بهترین منبع الهام و کنجکاوی روانشناسان، احساسات، حالات، رفتارها و تعاملات روزمرۀ ما انسانها و دیگر موجودات زنده است. موضوع اصلی روانشناسی، زندگی و رفتارهای روزمره ما است و بالطبع، کارکرد آن هم آگاهی و بهبود عملکرد در همه حوزههای زندگیست. حالا اگر کنجکاو شدهاید که بیشتر با کارکردهای روانشناسی در زندگی آشنا شوید، همراه ما باشید.
لیست مطالب
روانشناسان با بررسی رفتارها و حالات نوزاد تازه به دنیا آمده و مقایسۀ آن با کودک ششساله متوجه شدند که رفتارها، توانمندیها و نیازهای انسان در هر سنی که باشد متفاوت هستند؛ یا با مصاحبه و بررسی احساسات و هیجانات افراد هنگام تجربه یک شکست یا موفقیت به این نتیجه رسیدند که احساس غم و ناراحتی هنگام شکست و احساس خوشحالی و شادکامی در هنگام موفقیت کاملاً امری طبیعی و سازگارانه است.
روانشناسی؛ دانشی به گستردگی زندگی
مفاهیم روانشناسی بسیار گسترده هستند؛ از بیقراری یک طفل خردسال تا حس شادکامی یک سالمند، از ناخوانانویسی یک کودک دبستانی تا بیانگیزگی کارگران یک کارخانه و از اختلالات در خواب تا خودشکوفایی، همگی در گسترۀ عظیم روانشناسی قرار میگیرد.
حالا برای اینکه بهتر بتوانیم به هریک از این حوزهها بپردازیم، نیاز به یک دستهبندی دقیق از موضوعات مورد مطالعۀ دانش روانشناسی داریم. در یک دستهبندی کلی، موضوعات مورد مطالعه در این علم را میتوان به حوزۀ مطالعات زیر تقسیمبندی کرد.
- عمومی
- درمانی یا بالینی
- تربیتی و یادگیری
- مسائل شناختی و مطالعات حوزۀ کار و صنعت
- کودکان استثنایی
در ادامه با هر یک از این حوزهها بیشتر آشنا خواهیدشد.
کاربرد روانشناسی عمومی در زندگی
«حالت چطوراست؟» یک سؤال کلی است که پاسخدادن به آن کاملا بستگی به حالی دارد که درحال حاضر دارید. برای مثال در جواب ممکن است پاسخهای کلی دهید مثل: «اصلاً خوب نیستم» یا «اینقدر خوشحالم که میخوام بال دربیارم». یا اندکی جزئیتر مثل: «خواب خوبی نداشتم، نمیدانم چرا اینقدر بیاشتها شدم»، «مدام احساس نگرانی میکنم»، «حالم خیلی خوبه، چون برنامهم بهدرستی جلو رفته». حتی اندکی دقیقتر: «از اینکه رابطهم با فلان شخص نزدیکتر شده، احساس اضطراب میکنم».
همانطور که ملاحظه کردید، یک سوال عمومی مانند «حالت چطوراست؟» کلی پاسخهای مختلف بسته به حال و تجربیات طرف مقابلمان را فراخوانی میکند. این اتفاقی است که دررابطه با روانشناسی عمومی و زندگی روزمره اتفاق میافتد؛ به بیان دقیقتر، گستردگی این حوزه بهحدی است که تقریبا تمام ابعاد زندگی را دربرمیگیرد.
روانشناسی بهصورت عمومی، آگاهی و دانش شما را در رابطه با حالات جسمانی، روانی، اجتماعی و شناختی افزایش میدهد. برای مثال در بعد اجتماعی، متوجه میشوید که فرد برونگرایی هستید یا درونگرا و ترجیح میدهید مخاطبتان چطور باشد؛ همین نکته میتواند در بهبود روابط اجتماعی مؤثر باشد.
در حوزۀ روانی، دانش روانشناسی به شما میگوید که اگر برای مثال اضطراب دارید، حتماً علتی وجود دارد که اگر برطرف شود، ممکن است احساس بهتری داشتهباشید. حالا میتوانید بهتنهایی به دنبال آن علت بگردید یا با کمک یک فرد متخصص، ریشههای اضطراب خود را بیابید.
بهطورکلی بزرگترین کاربرد روانشناسی در زندگی، آگاهیبخشی است. با آگاهی، بهتر میتوانیم نیاز خود را شناسایی کنیم و درراستای رفع آن اقدام به عمل کنیم.
