همۀ ‌ما بارها در موقعیت‌های مختلف، این ضرب‌‌المثل را شنیده یا به‌کار برده‌ایم: «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.» مثلی که به ما توصیه می‌کند مثل دیگران، فکر و رفتار کنیم تا مشکلی برایمان پیش نیاید و به‌راحتی پذیرفته شویم. اما ما دقیقا چطور خودمان را همرنگ دیگران می‌کنیم؟ آیا همیشه این کار را آگاهانه انجام می‌دهیم یا موقعیت‌هایی هم وجود دارند که در آن‌ها به‌طور ناخودآگاه دست به همرنگی اجتماعی می‌زنیم؟

موضوع همرنگی اجتماعی، آن‌قدر برای روانشناسان، مهم و کنجکاوی‌برانگیز بوده‌ که یکی از مباحث اساسی علم روانشناسی اجتماعی را به خود اختصاص داده‌است. از این رو به راحتی می‌توان به بررسی موضوع همرنگی با جماعت در روانشناسی اجتماعی پرداخت. در مقالۀ حاضر، از خلال آزمایش‌های روانشناسی جالب، دلایل همرنگی با جماعت را بررسی می‌کنیم و به این سوال جواب می‌دهیم که همرنگی چطور، مخفیانه و پنهانی، بر تصمیمات و رفتارهای ما تأثیر می‌گذارد.

همرنگی با جماعت چیست؟

همرنگی، «conformity» پدیده‌ای است که افراد براساس آن، نگرش‌ها، باورها و رفتارشان را طوری تغییر می‌دهند که با رفتار دیگران هماهنگ باشد. سال‌ها پیش، یک روانشناس اجتماعی به‌نام «مظفر شریف»، می‌خواست بداند این اتفاق دقیقا چطور و در چه موقعیت‌هایی رخ می‌دهد. او که ازقبل دربارۀ اثر «حرکت خودزاد» اطلاعات داشت، آزمایشی را براساس این اثر طراحی کرد تا همرنگی را اندازه بگیرد. اثر خودزاد، مفهومی است که از علم نجوم آمده و می‌گوید وقتی یک نقطۀ نور ثابت و کوچک در اتاقی سیاه نشان داده شود، به‌نظر می‌رسد که نقطه درحال حرکت است.

شریف، ابتدا از شرکت‌کنندگان آزمایش خواست که به‌تنهایی دربارۀ حرکت نقطۀ نور در اتاق تاریک، نظر بدهند. بعد همراه با شرکت‌کننده‌ها، یک یا دو نفر از همکاران خودش را هم درقالب آزمودنی وارد اتاق کرد و متوجه شد که ارزیابی افراد از میزان حرکت نور، تحت تأثیر نظر سایرین قرار می‌گیرد. او این آزمایش را بارها تکرار کرد و هربار به همین نتیجه رسید. خب شاید بگویید چون این موقعیت مبهم بوده و شرکت‌کننده‌ها از حرکت کردن یا نکردن نقطه اطمینان نداشته‌اند، ترجیح داده‌اند که به نظر دیگران اعتماد کنند. اما یک آزمایش روانشناسی معروف دیگر، نشان می‌دهد که همرنگی فقط در موقعیت‌های ابهام‌آمیز رخ نمی‌دهد.

مطلب مرتبط: 2 نوع سبک تصمیم گیری مهم در مدیریت و زندگی

⇐ آزمایش کلاسیک اَش

«سولومون اش»، روانشناس دیگری بود که مسئلۀ همرنگی با جماعت، نظرش را جلب کرد و تصمیم گرفت این موضوع را در موقعیت متفاوتی، بسنجند. آزمایش کلاسیک اش، (Asch Conformity Experiment) که یکی از مشهورترین مطالعات همرنگی است، روی گروهی از دانشجویان انجام شد. اش، از تعدادی دانشجو دعوت کرد که وارد یک کلاس شوند. البته در هر گروه هشت‌نفرۀ دانشجوها، فقط یک نفرشان واقعا دانشجو بود؛ مابقی، همکارانِ اش بودند. آزمایشگر، چندسری کارت به دانشجوها نشان می‌داد که روی همه‌شان سه خط عمودی با اندازه‌های مختلف وجود داشت. بعد یک کارت دیگر به آن‌ها نشان داده می‌شد که رویش یک خط عمودی کشیده شده‌بود.

تکلیف آزمودنی‌ها این بود که بگویند طول کدام‌یک از خط‌های کارت‌های اول با طول تک‌خط کارت دوم، برابر است. این تکلیف آن‌قدر ساده بود که حوصلۀ دانشجوها حسابی سررفت. همه‌شان، فورا جواب درست را می‌گفتند. اما بعد از چند سری نشان دادنِ کارت‌ها، همکاران اش که خودشان را دانشجو جا زده‌بودند، شروع کردند به جوابِ غلط دادن.پ! حتما حدس می‌زنید که دانشجوهای واقعی، چقدر تعجب کرده‌بود: «خط به این واضحی رو نمی‌بینه یعنی؟» اش، متوجه شد افراد در 75درصد موارد، حداقل یک‌بار با نظر گروه همرنگی کردند. عجیب است، نه؟

آزمایش همنوایی اش Asch

خب، راستش را بخواهید واقعا چیز عجیبی در این موقعیت وجود ندارد. مطالعۀ مظفر شریف و آزمایش سولومون اش در زمینۀ همرنگی با جماعت، به دو نکتۀ مهم و متفاوت در همرنگی اشاره دارند؛ یک) ما برای درک و فهم جهان و اتفاقاتش از دیگران تأثیر می‌گیریم (آزمایش مظفر شریف). دو) ما برای پذیرفته شدن در گروه، دوست داشته‌شدن ازسوی دیگران و اجتناب از طرد شدن، با دیگران همرنگی می‌کنیم (آزمایش سولومون اش). مفهوم «نفوذ هنجاری» توضیح می‌دهد که ما دلمان نمی‌خواهد با دیگران ساز مخالف بزنیم چون می‌ترسیم که مبادا عدم تأیید آن‌ها را به‌دنبال داشته‌باشد یا حتی نادان فرض شویم.

مطلب مرتبط: بهترین پرسشنامه‌های روانشناسی

تست همرنگی با جماعت

فکر می‌کنید اگر شما در آزمایش همرنگی با جماعت حضور داشتید، چه واکنشی نشان می‌دادید؟ در همرنگ شدن با محیط و همرنگ جماعت شدن، رفتار و هنجارهای گروهی چه نمره‌ای به خودتان می‌دهید؟ اگر می‌خواهید میزان میل به همرنگی خودتان را ارزیابی کنید، تست زیر بهتان کمک می‌کند. شما 11 گویه در پیش دارید که باید براساس میزان موافقت یا مخالفتتان با آن‌ها، براساس مقیاس زیر، به هرکدامشان نمره بدهید. حواستان باشد این نمره، باید براساس رفتار واقعی شما در اکثر موقعیت‌ها باشد، نه رفتاری که دوست دارید یا امیدوارید داشته‌باشید.

  1. اغلب به توصیۀ دیگران اطمینان دارم و مطابق با آن عمل می‌کنم.
  2. عموما ترجیح می‌دهم که تسلیم شوم. به‌جای این‌که راه خودم را بروم، به‌خاطر آرامشم با دیگران همراهی می‌کنم.
  3. در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، گرایش دارم از نظر خانواده پیروی کنم.
  4. اصولا این دوستانم هستند که تصمیم می‌گیرند چه کاری را با هم انجام بدهیم.
  5. یک سخنگوی پرجذبه با بیان شیوا، به‌راحتی بر من تأثیر می‌گذارد و می‌تواند نظرم را عوض کند.
  6. در زندگی، بیشتر مستقل هستم تا دنباله‌رو.
  7. اگر کسی خیلی قانع‌کننده باشد، نظرم را تغییر می‎‌دهم و با او همراهی می‌کنم.
  8. به‌راحتی تسلیم دیگران نمی‌شوم.
  9. وقتی مجبور باشم فورا تصمیم مهمی بگیرم، گرایش دارم به دیگران اتکا کنم.
  10. به‌جای این‌که دنبال پیدا کردن گروهی برای پیروی از آن باشم، ترجیح می‌دهم راه خودم را بروم.

⇐ نمره‌گذاری تست

حالا برای این‌که بفهمید نمرۀ واقعی‌تان در میزان همرنگی با جماعت چند است، بروید سراغ گویه‌های 2، 7، 9 و 11 و نمرۀ معکوس به آن‌ها بدهید. یعنی نمره‌شان را -هرچی که هست- از مثبت به منفی و برعکس تغییر بدهید. نمرۀ صفر، تغییری نمی‌کند. بعد، نمرۀ همۀ گویه‌ها را با هم جمع بزنید که باید عددی بین 44- تا +44 باشد. هرچه نمرۀ شما بالاتر باشد، نشان می‌دهد که گرایش بیشتری به دنباله‌روی از دیگران دارید.ی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

مطلب مرتبط: مهمترین کاربرد روانشناسی در زندگی روزمره

روانشناسی همرنگی با جماعت

همرنگی در روانشناسی اجتماعی

شما حالا تعریف همرنگی با جماعت را بلدید و می‌دانید که آدم‌ها اصولا به چه دلایلی سعی می‌کنند با دیگران همرنگ شوند. اما غیر از کسب اطلاع دربارۀ جهان و دریافت تأیید ازسوی دیگران، بافت اجتماعی هم در میزان گرایش به همرنگی تأثیر دارد. تحقیقات نشان داده‌اند که در فرهنگ‌های جمع‌گرا، میل به همراهی با هنجارهای گروهی، قوی‌تر از فرهنگ‌های فردگراست. در فرهنگ‌هایی که جمع‌گرایی بر آن‌ها حاکم است، همرنگی با دیگران، یک‌جور احترام اجتماعی محسوب می‌شود و پدیدۀ همرنگی اجتماعی خیلی به چشم نمی‌آید.

