سبک های فرزند پروری؛ بهترین سبک فرزند پروری چیست؟

بروزرسانی: 18 تیر 1404
1231بازدید
10 زمان مطالعه
سبک های فرزندپروری

با سبک های فرزند پروری آشنا هستید؟ می‌دانید که در برابر رفتارهای گوناگون کودک خود چه واکنشی را باید نشان دهید؟

روش‌های تربیتی والدین، اهمیت بسزایی در رشد روانی و جسمانی فرزندان و رفتار آیندۀ آن‌ها دارد؛ زیرا خانواده، اولین و بادوام‌ترین محیطی است که بر رشد شخصیت افراد تأثیر می‌گذارد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید انواع سبک های فرزند پروری در روانشناسی چگونه است و چه اصولی دارد.

بیشتر روانشناسان، فرزندپروی را شبیه بازی‌ای فرض کرده‌اند که بین والدین و فرزندان درجریان است. والدین باید در این بازی شرکت کنند تا با رعایت قوانین آن بتوانند از عهدۀ چالش‌های پیش‌روی بربیایند. در ادامه به شرح انواع سبک های فرزند پروری از دیدگاه روانشناسان خواهیم پرداخت.

سه عنصر اصلی فرزندپروری چیست؟

سه عنصر فرزندپروری که در بیشتر نظریه‌های روانشناسی (ازجمله دیدگاه بامریند و یانگ) بر آن تأکید شده است، عبارت‌اند از:
1- محبت و حمایت
میزان صمیمیت، توجه، محبت و درک هیجانی که والدین به فرزند نشان می‌دهند. این عنصر موجب شکل‌گیری احساس امنیت، دلبستگی سالم و عزت‌نفس در کودک می‌شود.
2- نظم و کنترل
شامل تعیین مرزها، قوانین روشن و نظارت بر رفتار کودک است. والدینی که این عنصر را به‌صورت متعادل اعمال می‌کنند، به کودک می‌آموزند مسئولیت‌پذیر و منظم باشد.
3- خودمختاری یا استقلال
اشاره به دادن فرصت تصمیم‌گیری و تجربه به کودک دارد تا بتواند احساس شایستگی، استقلال و اعتمادبه‌نفس پیدا کند.

کتاب مرتبط: ده اصل ثابت فرزند پروری

سبک فرزند پروری دو بُعدی شفر

سبک های فرزند پروری در روانشناسی

روانشناسانِ بسیاری دربارۀ سبک های فرزند پروری، پژوهش و الگوهای مختلفی ارائه کرده‌اند. به‌طور مثال «شفر»، 1968، با مطالعۀ توصیفی اولیه و تحلیل عوامل رفتاری مادران و تعامل مادر-کودک ازطریق انجام مصاحبه و مشاهده‌های مستقیم به این نتیجه رسید که رفتار والدین در دو محور «خودمختاری-کنترل» و «خصومت- عشق» قرار دارد.

یعنی می‌توان سبک فرزند پروری والدین را در جایی از برخورد عمودی این دو محور قرار داد. شفر با ترکیب این دو محور، والدین را ازنظر سبک فرزندپروری به چهار دسته تقسیم کرد:

والدین گرم (بامحبت) و آزادگذارنده

این گروه از پدرومادرها معمولا به‌عنوان والدین نمونه شناخته می‌شوند. کودکان آن‌ها، مستقل هستند و رفتار اجتماعی مناسبی دارند. محبت و گرمی همراه با آزادی باعث می‌شود حالت‌های پرخاشگری در کودکان چنین خانواده‌هایی دیده‌نشود. 

والدین گرم و کنترل کننده (محدودکننده)

محبت این دسته از والدین، گاهی محدودیت‌هایی به‌دنبال دارد. آن‌ها، فرصت کسب تجربه و یادگیری را از فرزندشان سلب می‌کنند. هم‌چنین با محبت افراطی، آزادی لازم را از کودک خود می‌گیرند.

والدین سرد و متخاصم (آزادگذارنده)

در کودکانی که والدینی از این دست دارند، همراه شدن عامل خصومت با عامل آزادی موجب ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه در شدیدترین حالت می‌شود. تحقیقات نشان داده‌است که والدین کودکان بزهکار، این الگوی تربیتی را درمورد فرزندان‌شان اعمال می‌کنند (شفر، 1993، به‌نقل از ماسن، 1383).

