این روزها روانکاوی، از رویکردهای پرطرفدار در روانشناسی شدهاست. البته که روانکاوی پدیدهای نوظهور در روانشناسی نیست و از قدیمالایام، حتی زمانی که سایر رویکردها هنوز وجود نداشتهاند، حضور پررنگی داشته و برای بهبود اختلالات روانی تلاش میکردهاست. اما امروزه خصوصا در ایران مجددا توجه بیشتری را با موج روانکاوی سنتی و نوین، شامل رویکردهای جدید نشأتگرفته از آن، به خود جلب کردهاست. در این مقاله میخواهیم تا حدامکان دربارۀ مطالب مهم مربوط به روانکاوی صحبت کنیم؛ انواع آن، روشهای مختلفش، فرق روانکاو با روانشناس و هر نقطۀ ابهام دیگری که دربارۀ این رشته، در ذهن شماست.
لیست مطالب
روانکاوی چیست؟
در پاسخ به سوال «علم روانکاوی چیست؟»، ابتدا باید مشخص کنیم که روانکاوی، شامل تعاریف و ساختاری که بتوان به آن علم گفت نمیشود، بلکه بیشتر ویژگیهای نظریهای بالینی را دارد.
روانکاوی هم مانند دیگر رویکردهای موجود در روانشناسی است؛ رویکرد انسانگرایی، وجودی، شناختی-رفتاری، طرحوارهدرمانی و… . اما چیزی که بیشتر از سایر رویکردها در روانکاوی پررنگ است، نوعی جداسازی ضمنی این رویکرد از روانشناسی است.
به اینصورت که به تمام درمانگرها با رویکردهای مختلف میگوییم روانشناس با رویکرد مثلا وجودی، اما کمتر گفته میشود روانشناس با رویکرد روانکاوی، بلکه مستقیم میگوییم روانکاو یا روانتحلیلگر، انگار که عنوانی جداست. این جدایی در دانشگاه و حین تحصیل هم مشهود است.
بسیاری از اساتید دانشگاههای مختلف، نظریۀ فروید (بنیانگذار روانکاوی) و تمام روانکاوی را به مسائل جنسی تقلیل میدهند و تدریس عمیقی از چیزی که مدنظر او بودهاست، نمیکنند.
در چنین شرایطی بزرگان این نظریه هم این اساتید را قبول ندارند و معتبر نمیدانند. پس نوعی اختلاف ضمنی مانع از شناخت این رویکرد و باعث جدایی بیشتر شدهاست اما به هرحال روانکاوی، بخشی از روانشناسی است و دانش روانشناسی، وجود خود را مرهون پیشروی جسورانۀ این رویکرد است.
روانکاو کیست؟
خلاصه بگوییم؛ روانکاو درواقع روانشناسی است که دورههای مختلف مربوط به روانکاوی را گذراندهاست و با مفاهیم عمیق آن طی مطالعههای فراوان و شرکت در دورههای معتبر آشنا شده و دست از آموختن برنداشتهاست.
برای فعالیت در این شاخه، پس از گرفتن مدرک ارشد/دکتری، باید بهطور مداوم در حوزۀ تحلیل، آموزشهای ویژهای دریافت کرد، تحت درمان روانکاوی قرار گرفت (یعنی نمیشود روانکاو بود ولی روانکاوی نشد، از اصول مهم این حوزه است) و تحت نظارت سوپروایزری روانکاو بود.
همچنین بهتر است برای افزایش مهارتهای فردی و رسمیت بیشتر در انجمن فرویدی تهران عضو شد که از معتبرترین گروههای روانکاوی در ایران است.
مطالب مرتبط: تفاوت روانشناس روانپرشک
فرق روانشناس و روانکاو چیست؟
روانکاو چه فرقی با روانشناس دارد؟ ببینید هر روانکاوی، روانشناس است اما هر روانشناسی، روانکاو نیست. درواقع به روانشناسی که رویکرد روانکاوی یا روانتحلیلی را انتخاب میکند، بهطور حرفهای روانکاو میگویند.
اما روانشناسان با رویکردهای دیگر، اسم خاصی ندارند و مثلا روانشناس با رویکرد وجودی نام میگیرند. از طرف دیگر روانشناسان با هررویکردی که داشتهباشند، ممکن است از تکنیکهای رویکردهای دیگر هم کمک بگیرند اما این قاعده برای روانکاوی صادق نیست؛ چراکه تنها تکنیکهای خود را که مبتنیبر کار با ناهشیار است، قبول دارد.
