روانشناسان بسیاری، عشق را از نظر خودشان تعریف کرده و برای آن مولفههایی ارائه دادهاند. اگر عاشق شدهاید، احتمال میدهید روزی در آینده عاشق بشوید یا صرفا میخواهید بدانید عشق از نظر روانشناسی چه معنایی دارد، از خواندن این مقاله غافل نشوید.
لیست مطالب
«تا میبینمش ضربان قلبم تندتر میشه، نکنه عاشق شدم؟» شاید شما هم تا حالا احساس مشابهی را نسبت به یک شخص خاص، تجربه کرده و اسمش را عشق گذاشتهباشید.
عاشق شدن علاوهبر اینکه بهلحاظ احساسی تغییراتی در شما ایجاد میکند، ازنظر فیزیولوژیایی و روانی هم بر شما تأثیر میگذارد. این ابعاد مختلف تجربۀ عاشقی، آنقدر جالب و کنجکاویبرانگیز است که علاوهبر شاعرها و نویسندهها، روانشناسان را هم درگیر خودش کردهاست.
چطور عاشق می شویم؟
حکایتهای عاشقانهای چون «لیلی و مجنون»، «ناپلئون و دزیره» و «شیرین و فرهاد» هر شنوندهای را به فکر عشق و عاشقی فرومیبرد. اما شنیدن از عشق زمین تا آسمان فرق دارد با اینکه بهاصطلاح دلتان برای یک نفر بلرزد و عاشق شوید.
عاشق شدن آنقدرها هم که بهنظر میرسد، بهسادگی اتفاق نمیافتد. یعنی غرق در رویا شدن و یا آینده را با مخاطب خاص تصور کردن به معنای عاشق شدن نیست! یکی از مولفههای مهم در عاشق شدن این است که متوجه شباهتهای خود با فرد مقابل شوید و بهقولی نقاط اشتراکتان را کشف کنید.
مولفۀ بعدی جاذبۀ شخصیتی و ظاهری است. این مولفه، علاقۀ شما را بیشتر میکند. گاهی هم صرف دیدن یک ویژگی خاص در فرد مقابل ممکن است توجه شما را جلب کند.
نظر علم روانشناسی دربارۀ عشق چیست؟ چطور میتوانیم مطمئن شویم احساسمان در این موقعیتها، عشقی حقیقی است؟
عشق از نظر روانشناسی چگونه است؟
مثل همیشه علم روانشناسی و نظریهپردازان روانشناسی، صحنه را خالی نکرده و در رابطه با موضوع عشق هم نظریات قابل توجهی ارائه کردهاند.
روانشناسان نامآشنایی چون «اریک فروم»، «آبراهام مزلو»، «رابرت استرنبرگ»، «رولو می»، «رابرت زایونک» و «جان آلن لی»، ازجمله کسانی هستند که نظریات و تجربیاتشان دربارۀ عشق، شهرت عام و خاص پیدا کردهاست. در ادامه، شش نظریۀ روانشناسی دربارۀ عشق را با هم مرور میکنیم.
مطلب مرتبط: حقایقی دربارۀ تفاوت مغز زنان و مردان که نمیدانید!
نظریۀ عشق استرنبرگ
اگر بهدنبال نظر روانشناسان دربارۀ عشق باشید، نام استرنبرگ را زودتر از هر نظریهپرداز دیگری خواهید شنید. رابرت استرنبرگ، دربارۀ عشق نظری مفصل و جامع ارائه کرده که به نظریۀ «مثلث عشق» استرنبرگ معروف است. استرنبرگ، در نظریۀ مثلث عشق خود سه جزء برای عشق معرفی میکند.
براساس نظر استرنبرگ، سه ضلع مثلث باهم ترکیب میشوند و درنتیجه هشت نوع عشق را بهوجود میآورند.
⇐ صمیمت:
رابطۀ عاطفی نزدیک داشتن با فرد مقابل است. صمیمت، معمولاً ثابت است و در روابط بلندمدت، اهمیت زیادی در رابطه دارد.
⇐ اشتیاق (شور):
مولفۀ اشتیاق، منجر به عشق، جاذبۀ فیزیکی و روابط عاشقانه میشود. اشتیاق، بهنوعی انگیزه برای رابطه بهحساب میآید. این مولفه، معمولاً ثابت نیست و در روابط نقش مهمی ایفا میکند.
⇐ تعهد:
زمانی که تصمیم میگیرید با کسی وارد رابطه شوید قرار است، تعهد را آغاز کنید و زمانی که تصمیم میگیرید رابطه را با آن شخص ادامه دهید، درواقع میخواهید متعهد بمانید و عشق را حفظ کنید. این مولفه معمولاً درطول زمان ثابت میماند.