مطلب مرتبط: تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی چیست؟
کاربرد روانشناسی بالینی در زندگی
این روزها حالتان چطور است؟ حس همیشگی شما چیست؟ خلق یا بهاصطلاح مودتان چگونه است؟ برای خیلیهایمان اتفاق افتادهاست که بهدلایل مختلف، حس بد یا حالتی ناخوشایند را تجربه کنیم؛ حسهایی مثل «انگار همیشه غم دارد دنبالم میاد»، «من از هر موجود ریز جوندهای چندشم میشه یا بهتر بگم، میترسم»، «این روزها حس میکنم مثل یک کوهِ اضطرابم که داره حرکت میکنه»، «اصلا دوست ندارم با بقیه ارتباط بگیرم»، «رابطۀ جنسی رضایتبخشی رو تجربه نمیکنم» و «خسته شدم از اینکه هر اتفاقی رو که برام میافته، بارها در ذهن تکرار میکنم» و…
در برخورد اول با چنین تجربیاتی ممکن است حواس خود را پرت کنیم که انگار این حسها اصلا مهم نیستند. بعضیوقتها هم اگر چنین جملاتی را از دوستمان بشنویم، ممکن است بگوییم: «ولش کن، خودش درست میشه» اما پس از مدتی میفهمیم که خیر! قرار نیست خودش درست بشود و روزبهروز این حس، چالش بیشتر برای ما و اطرافیانمان بهوجود میآورد؛ در همین لحظه است که از خود میپرسیم چه باید کرد؟
همانطور که قبلاً ذکر کردیم، دانش روانشناسی از بطن تجربیات و حالات روزانۀ ما شکل میگیرد. روانشناسان بهدقت پدیدههایی را که در طول زندگی به آنها برمیخوریم، زیر نظر میگیرند تا هنگامی که به چالشی برخورد کردیم، پاسخی برای ما داشتهباشند.
روانشناسی در رابطه با تمام مثالهای بالا، راهکاری برای ارائه دارد؛ راهکاری که میتواند حس بد را از بین ببرد یا با کاهشدادن شدت آن، ما را با زندگی روزانه سازگار کند. برای مثال روانشناس در برخورد با فردی که مدتهاست احساس ناراحتی و غم میکند، طی جلسات درمان بهدنبال شناسایی علت یا علتهای این احساس است تا درصورت امکان آن را برطرف کند یا با تغییر معنا و مفهوم آن پدیده در ذهن مراجع، سازگاری و بهزیستی فرد را ارتقا دهد.
کاربرد روانشناسی بالینی در مواجهه با فوبیای افراد
دررابطه با فردی که از جوندهها میترسد یا بهاصطلاح علمی «فوبیا» دارد، روانشناس ابتدا باورهای او را بررسی میکند؛ باورهایی که دررابطهبا محرکی که در واقعیت تهدیدآمیز نیست، سبب ایجاد ترس میشوند. روانشناس، سپس برای درمان مراجع به سراغ تکنیکهای رفتاری مثل مواجههدرمانی میرود.
بهاینترتیب، اختلالی که ترس از موجودات جونده در زندگی فرد بهوجود میآورد، ازبین میرود و فرد میتواند همچون دیگران از محیطهای تاریک یا گرمی عبور کند که احتمالاً چنین موجوداتی وجود دارند. درنتیجه، روانشناسی علاوهبر تجربیات عمومی زندگی، میتواند در حوزههای خاصتر مثل چالشها یا بهاصطلاح اختلالات هم به ما کمک کند. ما تمام این موارد را مدیون دانش روانشناسی بالینی هستیم.
مطلب مرتبط: تفاوت روانشناسی عمومی و تربیتی چیست؟ کدام بهتر است؟
کاربرد روانشناسی تربیتی در زندگی روزمره
اگر این حرف را به یک فرد غیرمتخصص بگویید، نهایتاً شما را تشویق میکند تا بیشتر درس بخوانید تا شاید مطالب در حافظهتان ثبت شود. اما، دانش روانشناسی با این مسئله چگونه برخورد خواهدکرد؟ در چنین مواقعی، روانشناسی شما را با مفاهیمی مانند تفاوتهای افراد در یادگیری، شیوههای مختلف یادگیری و انواع حافظه آشنا میکند.
