هدف روانشناسی چیست؟، «اهمیت علم روانشناسی در چیست؟»، «به چه کاری میآید؟ اصلا چرا به وجود آمدهاست؟» یا «چه انتظاراتی میتوان از آن داشت؟». در این مقاله قرار است پیرامون اهداف روانشناسی و سوالات این چنینی بیشتر صحبت کنیم تا هیچ نقطۀ ابهامی دربارۀ هدف علم روانشناسی و نحوۀ عملکردش در ذهنتان باقی نماند.
لیست مطالب
روانشناسی چیست؟
روانشناسی، حوزۀ وسیع و متنوعی است که با مطالعۀ علمی ذهن و رفتار سروکار دارد؛ یعنی هم رفتار قابل مشاهده و عینی را مطالعه میکند و هم به بررسی و فهم فرآیندهای ذهنی و روانی که چندان آشکار و قابل مشاهده نیستند، میپردازد. این فرآیندهای ذهنی و روانی براساس رفتار و یافتههای عصبی-زیستی، قابل انتزاع هستند.
بنابراین روانشناسی از منابع مختلف استفاده میکند و رشتهای چندوجهی است که زیرشاخههای زیادی را دربرمیگیرد. این زیرشاخه ها عبارتند از:
- رشد انسانی
- فرآیندهای شناختی
- شخصیت
- رفتار اجتماعی
روانشناسی، سعی دارد بفهمد که فرآیندهای زیستی، عوامل محیطی و فشارهای اجتماعی چگونه بر روی نحوۀ تفکر، رفتار و احساس افراد اثر میگذارند. پدر علم روانشناسی را «ویلهلم وونت» میدانند.
البته که از یک منظر، بهتر است بهجای علم روانشناسی بگوییم دانش روانشناسی؛ چراکه بعضی از پیشگامان این رشته از روشهای دقیق عینی و علمی استفاده نکردهاند اما خدمات بسیار تأثیرگذاری در ادامۀ مسیر روانشناسی و پیشرفت روند علمی انجام ارائه کردهاند.
مطلب مرتبط: هرآنچه باید از تاریخچه روانشناسی بدانید
هدف روانشناسی چیست؟
برای تشریح اهداف روانشناسی، بگذارید اول به این سوال بپردازیم که اصلا هدف چیست؟ هدف، نوعی مقصود یا تصوری از آینده و پیامدی دلخواه است که افراد رسیدن به آن را انتخاب میکنند و برایش برنامهریزی و تلاش میکنند.
حالا با این توضیح، میتوانید بگویید اهداف علم چیست؟ شاید بشود اینطور گفت که تمام علوم و دانشها قصد دارند مسیری را نشان دهند که افراد طی حرکت در آن از نادانی به دانایی برسند. درواقع علم میخواهد ناشناختهها و نادانستهها را بشناسد و بشناساند.
روانشناسی هم برای همین موضوع بهوجود آمدهاست. در ابتدا درمورد رفتارهای موجودات زنده در موقعیتهای مختلف، سوالات، مسئلهها و معماهایی وجود داشت:
«چرا بزاق سگ بدون دیدن غذا ترشح میشود؟»، «چرا انسانهای مختلف در مواجهه با یک اتفاق، رفتارهای متفاوتی دارند؟»، «چرا بعضی از بچهها آرام و سازگارند و بعضیها گریان و بیقرار؟»، «آیا مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی وجود دارند؟» و…
افراد زیادی برای پاسخدهی به این سوالات، تلاش کردند، فرضیه ساختند، فرضیههایشان را آزمون کردند و نهایتا از تکرار آزمونها نتایج مختلف و معتبری گرفتند؛ اینگونه دانش روانشناسی که با مجموعهای از سوال و جواب برای درک و رفتار موجود زنده و خصوصا انسان در موقعیتهای مختلف، بهدنیا آمد.
حالا بعد از آشنایی مختصر با این مسائل، به اهداف روانشناسی میپردازیم.
توصیف رفتار
در پاسخ به سوال «اولین هدف علم روانشناسی چیست؟» باید بدانیم که روانشناسی در ابتدا و قبل از انجام هر عملی، هدفش توصیف دقیق و کامل رفتار است. در توصیف رفتار، قرار نیست قضاوت یا ارزشگذاری انجام بشود. درواقع تنها توصیف کامل، جزئی و عینی رفتاری که رخ میدهد، ضرورت دارد.
ازطریق توصیف، میتوان تکتک رفتارها را شناخت، عمیقا درک کرد و دیدگاه بهتر و کاملتری نسبت به آنها و مسائلی که طبیعی یا غیرطبیعی درنظر گرفته میشوند، ایجاد کرد.
روشهای مختلفی برای توصیف رفتار وجود دارد؛ که در زیر چند نمونه را معرفی کرده ایم:
- مشاهدۀ طبیعی
- همبستگیها
- مطالعات موردی
- پرسشنامه های روانشناسی که توسط خود افراد پر میشوند
- نظرسنجیها
این اولین هدف و اساس بقیه است؛ چراکه هرچه اطلاعات بیشتری گردآوری و توصیف دقیقتر و جامعتری ارائه شود، دسترسی به بقیۀ اهداف روانشناسی راحتتر میشود.
مطلب مرتبط: رشته های بین المللی روانشناسی که در ایران وجود ندارند
توضیح و تبیین رفتار
دومین هدف روانشناسی، تبیین رفتار است؛ بهمعنای توانایی توضیح پدیدهها و رفتارها، چرایی و علت هرکدام و بررسی عوامل زیربنایی شکلدهندۀ آنها. بسیاری از نظریههای روانشناسی، برای تبیین و توضیح جنبههای مختلف انسان تلاش کردهاند.
از این نظریهها، بعضی بر قسمتهای کوچکی از رفتار تمرکز کردهاند و برخی دیگر نظریات همهجانبهای هستند که سعی میکنند تمام روانشناسی بشر را توضیح دهند و در حوزههای مختلف آن حرفی برای گفتن داشتهباشند.
توضیح رفتار از این حیث مهم است که به ما کمک میکند متوجه شویم که چرا مردم بعضی کارها را انجام میدهند و چرا آن رفتارها را بهگونهای خاص انجام میدهند. همچنین به ما میگوید که چه عواملی در شخصیت، رشد، رفتارهای مختلف و مشکلات روانی اثر گذارند.
پیشبینی رفتار
سومین هدف روانشناسی، پیشبینی رفتار است؛ چراکه وقتی مسئلهای را توصیف کند و آن را توضیح دهد اما نتواند هیچ احتمالی برای آینده قائل شود و دست به پیشبینی بزند، به چه دردی میخورد؟
فرض کنید من توصیف میکنم که چندبار که تخم مرغ را در آب جوش گذاشتم، پخت اما هرگز نمیتوانم مطمئن شوم که هرزمان این کار را بکنم، تخم مرغ میپزد! در چنین حالتی علم به این جمله، هیچ کارکرد عملیای برای ما نخواهدداشت. چون دفعۀ بعدی که گرسنه شویم، نمیدانیم چهطور تخم مرغ را بپزیم.
درواقع مغز ما بدون آنکه ما چندان متوجه شویم، بعد از چندبار تجربۀ یک مسئله از استدلال استقرایی استفاده میکند و طبق آن به پیشبینی میپردازد، چراکه به نوعی نظم و قابلیت پیشبینی در جهان نیاز دارد.
پیشبینی علیرغم اینکه بسیار کارآمد است، میتواند مشکلات زیادی هم ایجاد کند. چون ممکن است بعضی از پیشبینیها براساس متغیرهای نامربوطی رخ بدهد.
شاید این لطیفه را شنیدهباشید که -نقل به مضمون- «یکی وسط لندن داشته ذرت میریخته. یکی دیگه ازش میپرسه داداش این چه کاریه داری میکنی؟ طرف میگه دارم ذرت میریزم حیوونای وحشی نیان دیگه. نفر مقابل میگه خب رسما داری اشتباه میزنی، چون اینجا هیچ حیوون وحشیای نیست. اینم میخنده و جواب میده که چون من دارم ذرت میریزم، حیوون وحشی نیست دیگه».
منظور این است که نتیجهگیری براساس مفروضات غلط، میتواند به پیشبینی اشتباه منجر شود. پس پیشبینیها، نوعی شمشیر دولبه هستند که هم میتوانند مفید باشند و هم بسیار غلطانداز و مخرب.
در روانشناسی، با استفاده از روشهای علمی سعی میشود پیشبینیها مبتنیبر اصول علمی و با درنظر گرفتن واقعیت ارائه شوند. یعنی بعد از توصیف و توضیح مسائل و پدیدهها، باید نتیجه عملی حاصل شود.
روانشناسی بعد از کسب اطلاعات دربارۀ اتفاقاتی که رخ میدهند و چرایی آنها، تلاش میکند که به نوعی پیشبینی درمورد چگونگی تفکر و رفتار برسد. این پیشبینی بسیار کاربردی است.
مطلب مرتبط: روانشناسی پست مدرن چیست؟
کنترل و تغییر رفتار
آخرین و مهمترین هدف روانشناسی، کنترل و تغییر رفتار است که باعث سازندگی و کارآمدی بیشتر افراد در زندگیشان میشود. این هدف درواقع، کانون اصلی روانشناسی است.
اگر ما بدانیم فردی که به وسواس مبتلاست، دقیقا چه کارهای مرتبط با وسواسی را انجام میدهد، چقدر زمان صرفش میکند و چه چیزی باعث تشدید وسواسش میشود (توصیف)؛ علتهای احتمالی رفتار شخص و زیربنای کلی اختلال وسواس را بدانیم (تبیین)؛ همچنین بتوانیم پیشبینی کنیم که احتمالا در ششماه آینده همین رفتارها را تکرار خواهدکرد و بعد از فلان اتفاقات دچار تشدید علائم خواهدشد و در آینده به لیستی از بهمان مشکلات دچار میشود (پیشبینی)؛ آیا کارمان همینجا تمام خواهدشد؟
یعنی مثلا کار روانشناس این است که صرفا یکسری اطلاعات به این فرد مبتلا به وسواس بدهد و بگوید: «حال کردی چقدر دربارۀ وسواس بهت اطلاعات دادم؟ خب دیگه خدانگهدار، با وسواس بهت خوش بگذره»؟ خب، قطعا نه. تمام اهداف قبلی قرار است به هدفی منجر شوند.
قرار است با توصیف و تبیین و پیشبینی رفتار، بتوانیم رفتار را تغییر دهیم و آن را اصلاح کنیم. بنابراین این هدف، بسیار مهم، ضروری، قابل توجه و کارآمد است.
سخن پایانی
بعد از آشنایی با اهداف روانشناسی، شاید متوجه این امر شدهباشید که روانشناسی قرار است به زندگی بهتر انسانها و رضایت بیشترشان کمک کند. خیلیجاها رفتار اشتباهی در آدمها نهادینه شدهاست که آزاردهنده و آسیبرساناند؛ روانشناسی میخواهد رفتارها، طرز تفکرها و سبکهای زندگی مخرب را تغییر دهد تا بستر رضایت و آسودگی بیشتر را برای انسانها فراهم کند.
مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی ⇐ منابع ارشد روانشناسی