مصاحبه با رتبه 3 بالینی

  • لطف می کنید خودتون رو برای دوستان معرفی کنید.

با عرض سلام و ادب خدمت خوانندگان ارجمند من ابراهیم محمدی هستم. متولد سال 1358 ساکن مشهد.

 

  • ورودی چه سالی و کدوم دانشگاه بودین؟

من در سال 1377 در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور تهران مشغول به تحصیل شدم و در سال 1381 فارغ التحصیل شدم  و در حال حاضر در شرکت مپنا مشغول بکار هستم و به نوعی یک تغییر رشته ای هستم در جمع دانشجویان روانشناسی.

 

  • از کدوم یکی از خدمات روان آموز استفاده می کردین و نظرتون چی بود؟

من فقط چند باری برای دانلود دفترچه سوالات کنکور روانشناسی از خدمات رایگان سایت روان آموز استفاده کردم و از این بابت از گردانندگان این سایت سپاسگزارم.

 

  • چه خدماتی از روان آموز را  به دوستانتون توصیه می کنید؟

هنوز با سیستم کاری روان آموز خیلی آشنا نیستم ولی بنظر من داوطلبان می توانند بخش اعظم سلسله فعالیتهای آمادگی برای کنکور را به موسسه های باتجربه بسپارند مثل دریافت خلاصه های کتب منبع، دریافت فلش کارتها، دریافت برنامه ریزی کلی، ماهانه و روزانه مطالعه، دریافت مشاوره، کلاس های کنکور و رفع اشکال. این خدمات مخصوصا زمانی که از افراد موفقی که قبلا مسیر را رفته اند دریافت شود بازدهی بسیار بالایی دارد.

 

  • اولین قدمی که برای شروع برداشتید، چی بود؟

مشاوره با استاد ارجمند و دوست خوبم آقای مازیار صفاریان رتبه 8 ارشد بالینی سال 98 و داشنجوی فعلی دانشگاه شهید بهشتی که در انتخاب هوشمندانه منابع و استراتژی کلی مطالعه به من کمک کرد.

 

  • اولین سالی بود که کنکور می دادید؟ اگر نه، فکر می کنید مهم ترین اشتباهات قبلیتون چی بود که امسال تکرارش نکردید و از همون ابتدا حواستون بهش بود؟

بله من اولین سالی بود که پس از 18 سال دوری از دانشگاه در ماراتن نفس گیر کنکور شرکت می کردم.

 

  • از ابتدا برنامه بلندمدت داشتین؟ میدونستین که با هر درس چطور میخواین رفتار کنین؟ کی مرور کنید و غیره؟

بله یک استراتژی کلی داشتم و آن هم این بود که باید هرچه زودتر دور اول را به اتمام برسانم. معتقدم بار روانی سنگین نرسیدن و تمام نکردن مطالب بصورت ناخودآگاه داوطلب را تحت فشار روانی شدیدی قرار می دهد اما اگر با برنامه ریزی بتوانیم دور اول را هرچه زودتر تمام کنیم در دورهای دوم و سوم، مطالعه خیلی لذت بخش می شود.من بخاطر بنیه قوی در دروس زبان و آمار که ناشی از تحصیلم در رشته مهندسی بود روی این دو درس حساب ویژه ای باز کردم و بخاطر استفاده از تکنیک های ممورایزیشن و بخاطر سپاری و تندخوانی توانستم در سایر درس هایی مثل رشد و بالینی و علم النفس هم نتیجه خوبی بگیرم.  یک نکته مهم این بود که من همه درس ها را دوست داشتم. برخی از داوطلبان که برای مشاوره به من مراجعه می کنند بوضوح از برخی از دروس احساس نفرت می کنند. همیشه من به آن ها می گویم در هر کدام از این دروس گنج هایی نهفته است که به شما کمک می کند در کنکور نتیجه بهتری بگیرید. مخصوصا زبان و آمار. بنظر من داوطلب ها باید با هرچیزی که به آن ها کمک می کند به مقصد برسند، احساس خوبی برقرار کنند. شاید بشود آن ها را به داروهای تلخی تشبیه کرد که در درمان تأثیر بیشتری دارند.