دوست داشتن |
حضور مولفۀ صمیمیت بین دو نفر و نبود مولفۀ اشتیاق و تعهد، دوست داشتن تعبیر میشود. دوست داشتن، درواقع احساس نزدیکی به شخصی دیگر بدون اشتیاقی شدید است. روابط بین دوستان در زندگی روزمره مثالی برای این نوع از رابطه است. |
شیفتگی |
حضور مولفۀ اشتیاق و شور و نبود تعهد و صمیمیت، شیفتگی است. عشق در نگاه اول نوعی از آن است. این نوع از احساس با علائم فیزیولوژیایی همراه است. |
عشق پوچ یا توخالی |
در عشق تهی یا توخالی، مولفۀ تعهد بدون حضور صمیمیت و اشتیاق در فرد وجود دارد. در برخی روابط زناشویی که علاقه بین زن و مرد در طول زمان ازبین میرود، این نوع احساس دیده میشود. |
عشق رمانتیک |
در عشق رمانتیک، مولفۀ صمیمت و اشتیاق در فرد هست اما تعهدی وجود ندارد. این نوع عشق معمولاً در ابتدای برخی از روابط این نوع عشق دیده میشود. |
عشق همراه یا رفاقت |
در عشق رفاقتی، مولفۀ صمیمت و تعهد بدون شور و اشتیاق در شخص وجود دارد. دوستیهای طولانیمدت و خیلی صمیمی یا روابط زناشویی که در آن افراد نسبت به یکدیگر اشتیاقی ندارند، مثالی برای این نوع عشق است. |
عشق فریبنده یا سادهلوحانه | عشق فریبنده یا ابلهانه وقتی اتفاق میافتد که فرد اشتیاق و تعهد داشتهباشد اما مولفۀ صمیمیت حضور نداشتهباشد. استرنبرگ به این نوع عشق، عشق بیهوده میگوید و به عقیدۀ او این نوع از عشق خیلی زود ازبین میرود و فروکش میکند. عشق فریبنده، معمولاً سریع پیش میرود و همراه با حالتی وسواسگونه است. |
عشق واقعی یا عشق کامل | براساس نظر استرنبرگ، عشق واقعی زمانی برای فرد اتفاق میافتد که فرد هر سه مولفۀ صمیمیت، تعهد و اشتیاق را باهم داشتهباشد. |
بیعشقی | زمانی که هیچکدام از مولفههای عشق وجود نداشتهباشند، بهگفتۀ استرنبرگ، بیعشقی یا غیرعشق رخ میدهد. روابط روزمرۀ ما با افراد مختلف نوعی از این حالت است. |
مطلب مرتبط: سبک دلبستگی چیست و چه تاثیری بر روی روابط افراد دارد؟
عشق از نظر اریک فروم
اریک فروم، روانشناس و جامعهشناس مطرح آمریکایی بود که کتاب «هنر دوست داشتن» را در سال 1956 منتشر کرد. فروم جزو اولین کسانی بود که نظرش را دربارۀ عشق مطرح کرد.
بهنظر این روانشناس، مردم عشق را ساده تصور میکنند درصورتیکه عشق هنر است و نیازمند آموختن مهارتها. بهنظر فروم در تمام اشکال عشق، چهار عنصر مشترک وجود دارد:
اهمیت دادن | توجه و حواستان به فردی که به او علاقه دارید، بیشتر از سایرین باشد. |
مسئولیت | برای عشقتان تلاش کنید، منفعل نباشید و در جهت مثبت قدم بردارید. |
احترام | برای فردیت و علایق فرد مقابل ارزش قائل شوید. یعنی احساس مالکیت بر او و محدود کردنش را کنار بگذارید و به رشد او اهمیت بدهید. |
شناخت و معرفت | زمانی که فاصلۀ بین عاشق و معشوق کم باشد، شناخت بهوجود میآید. این شناخت درواقع آگاهی از احساسات، علایق، انگیزهها و خواستههای فرد مقابل است. |
درنهایت تعریف عشق از نظر فروم در این جمله خلاصه میشود که: «پیوند با کسی یا چیزی خارج از خویش، تحت حفظ و یکپارچگی خویش.»
رنگِ عشق؛ نظریۀ جان آلن لی
یکی دیگر از نظریات معروف دربارۀ عشق را «جان آلن لی»، روانشناس کانادایی مطرح کردهاست. لی، در سال 1973 نظریۀ انواع عشق را مطرح و شش نوع عشق را معرفی کرد. در نظر او سبک ابراز هر عشق با دیگری متفاوت است.
دستهبندی انواع عشق لی براساس سه رنگ اصلی موجود در طبیعت است. به نظر او سه نوع اصلی از عشق وجود دارد و از ترکیب این سه نوع عشق، سه سبک فرعی یا سبک ثانویۀ عشق پدید میآید.
انواع عشق از نظر جان لی را در ادامه ببینید.
