تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی چیست؟ بازار کار در روانشناسی عمومی و بالینی چه تفاوتی دارند؟ درست است که می‌گویند فارغ‌التحصیلان روانشناسی بالینی، برای ورود به دنیای درمان، کار راحت‌تری دارند؟ آیا منابع ارشد روانشناسی برای گرایش بالینی و عمومی با یکدیگر متفاوت اند؟ دانشجویان روانشناسی و علاقه‌مندان به این رشته، با سوالاتی از این‌دست زیاد مواجه می‌شوند. در مقالۀ پیش رو، تفاوت گرایش‌های روانشناسی بالینی و عمومی را به‌طور مفصل با هم مقایسه می‌کنیم و به این سوالات پاسخ می‌دهیم.

بررسی تفاوت‌های رشته روانشناسی بالینی و عمومی

دانشجویان روانشناسی در مقطع تحصیلات تکمیلی که باید گرایششان را انتخاب کنند، معمولا بین بالینی و عمومی مرددند. کسانی که خودشان این مسیر را رفته‌اند، بهترین گزینه برای جواب دادن به این تردید هستند. تیم تحریریۀ روان‌آموز با توجه به نظر رتبه برترهای کنکور ارشد روانشناسی سال‌های گذشته به بررسی تفاوت‌های مهم بین دو گرایش روانشناسی بالینی و عمومی، همچون تفاوت در دروس ارائه‌شده چارت درسی دانشگاه در مقطع ارشد روانشناسی، ظرفیت پذیرش در دانشگاه‌ها، بازار کار و آینده شغلی آن‌ها پرداخته‌ تا بتواند به دغدغۀ «بالینی بخوانم یا عمومی؟»، پاسخی مستند و قابل‌اعتنا بدهد.

می‌توان گفت روانشناسی بالینی در مسائل درمانی از روانشناسی عمومی یک قدم جلوتر است، چراکه به ارزیابی و درمان بیماری‌های روانی و اختلالات شخصیتی افراد در طول زندگی و با استفاده از تست، و روش‌های اصولی دیگر می‌پردازد. 

روانشناسی عمومی بیشتر به بررسی رفتار و عملکردهای شناختی تمرکز می‌کند. در حقیقت هدف اصلی روانشناسی عمومی تربیت پژوهشگر روانشناسی است تا درمانگر. از لحاظ جهت‌گیری تئوری در روانشناسی بالینی و عمومی، دانشجویان روانشناسی بالینی بیشتر به تحقیق دربارۀ اختلالات روانی و دانشجویان روانشناسی عمومی به بررسی نظریات رفتاری و شناختی علاقمند هستند.

رشته روانشناسی بالینی در مقطع ارشد

روانشناسی بالینی در مقطع کارشناسی‌ارشد، مشخصاً به حوزۀ درمان می‌پردازد. دانشجویان ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه، علاوه‌بر درس آمار و روش تحقیق که واحد درسی مشترک در اکثر رشته‌های علوم‌انسانی است، دروس مرتبط با ریشه‌یابی علل و درمان بیماری‌ها را نیز مطالعه می‌کنند. آسیب‌شناسی پیشرفته، ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان بیماری‌ها از دروسی هستند که در هر دانشگاه، درمان متناسب با حوزۀ کاری اساتید ارائه می‌شود.

چارت درسی روانشناسی بالینی در دورۀ کارشناسی ارشد دروس زیر را شامل می‌شود؛

  • روانشناسی تحولی
  • آسیب‌شناسی روانی
  • اصول روانشناسی بالینی
  • روانشناسی شناختی
  • روش‌های آماری پیشرفته در روانشناسی بالینی
  • روش تحقیق پیشرفته در پژوهش‌های بالینی
  • آسیب‌شناسی روانی پیشرفته
  • فنون مصاحبۀ تشخیصی در روانشناسی بالینی
  • رویکردهای روان‌درمانی
  • درمان‌های زیستی-پزشکی اختلالات روانی

البته لازم به ذکر این نکته است که معمولاً دانشگاه‌های مادر در انتخاب و ارائۀ واحدهای درسی از اختیار عمل نسبی برخوردار هستند. به همین دلیل ممکن است بین دروس ارائه‌شدۀ رشتۀ روانشناسی بالینی در دانشگاه‌های مختلف، تفاوت‌های جزئی‌ای وجود داشته باشد.