 

  • میدونیم که برنامه ریزی طی مسیر یک موضوع شخصی است و از فردی به فردی متفاوته. اما هر برنامه ریزی یک سری اصول مشخص داره. شما چه اصولی رو رعایت می کردید که فکر میکنید باعث موفقیت شما بود و باید به بقیه منتقلش کنیم؟

من سالها پیش که سرپرست کارگاه در چند پروژه راه اندازی نیروگاه بودم وقتی برای اتمام کار یک ضرب الاجل تعیین می کردیم همیشه همکارانم انتقاد می کردند که چرا تاریخ اتمام فعالیت را اینقدر نزدیک انتخاب کرده اید. من همیشه با یک سوال جواب آن ها را می دادم و می پرسیدم چرا باید کار با تأخیر انجام شود؟ از آنها می خواستم برای تأخیر بدنبال دلیل منطقی باشند. من اصل را بر تسریع گذاشته بودم. بنظر من مهم است که داوطلب بپذیرد باید برای درس نخواندن دنبال دلیل و توجیه منطقی باشد نه اینکه برای درس خواندن. منظورم این است که داوطلب همیشه باید درس بخواند مگر در زمانی که به دلیلی امکانش وجود نداشته باشد. یعنی ما باید 24 ساعت شبانه روز را به درس خواندن اختصاص بدهیم و بعد چیزهای ضروری را از آن کم کنیم. مثلا 5 ساعت برای خواب و سه ساعت برای کارهای متفرقه و دست آخر 16 ساعت برای مطالعه زمان داشته باشیم.

 

  • زمان آزاد شما برای درس خوندن چقدر بود و چطور تنظیم کردید که مطالعه منظم صورت بگیره؟ فکر میکنید برای حفظ نظم برنامه مهمترین اصل چیه؟

من شاغل هستم و روزهای شنبه تا چهارشنبه را از ساعت 6:00 تا ساعت 15:00 سر کار می رفتم. تنها در پنج شنبه ها و جمعه ها و تعطیلات دو هفته عید و دو هفته مانده به کنکور که مرخصی گرفتم توانستم بصورت تمام وقت درس بخوانم در بقیه روزها تقریبا نمی شد بیش از 8 ساعت مطالعه کنم. اما در روزهایی که سر کار نبودم سعی می کردم حدود 16 ساعت را درس بخوانم. برای حفظ نظم یک اراده قوی نیاز است.این اراده قوی باید در همه بخش های زندگی باشد از کنترل حجم غذایی که داوطلب می خورد تا کنترل خواب و زمان بودن در شبکه های اجتماعی و بیرون رفتن برای تفریح و…

 

  • لیست منابع یکی از مهمترین چیزهایی هست که برای مطالعه از ابتدا مشخص می کنیم. شما چه منابعی رو مطالعه کردین و نظرتون درباره هر کدوم از منابع چی هست؟

من ترکیبی از کتب منبع و کتب کمک آموزشی را خواندم بنظر من انتخاب منابع مهم است چون اگر هوشمندانه نباشد دو ایراد اساسی رخ می دهد. ایراد اول ناشی از تکمیل نبودن منبع و پوشش ندادن سوالات کنکور است ایراد دوم ناشی از حجم بالای مطالب اضافی که باعث کاهش کارآیی و نرسیدن داوطلب به دورهای دوم و سوم می شود. منابعی که من مطالعه کردم به شرح زیر است:

بالینی: کل کتاب فیرس و کتاب کمک آموزشی مدرسان شریف. بنظر من کتاب کمک آموزشی پوشش بالایی داشت و من پیشنهادم این است که داوطلبانی که وقت محدود دارند سراغ کتاب فیرس نروند. هیولایی است برای خودش این کتاب فیرس!

رشد: فقط کتاب کمک آموزشی مدرسان شریف. من بالاترین درصد را هم در رشد داشتم .این خودش نشان دهنده این است که پوشش کتب کمک آموزشی خیلی خوب است.