سبک عشق اولیه | اروس | اصطلاحی یونانی؛ عشقی پرشور، جنسی و احساساتی عاشقانه. این عشق در روابط زناشویی نقش پیونددهنده را دارد. |
لودوس | اصطلاحی لاتین؛ چنین افرادی، عشق را برای هیجانات و بازی میخواهند و تعهد برایشان معنی نمیدهد اما از ترفندهایی استفاده میکنند تا محبتشان را به فرد مقابل ثابت کنند. به لودوس، عشق بچگانه یا نابالغ گفته میشود. | |
استورج | استورج، عشقی است که ثبات دارد. این عشق در روابط خانوادگی مثلاً بین خواهر و برادر یا والد و فرزند بهچشم میخورد. در این نوع از عشق مراقبت و احترام نسبت به یکدیگر وجود دارد. | |
سبک عشق ثانویه | شیدایی | شیدایی یک نوع بیماری روانی است. زمانی که فرد عشق را با وسواس و جنون تجربه کند، به شیدایی دچار شدهاست. نیاز شدید داشتن به معشوق، احساس مالکیت زیاد داشتن نسبت به او و حسادت و حساسیت بیشاز اندازه از مولفههای شیدایی است. به شیدایی، عشق فانتزی نیز میگویند. |
پراگما | پراگما ملاحظات را درنظر میگیرد! در این نوع عشق، فرد برای کسب منافعی عاشق فرد مقابل میشود. این منافع معمولاً اقتصادی هستند. دلایل این نوع عشق، درنظر گرفتن تمامی جوانب مثل حرفه، وضعیت مالی، پیشرفت و وضعیت اجتماعی فرد مقابل است. | |
آگاپه | آگاپه، عشقی همراه با فداکاری و ایثار است. فرد بدون اینکه انتظاری داشتهباشد، عشق میورزد و محبت میکند. بخشندگی، مراقبت و احترام در آگاپه جریان دارد. |
مطلب مرتبط: خودپنداره چیست و چگونه بر زندگی ما تاثیر میگذارد؟
عشق از نظر آبراهام مزلو
نیاز به محبت و تعلقپذیری مثل دیگر نیازهای هرم مزلو از نیازهای فیزیولوژیکی بهشمار میآید. محبت و تعلقپذیری جنبههایی از میل جنسی، تماس فیزیکی و نیاز به محبت کردن و محبت دیدن است. بهنظر مزلو عشق ورزیدن در مرحلۀ سوم نیازهای فیزیولوژیکیست و از طریق روابط اجتماعی بیان میشود.
آبراهام، بین عشق واقعی و دروغین تفاوت قائل است و میگوید: «اگر زمانی فردی را بهصورت دروغین دوست داشتهباشید، بهجای اینکه او را همانطور که هست بپذیرید، سعی دارید به همان شکل که خودتان دوست دارید تغییرش دهید. در اینصورت او را مانند یک وسیله که مالکش هستید دوست میدارید. اما زمانی که دوست داشتن، واقعی باشد، فرد مقابل را برای آنچه که هست تحسین میکنید و برایش احترام زیادی قائلاید.»
نظریۀ عشق رولو می
رولو می، روانشناس آمریکایی بود که در 60سالگی کتاب «عشق و اراده» را منتشر کرد. بهنظر رولو می، عشق و اراده باید درکنار یکدیگر باشند و چهار نوع عشق در سنت غرب جریان دارد:
⇐ میل جنسی: نوعی کارکرد زیستی است که آمیزش جنسی، تجربه کردن لذت و کم شدن تنش را در پی دارد.
⇐ اروس: میلی روانی و عشق ورزیدن است. پایههای اروس، محبت و مراقبت است و خواهان رابطهای بادوام با فرد مقابل.
⇐ فیلیا: رولو می، دوستی صمیمانه اما غیرجنسی بین دو نفر را فیلیا معرفی میکند. عشق بین خواهر و برادر و رفاقت بین دو نفر نوعی فیلیاست.
⇐ مهرورزی: محترم دانستن و محبت کردن به فرد دیگری بدون درنظر گرفتن منفعت خود، مهرورزی و عشق بیطرفانه نام دارد. مهرورزی، عشقِ نوعدوستانه و دوست داشتن بدون قیدوشرط است.
مطلب مرتبط: خودمراقبتی چیست و چرا رعایت آن ضروری است؟
اثر مواجهۀ صرف
یکی دیگر از نظریاتی که دربارۀ عشق وجود دارد، ازسوی رابرت زایونک مطرح میشود. زایونک میگوید یکی از دلایلی که شما احساس میکنید به کسی علاقهمند شدهاید این است که آن فرد در نزدیکی و درمعرض شماست.
نزدیکی فیزیکی، یکی از دلایل مطرحشده توسط زایونک برای جذابیت فردی و عاشق شدن است. به همین دلیل، این نظریه به اثر مواجهۀ صرف شهرت پیدا کردهاست.
تحقیقات روانشناسی دربارۀ عشق
در یکی از تحقیقاتی که دربارۀ اثر عشق بر فرایند روانی و فیزیولوژیایی صورت گرفت، این نتیجه حاصل شد که افراد وقتی به فرد موردعلاقهشان فکر میکنند، مناطق پاداش مغز فعالیت بیشتری دارد.
بهنظر میرسد حتی حضور خیالی معشوق و تصور او نیز پاداش و انگیزه را برای فرد عاشق بههمراه دارد.
سخن پایانی
پس از خواندن این مقاله با توجه به نظریات متعددی که دربارۀ عشق آوردهایم، باید تا حدودی قادر به تشخیص احساسات خود در روابطتان باشید. تعریف شما از عشق چیست؟ باما در قیمت نظرات درمیان بگذارید.
منابع: