قدرت عادت؛ چرا در زندگی روزمره و محیط کار اینگونه رفتار می کنیم؟

معرفی کتاب

کتاب قدرت عادت در همان ابتدای کار به موفقیت‌های چشمگیری از جمله تبدیل شدن به کتاب پروفروش نیویورک تایمز و آمازون، انتخاب شدن به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال به انتخاب وال استریت جورنال و فایننشال تایمز، دست پیدا کرد.

این کتاب با قلم قدرتمند دوهیگ چارلز که عادت‌ها را از نخستین گام‌های عصب‌شناسی شروع به تعریف می‌کند و از کوچیک‌ترین عضو جامعه یعنی خود شما آغاز می‌کند و به بخش‌های بزرگ‌تری همچون سازمان‌ها می‌پردازد.

حتماً ذهنیت‌تان نسبت به محتوای کتاب این است که به ترک عادت‌های اخلاقی بد پرداخته می‌شود؛ البته که به احتمال قوی این اتفاقی است که در انتهای کتاب رخ می‌دهد اما موضوع بحث کتاب نحوۀ چگونه ترک کردن عادت‌های بد نیست بلکه پرداختن به سازوکارهای عادت‌هاست.

کتاب به جای اینکه برای شما ماهی بگیرد، ماهی‌گیری را به شما آموزش می‌دهد. اینگونه که شما را مستقیماً دعوت به کشف نکات اشتباه عادت‌هایتان نخواهد کرد، در عوض شما را با نتایج و عواقب آن روبه‌رو می‌کند. به شما نمی‌گوید فلان عادت رفتار نادرستی است و باید ترک شود اما با مثال‌ها و توضیحات تکمیلی این را نشان می‌دهد که چگونه این عادت مخرب در آیندۀ شما تاثیرگذار خواهد بود و کاری می‌کند خودتان دست به ترک آن بزنید.

فصل اول کتاب درباره عادت‌های فردی سخن می‌گوید. در واقع کتاب تغییر را از خود شما آغاز می‌کند، برای گام‌ها و تغییرات بزرگ همیشه باید از خودتان شروع کنید. حتی این نکته هم که مهم‌ترین عامل شکست‌ها یا پیروزی‌هایتان در زندگی خود شما هستید.

بخش نخستین کتاب که البته مهم‌ترین بخش کتاب نیز هست به نحوۀ سازوکار عادت‌ها و چگونگی پدیدآمدن و شکل‌گیری آنان در عصب‌شناسی می‌پردازد. در انتهای فصل هم به نکات طلایی برای تغییر عادت می‌پردازد که اگر تصمیم به این کار گرفتید بتوانید از راهنمایی‌های کتاب بهره ببرید.

بخش دوم کتاب به سراغ بخش بزرگ‌تری از جامعه می‌رود، سازمان‌ها. یکی از مؤثرترین راه‌های نشان دادن عواقب عادت‌های سازنده و مفید، مثالی ملموس از موفیقت‌های بزرگ است. دکتر دوهیگ برای نمایشی قدرتمند از عادت‌های سازنده سازمان استارباکس را انتخاب کرده و اینکه چگونه شد که شرکت استارباکس به یک برند معروف جهانی تبدیل شد.

او همچنین به داستان پال اونیل نیز می‌پردازد و از این سخن می‌گوید که با داشتن عادت‌های اشتباه سازمانی، حتی زبردست‌ترن افراد هم ممکن است دچار خطاهای جبران ناپذیری شوند.

بخش سوم کتاب به خود اجتماع و تغییر عادات اجتماعی در قالب چند مثال تاریخی و یا معضلات امروزی توجه می‌کند و در نهایت سراغ عادات مخرب رییس جمهورها یا شهردارها می‌رود و نشان می‌دهد که هر عادت چه بازتاب‌هایی خواهد داشت.

درنهایت تمام فصول کتاب حول این محور می‌چرخد که هر عادتی هرچقدر بزرگ و قدیمی قابل تغییر است اگر سازوکار آن را بفهمید و درک کنید، با مطالعۀ کتاب، هم می‌توانید به روتین زندگی سالمی دست پیدا کنید و هم می‌توانید عادات سالمی را برگزینید.

تمام اتفاقی که بعد از پایان کتاب رخ خواهد داد بستگی به دیدگاه شما دارد. امید است که به با تغییر عادت مخربی که در زندگی‌تان وجود دارد به آینده درخشان‌تری دست پیدا کنید.

این کتاب برای چه افرادی مناسب است؟

کتاب برای تمامی افرادی که تصمیم دارند به عادت‌های سازنده‌ای دست پیدا کنند. مشاوران، روان‌شناسان، مددکاران اجتماعی و افرادی که می‌توانند مردم را در این راه همراهی کنند مناسب است.

توضیحات تکمیلی

کتاب از لحن دوستانه و عامرانه‌ای برخوردار است که برقراری ارتباط با آن را کار راحت‌تری می‌سازد و اینکه برای مثال‌های به کار رفته در آن، از داستان‌ها و وقایع دور و اطراف خودمان استفاده شده که همگی در برقراری ارتباطی موثر با کتاب مفید عمل می‌کنند.

یکی از نکته‌های قابل توجه همین است که شما هنگامی که مثال‌های کتاب را مطالعه می‌کنید می‌توانید به خوبی متوجه روند داستان بشوید. برای مثال حتماً تا به حال نام استارباکس به گوشتان خورده است و وقتی بخواهید علت موفیقت آن را بررسی کنید نه تنها در این‌باره کنجکاو خواهید بود بلکه انگیزۀ بیشتری نیز خواهید گرفت.

مهم‌ترین نکته‌ای که نویسنده در جای جای کتاب به آن اشاره می‌کند این است که تمام عادات قابل تغییر هستند به شرطی که نحوۀ کارکرد آنان به خوبی متوجه شوی. به همین دلیل نویسنده همت اصلی خود را برای فهماندن کارکرد عادت‌ها گذاشته است.

همچنین نویسنده برای توضیحاتی که قابل فهم هستند و با قلمی شیوا تدوین شده‌اند از تصاویر بانمکی بهره گرفته که توجه مخاطب را جلب کند و فهم را برای او راحت‌تر کند. علاوه‌بر محتوای شگفت‌انگیز و جالبی که در کتاب موجود است به چنین نکات ظریفی همچون استفاده از تصاویر و جداول، پاورقی‌ها و مثال‌های متعدد نیز توجه شده است.

بریدۀ کتاب

اگر مغز را به حال خود رها کنیم، سعی می‌کند تقریباً هر کار روزمره‌ای را به عادت تبدیل کند، زیرا عادت به ذهن اجازه می‌دهد بیشتر دنده خلاص برود. این «غریزه صرف‌جویی کننده در تلاش» امتیازی عظیم محسوب می‌شود. مغز کارآمد به فضای کمتری احتیاج دارد تا کوچکی جمجمه را که لازمه‌ی زایمان راحت‌تر و کاهش موارد مرگ و میر مادر و نوزتد است جبران کند.

به علاوه، مغز کارآمد به ما اجازه می‌دهد که از پیوسته فکر کردن درباره رفتارهای پایه، از جمله راه رفتن و انتخاب غذایی که می‌خواهیم بخوریم، دست برداریم تا به این ترتیب بتوانیم انرژی ذهنی خود را برای اختراع نیزه، سیستم آبیاری، هواپیما و بازی‌های ویدئویی و چیزهای دیگر صرف کنیم.