط درس و تست؟

شغلم، تفریحم بود چون در مدرسه با دانش‌آموزان کار می‌کنم و این برایم خیلی لذت‌بخش است. علاوه‌بر این هرچندوقت یک‌بار هم به خارج شهر می‌رفتم که روحیه‌ام عوض شود.

  • برنامه‌ریزی کنکورت، چه ویژگی‌های مثبتی داشت که دلت بخواهد به دیگران هم پیشنهادشان کنی؟

تنوع دروسی که در یک هفته مطالعه می‌کردم، توجه به اهمیت ضرایب دروس در برنامه‌ریزی هفتگی، توجه به سطح تسلطم در دروس مختلف، اهمیت دادن به مرور و خلاصه‌نویسی و هم‌چنین مطالعۀ رفرنس‌ها، نقاط مثبت برنامۀ درسی من بود.

  • دکمۀ عقب‌گرد را می‌زنیم و تو را برمی‌گردانیم به روز شروع درس خواندن برای کنکور. چیزی هست که بخواهی تغییر بدهی؟

من از مهرماه شروع کردم اما دوست داشتم شرایط زودتر شروع کردن مطالعه برایم فراهم می‌بود.

  • با درس‌های چالش‌برانگیز و رواعصاب چه می‌کردی؟

سخت‌ترین درس برای من، علم‌النفس بود. تکنیکم هم این بود که سعی کردم با علم‌النفس، دوست شوم و به‌کمک جدول، نمودار و خلاصه‌نویسی‌های متناسب با سبک خودم، راحت‌تر با این درس ارتباط برقرار کنم.

  • به‌عنوان یک کنکوری، در سبک زندگی‌ات هم تغییراتی ایجاد کردی؟

خوراکی‌های مقوی همیشه دردسترسم بود و خوابم هم کافی و تنظیم‌شده بود.

  • در سال کنکور، اتفاق ناخواسته‌ای یا مسئله‌ای پیش آمد که تو را به چالش بکشد؟

شاغل شدن، بزرگ‌ترین تغییر در سبک زندگی‌ام بود. چیزی که از پیش‌آمدنش خوشحالم اما خب به تلاش بیشتر هم نیاز داشتم. نوشتن برنامه، کمک‌کننده بود و ذهنم را آرام کرد.

  • برای جمع‌بندی درس‌ها چه کردی؟

جمع‌بندی را به مرور خلاصه‌نویسی‌هایی که از ابتدای شروع مطالعه نوشته‌بودم، فلش‌کارت‌های برنامۀ نارنگی، محتوای کلاس‌های آفلاین، تست و رفع اشکال گذراندم.

  • روز کنکورت چطور گذشت؟

آرام و ریلکس. به‌جز زبان، همۀ دروس را به‌ترتیب پاسخ دادم. بین تست‌های هر درس، یکی از متن‌های زبان را می‌زدم.

  • به‌جز نتیجۀ کنکور، این دورۀ مطالعاتی چه چیزهایی بهت یاد داد؟

یاد گرفتم وقتی هدفی داری و برایش تلاش می‌کنی، خیلی لذت‌بخش است و به سختی‌هایش می‌ارزد.

  • در چشم‌انداز تو از آینده چه خبر است؟

هدفم از این مرحله به بعد آن است که بتوانم یک نوروسایکولوژیست شوم.

  • روان‌آموز در سال کنکورت چه نقشی داشت؟ 

صادقانه بگویم بخش عظیمی از پیشرفتم در کنکور به‌دلیل منابع باکیفیت روان‌آموز بود.

  • لطفا هر کدام از این کلمات را با یک کلمه، جمله یا عبارت توصیف کن.

روانشناسی: بهش مدیونم چون کمکم کرد عمیق‎‌تر به مسائل نگاه کنم و سبک زندگی درستی داشته‌باشم. روان‌آموز: ناجی کنکوری‌ها
مهاجرت: انتخابی شخصی براساس شرایط هر فرد سازمان سنجش: می‌فهممش ولی متوجهش نمی‌شوم!
خانواده: در امر تحصیلاتم همیشه حمایتم کرده‌اند. فروید: علت‌ها را کشف می‌کند. از اینش خوشم می‌آید.
ازدواج: به وقتش پیش می‌آید. خودم را بهش تحمیل نمی‌کنم. آرزو: بدون آرزو هیچی نیستیم.
عشق: من به عشق در نگاه اول اعتقادی ندارم، شما چطور؟ بهترین رفیق: همدم؛ چه انسان باشد و چه کتاب.
استاد: حتی از رواعصاب‌ترین‌هایشان هم باید یاد گرفت. مهم‌ترین دستاورد تاکنون: شاغل شدن، کنکور، کاهش وزن.
الگو: کاش می‌شد به‌جای الگو بگوییم «سرمشق» تا آن‌قدر براساس آن سرمشق تلاش کنیم تا به زیباترین حالت ممکن سبک خاص و منحصربه‌فرد خودمان برسیم. بزرگ‌ترین آرزوی شخصی: نمی‌توانم بگویم.
کنکور: شمشیر دولبه؛ ملزومات اولیه‌اش ‌به سبک زندگی جهت می‌دهد اما به همان اندازه هم می‌تواند یک نفر را از پا بیندازد. بزرگ‌ترین هدف شغلی: تأسیس یک مدرسه‌ی پرورش توانایی‌های شناختی
دانشگاه: تازه نصف راه است. گرایش موردانتخاب ارشد: گرایش مورد‌علاقۀ خودم، شناختی گرایش‌های انتخابی، بالینی، شناختی، عمومی
آینده: آینده، همین الان است. دانشگاه موردانتخاب ارشد: شیراز، کازرون
دکترا: دوست دارم وقتی واردش شوم که قبلش تجربیات عملی خوبی در حوزۀ خودم داشته‌باشم. هوش یا تلاش؟ باهوش بودن که عالی است ولی با تلاش است که می‌شود موفق شد.