رشتۀ روانشناسی عمومی در مقطع ارشد

روانشناسی عمومی در مقطع ارشد، رویکردها و نظریه‌های روانشناسی را به‌صورت بنیادی موردبررسی قرار می‌دهد. چارت درسی رشتۀ روانشناسی عمومی در ارشد دربرگیرندۀ دروس زیر است؛

  • روانشناسی عمومی
  • روانشناسی سلامت
  • شیوه‌های اصلاح و تغییر رفتار
  • روان‌سنجی
  • روانشناسی سالمندی
  • آمار استنباطی
  • روش تحقیق
  • آسیب‌شناسی روانی و سمینار در نظریه‌ها و یافته‌های روانشناسی

این دروس گلچین بنیادی و به‌روز شده از مباحث و دروسی که دانشجویان در دورۀ کارشناسی آن‌ها را گذارنده‌اند هستند. بحث اختیار عمل دانشگاه‌ها در ارائۀ واحدهای درسی در این رشته نیز برقرار است.

تفاوت ظرفیت پذیرش رشته روانشناسی بالینی و عمومی

 تفاوت دیگر روانشناسی بالینی و عمومی در ظرفیت پذیرش‌ها در دانشگاه‌ها است. ظرفیت پذیرش رشتۀ روانشناسی بالینی در دانشگاه‌های دولتی (روزانه و شبانه) بدون محاسبۀ گرایش خانواده و کودک و نوجوان 152نفر و با محاسبۀ این دو گرایش 176 نفر براساس دفترچه انتخاب رشتۀ سال 1402 بوده‌است. ظرفیت پذیرش رشتۀ روانشناسی عمومی در مقطع ارشد در سال 1402 بسیار بیشتر از گرایش بالینی و 409 نفر بوده‌است.

تفاوت بازار کار روانشناسی بالینی و عمومی

یکی از سؤالاتی ذهن داوطلب کنکور روانشناسی را بسیار به خود درگیر می‌کند، سؤال دربارۀ بازار کار و آیندۀ شغلی گرایش‌های رشته روانشناسی است. فارغ‌التحصیلان ارشد روانشناسی بالینی به‌عنوان روانشناس بالینی به کار روان‌درمانی در بیمارستان‌‌های روانی، کلینیک‌‌های روانشناسی، مراکز مشاوره و راهنمایی، سازمان بهزیستی و ادارات مربوطه می پردازند.

اگرچه در دانشگاه، هدف از گرایش عمومی تربیت پژوهشگر حوزۀ روانشناسی است، اما فارغ‌التحصیلان این گرایش هم به کار درمان در حوزۀ مشکلات خانوادگی، بین‌فردی، فردی، تحصیلی، شغلی، زناشویی، پژوهش‌‌‌های روان‌شناختی و خدمات روانشناسی در مراکز بهزیستی و بهداشت روانی مشغول می‌شوند.

به‌طور کلی می‌توان گفت بازار کار دو رشتۀ روانشناسی بالینی و عمومی، هم‌پوشانی زیادی با یکدیگر دارد؛ اما اقبال سازمان‌ها و دانشگاه‌ها نسبت به روانشناسان بالینی بیشتر است. البته کلینیک‌های ترک اعتیاد، روان‌درمانی‌های فردی، زوجی و کودک، درمان‌های نوین نوروفیدبک و… از دیگر حوزه‌هایی هستند که روانشناسان می‌توانند در آن‌ها فعالیت کنند.