تفاوت روانشناسی و روانکاوی نیز از همینجا نشأت میگیرد. البته که درواقع روانکاوی زیرمجموعۀ روانشناسی است.
نظام روانکاوی برمبنای ناهشیار و رخدادهای کودکی پنجسال ابتدایی (قبل از بستهشدن شخصیت)، بنیان گذاشته شدهاست درحالیکه سایر رویکردها به هشیار و اتفاقاتی که در آگاهی ما رخ میدهد، توجه و تأکید دارند.
روانکاوها نیز، مانند روانشناسان پس از گرفتن مدرک ارشد/دکتری خود، اجازۀ کار درمان دارند. البته که باید آموزش ویژهای در حوزۀ تحلیل هم علاوهبر واحدهای دانشگاهی ببینند.
تفاوت دیگر بین روانشناس و روانکاو، الزام دریافت درمان روانکاوی برای شخص روانکاو و وجود دورۀ دائمی سوپرویژنی است که طی کار روانکاو، جلسات نظارتی دربارۀ درمان برگزار شود؛ این دو ممکن است برای روانشناسان هم صادق باشند یا خیر ولی الزامی نیستند.
مولفههای مهم روانکاوی
برای اطلاع مختصر از روانکاوی، به توضیح مفاهیم و واژههای پرتکرار در این رویکرد میپردازیم.
سطوح شخصیت
فروید سطوح شخصیت را به هشیار، نیمههشیار و ناهشیار تقسیم میکند.
- هشیار: شامل تفکراتی که فرد به آنها آگاهی دارد.
- نیمههشیار: قسمتی از تفکرات که با اندکی تلاش و جلب توجه به آنها، وارد هشیاری میشوند.
- ناهشیار: متریالی که در ذهن هستند اما ما به آنها آگاه نیستیم و نمیتوانیم هم از آنها آگاه شویم ولی بر رفتار و هیجانات ما اثر میگذارند.
ساختار شخصیت
فروید، شخصیت را دارای ساختارهای مختلفی میداند، ازجمله:
1. اید یا نهاد
بخشی از ساختار شخصیت که هنگام تولد بهتنهایی وجود دارد. منبع غرائز است، بنا بر اصل لذت و بدون توجه به شرایط خارجی، ارضای فوری خواستهها را میطلبد.
2. سوپرایگو یا فراخود
سوپرایگو طی امرونهی های والدین و آشنایی با ارزشهای جامعه از اید بهوجود میآید و شکل میگیرد. سوپرایگو به دو بخش «منِ» آرمانی (احساس گناه از چیزی که باید باشم و نیستم) و وجدان (احساس عذاب وجدان از کار اشتباهی که کردهام) تقسیم میشود.
3. ایگو یا خود
بین لذت شخصی و شرایط بیرونی تعادل برقرار و برمبنای واقعیت عمل م یکند.
4. لیبیدو
لیبیدو یعنی انرژي روانی فرد، تمام شور و شوق برای ادامۀ زندگی و دور شدن از مرگ. موجود زنده با همین لیبیدو در جستوجوی محرکها و اتفاقاتی است که به او لذت بدهند و درد و رنج او را حذف یا کم کنند. تمایل به حرکتی اینچنینی، مبنای انگیزش آدمیزاد است.
5. مراحل روانی-جنسی
فروید، یکسری مرحله برای کودکی تا نوجوانی فرد مشخص کرد که در هرکدام از این مراحل، لیبیدوی فرد بیشتر در عضو مشخصی قرار میگیرد. نوزادی را تصور کنید و حدس بزنید بالاترین لذت برای این نوزاد چیست؟
جواب چیزی بهجز شیر خوردن، نمیتواند باشد. پس این نوزاد در مرحلۀ دهانی قرار دارد. درواقع مراحل روانی-جنسی به ما میگوید که در چه سنی، کدام عضو تبدیل به دغدغه میشود و لذت بیشتری را برای فرد فراهم میکند.
6. مکانیسمهای دفاعی
یعنی روشهایی که افراد بهطور ناهشیار درمقابل رخدادهای اضطرابزا از آنها استفاده میکنند تا آسیب روانی خود را کاهش دهند، شرایط را کنترل کنند و یا خود را سازگار کنند.