والدین سرد و کنترل کننده

تنبیه، اصلی‌ترین ابزار این‌گونه والدین به‌شمار می‌رود. پدرومادرهایی که تنبیه، سخت‌گیری و محدودیت زیاد نسبت به فرزندان‌شان اعمال می‌کنند، موجب ایجاد احساس خصومت شدید در آن‌‎ها می‌شوند.  

کتاب مرتبط: فرزند پروری به شیوه شادترین مردم جهان اثر جوئل الکساندر

سبک های فرزند پروری بامریند

سبک های فرزند پروری بامریند

الگوی دیگری که امروزه بیشتر از آن استفاده می‌شود، نظریات «دیانا بامریند»، 1960 است. بامریند، نظرات خود را براساس پژوهش‌های انجام‌شده بر روی بیش از 100 کودک در سن مدرسه مطرح کرد. یافته‌های او، سه ویژگی «پذیرش و روابط نزدیک»، «کنترل» و «استقلال» را شناسایی کرد که در چهار سبک فرزند پروری ترکیب می‌شوند.

سبک مستبدانه

اولین مثال مقاله را یادتان هست؟ این دسته از والدین به احساسات و خواسته‌های کودکان‌شان توجهی ندارند و بیش از هرچیزی به قوانینی فکر می‌کنند که خود وضع کرده‌اند.

رعایت قوانین، تنها مسئله‌ای است که برای این والدین اهمیت دارد. اگر کودک از آن‌ها بپرسد که «چرا باید این کار را بکنم؟» آن‌ها فقط می‌گویند: «چون من تعیین می‌کنم!» فرزندان والدین مستبد، معمولاً اطاعت کردن را خوب یاد می‌گیرند اما عزت‌نفس بسیار پایینی را شکل می‌دهند.  

سبک سهل گیرانه

والدینی که سبک فرزندپروری سهل‌گیرانه دارند، برای فرزندان‌شان قوانینی وضع می‌کنند اما به نحوۀ اجرای آن‌ها توجه چندانی ندارند. این والدین اغلب باور دارند که هرچقدر کمتر در کارهای فرزندان‌شان دخالت کنند، آن‌ها به شیوۀ بهتری می‌توانند کارهای‌شان را پیش ببرند.

والد سهل‌گیر، معمولاً تنها زمانی در کارهای فرزندش دخالت می‌کند که مشکلی جدی بروز کرده‌باشد. مثال دوم ابتدای مطلب را که فراموش نکرده‌اید؟ فرزندان این دسته از والدین معمولاً نازپرورده نامیده می‌شوند.

سبک طردگرایانه

سبک فرزند پروری طردگرایانه

«من تو خونه آزادم کلاً. هیچ‌کی هیچی بهم نمی‌گه!» این جمله را از زبان کودکی می‌شنوید که والدینی با سبک تربیتی طردگرایانه دارد. این‌گونه والدین، درگیری چندانی با فعالیت‌های فرزندشان ندارند.

نمی‌پرسند که کودک در مدرسه چه وضعیتی دارد، درمورد دوستانش و جاهایی که می‌رود پرس‌وجو نمی‌کنند و به‌طور کل وقت زیادی با فرزندشان نمی‌گذرانند. حال‌وروز کودک برای این والدین، اهمیت چندانی ندارد. آن‌ها معتقد هستند که «بچه باید خودش گلیمش رو از آب بکشه بیرون!»

کتاب مرتبط: فرزندپروری نوین گرالد هوتر

سبک مقتدرانه

سبک فرزندپروری مقتدرانه، ازنظر روانشناسان سالم‌ترین روش برای پرورش فرزند است. والدین در این شیوه، واقعیت‌ها را به کودکان خود منتقل می‌کنند و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در رد یک دستور نشان می‌دهند. آن‌ها رابطۀ گرم و صمیمی با فرزندشان دارند و درعین‌حال قاطعیت خود را نیز حفظ می‌کنند.

