قبولی در کنکور ارشد با رتبۀ برتر، خاص دانشجوهای دانشگاه‌های بزرگ است؟ فقط کسانی رتبه‌برتر می‌شوند که از همان ابتدا مسیر تحصیلی‌شان مشخص است و تا آخر هم همان را ادامه می‌دهند؟ در این مطلب، مصاحبه با رتبه 33 ارشد عمومی 1401 یعنی دوست روان‌آموزی ما، «علی قائم‌مقامی» را برایتان آماده کرده‌ایم. علی، متولد سال 1377 و اهل اصفهان است. او که ابتدا بنا به‌نظر والدینش، در رشتۀ حقوق وارد دانشگاه شهرکرد می‌شود، وسط‌های راه تصمیم می‌گیرد به علاقۀ همیشگی‌اش یعنی روانشناسی برسد. چندسال بعد، علی در کنکور ارشد روانشناسی (سال 1401) رتبۀ 33 سهمیه و 37 کشوری روانشناسی عمومی و 46 سهمیه و 51 کشوری بالینی را از آن خودش می‌کند. بشنوید از رمزوراز رسیدن به این موفقیت.  

  • چطور به روانشناسی علاقه‌مند شدی و این رشته را انتخاب کردی؟

من در دبیرستان، صرفا به‌ این‌ دلیل که در درس ریاضی خوب بودم و شاگرداول‌ها رشتۀ ریاضی را انتخاب می‌کردند، رفتم سراغ این رشته. سال سوم، بعد از تحقیق دربارۀ رشته‌های دانشگاهی و درنظر گرفتن علایقم، تصمیم گرفتم در مقطع کارشناسی، روانشناسی بخوانم اما قصدم برای تغییر رشته به انسانی، با مخالفت خانواده و مسئولان مدرسه مواجه شد. آن سال را با سرکشی و سفید دادن برگه‌های امتحانی گذراندم و فقط برای امتحانات نهایی درس خواندم که معدلم بالا باشد. بلافاصله بعد از تمام شدن سال سوم، برای امتحانات تغییر رشته، ثبت‌نام کردم و بالاخره وارد انسانی شدم. از مهرماه سال 94 شروع به خواندن کتاب‌های انسانی و منابع کنکور کردم و تا بهمن‌ماه، تمام دروس انسانی را حداقل یک‌بار مطالعه کرده‌بودم. بعد از بهمن‌ماه به‌دلیل مشکلات فردی و خانوادگی، نتوانستم مطالعاتم را مثل قبل ادامه بدهم و چند ماه قبل از کنکور، درس خواندن را کلا کنار گذاشتم.

  • از دوران کارشناسی‌ات بگو.

دوران کارشناسی من، عملا از زمانی آغاز شد که به دانشگاه اصفهان رفتم. فضا و جو حاکم بر دانشگاه، در ترغیب شدن به مطالعه موثر بود. البته به‌دلیل مشکلات جانبی و افسردگی، چالش‌هایی وجود داشت اما از ترم پنجم به خودم آمدم و تلاش کردم از باقی‌ماندۀ وقتم، نهایت استفاده را ببرم.

  • از چه زمانی به‌طور جدی، شروع به مطالعه برای کنکور کردی؟

من قصد اپلای داشتم اما متأسفانه شرایط مهاجرت فراهم نشد. چون دفترچۀ سربازی پر کرده‌بودم، در تابستان 1400 عازم خدمت شدم و در آذرماه توانستم ایست‌خدمتی بزنم. تقریبا از اواسط دی‌ماه بود که به‌شکل جدی، مطالعه را شروع کردم. ماه اول، چندتا از کتاب‌های مرجع را نصف‌ونیمه مطالعه کردم و متوجه شدم که در آن فرصت کم، فقط کتاب‌های کمک‌آموزشی و خلاصه می‌توانند کمک‌حالم باشند.