عوامل موثر بر همرنگی و فاکتورهایی که سبب افزایش یا کاهش همرنگی با جماعت می‌شوند، تنوع و گستردگی بیشتری از آن‌چه که گفته‌شد، دارند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که متغیرهای شخصیتی هم بر میل به همرنگی اجتماعی تأثیر می‌گذارند. برای مثال، افرادی که نیاز به موفقیت بالا و تمایل به رهبری دارند، به احتمال کمتری دست به همرنگی می‌زنند. همچنین دو صفت خودآگاهی و عزت‌‎نفس هم رابطۀ معکوسی با تمایل به همرنگی با جماعت دارند؛ چون افرادِ خودآگاه و دارای عزت‌نفس بالا، به قضاوت‌های شخصی خود‌شان اعتماد دارند و نیاز چندانی به تأیید شدن ازسوی دیگران، حس نمی‌کنند.

کتاب مرتبط: کتاب سفر زندگی از خودآگاهی تا بالندگی

تفاوت دو جنس در همرنگی

یکی دیگر از جنبه‌های بحث‌برانگیز در همرنگی، تفاوت زنان و مردان است. سال‌های سال، تصور می‌شد که زنان به میزان بیشتری از مردان، همرنگ جماعت و محیط می‌شوند. اما مطالعات نشان داد که تفاوت دو جنس در همرنگی درواقع بسیار کم است. اما یک نکتۀ مهم، زنان و مردان را در میزان همراهی با دیگران، متمایز می‌کند؛ سوژۀ همرنگی! اگر یادتان باشد، پیش‌تر گفتیم یکی از دلایل همرنگی، مبهم بودن سوژه و اطلاعات کافی نداشتن دربارۀ آن است. بنابراین طبیعی است که زنان دربارۀ سوژه‌هایی مثل ورزش، ماشین‌ها و… که به‌صورت پیش‌فرض مردانه قلمداد می‌شوند، بیشتر دست به همرنگی اجتماعی بزنند. درمقابل، مردان هم در موقعیت‌هایی که پای مد و لباس به میان می‌آید، همرنگی بیشتری نشان می‌دهند.

مطلب مرتبط: تفاوت عملکرد مغز زن و مرد

تأثیر اندازۀ گروه در همرنگی

مورد مهم دیگری که بر میزان همرنگی با جماعت تأثیر می‌گذارد، اندازۀ گروه است. گروه‌های بزرگ، باعث همرنگی بیشتر می‌شوند. اما این موضوع را از کجا می‌دانیم؟ بیایید یک موقعیت ساده را با هم بررسی کنیم. شما توی پیاده‌رو درحال قدم زدن هستید که یک نفر را خیره‌شده به آسمان می‌بینید. سرتان را بالا نمی‌گیرید تا بفهمید او به چه چیزی نگاه می‌کند؟ «استنلی میلگرام»، که یکی دیگر از مشتاقان مطالعه کردن پدیدۀ همرنگی بود، دقیقا همین آزمایش را انجام داد. او، همکارانش در خیابان‌ها می‌ایستاند و ازشان می‌خواست که به سمت بالا نگاه کنند. هرچه تعداد این افراد بیشتر می‌شد، جمعیت بیشتری از رهگذران خیابان، متوقف می‌شدند تا به سمت بالا نگاه کنند. میلگرام به این نتیجه رسید که هرچه تعداد اعضای گروه بیشتر باشد، فشار بیشتری برای همرنگی ایجاد می‌شود.

نفوذ اجتماعی در روانشناسی اجتماعی

منابع

برای نوشتن این مقاله از منابع زیر کمک گرفته‌شد:

روانشناسی اجتماعی گرینبرگ، جف؛ اشمادر، تونی؛ آرندت، جیمی؛ لانداو، مارک. ترجمۀ افشاری، علی و باقریان، مازیار. (1401). تهران: انتشارات ارجمند.

روانشناسی اجتماعی هاینزن، توماس و گودفرند، ویند. ترجمۀ سیدمحمدی، یحیی. (1399). تهران: انتشارات ارسباران.