بررسی‌ها نشان می‌دهند که والدین مقتدر اغلب فرزندان مسئولیت‌پذیری تربیت می‌کنند و بچه‌های آن‌ها ازنظر احساسی با مشکلات کمتری روبه‌رو می‌شوند. مثال سوم ابتدای مقاله، نمونه‌ای از برخورد این دسته از والدین به‌حساب می‌آید.  

 نکته

  • همان‌طور که گفته‌شد، طبق دیدگاه بامریند، بهترین روش فرزندپروری، سبک مقتدرانه است. اما شاید بد نباشد این نکته را هم اضافه کنیم که الزاماً والدین، یک سبک ثابت را در پرورش فرزندانشان پیاده نمی‌کنند؛ بلکه در زمان‌های مختلف و براساس رویدادهای گوناگون ممکن است نمودهای متفاوتی از هر سبک را در برخورد با فرزندان‌شان داشته‌باشند.
  • براساس دیدگاه بامریند، در سال 1972، پرسشنامه‌ای طراحی شده‌است با نام «پرسشنامۀ شیوۀ فرزند پروری (PSI)» که با استفاده از 30 جمله در یک مقیاس پنج‌درجه‌ای، سبک فرزندپروری را می‌سنجد.

مطلب مرتبط: تقویت و تنبیه در روانشناسی به زبان ساده

سبک های فرزند پروری از دیدگاه زیگلمن

سبک های فرزند پروری از دیدگاه زیگلمن

«زیگلمن»، 1999 با ترکیب دو بُعد «فرزندپروری-پاسخ‌دهی» و «مطالبه‌کنندگی-کنترل‌کنندگی»، روش‌های ارتباطی والدین و فرزندان را در چهار گروه کلی تقسیم کرده‌است که در ادامه، معرفی‌شان می‌کنیم.

1. والدین مقتدر

والدین مقتدر، انعطاف‌پذیر و مطالبه‌کننده هستند. آن‌ها بر روی فرزندان‌شان، اعمال کنترل می‌کنند اما درعین‌حال، پذیرنده و پاسخ‌دهنده هم هستند. این والدین، قوانینِ وضع‌شده را به‌طور پیوسته اجرا می‌کنند و دلیل و منطق آن‌ها را توضیح می‌دهند.

این والدین، مقررات واضحی برای رفتارهای کودکان وضع می‌کنند. قاطع هستند ولی سخت‌گیر و تحمیل‌کننده نیستند. روش‌های انضباطی‌شان بیشتر حمایتی است تا تنبیهی. آن‌ها می‌خواهند کودکان‌شان ابراز وجود کنند. فرزندان والدین مقتدر، ازلحاظ اجتماعی مسئولیت‌پذیر، خودنظم‌دهنده و اهل مشارکت هستند.

2. والدین سهل گیر

این والدین نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی، سهل‌انگار هستند. نظم و ترتیب در این نوع خانواده‌ها حاکم است اما پایبندی اعضا به قوانین و آداب اجتماعی بسیار کم است. این تزلزل، در کودکان ایجاد بی‌بندوباری می‌کند و سبب می‌شود که نسبت به زندگی احساس مسئولیت نکنند. همچنین از دیگر ویژگی‌های فرزندان رشدیافته در چنین خانواده‌هایی، لجوج بودن و مقاومت‌شان دربرابر بزرگسالان است.

3. والدین مستبد

این والدین، قوانین را به‌طور انعطاف‌ناپذیری به کودک تحمیل می‌کنند. تنبیه و مقابله با رعایت نشدن قوانین، از ویژگی‌های اصلی آن‌هاست. والدین مستبد، ازنظر درخواست‌کنندگی و دستوردادن، در سطح بالایی هستند اما پاسخ‌دهنده نیستند.

4. والدین مسامحه گر

والدینی که کنترل پایین و پذیرش پایین را ترکیب می‌کنند، نسبتاً در پرورش کودکان‌شان غیرمداخله‌گر هستند. به‌نظر می‌رسد از فرزندان‌شان مواظبت نمی‌کنند و ممکن است آن‌ها را طرد کنند. والدین بی‌توجه هم کم‌توقع و هم طردکننده هستند.