مطالعات در حوزۀ روانشناسی یا بهطور دقیقتر روانشناسی تربیتی مشخص کرده که تفاوتهای فردی، در یادگیری و مواد یادگیری افراد مشهود است؛ یعنی مثلا یک نفر مفاهیم انتزاعی و ذهنی را بهتر متوجه میشود و یادگیری فردی دیگر، عمدتا حین فعالیتهای حرکتی است. بهعلاوه، روانشناسی تربیتی به شما میآموزد که چگونه میتوان یک مفهوم یا مهارت را برای همیشه در ذهن ثبت کرد.
اهمیت کسب دانش در حوزۀ تربیتی در این است که با تفاوتهای خود با دیگران آشنا میشوید؛ اگر موضوعی درسی را متوجه نمیشوید یا در حافظهتان ثبت نمیشود، احساس استیصال یا اضطراب نخواهیدکرد؛ چراکه میدانید شیوۀ یادگیری شما با فرد دیگر تفاوت دارد و احتمالاً شیوۀ اشتباهی را برای یادگیری انتخاب کردهاید.
روش درسخواندن باید متناسب با شیوۀ یادگیری فرد باشد و این نکته یکی از مهمترین کاربردهای روانشناسی تربیتی در زندگی روزمره است. فارغ از بحث یادگیری و حافظه، روانشناسی تربیتی در بحث اختلالات خواندن و نوشتن نیز حضور پررنگی دارد.
روانشناس تربیتی در برخورد با کودکی که اختلال خواندن دارد، بررسی میکند که آیا این اختلال بهعلت اضطراب فعلی کودک است یا کودک حتی در زمانی که اضطراب هم ندارد دارای اختلال خواندن است.
در حالت اول، روانشناس تربیتی باید به بررسی اضطراب کودک و علتهای آن بپردازد که این کار را یا خود او انجام میدهد یا به روانشناس بالینی ارجاع میدهد. در حالت دوم، پس از بررسی عوامل ژنتیکی و تاریخچۀ خانوادگی کودک، به آموزش مهارتهایی برای بهبود عملکرد او میپردازد.
اینگونه است که روانشناس با تشخیص دقیق و اقدام بهجا، مانع از عقبماندگی کودک از همسالان خود میشود و زمینۀ پیشرفت و رشد بهنجار او را فراهم میآورد.
مطلب مرتبط: رشته روانشناسی تربیتی را بشناسیم!
کاربرد روانشناسی شناختی در زندگی
تصور کنید که یک روز از خواب بیدار میشوید و نمیدانید که چه کسی هستید، در چه مکانی هستید و در چه زمانی قرار دارید؛ چه احساسی خواهیدداشت؟ سردرگمی، بلاتکلیفی و شاید ترس! به لطف فرایندهای شناختی مثل ادراک، حافظه و یادآوری هیچوقت چنین اتفاقاتی برای ما رخ نمیدهد مگر اینکه، اختلالی در فعالیت شناختی ذهن ما بهوجود بیاید.
روانشناسی شناختی، ما را از اینکه دقیقاً چه فرایندهایی در ذهنمان رخ میدهد، چگونگی این فرایندها و عوامل تأثیرگذار در بهبود عملکرد شناختی یا ایجاد اختلال آگاه میکند. با داشتن چنین دانشی بهتر میتوانیم حواس خود را متمرکز کنیم، اطلاعات را هوشمندانهتر پردازش کنیم و سریعتر دادهها را به یادآوریم.
کاربرد روانشناسی صنعتی و سازمانی در زندگی
احتمالاً تابهحال شنیدهاید که کارگران یک کارخانه مانند چرخدندهها و پیچ و مهرههای یک سیستم هستند که درهم میآمیزند و با حرکت آنها، چرخ کارخانه حرکت میکند. اما چطور میشود اگر یک روز این چرخ حرکت نکند؟ آیا چرخدندهای خراب شدهاست؟ آیا پیچی هرز شده یا سیستم ناکارآمد شدهاست؟
برای شناسایی علت این مشکل نیاز به فردی متخصص داریم که بداند چه عواملی باعث بیانگیزگی یا اشتیاق کارگران میشود، محیط کار چگونه باید باشد تا حداکثر برونداد را داشتهباشد و مدیریت کارآمد یک مجموعه یا سیستم باید دارای چه ویژگیهایی باشد. ذهن خود را درگیر پیداکردن این فرد متخصص نکنید؛ چراکه روانشناسی از قبل فکر اینجا را هم کردهاست! به طور کلی، هرکجا که بحثی از انسان و رفتارهای او باشد، روانشناسی هم حرفی برای گفتن دارد.