زبان : کتاب دکتر طالب زاده نوبریان: من کل لغات این کتاب را که بلد نبودم حفظ کردم و همه تست های آن را زدم ولی معتقدم برای زبان تخصصی روانشناسی هیچ منبع خوبی وجود ندارد و بعلاوه داوطلبان هم نباید بدنبال منبع برای این درس باشند. مثلا همین کتاب دکتر طالب زاده فقط برخی متون تخصصی را به همراه تست‌های کنکور و ترجمه‌شان در کتاب گنجانده است. این به هیچ عنوان برای تست زدن کافی نیست. برای تست زدن زبان بنظر من داوطلب باید بر روی سه پایه اصلی کار کند:

اول: دایره لغاتش مخصوصا لغات آکادمیک و پرکاربرد در مقالات دانشگاهی که شیرازه معنایی متن را تشکیل می دهند. افزایش دایره لغات خودش یک تکنیک دارد و حفظش تا زمان کنکور یک تکنیک دیگری دارد. من در دو ماه آخر دیگر هیچ تست زبانی نزدم فقط دایره لغاتم را حفظ کردم. تکنیک هایی وجود دارد که می شود دایره لغات داوطلب را مانند تکثیر ویروس بطور تصاعدی افزایش داد.

دوم: تکنیک های درک مطلب . منظور من از درک مطلب یک حالت سیال ذهنی است که بین دو محدوده ارتباط برقرار نکردن با متن و فهم عمیق و کلمه به کلمه متن است. برای تست زدن باید بتوانیم به این حالت بینابینی برسیم یعنی آنقدر مهارت درک مطلب و دایره لغات بالایی داشته باشیم که با متن احساس بیگانگی نکنیم و بقول معروف تم یا مضمون متن را بفهمیم و بعلاوه از طرفی دچار وسواس هم نشویم که معنی هر کلمه را بطور دقیق بدانیم و بعد سراغ تست زدن برویم. بنظر من این مهارت مثل دوچرخه سواری است بعد از تست زدن های مکرر و متوالی و بموازات آن بالابردن دایره لغات، در یک لحظه در داوطلب حلول می کند و او متوجه می شود که این حالت سیالیت ذهن را بدست اورده است و می شناسد و می تواند مدیریت کند.

سوم: تکنیک تست زنی.بطور کلی نوع تست ها در درس زبان به تعداد انگشتان دست نمی رسد و هر کدام از این نوع تستها قلق خاص خودش را دارد. با یادگیری این تکنیک ها دقت و سرعت تست زنی داوطلب افزایش می یابد و با تمرین و تکرار به آمادگی بسیار خوبی می رسد.

علم النفس: من یک بار کتاب دکتر بهشتی را خواندم و همچنین کتاب دکتر احدی را و در روزهای آخر کتاب کمک آموزشی ماهان رو هم خوندم ولی علم النفس امسال واقعا با سال های دیگر تفاوت داشت و من بیشتر با اطلاعات قرآنی و زبان عربی قوی توانستم درصد بالایی بدست بیارم. بنظرم این منابع کافی نبودند ولی ظاهرا کسی هنوز نتوانسته منبع بهتری پیشنهاد بدهد.

آمار و روش تحقیق: من در این درس فقط کتاب کمک آموزشی مدرسان شریف را خواندم ولی هوشمندانه تر. بنظر من مباحث مطرح شده در این کتاب کمک آموزشی هم زیاد است و باعث ترس و فرار داوطلبان می شود. من مباحثی را مطالعه کردم که در سالهای قبل تست کنکورروانشناسی از آنها آمده بود .نکته دیگری که بنظر من در مورد آمار و روش تحقیق قابل مطرح کردن است این است که اینها در واقع دو درس هستند. یکی روش تحقیق که بنظر من درسی مثل رشد و بالینی است و خیلی ماهیت ریاضی ندارد و یکی هم درس آمار که آن هم بخش هایی غیر ریاضی مثل رشد و بالینی دارد و بخش هایی هم حالت ریاضی دارد. داوطلبان باید با این نگرش حداقل بتوانند سراغ 60 درصد مطالب این درس بروند و بتوانند امتیاز خوبی بگیرند. بعلاوه من فکر می کنم مدسان آمار نباید در تدریس آمار برای رشته روان شناسی خیلی وارد جزئیات شوند. باید به ساده ترین شکل ممکن این تدریس انجام شود. برنامه خود من این است که مطالب درس آمار را به شکلی بسیار کوتاه و مختصر به داوطلبان ارایه دهم تا بیشتر ترغیب شوند امتیاز خود را در این درس بالا ببرند.