مطلب مرتبط: فرزندپروری به شیوه تراپلی اثر ویوین نوریس

سبک های فرزند پروری از دیدگاه یانگ

جفری یانگ، روانشناس برجستۀ آمریکایی و بنیان‌گذار مکتب طرحواره‌درمانی، معتقد است که رفتارها و دیدگاه‌هایی که والدین در دوران بچگی به فرزند خود منتقل می‌کنند، شالودۀ اصلی شکل‌گیری شخصیت و جهان‌بینی درونی اوست. وی معتقد است هر کودک برای اینکه رشد سالمی داشته باشد، به پنج نیاز اساسی احتیاج دارد. این نیازها شامل احساس امنیت و دلبستگیِ مطمئن، محبت و توجه کافی، فرصت ابراز وجود و بیان احساسات، واقع‌بینی دربارۀ محدودیت‌های دنیا و توانمندی‌های خود، و مرزها و قوانینِ مشخص است.

زمانی‌که والدین نتوانند این نیازهای حیاتی را به‌شکل درستی تأمین یا متعادل کنند، در ذهن کودک «طرحواره‌ها» شکل می‌گیرند؛ الگوهای فکری و احساسی بسیار ریشه‌داری که مثل یک فیلتر عمل کرده و در بزرگسالی، نوع روابط، انتخاب‌ها و احساس ارزشمندی فرد را تعیین می‌کنند.

یانگ، ۹ سبک اصلیِ فرزندپروری را تعریف کرده است که هرکدام از آن‌ها، در صورت زیاده‌روی یا کمبود، پتانسیلِ ایجاد آسیب‌های عمیقِ روانی در آینده را دارند.

1- والد بیش حمایت گر

والدینی که هرگز به فرزندشان اجازه نمی‌دهند طعم طبیعی شکست یا اشتباه را تجربه کند، ناخواسته بزرگ‌ترین ضربه را به استقلال او می‌زنند. چنین کودکی وقتی بزرگ می‌شود، اغلب دچار وابستگی شدید شده و همیشه از قدم برداشتن و تصمیم‌گیری‌های مستقل می‌ترسد.

2- والد سخت گیر یا کمال گرا

در چنین خانواده‌هایی، خطا کردن مساوی است با شکست کامل. قوانین سخت‌گیرانه و انتظارات بیش از حد، این حس را به کودک منتقل می‌کند که هرگز به اندازۀ کافی خوب نیست. نتیجۀ این الگو، معمولاً طرحوارۀ نقص و شرم است؛ یعنی تبدیل شدن به فردی که تمام عمرش را در تلاش برای گرفتن تأیید از دیگران سپری می‌کند.

3- والد بی تفاوت یا غافل

وقتی حضور والدین، چه از لحاظ احساسی و چه فیزیکی، کم‌رنگ یا ناپایدار است، کودک در اعماق وجودش احساس رهاشدگی می‌کند. این تجربۀ تلخ، زمینۀ اصلی طرحوارۀ رهاشدگی و بی‌اعتمادی می‌شود. یانگ تأکید می‌کند که گاهی اوقات، نادیده گرفته شدن و نبود توجه، از تنبیه فیزیکی هم دردناک‌تر است.

تأثیر سبک های فرزند پروری بر دوره نوجوانی

4- والد طردکننده یا تحقیرکننده

پدر یا مادری که مدام سرزنش می‌کند، ایراد می‌گیرد یا احساسات کودک را به تمسخر گرفته و بی‌ارزش می‌داند، ناخودآگاه بذر شرم و بی‌اعتمادی را در وجود او می‌کارد. کودک خیلی زود می‌فهمد که برای اینکه پذیرفته شود و مورد محبت قرار بگیرد، باید خود واقعی‌اش را پنهان کند.

5- والد موفقیت محور یا پرتوقع

در این سبک فرزندپروری، محبت و توجه والدین فقط زمانی ابراز می‌شود که کودک موفقیت‌آمیز عمل کند و نمرات یا دستاوردهای خوبی داشته باشد. این پیام ویرانگر در ذهن کودک نهادینه می‌شود که«دوست‌داشتنی بودن من، به عملکردم بستگی دارد». پیامد آن، طرحوارۀ معیارهای سخت‌گیرانه و فشار دائمی است.