مکانیسمهای دفاعی مختلفی وجود دارد مانند: انکار، واکنش وارونه، جابهجایی، والایش، درونفکنی و فرافکنی، توجیه عقلی، واپسروی و… .
مطالب مرتبط: از حقوق مراجعین در اتاق درمان چه میدانید!
انواع روشهای روانکاوی چیست؟
- تداعیآزاد: اصلیترین روش روانکاوی، تداعی آزاد است. یعنی مراجع در راحتترین حالت ممکن (چه نشسته روی صندلی راحتی و چه درازکشیده روی کاناپه)، هر آنچه را که به ذهنش میرسد، بیان کند. این گفتهها میتوانند بیمعنا و بیربط باشند. مهم است که قضاوتی دربارۀ آنها رخ ندهد که بهراحتی بتوانند بیان شوند. هدف تداعی آزاد، ابراز قسمتی از ناهشیار است.
- تفسیر: زمانی که مراجع آمادۀ آگاهی پیدا کردن به قسمتی از ناهشیارش باشد، دریافتهای روانکاو از صحبتهای او، در قالب جملهای کوتاه یا جهتدهی روشنگرانه بیان میشود. این تفسیرها به مراجع کمک میکنند که نسبت به خودش آگاهی بیشتری پیدا کند و بخشِ حتی کوچکی از ناهشیار را به هشیاری بیاورد.
- تحلیل رویا: فروید، رویا را شاهراه رسیدن به ناهشیار میدانست. رویا هم ویژگیهای اصلی ناهشیار را دارد؛ بیمنطق، بیربط، فرار و بدون زمان است. با تحلیل معنای نهفتۀ رویا میتوان به معنی و پیامی از ناهشیار دست پیدا کرد.
- تحلیل لغزشها: در تفکر فروید، هیچچیز بیمعنا نیست. اگر شما مسئلهای را پاک فراموش میکنید، یا لغت دیگری را اشتباها بهجای لغت اصلی جابهجا استفاده میکنید؛ همۀ اینها نشاندهندۀ وجود معنای دیگری در ناهشیار است و با تحلیل این لغزشها میتوان به معنای اصلی رسید.
- تحلیل مکانیسمهای دفاعی: هر مراجعی هنگام آمدن پیش درمانگر، درواقع دارای دو بخش است؛ بخشی که واقعا میخواهد تغییر کند و بخشی که به دلایل مختلف نسبت به تغییر مقاومت دارد. روانکاو با تحلیل این مقاومتها، انتقال و انتقالهای متقابل، بر این بخش فائق میآید و با تحلیل دیگر مکانیسمهای دفاعی، به چرایی حل نشدن مشکلات و مسائل میپردازد.
هدف روانکاوی چیست؟
هدف روانکاوی، آوردن متریال ناهشیار به هشیاری فرد است؛ برای اینکه فرد بهجای تندادن به جبر ناهشیار، بتواند با آگاهی و ارادۀ بیشتری عمل کند و الگوهای رفتاری جدید را برخلاف گذشته، پیدا و اجرا کند.
برای توضیح بیشتر، بگذارید به این موضوع اشاره کنیم که جریاناتی که در هشیاری ما وجود دارند، الزاما قرار نیست امتداد همان متریال ناهشیار باشند. مثلا ممکن است فردی دائما در روابطی باشد که به او خیانت میشود. دفعۀ اول را میتوان تصادف و اتفاق درنظر گرفت.
اما وقتی به الگوی روابط فرد تبدیل و دائم تکرار میشود و فرد هم رنج بسیاری از این مسئله میکشد، اینجاست که به اعتقاد روانکاوی مسئله دیگر فقط تصادفی نیست، بلکه اتفاقی است که دارد در روان این فرد میافتد.
این رنج، که هشیاری فرد میخواهد از آن اجتناب کند، چیزی نیست که ناهشیار فرد اجتناب از آن را بخواهد؛ بلکه هم آن رنج را میخواهد، هم باعث ادامۀ این الگو میشود. روانکاوی معتقد است تنها راه قطع این الگو و رهایی از چنین ارتباطاتی، آوردن مواد ناهشیار با روشهای مخصوص روانکاوی به هشیاری است.
