تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی

تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی چیست؟ آیا منابع کنکور ارشد روانشناسی بالینی و عمومی با یکدیگر متفاوت اند؟ بازار کار در روانشناسی عمومی چهطور است؟ درست است که میگویند فارغالتحصیلان روانشناسی بالینی، برای ورود به دنیای درمان، کار راحتتری دارند؟ دانشجویان روانشناسی و علاقهمندان به این رشته، با سوالاتی از ایندست زیاد مواجه میشوند. در مقالهی پیش رو، دو گرایش روانشناسی بالینی و عمومی را بهطور مفصل با هم مقایسه میکنیم و به همهی این سوالات پاسخ میدهیم.
بالینی بخوانیم یا عمومی؟
تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی
روانشناسی بالینی شاخهای از علم روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری کمک میکند (رزنیک، ۱۹۹۱). در روانشناسی عمومی، جنبهی نظری علم روانشناسی و مفاهیم بنیادی روانشناسی مثل یادگیری، حافظه، انگیزش و هیجان و احساس و ادراک مورد بررسی، مطالعه و پژوهش قرار میگیرند. میتوان گفت روانشناسی بالینی در مسائل درمانی از روانشناسی عمومی یک قدم جلوتر است، چراکه به ارزیابی و درمان بیماریهای روانی و اختلالات شخصیتی افراد در طول زندگی با استفاده از تست و روشهای اصولی دیگر میپردازد.
روانشناسی عمومی بیشتر به بررسی رفتار و عملکردهای شناختی تمرکز میکند. در حقیقت هدف اصلی روانشناسی عمومی تربیتِ پژوهشگر روانشناسی است تا درمانگر. از لحاظ جهت گیری تئوری در روانشناسی بالینی و عمومی، دانشجویان روانشناسی بالینی بیشتر به تحقیق دربارهی اختلالات روانی و دانشجویان روانشناسی عمومی به بررسی نظریات رفتاری و شناختی علاقمند هستند.
روانشناسی بالینی در دانشگاه
روانشناسی بالینی در مقطع کارشناسیارشد، مشخصا به حوزهی درمان میپردازد. دانشجویان ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه، علاوهبر درس آمار و روش تحقیق که واحد درسی مشترک در اکثر رشتههای علومانسانی است، دروس مرتبط با ریشهیابی علل و درمان بیماریها را میگذرانند؛ آسیبشناسی پیشرفته، ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان بیماریها که در هر دانشگاه، درمان متناسب با حوزهی کاری اساتید ارائه میشود. چارت درسی روانشناسی بالینی در دوره کارشناسی ارشد دروسی مثل: روانشناسی تحولی، آسیبشناسی روانی، اصول روانشناسی بالینی، روانشناسی شناختی، روشهای آماری پیشرفته در روانشناسی بالینی، روش تحقیق پیشرفته در پژوهشهای بالینی، آسیبشناسی روانی پیشرفته، فنون مصاحبهی تشخیصی در روانشناسی بالینی، رویکردهای رواندرمانی، درمانهای زیستی-پزشکی اختلالات روانی را شامل میشود.
روانشناسی عمومی در دانشگاه
روانشناسی عمومی در مقطع ارشد، رویکردها و نظریههای روانشناسی را بهصورت بنیادی موردبررسی قرار میدهد. روانشناسی عمومی، روانشناسی سلامت، شیوههای اصلاح و تغییر رفتار، روانسنجی، روانشناسی سالمندی،آمار استنباطی، روش تحقیق،آسیبشناسی روانی و سمینار در نظریهها و یافتههای روانشناسی ازجمله درسهایی است که در کارشناسیارشد روانشناسی عمومی به آنها پرداخته میشود و در چارت درسی روانشناسی عمومی قرار دارد؛ یعنی گلچین بنیادی از مباحث و دروس دورهی کارشناسی. تفاوت دیگر روانشناسی بالینی و عمومی در ظرفیت پذیرشها در دانشگاهها است. ظرفیت پذیرش رشتهی روانشناسی بالینی در دانشگاههای دولتی (روزانه و شبانه) بدون محاسبهی گرایش خانواده و کودک و نوجوان 152نفر و با محاسبهی این دو گرایش 176 نفر براساس دفترچه انتخاب رشتهی سال 1402 بودهاست. ظرفیت پذیرش رشتهی روانشناسی عمومی در مقطع ارشد در سال 1402 بسیار بیشتر از گرایش بالینی و 409 نفر بودهاست.
تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی در بازار کار
حتماً یکی از سوالات شما دربارهی روانشناسی بالینی و عمومی این است که تفاوت محیط کار روانشناسی عمومی با روانشناسی بالینی چیست؟ و چه آیندهی شغلیای در انتظار فارغالتحصیلان هر کدام از گرایشهاست؟ فارغالتحصیلان کارشناسیارشد روانشناسی بالینی بهعنوان روانشناس بالینی به کار رواندرمانی در بیمارستانهای روانی، کلینیکهای روانشناسی، مراکز مشاوره و راهنمایی، سازمان بهزیستی و ادارات مربوطه می پردازند. گرچه در دانشگاه، هدف از گرایش عمومی تربیت پژوهشگر حوزهی روانشناسی است اما فارغالتحصیلان این گرایش هم به کار درمان در حوزهی مشکلات خانوادگی، بینفردی، فردی، تحصیلی، شغلی، زناشویی، پژوهشهای روانشناختی و خدمات روانشناسی در مراکز بهزیستی و بهداشت روانی مشغول میشوند. بهطور کلی میتوان گفت بازار کار این دو شاخه از روانشناسی همپوشانی زیادی با یکدیگر دارد اما اقبال سازمانها و دانشگاهها نسبت به روانشناسان بالینی بیشتر است. البته کلینیکهای ترک اعتیاد، رواندرمانیهای فردی، زوجی و کودک، درمانهای نوین نوروفیدبک و… از گسترهی حوزههایی است که روانشناسان میتوانند در آنها فعالیت کنند.
خیلیها این سوال در ذهنشان هست که «با مدرک ارشد روانشناسی عمومی میشه مطب زد؟» مسیر تبدیل شدن به یک روانشناس بالینی یا عمومی تقریبا به یکدیگر نزدیک است و باهم فاصلهی چندانی ندارند. روانشناسان بالینی و عمومی لازم است برای ورود به حوزهی درمان از سازمان نظام روانشناسی و مشاورهی ایران، مجوز بگیرند و در دریافت شماره و پروانهی نظام، تفاوتی بین دو گرایش روانشناسی بالینی و عمومی وجود ندارد. پیشتر قانونی وجود داشت مبنیبر اینکه دریافت شماره نظام و پروانه، منوط به این است که متقاضیان حداقل دو مقطع روانشناسی پشتسر هم خواندهباشند. یعنی کسانی که کارشناسی غیرمرتبط دارند، باید ارشد و دکتری روانشناسی بخوانند تا بتوانند درمانگر شوند. مدتی است که گفته میشود این قانون درحال حذف شدن است اما تا زمان نوشته شدن این مطلب، در وبسایت سازمان نظام، دربارهی حذف یا تغییر این قانون، مطلبی وجود ندارد.
مطلب مرتبط: کدام گرایش روانشناسی برای من بهتر است؟
دوراهی انتخاب، بالینی یا عمومی؟
خب حالا براساس اطلاعاتی که دارید، انتخاب بین دو گرایش بالینی و عمومی راحتتر میشود و با توجه به سایر عوامل، میتوانید با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید. برای مثال قبولیِ راحتتر و ظرفیت پذیرش بیشتر در روانشناسی عمومی، معمولا یکی از ملاکهای تصمیمگیری دانشجوهاست. اگر شما به کلیت رشتهی روانشناسی علاقه دارید و تفاوتهایی که بالاتر ذکر شد، برایتان موضوعیت ندارد؛ و از طرف دیگر زمان زیادی برای درس خواندن تا کنکور ارشد ندارید یا به هر دلیل دیگری نمیتوانید خیلی بر روی قبولی گرایش بالینی حساب باز کنید، توصیه میشود که بر روی گرایش عمومی سرمایهگذاری کنید. بعد از قبولی در گرایش عمومی اگر به کار بالینی علاقه داشتهباشید، میتوانید با شرکت در کارگاهها و کسب تجارب بالینی، مهارتتان در حوزهی درمان را تقویت کنید.
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در انتخاب، نوع دانشگاه است. برای مثال بعضیها گرایش عمومی دانشگاه تهران را به گرایش بالینی شهرستان ترجیح میدهند. این یک تصمیم شخصی است که دلایل مختلفی میتواند داشتهباشد. مثلا اینکه تحصیل در یک دانشگاه معتبرتر میتواند باعث قرار گرفتن در یک محیط علمی غنی و آشنایی با اساتید برجسته شود. همچنین کسانی که قصد شرکت در کنکور دکتری دارند، معمولا انتخابشان درس خواندن در دانشگاه معتبر است چون معدل موثر یعنی همان ضریبی که به معدل داده میشود، برحسب اعتبار دانشگاه، بیشتر خواهدبود.
مقایسه منابع کنکور ارشد روانشناسی عمومی و بالینی
علیرغم همهی آنچه گفته شد، ممکن است هنوز تصمیم نهایی را نگرفتهباشید. اشکالی هم ندارد. خیلی از دانشجوهایی که خودشان را برای کنکور ارشد آماده میکنند، معمولا میپرسند که آیا میشود هر دو درس روانشناسی عمومی و بالینی را بخوانند و به سوالات هر دو جواب بدهند. چراکه منابع این دو گرایش در کنکور، یکسان است و تنها فرق روانشناسی بالینی و عمومی در منابع معرفی شده، درس روانشناسی بالینی (برای گرایش بالینی) و درس روانشناسی عمومی (برای گرایش عمومی) است. خب پاسخ مثبت است اما باید فاکتور مهم زمان را درنظر بگیرید.
اگر درس عمومی را به منابعتان اضافه کنید، نمیتوانید از زمان مطالعهی باقی دروس کم کنید. درصورتیکه زمان کافی نداشتهباشید، باید یکی از دروس را در اولویت بگذارید؛ هم برای مطالعه و هم برای پاسخ دادن به سوالات سر جلسه. نمیتوانید هر دو درس را سطحی بخوانید و انتظار رتبهی خوبی داشتهباشید. اما اگر زمان کافی تا کنکور ارشد روانشناسی را دارید و درس تخصصی مربوط به گرایش خود یعنی روانشناسی بالینی یا روانشناسی عمومی را به خوبی خوانده و بر آن مسلط هستید، به پیشنهاد میکنیم هر دو درس بالینی و عمومی را بخوانید. اگر سرجلسهی کنکور نیز بعد از پاسخ دادن به مواد امتحانی مربوط به گرایش خود زمان کافی داشتید به سوالات درس تخصصیای که مازاد خواندهاید هم پاسخ دهید.
مطلب مرتبط: هرآنچه باید درباره تاریخچه روانشناسی بدانید
تاریخچه روانشناسی بالینی و عمومی
اگر قرار باشد رشته روانشناسی را از لحاظ تاریخی بررسی کنیم باید بگوییم که روانشناسی عمومی و بالینی، نزدیک به یک قرن، عمر دارند. ریشههای روانشناسی در جنبشهای اصلاحی قرن نوزدهم یافت میشود، جنبشی که یکی از مهمترین شخصیتها و میتوان گفت نقطهی عطف آن فیلیپ پینل بودهاست. در واقع در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود که مفهوم بیماری روانی رفتهرفته متحول شده و درمانها رنگ و بوی بهتری به خود گرفتند. در نهایت نیز آگاهی تازهای در بین مردم بهوجود آمد که باعث شد مبتلایان به اختلالات روانی بهجای پنهان شدن، درمان شوند. در این میان نیز تاسیس اولین آزمایشگاه روانشناسی توسط ویلهم وونت به رشد بهتر رشتهی روانشناسی کمک کرد. امیل کرپلین اولین طبقهبندی رسمی اختلالات روانی را مطرح ساخت. پس از آن سخنرانیهای شارکو و نظریات افرادی مثل: آلفرد بینه، ویلیام جیمز، پیرژانه، زیگموند فروید و واتسون تاثیر شایانی بر رشد چشمگیر رشتهی روانشناسی داشت.
سخن پایانی
امیدواریم این مطلب به شما در انتخاب رشتهی موردنظرتان و پاسخ به این سوال که «تحصیل در روانشناسی بالینی بهتر است یا عمومی؟» کمک کرده باشد. اگر هنوز هم درباره این دو گرایش پرطرفدار سوالی در ذهنتان دارید، میتوانید در قسمت نظرات از ما بپرسید. تیم روان آموز مشتاقانه به کمک شما میآید و در اسرع وقت پاسخگوی شماست.
مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی ⇐ منابع کنکور ارشد روانشناسی
سوالات متداول
اینکه کدام گرایش روانشناسی برای شما بهتر است بستگی به علاقه، استعداد، توانمندی و همچنین شرایط زندگی شما دارد. با در نظر گرفتن تمامی جوانب و مطالعه مطالب فوق برای آگاهی بیشتر میتوانید انتخاب درستی را انجام دهید.
اگر زمان و فرصت کافی برای مطالعه دارید میتوانید برای کنکور هر دو گرایش آماده شوید. فقط کافیست کتاب روانشناسی بالینی و عمومی را در کنار مابقی منابع مشترک این دو گرایش مطالعه کنید. روانآموز، بهترین منابع کنکور ارشد روانشناسی را برایتان معرفی کرده است.

درباره تیم تحریریه روان آموز
بیش از یازده سال است که واحد توسعه محصول و تولیدمحتوای مجموعه روانآموز با اشتغال به تولید محتوای بدیع و دست اول، متعهدانه سعی در برطرف کردن آسان و به صرفۀ طیف وسیعی از نیازهای مهم مخاطبین خود در حوزۀ روانشناسی و بالاخص کنکور ارشد و دکتری این رشته داشته است. تیم تحریریۀ روانآموز در حال حاضر متشکل از 10 کارشناس با تحصیلات آکادمیک مرتبط در رَستههای مختلف روانشناسی، مشاوره، ادبیات، نویسندگی، سئو، مدیا و مارکتینگ است. ما خود را موظف به تولید محصولات و ارائه خدماتی میدانیم که متناسب با نیاز مخاطبینمان با استفاده از بهروزترین بسترهای معتبر و علمی گوناگونی برچیده و تدوین شدهاند.
نوشتههای بیشتر از تیم تحریریه روان آموز
دیدگاهتان را بنویسید