روانشناسی مرض و کودکان استثنایی:این درس هم مانند درس آمار و روش تحقیق در واقع دو درس است. یکی روان شناسی مرضی و یکی هم کودکان استثنایی. من برای کنکور روانشناسی مرضی کتاب ساد را خواندم ولی ظاهرا امسال پوشش خوبی نداشت. برای کودکان استثنایی هم کتاب مدرسان شریف را خواندم که آن هم مشابه آمار مطالب بسیار زیاد با طول و تفسیر فراوان را در کتاب گنجانده است که هم گیج کننده است و هم زمان بر. من در این درس بدلیل همین ضعف در منابع درصد بالایی نداشتم. بدنبال این هستم که به نوعی بتوانم ضعف این دو منبع را پوشش بدهم و به داوطلبانی که در دوره جامع آمادگی کنکور روانشناسی 1400 با من همراه هستند از این بابت کمک کنم. 

روان شناسی فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان: من در این درس، کتاب پوران پژوهش را خواندم و با این که تسلط خوبی به ابن کتاب پیدا کرده بودم ولی بدلیل عدم پوشش این کتاب، درصد خوبی کسب نکردم. در مورد این درس هم باید بعد از تحلیل سوالات سال 99 به شکل مناسبی ضعف این منبع را جبران کنم.

 

  • در درس خاصی ضعیف بودید؟ و برای این درس چه کردید؟

بطور کلی من بجز زبان در بقیه درس ها تقریبا صفر بودم حتی آمار و روش تحقیق هم جزء درس های رشته مهندسی ما نبود. من تقریبا همه را از صفر شروع کردم. ولی بیشترین ترس را در ابتدا از آمار داشتم که بدلیل آمادگی ذهن ریاضی خودم توانستم بر این درس هم سریع مسلط شوم.

 

  • نقطه قوت شما در چه درسی بود؟ این نقطه قوت چه طور به وجود اومده بود و برای بهره گیری بهتر از این نقطه قوت چه کردید؟

بنظر من زبان بود. بدلیل ضرورت شغلی خودم در شرکت مپنا و ضرورت تماس با سوپروایزرهای خارجی و سفرهای خارجی و خواندن متون انگلیسی فنی، زبان نسبتا قوی داشتم و توانستم با گسترش دایره لغاتم و همچنین استفاده از تکنیک های تست زنی که در قالب کلاس کنکور روانشناسی یاد گرفتم به درصد بالایی در زبان برسم.

 

  • برای مرور منظم درس ها از چه روشی استفاده می کردید؟

روش من جدید بود. برای خودم سخت و طاقت فرسا و زمان بر بود ولی برای کسانی که بعد از من از این روش استفاده کنند بسیار راحت است. مبنای مطالعه من خلاصه نویسی در اپلیکیشن انکی دروید بود. این اپلیکیشن در سه فرمت موبایل، دسکتاپ و وب در دسترس است. من بیشتر از نسخه موبایل استفاده می کردم. روش کارم به این صورت بود که در حین مطالعه دروس منبع، تمام نکات نه فقط نکات مهم را تبدیل به فلش کارت می کردم و بعد از اینکه کتابها را خواندم و تبدیل به فلش کارت کردم آنها را از روی میز مطالعه ام جمع می کردم. حالا من به سلاحی مجهز شده بودم که به من اجازه می داد مستقل از زمان و مکان مطالعه کنم. یعنی در هر جایی می توانستم با موبایلم درس ها را مرور کنم از هر زمان انتظاری برای مطالعه استفاده می کردم. بنظرم بیشترین تأثیر را همین سیستم مستقل از زمان و مکان در بالارفتن سرعت مطالعه من داشت. من در دروه جامعی که برای داوطلبان سال 1400 طراحی کرده ام همین فلش کارتهای آماده را در اختیار آنها قرار می دهم و آنها در اغلب دروس دیگر نیازی به تهیه کتب منبع و خواندن و خلاصه برداری کردن ندارند. چون من قبلا این کار را برای آنها انجام داده ام و آنها به این شیوه سه ماه از رقبای خودشان پیشی می گیرند. من خیلی با سیستم نارنگی روان آموز آشنا نیستم ولی فکر می کنم شاید بشود با تلفیق این دو سیستم یک جهشی در سرعت آماده کردن داوطلبان برای کنکور ایجاد کنیم.