مطالب مرتبط: منابع ارشد روانشناسی
روانکاو چه کار میکند؟
برای درک بیشتر اینکه کار روانکاوی چیست یا روانکاو چه کاری انجام میدهد، اول باید بدانیم که در نظام روانکاوی، هر مشکل روانی، نشانه است. یعنی اگر مثلا دچار وسواس، اضطراب یا هرمسئلۀ دیگری هستید، این یک نشانه و پیام از سمت ناهشیار است.
حالا اگر شما نشانه را حذف کنید، بدون اینکه به اصل مطلب توجه کنید، بیراهه رفتهاید و مشکل اصلی را حل نکردهاید. این مشکل هم تا هرزمان که حل نشود، نشانههای دیگری ایجاد خواهدکرد. یعنی چی؟
مثلا وسواس را درنظر بگیرید. روانکاوی معتقد است حذف وسواس، اشتباه است چون برفرض که وسواس حذف شد، با عود آن یا با مشکل دیگری که ناهشیار جایگزین آن خواهدکرد، چه باید کرد؟
روانکاو با گوشدادن به تداعیهای آزاد مراجع، ارائۀ تفسیر، تحلیل رویا، مکانیسمهای دفاعی و دیگر روشهای تحلیل سعی میکند برای حل مشکل اصلی، متریال ناهشیار را به هشیاری وارد کند، با این قصد که تغییری در ناهشیار رخ دهد. درواقع زمانی که ما به بخشی از ناهشیار، آگاه شویم، آن بخش دیگر جزو ناهشیاری نیست و به هشیاری ما اضافه شدهاست.
بعد از این که موادی از ناهشیار خارج شود، ناهشیار تغییر و شکل کلی آن فرق میکند، نه که به همان شکل قبلی باقی بماند و فقط چند جزءاش را از دست بدهد، چراکه شبکهای بیمنطق و دارای ارتباطهای بیربط فراوان است.
بعد از تغییر شکل ناهشیار، دیگر ناهشیار لزومی برای وجود نشانۀ فعلی احساس نمیکند. برگردیم به مثال مراجعی که وسواس دارد. روانکاوی میگوید وسواس نشانهای از ناهشیار او بودهاست و حالا با تغییر شکل ناهشیار، دیگر نشانۀ گویایی نیست؛ پس خودبهخود و بدون اینکه مراجع فعالانه برای رفع مستقل آن تلاش کند، حل میشود.
اما باز این شکل جدید ناهشیار ممکن است نشانۀ جدید و البته کمضررتری را ایجاد کند و این فرآیند بهطور مداوم و طولانی پیش گرفته میشود تا نشانههای ایجادشده، کم و کمتر آسیبرسان و حتی مفید شوند.
قوانین حرفهای روانکاوی
- روانکاوی باید حداقل هفتهای یکجلسه باشد اما برای درک عمیقتر ممکن است بیشتر هم رخ بدهد، مثلا هفتهای سهجلسه.
- خارج از اتاق درمان، هیچ ارتباطی بین مراجع و روانکاو رخ وجود ندارد.
- روانکاو، مانند دیگر روانشناسان، منشی ندارد؛ چراکه هر برخوردی میتواند پیامی از سمت ناهشیار باشد و ارزشمند است.
- صرفا تکنیکهای روانکاوی در آن استفاده میشود. یعنی نمیشود یک روانشناس از رویکرد درمانی خاصی استفاده کند و همزمان ادعا کند که روانکاو هم هست. روانکاوی، فقط تخصص در حوزۀ خودش را میطلبد، چراکه در مبنا و هدف تعارضاتی با دیگر رویکردها دارد.
- قوانین، مدل درمان، زمان و میزان هزینۀ روانکاوی از همان جلسۀ ابتدایی مشخص است و تا سال بعد تغییر چندانی نمیکند.
مطالب مرتبط: هرآنچه باید درباره بازار کار روانشناسی بدانید
روانکاو چه کار میکند؟
برای درک بیشتر اینکه کار روانکاوی چیست یا روانکاو چه کاری انجام میدهد، اول باید بدانیم که در نظام روانکاوی، هر مشکل روانی، نشانه است. یعنی اگر مثلا دچار وسواس، اضطراب یا هرمسئلۀ دیگری هستید، این یک نشانه و پیام از سمت ناهشیار است.