روانشناس صنعتی-سازمانی، با بررسی ویژگیهایی که به کارآمدی و ثمربخشی یک مجموعه کمک میکند، بهدنبال بهبود و ارتقا واحدهای تجاری و صنعتی است. حالا فرقی ندارد که این مجموعه یک کارگاه دوزندگی با حداکثر پنج نفر کارگر باشد یا یک واحد صنعتی بزرگ با هزاران کارگر. در هر دو حالت، با استفاده از دانش روانشناسی میتوانید عملکرد مجموعۀ خود را بهبود دهید.
روانشناس صنعتی-سازمانی همچنین میتواند به مجموعهای که در بحث تبلیغات و فروش چالش دارد، کمک کند. او با بررسی مخاطبان و جامعۀ هدف مجموعه، چگونگی ارائۀ بهتر محصولات و تبلیغات مؤثرتر را شناسایی میکند و از این طریق درآمد مجموعه را افزایش میدهد.
مطلب مرتبط: کدام گرایش روانشناسی برای من بهتر است؟
کاربرد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی در زندگی
گاهی اوقات تفاوت افراد از تفاوتهای ظاهری، شخصیتی و روانی فراتر میرود و به تفاوت در ساختار ژنتیکی (چینش و تعداد ژنها) میرسد. تفاوت در ساختار ژنتیکی در مقایسه با افراد سالم باعث بهدنیاآمدن کودکان بهاصطلاح استثنایی میشود؛ کودکانی با نیازها، رفتارها و تعاملات خاص مانند کودکان سندروم داون، اوتیسم و…
علاوهبر ساختار ژنتیکی، تحقیقات در زمینۀ روانشناسی کودکان استثنایی مشخص کردهاست که عوامل محیطی نیز میتواند در بروز، کاهش و شدت این اختلالات عصبی-رشدی تأثیر بگذارد. برای مثال رژیم غذایی مادر باردار، وضعیت نوزاد هنگام خارجشدن از شکم مادر و مراقبتهای بعد از تولد مثل اینکه کودک مادۀ خطرناکی را نخورد یا جسمی به سر کودک برخورد نکند.
اهمیت داشتن دانش در زمینۀ روانشناسی کودکان استثنایی، در مرحلۀ اول برای پیشگیری است و در مرحلۀ دوم، به اقدام مناسب در واکنش با چنین کودکانی ختم میشود.
سخن پایانی
روانشناسی، دانشی گسترده است که در برخورد با هریک از تجربیات مثبت و منفی زندگی حرفی برای گفتن دارد؛ حرفی از جنس همدلی، همراهی و بهطور عمیقتر درمان. شاید بتوان تمام نکات گفتهشده را در این عبارت خلاصه کرد: «اهمیت و کارکرد اصلی روانشناسی در زندگی روزمره، آگاهیبخشی و افزایش اطلاعات دربارۀ خود، انسانهای دیگر و محیط اطرافمان است که درنتیجۀ آن هیجانات، احساسات، رفتارهای خود و دیگران را میپذیریم و بعد از آن به هدف غایی روانشناسی یعنی سازگاری و صلح با خود و محیط میرسیم.»
در ادامۀ این نکته شاید بیان این جمله خالی از لطف نباشد که روانشناسی، بررسی علمی لحظهبهلحظۀ زندگی روزانۀ ما است. به همین دلیل است که ادعا داریم، دغدغۀ دانش روانشناسی با دغدغههای روزمرۀ ما عجین شدهاست.
در پایان اگر دانشجوی روانشناسی هستید و قصد شرکت در آزمون ارشد را دارید، ما در مطلب منابع کنکور ارشد روانشناسی هرآنچه را که نیاز دارید دربارۀ تاریخ آزمون، رشتهها، دروس، منابع و ظرفیت پذیرش بدانید برایتان قراردادهایم.
منابع
- اتکینسون، ریتا ال؛ هیلگارد، ارنست روپیکوت(2000)، محمدنقی براهنی و همکاران. متن کامل زمینه روانشناسی هیلگارد. تهران: رشد، 1395.
- کرین، ویلیام(1934)، خویینژاد، غلامرضا؛ رجایی، علیرضا. نظریههای رشد کرین. تهران: رشد، 1395.
- انجمن روان پزشکی آمریکا. (1401). متن تجدید نظر شده ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی. ترجمه مهدی گنجی. انتشارات ساوالان. (تاریخ انتشار کتاب به زبان اصلی، 2022).
- Perlman, D. (2007). The best of times, the worst of times: The place of close relationships in psychology and our daily lives. Canadian Psychology/Psychologie canadienne, 48(1), 7.