 

  •  چه مسایلی طی راه برای شما پیش میامد که شما رو خسته یا ناامید کنه؟ با این فکرها و مسایل چکار می کردید؟

به هر حال شاغل بودن و متاهل بودن و درس خواندن همیشه تعارضاتی با هم دارند. زمان هایی می رسید که امکان درس خواندن نبود مخصوصا قبل از تهیه و اتمام فلش کارتها. در این مواقع من تنها کاری که می کردم خودم را نسبت به این شرایط نامساعد آگاه نگه می داشتم و به شکل یک تماشاچی این ناامیدی و گیر کردن را تماشا می کردم. من غرق در این حس ناامیدی نمی شدم و بهمین دلیل می توانستم آن را مدیریت کنم و از خودم می پرسیدم الان بهترین کاری که می شود برای درس خواندن در این شرایط کرد چیست و بمحضی که این سوال را از خودم می پرسیدیم همیشه راه حل هایی به ذهنم می رسید.ولی از وقتی که فلش کارتها را تمام کردم تقریبا همیشه و در هر حال مشغول درس خواندن بودم. من یادم است در سر جلسه کنکور روانشناسی در یکی از پاساژهای زبان با دو یا سه بار خواندن سوال و متن، نتوانستم به جمع بندی برسم. ناگهان همین حس استیصال و درماندگی و حالتی که دیگر ذهن قفل می کند به سراغ من آمد. من باز هم فقط تصدیق کردم که این حس وجود دارد و مثل یک تماشاگر تماشایش کردم و با این خودآگاهی توانستم دوباره به چرخه برگردم و ادامه دهم. خودآگاهی یا فراشناخت در تمام مراحل کنکور مهم است.

موضوع مهم دیگر در کنترل ناامیدی و افسردگی موضوع تصویرسازی ذهنی بود.یک کوهنورد یا یک آدمی که پیاده به سمت مقصدی در حال حرکت است اگر مدام هدف در دیدرس چشمش باشد و هدف را و نزدیک شدن به هدف را ببیند و بتواند خودش را بعد از رسیدن به هدف تجسم کند، نا امید نمی شود. داوطلب باید بتواند خودش را در اتمسفر بعد از موفقیت تصور کند باید بتواند بشنود و ببیند تمام اتفاقاتی را که بعد از موفقیت در انتظارش است اگر بلد باشد و بتواند ببیند خسته نمی شود. موضوع حفظ انگیزه داوطلبان در ماراتن نفس گیر کنکور بنظر من تبدیل به پاشنه آشیل شده است. این موضوع حتی برای دانشجویان کنکور روانشناسی هم مشکل ایجاد می کند. بنظر من یک کارشناس زبده روانشناسی باید در تیم های مشاوره موسسه ها حضور داشته باشد باید مراقب سلامت انگیزه داوطلبان باشد.خیلی از دوستانی که با من می خواندند در نزدیکی های کنکورروانشناسی و برخی در سر جلسه انسجام و یکپارچگی ذهن خود را از دست دادند و نتوانستند نتیجه زحماتشان را بگیرند.

 

  • آیا جایی آزمون آزمایشی میدادین و اگر میدادین نتایجش و فیدبکی که ازش میگرفتین چطور بود؟

خیر من در هیچ آزمون آزمایشی شرکت نکردم. تنها کاری که کردم بعد از پایان دور اول برای هر درس سه یا چهار ساعت زمان پشت سر هم اختصاص دادم و تمام تستهای آن درس را از سال 86 تا 98 زدم و درصد های خودم را ثبت می کردم و بعد از مشخص شدن نقاط ضعف نسبت به رفع آنها اقدام می کردم.