6- والد کنترل گر یا سلطه جو

والدی که می‌خواهد برای کوچک‌ترین و بزرگ‌ترین جزئیات زندگی فرزندش تصمیم بگیرد و فرصت انتخاب و استقلال را از او می‌گیرد، باعث شکل‌گیری طرحوارۀ اطاعت می‌شود. چنین فردی در آینده، در مقابل دیگران به‌شدت منفعل شده و به‌سختی می‌تواند از حق و خواسته‌های شخصی‌اش دفاع کند.

7- والد مضطرب یا نگران

وقتی والد دائم در حال صحبت کردن از خطر، بیماری یا اتفاقات ناگوار است، کودک نیز به‌تدریج جهان را یک مکان ناامن و ترسناک می‌بیند. نتیجۀ این رفتار، شکل‌گیری طرحوارۀ آسیب‌پذیری نسبت به ضرر یا بیماری است. می‌توان گفت نگرانی والد، تبدیل به ترس کودک می‌شود.

8- والد تنبیه گر

در این سبک، هر اشتباهی فوراً با مجازات و تنبیه پاسخ داده می‌شود. یانگ توضیح می‌دهد کودکی که همیشه در هراس از تنبیه است، یاد می‌گیرد که احساسات واقعی خود را سرکوب کند. این مکانیسم دفاعی، به طرحواره‌های بازداری هیجانی (نشان ندادن احساسات) و تنبیه‌گری درونی (خودسرزنشی دائم) منجر می‌شود.

9- والد ناپایدار یا پیش بینی ناپذیر

زمانی که رفتار والد دچار تناقض است و گاهی غرق در محبت و گاهی سرد و خشن می‌شود، کودک هرگز نمی‌تواند احساس امنیت بنیادین را تجربه کند. این بی‌ثباتی، در نهایت به طرحواره‌های بی‌اعتمادی و احساس بی‌ثباتی در روابط آینده منجر می‌شود.

کتاب مرتبط: فرزندپروری با کفایت اثر جان فیلیپ لوییس

تأثیر سبک های فرزند پروری بر دوره نوجوانی

تحقیقات مؤسسۀ ملی سلامت روانی در ایالات متحده نشان می‌دهد کودکانی که از جانب والدین‌شان مورد سوء آزار جسمی و غفلت قرار گرفته‌بودند، احتمال انجام رفتارهای خشن و خشونت‌آمیز در آن‌ها خیلی زیاد بوده‌است (فراهانی، 1380).

نتایج تحقیقات زیادی بیانگر این است که ازلحاظ آماری بین سبکهای فرزندپروری و مشکلات رفتاری نوجوانان، ارتباط معنی‌داری وجود دارد. (ارگیزو و همکاران، 2006). تعدادی از رایج‌ترین ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی افراد در سبک های فرزند پروری مختلف را در ادامه می‌بینید.

فرزندان در خانواده‌های مستبدگوشه‌گیری و انزواطلبی، کمبود اعتمادبه‌نفس، پرخاشگری، افسردگی، فقدان خلاقیت، فقدان کنجکاوی، ضعف در تصمیم‌گیری
فرزندان در خانواده‌های سهل‌گیرهوش هیجانی پایین، مهارت‌های اجتماعی ضعیف، پرخاشگری، اعتمادبه‌نفس، پیشرفت تحصیلی کم، انتقادناپذیری، عدم همدلی با دیگران، خود برتربینی
فرزندان خانواده‌های طردکنندهاسترس و اضطراب شدید، گوشه‌گیری، وابسته بودن به دیگران، درمعرض سوء‌مصرف مواد، مجبور بودن به تأمین کردن خود به‎‌تنهایی، بزهکاری، پایین بودن عزت‌نفس، شادی کمتر، احساس شایستگی کمتر نسبت به هم‌سالان
فرزندان خانواده‌های مقتدر مسئولیت‌پذیری، دلبستگی ایمن، همدلی و مهربانی، متکی بودن به خود، مقبولیت اجتماعی، موفقیت تحصیلی، سلامت روان بیشتر، درگیری کمتر با سوء‌مصرف مواد و بزهکاری

باتوجه به جدول، رابطه سبک های فرزند پروری با عزت نفس، دلبستگی و سطوح دیگر مانند تاثیر فرزند پروری بر پیشرفت تحصیلی را می‌توانید ببینید. حال که از تاثیرات روش های فرزند پروری بر زندگی فرزندان مطلع هستید، فکر می‌کنید سبک های فرزندپروری در ایران چگونه است؟

کتاب پیشنهادی: راهنمای تئوری انتخاب برای فرزندپروری

سبک های فرزند پروری در ایران

سبک های فرزند پروری در ایران

شیوه های فرزند پروری یک نوع دانش و آگاهی به‌شمار می‌رود. ما وقتی یک وسیلۀ برقی از بازار می‌خریم، حتما کاتالوگش را می‌خوانیم تا با نحوۀ استفادۀ درست از آن آشنا شویم.