  • چطور با روان‌آموز آشنا شدی و از کدام خدمات و محصولاتش استفاده کردی؟

ازطریق یکی از همکلاسی‌هایم در دانشگاه اصفهان با روان‌آموز آشنا شدم و کتاب‌های آسیب، کودکان استثنائی، رشد، بالینی، انگیزش و هیجان و فیزیولوژی‌اش را تهیه کردم. هم‌چنین در هر سه آزمون جامع شرکت کردم و چون در آزمون اول، جزو رتبه‌های یک تا 10 بودم، به‌عنوان جایزه، دو فیلم آموزشی رشد و بالینی با تدریس خانم دکتر خجوی را هم دریافت کردم که به‌شدت تأثیرگذار بودند. از تمام خدمات و کتاب‌های روان آموزی که ازشان استفاده کردم، کاملا راضی هستم.

  • برای کنکور چه منابعی را مطالعه کردی؟

همان‌طور که گفتم به‌دلیل فرصت کم برای مطالعه، فقط از کتاب‌های روان‌‎آموز استفاده کردم. آمار و روش تحقیق را کلا کنار گذاشتم. برای درس زبان هم چون از قبل به آن مسلط بودم، مطالعه‌ای نداشتم.

  •  از ابتدا برنامۀ بلندمدت برای درس خواندن داشتی؟

متأسفانه برنامۀ خاصی نداشتم و فقط سعی می‌کردم کتاب‌ها را حداقل یک‌بار تمام کنم که تا قبل از کنکور بتوانم به مرور کردنشان هم برسم. متعهد بودن به مطالعۀ مستمر و سحرخیزی، کمک زیادی بهم کرد.

خیر، از مشاوره استفاده نکردم. فقط یک جلسه مشاوره با خانم دکتر خجوی داشتم که جایزۀ رتبه‌برتر شدنم در آزمون جامع بود.

  • شرایطت برای درس خواندن چطور بود؟

راستش این اولین‌بار در زندگی‌ام بود که به‌شکل منظم و خودآگاه درس می‌خواندم. کارهای روزانۀ موردعلاقه‌ام مثل گیتار زدن و مطالعات خارج از درس را کاملا کنار گذاشتم. در اتاق شخصی‌ام درس می‌خواندم و همسرم هم پابه‌پای من پیش آمد که اتفاقا او هم رتبۀ خیلی خوبی کسب کرد؛ 61 عمومی و 85 بالینی.

  •   در سال کنکور چه تفریحاتی داشتی؟

تنها تفریحم در آن پنج ماه، تماشای ویدئوهای علمی در یوتیوب بود. از اینستاگرام هم برای پیگیری اخبار و محتوای طنز استفاده می‌کردم.

  •  از عادات مفید و مضرت بگو که تأثیر مستقیم در نتیجۀ کنکورت داشت.

از مضرها شروع می‌کنم؛ لجباز و یک‌دنده بودنم در مطالعه نکردن آمار و روش تحقیق و قبل‌تر از آن، اهمیت ندادن به معدل دانشگاه. سماجت و وقت‌کشی هم ویژگی‌های بدی بود که بر کارم تأثیر داشت. خصلت مثبتم، تعهد بود و عادت‌های مفیدم، سحرخیزی و تنظیم خواب شب که نقش خیلی زیادی در نتیجه داشت.

  • در مواقع خستگی و ناامیدی، چطور به خودت انگیزه می‌داده؟

شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه، به مشغله‌های ذهنی‌ام اضافه می‌کرد ولی نهایتا همیشه به این نتیجه می‌رسیدم که تنها کاری که از من برمی‌آید، ادامه دادن و رسیدن به هدفم است.

  • انگیزه‌ات برای ادامه‌تحصیل چیست؟

پژوهش، تحقیق، اخذ مدرک دکتری و درمانگر کارآمد شدن.

  • از ورزش و تغذیه‌‎ات در سال کنکور بگو.

تنها فعالیت فیزیکی من درطول آن پنج ماه، ورزش‌هایی بود که در خانه انجام می‌دادم و خیلی در بالا بردن انگیزه و خلقم مؤثر بود.