خیلی‌ها این سؤال در ذهنشان هست که «با مدرک ارشد روانشناسی عمومی می‌شود مطب زد؟» مسیر تبدیل‌شدن به یک روانشناس بالینی یا عمومی تقریباً به یکدیگر نزدیک است و باهم فاصلۀ چندانی ندارند. روانشناسان بالینی و عمومی لازم است برای ورود به حوزۀدرمان از سازمان نظام روانشناسی و مشاورۀ ایران مجوز بگیرند. برای دریافت شماره و پروانۀ نظام، تفاوتی بین دو گرایش روانشناسی بالینی و عمومی وجود ندارد.

پیش‌تر قانونی وجود داشت مبنی‌بر این‌که دریافت شمارۀ نظام و پروانه، منوط به این است که متقاضیان حداقل دو مقطع روانشناسی پشت‌سر هم خوانده‌باشند. یعنی کسانی که کارشناسی غیرمرتبط دارند، باید ارشد و دکتری روانشناسی بخوانند تا بتوانند درمانگر شوند. مدتی است که این قانون حذف شده است و تنها با داشتن مدرک کارشناسی‌ارشد روانشناسی، مجوز اشتغال داده می‌شود. اما به‌دلیل متغیربودن قوانین سازمان نظام روانشناسی، تا زمان نوشته‌شدن این مقاله (بهار 1403) این قانون صحت دارد و ممکن است در آینده دستخوش تغییرات شود.

روانشناسی بالینی بهتر است یا روانشناسی عمومی؟

خب حالا براساس اطلاعاتی که دارید، انتخاب بین دو گرایش بالینی و عمومی راحت‌تر می‌شود و با توجه به سایر عوامل، می‌توانید با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید. برای مثال قبولی راحت‌تر و ظرفیت پذیرش بیشتر در روانشناسی عمومی، معمولا یکی از ملاک‌های تصمیم‌گیری دانشجوهاست.

اگر شما به کلیت رشتۀ روانشناسی علاقه دارید و تفاوت‌هایی که بالاتر ذکر شد، برایتان موضوعیت ندارد؛ و از طرف دیگر زمان زیادی برای درس خواندن تا کنکور ارشد ندارید یا به هر دلیل دیگری نمی‌توانید خیلی بر روی قبولی گرایش بالینی حساب باز کنید، توصیه می‌شود که بر روی گرایش عمومی سرمایه‌گذاری کنید. بعد از قبولی در گرایش عمومی اگر به کار بالینی علاقه داشته‌باشید، می‌توانید با شرکت در کارگاه‌ها و کسب تجارب بالینی، مهارتتان در حوزۀ درمان را تقویت کنید.

یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در انتخاب، نوع دانشگاه است. برای مثال بعضی‌ها گرایش عمومی دانشگاه تهران را به گرایش بالینی شهرستان ترجیح می‌دهند. این یک تصمیم شخصی است که دلایل مختلفی می‌تواند داشته‌باشد. مثلا این‌که تحصیل در یک دانشگاه معتبرتر می‌تواند باعث قرار گرفتن در یک محیط علمی غنی و آشنایی با اساتید برجسته شود. همچنین کسانی که قصد شرکت در کنکور دکتری روانشناسی دارند، معمولا انتخابشان درس خواندن در دانشگاه معتبر است چون معدل موثر یعنی همان ضریبی که به معدل داده می‌شود، برحسب اعتبار دانشگاه، بیشتر خواهدبود.

منابع ارشد روانشناسی عمومی و روانشناسی بالینی چه تفاوتی دارند؟

علی‌رغم همۀ آن‌چه گفته شد، ممکن است هنوز تصمیم نهایی را نگرفته‌باشید. اشکالی هم ندارد. خیلی از دانشجوهایی که خودشان را برای کنکور ارشد آماده می‌کنند، معمولا می‌پرسند که آیا می‌شود هر دو درس روانشناسی عمومی و بالینی را بخوانند و به سوالات هر دو جواب بدهند. چراکه منابع این دو گرایش در کنکور، یکسان است و تنها فرق روانشناسی بالینی و عمومی در منابع معرفی شده، درس روانشناسی بالینی (برای گرایش بالینی) و درس روانشناسی عمومی (برای گرایش عمومی) است.