خب البته مقایسۀ انسان با اشیاء، قیاس مع‌الفارغی به‌نظر می‌رسد اما غرض آن است که بگوییم رفتار کردن با انسان آسان‌تر از وسیلۀ برقی نیست و بدون پیروی از ساختار و قاعده ممکن نمی‌شود. سبک های فرزندپروری، به‌نوعی درحکم کاتالوگ‌هایی هستند که می‌توانند چراغ راه پرورش فرزند باشند.

با تکیه بر پژوهش‌ها و داده‌های به‌دست‌آمده از تجارب روانشناسان ایرانی، می‌توان گفت که روش های فرزند پروری مستبدانه، آسان‌گیرانه و مقتدرانه سه سبک رایج فرزند پروری در ایران به‌حساب می‌آیند.

سبک مستبدانه یا پدرسالارانه، معمولا دربین خانواده‌های قدیمی و سنتی رایج است و در گذشته بیشتر خانواده‌ها از این روش تربیتی استفاده می‌کردند. در این الگو، از نمایش قدرت استفاده می‌شود. بچه، به‌شدت ازسوی والدین کنترل و تصمیمات یک‌سویۀ آن‌ها به او تحمیل می‌شود. در این سبک، قوانین بسیار سخت‌گیرانه است و بچه‌ها در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت ندارند.

کتاب پیشنهادی: راهنمای فرزندپروری با ACT

متاسفانه در بسیاری از خانواده‌ها والدین اظهار می‌کنند که رابطۀ دوستانه‌ای با بچه‌های خود دارند، درصورتی‌که این تصور کاملاً اشتباه است. چراکه والد، باید جایگاه راهنما یا مشاور داشته‌باشد و مسیر صحیح انتخاب را به کودک نشان دهد؛ نه این‌که مانند دوست کارهای بچه را تأیید کنند و اقتدار و حرمت پدرومادری را زیرسوال ببرد (صدری، 1393).  

در روش فرزند پروری مقتدرانه، والدین افرادی پذیرا هستند و روابط بین اعضای خانوادهْ نزدیک و روش کنترل فرزندان سازگارانه است. فرزندان در این خانواده‌ها، استقلال مناسبی دارند و پدر و مادر درعین صمیمیت و محبت، اقتدار و قاطعیت خود را حفظ می‌کنند.  

سخن پایانی

با توجه به مطالبی که در این مقاله گفته و دیدگاه‌های متفاوتی که بررسی شد، می‌توانیم در بهبود روابط والدین و فرزندان، درحد توان، تلاش کنیم. نباید فراموش کنیم که روش تربیتی والدین در رشد شخصیت فرزندان و سازگاری آنان با وضعیت‌های مختلف اجتماعی مؤثر است. روابط مطلوب میان والدین و فرزندان در سلامت روان فرزندان تأثیر فراوان دارد.

بهترین سبک فرزند پروری در کودکان، روش‌هایی هستند که والدین به‌طور سازنده و غیرآسیب‌زننده به کنترل و ادارۀ رفتار کودک کمک می‌کنند. نکتۀ مهم آن‌که است که سبک فرزند پروری سالم به رابطۀ خوب و عمیق بین والدین و فرزند نیاز دارد و والدین باید آگاهانه تلاش کنند تا از پس این مسئولیت مهم برآیند. بهترین سبک فرزند پروری، سبک مقتدرانه است که می‌تواند موجب رشد شخصیتی و سلامت روان فرزندان شود. 

مطلب مرتبط: خطاهای شناختی؛ معرفی اشتباهات ذهنی موثر بر رفتار

سوالات متداول

محافظت وسواس‌گونه از فرزند در برابر هرگونه آسیب جسمی و روانی، مربوط به کدام سبک مهلک فرزندپروری است؟

این رفتار به وضوح در سبک فرزند پروری بیش‌حمایت‌گر یا افراطی دیده می‌شود. والدینی که به هیچ وجه نمی‌خواهند فرزندشان ذره‌ای ناراحتی یا سختی بکشد، در واقع به‌طور ناخواسته توانایی مقابله با مشکلات را از او سلب می‌کنند. کودک در چنین محیطی فرصت یادگیری مراقبت از خود را پیدا نمی‌کند، چرا که همیشه یک ناجی در کنارش حاضر است.

سنجش ارزش و موفقیت خود به‌عنوان پدر یا مادر بر‌اساس تمجیدهای کودک، مربوط به کدام سبک مهلک فرزندپروری است؟

این شیوه معمولاً با سبک والد موفقیت‌محور یا تأییدجو مرتبط است. در این حالت، والد ناخودآگاه نیاز دارد که خودش مورد تحسین قرار بگیرد و رابطه او با فرزند، ناخواسته حالتی از رقابت یا نمایش بیرونی پیدا می‌کند. کودک یاد می‌گیرد که برای جلب رضایت و دوست‌داشتنی بودن باید همیشه در بالاترین سطح “خوب بودن” باشد. نتیجۀ این نوع تربیت، یک اضطراب پنهان و ترس مداوم از نارضایتی دیگران است.

توجه به محبوبیت نزد فرزند به‌جای تعیین محدودیت‌ها و مرزها، مربوط به کدام سبک مهلک فرزندپروری است؟

این رفتار مستقیماً به سبک والد سهل‌گیر یا بی‌مرز مربوط می‌شود. پدر یا مادری که از ترس اینکه «والد بد»به‌نظر برسد، از گفتن «نه» یا اعمال محدودیت‌های لازم خودداری می‌کند. حقیقت این است که کودک برای رشد سالم، نه به آزادی مطلق، بلکه به مرزهای مشخص احتیاج دارد. مرزها همانند دیوارهای یک خانه، احساس امنیت را به وجود می‌آورند، نه اینکه صرفاً محدودکننده باشند.

منابع

زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد، ویراست شانزدهم. ترجمۀ رفیعی، حسن و دلیر، مجتبی. (1398). تهران: انتشارات ارجمند.

احمدی، و؛ فصیحی‌زاده، ن؛ احمدی، س؛ دمیری، ح؛ خدیوی، م؛ برجعلی، ا. (1391). شیوه‌های فرزندپروری و خودشیفتگی در دانشجویان. مجموعه مقالات چهارمین کنگرۀ انجمن روانشناسی ایران (ویژه‌نامه). 

پرچم، ا؛ فاتحی‌زاده، م؛ یاری، ح. (1391). مقایسۀ سبک های فرزند پروری بامریند با سبک فرزندپروی مسئولانه در اسلام. پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال بیستم، دورۀ جدید، شمارۀ، 14 بهار: 1391.

غلامی تکالو، س؛ حیدر نیکخو، غ. (1394). بررسی شیوه‌های فرزندپروری و نقش آن در انسجام خانواده. کنفرانس ملی آینده‌پژوهی علوم انسانی و توسعه.

یکتاپرست، م و رحیمی، م. (1398). بررسی تغییرات در سبک های فرزند پروری ادراک‌شده درطول چهار نسل متوالی. نشریۀ علمی فرهنگی-تربیتی زنان و خانواده. سال پانزدهم. شمارۀ 51. 


دسته بندی: دانشکده

تیم تحریریه روان آموزتیم تحریریه روان آموز

طرح SOS روان آموز

شروع درس خواندن معمولاً سوالاتی ذهنتان را به خودش مشغول می‌کند که ممکن است باعث نگرانیتان شده و حتی شما را از ادامه‌ی مسیر منصرف کند. روان‌آموز در کنار شماست تا پاسخگوی هر سوالی باشد که در مسیر درس خواندن و کنکور برایتان پیش می‌آید. فقط کافی‌ست شماره خودتان را در فرم پیش‌رو وارد کنید و منتظر تماس پشتیبابان حرفه‌ای روان‌آموز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید

1 2 3 4 5