حالا اگر شما نشانه را حذف کنید، بدون اینکه به اصل مطلب توجه کنید، بیراهه رفتهاید و مشکل اصلی را حل نکردهاید. این مشکل هم تا هرزمان که حل نشود، نشانههای دیگری ایجاد خواهدکرد. یعنی چی؟
مثلا وسواس را درنظر بگیرید. روانکاوی معتقد است حذف وسواس، اشتباه است چون برفرض که وسواس حذف شد، با عود آن یا با مشکل دیگری که ناهشیار جایگزین آن خواهدکرد، چه باید کرد؟
روانکاو با گوشدادن به تداعیهای آزاد مراجع، ارائۀ تفسیر، تحلیل رویا، مکانیسمهای دفاعی و دیگر روشهای تحلیل سعی میکند برای حل مشکل اصلی، متریال ناهشیار را به هشیاری وارد کند، با این قصد که تغییری در ناهشیار رخ دهد.
درواقع زمانی که ما به بخشی از ناهشیار، آگاه شویم، آن بخش دیگر جزو ناهشیاری نیست و به هشیاری ما اضافه شدهاست. بعد از این که موادی از ناهشیار خارج شود، ناهشیار تغییر و شکل کلی آن فرق میکند، نه که به همان شکل قبلی باقی بماند و فقط چند جزءاش را از دست بدهد، چراکه شبکهای بیمنطق و دارای ارتباطهای بیربط فراوان است.
بعد از تغییر شکل ناهشیار، دیگر ناهشیار لزومی برای وجود نشانۀ فعلی احساس نمیکند. برگردیم به مثال مراجعی که وسواس دارد. روانکاوی میگوید وسواس نشانهای از ناهشیار او بودهاست و حالا با تغییر شکل ناهشیار، دیگر نشانۀ گویایی نیست؛ پس خودبهخود و بدون اینکه مراجع فعالانه برای رفع مستقل آن تلاش کند، حل میشود.
اما باز این شکل جدید ناهشیار ممکن است نشانۀ جدید و البته کمضررتری را ایجاد کند و این فرآیند بهطور مداوم و طولانی پیش گرفته میشود تا نشانههای ایجادشده، کم و کمتر آسیبرسان و حتی مفید شوند.
قوانین حرفهای روانکاوی
- روانکاوی باید حداقل هفتهای یکجلسه باشد اما برای درک عمیقتر ممکن است بیشتر هم رخ بدهد، مثلا هفتهای سهجلسه.
- خارج از اتاق درمان، هیچ ارتباطی بین مراجع و روانکاو رخ وجود ندارد.
- روانکاو، مانند دیگر روانشناسان، منشی ندارد؛ چراکه هر برخوردی میتواند پیامی از سمت ناهشیار باشد و ارزشمند است.
- صرفا تکنیکهای روانکاوی در آن استفاده میشود. یعنی نمیشود یک روانشناس از رویکرد درمانی خاصی استفاده کند و همزمان ادعا کند که روانکاو هم هست. روانکاوی، فقط تخصص در حوزۀ خودش را میطلبد، چراکه در مبنا و هدف تعارضاتی با دیگر رویکردها دارد.
- قوانین، مدل درمان، زمان و میزان هزینۀ روانکاوی از همان جلسۀ ابتدایی مشخص است و تا سال بعد تغییر چندانی نمیکند.
مطالب مرتبط: منابع آزمون دکتری روانشناسی
نقاط ضعف روانکاوی
- درمان گرانی است؛ نرخ آن اندکی بیشتر از باقی درمانها است و هفتگی بودن آن نیز الزامی است.
- درمانی طولانی است؛ درمانهای دیگر اغلب یک مدت زمان حدودی مشخص میکنند، مثلا دو سال. روانکاوی اما معمولا بیشتر از پنجسال طول میکشد و فردبهفرد متفاوت است.
- بسیار قاعدهدار است؛ این مورد میتواند نقطۀ قوت هم حساب شود ولی برای کسی که نمیتواند به قواعد بهطور منظم پایبند باشد، درمان مناسبی نیست.
- درمانی است بر مبنای تداعی آزاد، نه راهحلمحور؛ کسی که فکر میکند حرفزدن، فایدهای ندارد و دائم طالب راهحل است، این درمان خواستۀ او را فراهم نمیکند.
- هدف اصلی، ناهشیار است و نه نشانه؛ برای کسی که صرفا میخواهد وسواس یا اضطرابش خوب شود و نه بیشتر، درمانهای دیگر میتوانند گزینههای بهتری باشند.
- شواهد علمی و پژوهشی از روانکاوی حمایت نمیکنند؛ بعضی از انواع رویکردهای روانشناسی مانند رویکرد شناختی-رفتاری، روانکاوی را تأیید نمیکنند. به این دلیل که روانکاوی بیشتر از تطابق با روشهای علمی با تجربه و روشهای بالینی، حمایت میشود.
نقاط قوت روانکاوی
- زمان جلسۀ هفتگی مشخص است و لازم نیست مراجع در رزرو نوبت بماند یا نگران وقت نداشتن درمانگر باشد.
- قواعد و سبک آن کاملا مشخص است و مراجع میداند که با چه چیزی روبهرو خواهدشد.
- احتمال عود مشکل، بعد از حلشدن آن در این رویکرد بسیار پایین است.
- علاوهبر مشکلات حال حاضر به مشکلات عمیق و قدیمی در ناهشیار که امتداد این مشکلات کنونی هستند، نیز میپردازد و مسائل را سطحی حل نمیکند.
- مراجع در جلسات فعالتر است و دائما به تداعیآزاد میپردازد. رمانگر کمتر ولی متفکرانه و روشنگرانهتر فعالیت میکند.
- به مراجع راهحل نمیدهد و امر و نهی نمیکند. مراجع خود به بهترین راهحل موجود میرسد. نکتۀ مهم در آن، گفتوگو کردن دربارۀ مشکلات، تفکرات، احساسات و تمام مسائل مربوط به مراجع است.
- طی درمان، تفاوتهای ریز و درشتی در تمام جنبهها برای مراجع رخ میدهد؛ بدون اینکه مراجع برای حل و تغییر مستقل آنها تلاشی کرده یا به روندشان مسلط باشد.
روانکاوی برای چه کسانی مفید است؟
روانکاوی برای افراد با طیف بسیار وسیعی از مشکلات روانشناختی مختلف کاربرد دارد؛ چراکه تمام مشکلات روانی میتوانند نشانهای از وجود مشکل در ناهشیار باشند و با حل آن مشکل اساسی، بسیاری از مشکلات ظاهری نیز رفع میشوند. از مهمترین این مشکلات، میتوان اشاره کرد به؛
- اختلال وسواس فکری عملی
- اختلال افسردگی
- انواع اختلالهای اضطرابی
- انواع مشکلات روانتنی
- اختلال فوبیا و پنیک
- اخلالات جنسی
- اختلالات شخصیت و رفتارهای خودتخریبی
مطالب مرتبط: درمانگر خوب چه ویژگی هایی دارد؟
انواع رویکردهای روانکاوی
رویکرد روانکاوی بعد از فروید، به شاخههای متعددی تقسیم شد. از مهمترین شاخهها میتوان به رویکردهای زیر اشاره کرد؛
- روانکاوی کلاسیک فرویدی
مطالبی که تا به اینجا گفتیم، مربوط به روانکاوی کلاسیک فرویدی بود که در عالم نظریه و عمل نسبت به بقیۀ رویکردها، کاربرد بیشتری دارد.
- روانشناسی تحلیلی یونگ
«یونگ» علاوهبر ناخودآگاه فردی به ناخودآگاه جمعی اعتقاد داشت و در آن یکسری کهنالگو مانند پیر خردمند، آنیما، آنیموس، سایه و… متصور بود که بر رفتار فرد اثرگذارند، اینها نیز علاوهبر ناهشیار فردی باید تحلیل شوند.
- روانشناسی فردنگر آدلر
رویکرد آدلری بیشتر بر فرد و حقارتهایی که طی زندگیاش تجربه کردهاست، تمرکز دارد و به علاقۀ اجتماعی، تلاش برای کمال، بیهمتایی فرد و سبک زندگی او تأکید میکند.
- روانپویشی کوتاهمدت
تلاش میکند با تکینکهای درمانی روانکاوی متمرکز، در بازۀ کوتاهتری به تغییر دائمی شخصیت برسد.
سخن پایانی
در مقالۀ فوق سعی کردیم تا هیچ نکتهای دربارۀ روانکاوی از قلم نیفتد و به صورت کامل از صفر تا صد این رویکرد را برایتان بازگو کنیم. اگر سوال یا مطلبی دراین باره ذهنتان را به خود مشغول کرده است، با ما در قسمت نظرات درمیان بگذارید.