خب پاسخ مثبت است اما باید فاکتور مهم زمان را درنظر بگیرید.

اگر درس عمومی را به منابعتان اضافه کنید، نمی‌توانید از زمان مطالعۀ باقی دروس کم کنید. درصورتی‌که زمان کافی نداشته‌باشید، باید یکی از دروس را در اولویت بگذارید؛ هم برای مطالعه و هم برای پاسخ دادن به سوالات سر جلسه. نمی‌توانید هر دو درس را سطحی بخوانید و انتظار رتبۀ خوبی داشته‌باشید.

اگر زمان کافی تا کنکور ارشد روانشناسی را دارید و درس تخصصی مربوط به گرایش خود یعنی روانشناسی بالینی یا روانشناسی عمومی را به خوبی خوانده و بر آن مسلط هستید، پیشنهاد می‌کنیم هر دو درس بالینی و عمومی را بخوانید. اگر سرجلسۀ کنکور نیز بعد از پاسخ دادن به مواد امتحانی مربوط به گرایش خود زمان کافی داشتید به سوالات درس تخصصی‌ای که مازاد خوانده‌اید هم پاسخ دهید.

تاریخچۀ روانشناسی بالینی و عمومی

اگر قرار باشد رشته روانشناسی را از لحاظ تاریخی بررسی کنیم باید بگوییم که روانشناسی عمومی و بالینی، نزدیک به یک قرن، عمر دارند. ریشه‌های روانشناسی در جنبش‌های اصلاحی قرن نوزدهم یافت می‌شود، جنبشی که یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها و می‌توان گفت نقطۀ عطف آن فیلیپ پینل بوده‌است. در واقع در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود که مفهوم بیماری روانی رفته‌رفته متحول شده و درمان‌ها رنگ و بوی بهتری به خود گرفتند. در نهایت نیز آگاهی تازه‌ای در بین مردم به‌وجود آمد که باعث شد مبتلایان به اختلالات روانی به‌جای پنهان شدن، درمان شوند.

در این میان نیز تاسیس اولین آزمایشگاه روانشناسی توسط ویلهم وونت به رشد بهتر رشتۀ روانشناسی کمک کرد. امیل کرپلین اولین طبقه‌بندی رسمی اختلالات روانی را مطرح ساخت. پس از آن سخنرانی‌های شارکو و نظریات افرادی مثل: آلفرد بینه، ویلیام جیمز، پیر ژانه، زیگموند فروید و واتسون تاثیر شایانی بر رشد چشمگیر رشتۀ روانشناسی داشت.

سخن پایانی

امیدواریم این مطلب به شما در انتخاب رشتۀ موردنظرتان و پاسخ به این سوال که «تحصیل در روانشناسی بالینی بهتر است یا عمومی؟» کمک کرده باشد. اگر هنوز هم درباره این دو گرایش پرطرفدار سوالی در ذهنتان دارید، می‌توانید در قسمت نظرات از ما بپرسید. تیم روان آموز مشتاقانه به کمک شما می‌آید و در اسرع وقت پاسخگوی شماست.

سوالات متداول

بازار کار روانشناسی بالینی بهتر است یا عمومی؟

رشتۀ روانشناسی بالینی به دلیل تمرکز برروی درمان، رونق بیشتری دارد، اما دانشجویان رشتۀ روانشناسی عمومی نیز می‌توانند با گذراندن کارگاه‌های مربوطه به کار درمان بپردازند.

قبولی در رشتۀ روانشناسی بالینی راحت‌تر است یا روانشناسی عمومی؟

به‌دلیل ظرفیت پذیرش بالا در رشتۀ روانشناسی عمومی، قبولی در این رشته راحت‌تر از قبولی در رشتۀ روانشناسی بالینی است.