  • چالش‌برانگیزترین درس برای تو چه بود و با آن چه کردی؟

هر درسی، چالش خودش را داشت ولی خب درس کودکان استثنائی که برایم تازگی داشت و منابعش هم گسترده و فرار بود، از بقیه بیشتر برایم مشکل ایجاد کرد. بعد از جلسۀ کنکور، فکر می‌کردم که درصدم در این درس حداقل 40 باشد اما بعد از اعلام نتایج، با کمال تعجب دیدم که 25درصد زده‌ام.  

  • نقطۀ قوت و ضعف در چه درس‌هایی بود؟

نقطه‌ی قوتم، اول از همه زبان بود که موفق شدم 100 درصد بزنمش. در رده‌های بعدی در درس‌های بالینی، رشد، فیزیولوژی، آسیب و علم‌النفس خوب بودم. چون علاقۀ زیادی به این دروس دارم و مطالعه‌شان برایم لذت‌بخش بود. البته به‌جز علم‌النفس که صرفا برای جبران آمار خواندمش. بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفم هم آمار و روش‌تحقیق بود که متأسفانه برای بهبودش هیچ کاری انجام ندادم. در درس کودکان استثنائی هم تلاشم کافی نبود.

  • از دوران عید بگو.

برای من، دوران عید هیچ فرقی با بقیۀ روزهای سال نداشت و نهایت سعی‌ام را صرف کردم که وقفه‌ای در مطالعاتم ایجاد نشود.

  •  برای جمع‌بندی درس‌ها چه کار کردی؟

برای جمع‌بندی، صرفا کتاب‌های روان‌آموز را مرور کردم و آن‌ بخش‌هایی از متن‌ها را که زیرشان خط کشیده‌بودم. برای درس فیزیولوژی هم نکات پایان فصل‌ها را مطالعه کردم.

  • کمی از روز کنکورت تعریف کن.

شب قبل کنکور، از استرس زیاد ساعت 4 صبح خوابم برد و ساعت 6 هم از خواب بیدار شدم. خب اضطراب زیادی هم تجربه کردم که نتیجه‌اش اشتباهات به‌شدت ساده و مسخره‌ای بود که باعث شد حدودا 10سوالی را که پاسخشان را بلد بودم، غلط بزنم یا سفید بگذارم.

  • اگر یک‌بار دیگر در موقعیت کنکور قرار بگیری، چه اشتباهاتی را انجام نمی‌دهی؟

قطعا آمار و روش تحقیق و کودکان استثنائی را درحد تسلط، می‌خوانم و سعی می‌کنم شب کنکور ساعت 10 یا 11 بخوابم.

  • مهم‌ترین مشکلاتت در سال کنکور چه بود؟

مهم‌ترینش حواس‌پرتی و فعالیت‌های غیردرسی بود که زمان نسبتا زیادی طول کشید تا بتوانم ازشان چشم‌پوشی کنم. البته چون می‌دانستم که برای گرفتن نتیجۀ مناسب باید در خودم تغییر ایجاد کنم، انگیزه گرفتم و به مشکلاتم غلبه کردم.

  • به‌جز نتیجۀ کنکور، این دورۀ مطالعاتی چه چیزهایی به تو یاد داد؟

یاد گرفتم که استمرار و تداوم از بزرگ‌ترین شرط‌های موفقیت هستند.

  • چه کسانی را بیشتر از همه در موفقیتت سهیم می‌دانی؟

خانواده و همسرم.

  •  مهم‌ترین توصیه‌ات به داوطلبین کنکور سال بعد چیست؟

از همین الان شروع کنند و وقت‌کشی را کنار بگذارند.

  • نقش روان‌آموز را در سال کنکورت چطوری دیدی؟

می‌توانم جوابم را به این شکل خلاصه کنم که اگر روان‌آموز نبود، قطعا این رتبه را به‌دست نمی‌آوردم.