 

  • فکر می کنید برجسته ترین ویژگی یا ویژگی هایی شخص شما که در موفقیت شما موثر بوده چه چیزهایی هست؟

قویا معتقدم خودآگاهی و قدرت کنترل ذهن و اراده قوی بهمراه استفاده از تکنیکهای ممورایزیشن و تندخوانی و جذابیت هدف سه پایه اساسی موفقیت من را تشکیل می دادند.یعنی باید کارکرد و بصورت تکنیکی و ثمر بخش هم کار کرد.

 

  • به جز نتیجه ای که در کنکور کسب کردید، فکر می کنید این مطالعه و دوره چندماهه که صرف کنکور کردید چه چیزهایی به شما یاد داد؟

من معتقدم کنکور فقط کنکور نیست. بلکه بخشی جدانشدنی از فرآیند زندگی است و باید برای آن جانانه بجنگیم. موفقیت در کنکور به ما این موضوع را الهام می کند که در هر مبارزه دیگری اگر با عزم و اراده قوی و برنامه ریزی هوشمندانه و الگو قرار دادن افراد موفق حرکت کنیم می توانیم نتایج قابل توجهی بگیریم.

 

  • چه کسانی را بیش از همه در موفقیت خودتون موثر می دونید؟

بنظر من محیط خیلی موثر است. محیط می تواند محل تحصیل، محل کار و یا فقط فضای خانه باشد. اینکه ما آدمهای اطراف خودمان را طوری انتخاب کنیم که حشر و نشر با آنها ما را امیدوار و در تلاش و تکاپو نگه دارد خیلی در موفقیت ما اثرگذار است ولی فضای آرام و بدون دغدغه خانواده بیش از هر عامل دیگری بنظر من تاثیرگذار است. من فکر می کنم همسرم که در طول این دوره بخش های زیادی از مسئولیت من را بعهده گرفت و یکی از همکارانم در محیط کار که همیشه مرا تشویق می کرد و بنوعی بیش از خودم به من ایمان داشت در موفقیت من تاثیر بسیار زیادی داشتند و من در همین جا از آنها سپاسگزاری می کنم.

 

  • ممنونم از وقتی که برامون گذاشتین. اگر سوالی بوده که من نپرسیدم یا سخنی که خودتون دوست دارین بگین ما می شنویم.

بنظر من داوطلبان باید بیشتر در این موضوع کنکور روانشناسی تأمل کنند. رقابت هر سال فشرده تر می شود و زندگی در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به شدت به سطح تحصیلات گره خورده است.هزینه نکردن برای آمادگی کنکور روانشناسی ، بعدها موجب می شود داوطلب مجبور به تحصیل در دانشگاههایی شودکه دهها برابر آمادگی کنکورروانشناسی برایش هزینه خواهد داشت. اگر جایگاه واقعی کنکور روانشناسی در ذهن داوطلبان به سطح متعادل برسد آن وقت برای آمادگی کنکور روانشناسی از زمان و انرژی و تمامی داشته های خود حداکثر استفاده را می برند و نتیجه بهتری می گیرند. من در برخی کلاسهای کنکور روانشناسی که می خواستم شرکت کنم با خودم می گفتم اگر این کلاس کنکور باعث شود من فقط یک تست را درست بزنم ارزش دارد. باید با این دید به فرآیند آمادگی برای کنکور فکر کرد.

 

  • ما یک جمله اخر مصاحبه ها از دوستان برای به یادگار میگیریم. شما چه جمله ای رو برای ما یادگار می گذارید.

چسبیدن به یک فکر، حس، رفتار یا محیط خاص، ما را به یک نتیجه خاص محدود می کند. سازوکار جهان آفرینش بقدری دقیق است که اگر شما در یک شرایط معین یک فرآیند معین را میلیونها بار تکرار کنید همان نتیجه معین را می گیرید. اگر نتیجه تغییر کند یعنی چیزی از این چهار عامل تغییر کرده است حتی اگر برای شما مشخص و محسوس نباشد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید