• خانم تبریزی عزیز لطف می کنید خودتون رو برای دوستان معرفی کنید.

سلام. مهسا نقاش تبريزي هستم متولد سال ٦٦ و ساكن مشهد.

 

  • کارشناسی و کارشناسی ارشد رو چی خوندین و کدوم دانشگاه بودین؟

كارشناسی زبان و ادبيات انگليسی از دانشگاه فردوسی مشهد ورودی ٨٦

كارشناسی ارشد روانشناسی بالينی دانشگاه شيراز ورودی 93

 

  • میتونم رتبه ارشدتون رو بپرسم؟

بله رتبه ارشدم ١٤٩ بود

 

  • رتبه خوبی بوده با توجه به اینکه تغییر رشته دادین….فاصله ای که بین کارشناسی و ارشدتون بوده بخاطر همین تغییر رشته بوده ؟

اتفاقا به نظر خودم اصلا رتبه خوبي نبود و مي خواستم يك سال ديگه بخونم. اون موقع مشورت كردم گفتن دانشگاه هايي كه دوست داري رو انتخاب كن. شيراز انتخاب آخر بود و خوشبختانه قبول شدم

فاصله به این خاطر بود که من مشغول به كار بودم و سخت مشغول خوندن زبان آلماني بودم و البته يك كنكور مديريت MBA هم شركت كردم

 

  • خوب چون مصاحبه ما برای کنکور دکتراست، خیلی روی تغییر رشته شما به روانشناسی در مقطع ارشد تمرکز نمیکنم اما چون معتقدم نتیجه ای که شخصی در دکترا میگیره در واقع حاصل چندین سال گذشته اش هست نه فقط سال کنکور، دوست دارم که بیشتر از اون دوره بدونم. چطور دانشجویی بودین؟ سرمایه گذاری روی دروس کنکور ارشد و طی دوره ارشدتون چطور بود؟

من هيچ وقت دانشجوی ممتاز و درس خوني نبودم متأسفانه در هيچ دوره اي.  فقط دروسي كه دوست داشتم رو خوب مي خوندم و خوب ياد مي گرفتم. مثلا براي كنكور ارشد من كلا علم النفس نخوندم و درس علم النفس رو سفيد گذاشتم. مسلما خيلي به ضررم تموم شد و رتبه رو جا به جا كرد

 

  • بله همینطوره…پس نتیجه دکتراتون نشون میده با عشق  بیشتری دروس دکترا رو خوندین.

بله براي دكتری اينطور نبود. دروس اختصاصی تر بودن و همه رو با علاقه خوندم. ديپلم من تجربی هست و نقطه قوت من هميشه درس فيزيولوزيك و آسيب بوده. امسال هم ٤٠ تا سوال آسيب و نورو خيلی به نفع من شد.

 

  •  درصد تخصصی نشون میده دروس دیگه رو هم خوب زدین… کلا تخصصی های دکترا از دروس ارشد جذاب تر و شیرین تر هستن. اصل موفقیت هم البته مطالعه برای یادگیری  شخصی هست به نظر من. شما هنوز دوره ارشد رو تموم نکرده بودین که مطالعه دکترا رو شروع کردین. چی شد که به فکر شرکت تو دکترا افتادین؟

راستش قصد نداشتم بخونم. موضوع پايان نامه ای كه انتخاب كردم خيلی مفصل و وقت گير بود و من از خرداد تا شهريور هر روز درگير مصاحبه و جمع آوری داده بودم بعد از اون هم نوشتن پايان نامه كه تا آبان ماه طول كشيد. می خواستم دفاع كنم اما به دلايلی به تعويق می افتاد. اين شد كه آذر ماه بر گشتم خونه و تصميم گرفتم برای دكتری بخونم. و بعد از كنكور برگردم شيراز دفاع كنم

 

  • پس از آذرماه شروع کردین

بله

 

  • میتونید یک توضیح مختصری بدین که چطور شروع کردین؟ قدم های اول چی بود؟

براي كنکور ارشد خيلی با وسواس خونده بودم و منابع مختلف. چندين كتاب تست رو مطالعه كرده بودم و خوب می دونستم كه يه بار خوندن با نخوندن فرقی نداره.  واقع بينانه شرايط رو سنجيدم .  ٣ ماه فرصت كافی برای پراكنده خوانی نبود. تصميم گرفتم برای همه درسها يك خلاصه خوب رو انتخاب كنم و فقط همون رو بخونم. كنكور دكتری رو سرچ كردم و با سايت شما آشنا شدم. از جزوه رشد شروع كردم و اون قسمتی كه روی سايت به صورت رايگان گذاشته بودين رو خوندم. به نظرم خيلی مختصر و مفيد و در عين حال كافی اومد. اول جزوه رشد رو خريدم. جلد دوم كه نظريه ها بود. بعد از اون جزوه بقيه دروس رو هم خريدم.

 

  • تصمیم درستی گرفتید. البته تاکید همیشه به خوندن منبع اصلی هست اما شرایط شخص رو هم باید در نظر گرفت چون مرور از هر چیزی مهم تره… پس تونستید مرور کافی داشته باشید. برنامه مرورتون چطور بود؟

من تا آخر آذرماه رشد رو تموم كردم. دی ماه شخصيت رو خوندم. آسيب رو هم همزمان با اين دو تا پيش بردم. يعني تا آخر دی يه دور رشد آسيب و شخصيت تموم شد. از اول بهمن دور دوم رو شروع كردم و خيلی فشرده آمار خوندم. پايه آمار من خيلی خيلی ضعيف بود. اما به هر ١٠ تا سوال آمار امسال پاسخ درست داده بودم امسال درسته كه آسون بود سوالا نسبت به سال قبل، ولي به نظر خودم خيلی پيشرفت كرده بودم. خيلی فشرده خوندم.  يعنی هفته آخر رو به اندازه يك ماه عادی مطالعه داشتم. و تقريبا همه درسها رو هفته آخر يه دور ديگه خوندم

البته اينم بگم كه از روي جزوه هاي شما هم خلاصه نويسي كردم. يني دور اول همه نكات مهم رو اونجور كه براي خودم ملموس بود نوشتم و بعد از اون فقط خلاصه هام رو خوندم. براي درس آسيب به جز جزوه، خلاصه دي اس ام فايو رو هم خوندم چون بر اساس دی اس ام قبلی بود. به اين شكل كه علائم هر اختلال چی هست زمانهای هر اختلال و تشخيص های افتراقی رو برای هر اختلال جدا نوشتم.

 

  • عالیه و کار درستی کردین. اینو بگم که چون جزوه ها جوری نوشته شدن که خیلی هم خلاصه نباشن  لازمه که حتما برای مرور آخر این یا خلاصه تر بشه یا اینکه خوب هایلایت بشه. درس فیزیولوژی رو کی شروع کردین؟

براي نوروسايكولوژی جزوه فيزيولوزيك شما رو مطالعه كردم.البته نه همه فصول رو. يكبار فكر مي كنم اوايل بهمن ماه خوندم و بار دوم اواخر بهمن ماه و دور سوم هم هفته آخر كه فقط نكات رو خوندم. البته چند سوال از منابع ديگه هم بود كه چون منبع درس نوروسايكولوژی ارشد كتاب دو جلدی كلب و ويشاو بود تونستم اونا رو با اطلاعات قبلی جواب بدم.

 

  • پس همه دروس رو دو دور دوره کردین و یک دور هم هفته آخر انجام دادین.

بله تقريبا همه رو دو دور خوندم به جز شخصيت. شخصيت رو دور دوم چون وقتم كم بود انتخابی خوندم نظريه های مهم تر رو.  و روش تحقيق هم نرسيدم بخونم اونم روزای آخر فقط قسمت‌های مهم رو خوندم مثل طرح های تحقيق و نمونه گيری و …

 

  • در واقع بخاطر فرصت کم اولویت بندی کردین مباحث رو که کار درستی هست.

بله

 

  • برای عمومی چه برنامه ای داشتین؟

به علت اينكه يكسال كنكور ارشد مديريت ام بی ای شركت كرده بودم تا حدودي با سوال های جی مت آشنا بودم. فقط سوال های كنکور های اخير رو يه دور زدم.

در واقع اکثر بچه ها هم همین کار رو برای استعداد تحصیلی میکنن….

زبان هم می دونستم كه قرار نيست از قسمت واژگان امتياز بگيرم. پس وقت نذاشتم روی واژگان اما گرامر دكتری رو مرور كردم از روی كتاب آقای خير آبادی.

 

  • پس اولویت بندی برای زبان هم جواب داده. زبان چند تا مهارت داره و نمیشه روی همش سرمایه گذاری کرد.

درسته. من البته پايه زبانم قوی بود از سن كم كلاس زبان می رفتم و بعد هم  كارشناسی. هيچوقت ارتباطم قطع نشده بود به اون شكل با زبان انگليسی. ولي خب واژگان دكتری خيلي گسترده ست و احتياج به برنامه ريزي بلند مدت داره

 

  • بله درسته لغت به برنامه بلندمدتی احتیاج داره و باید زود شروع بشه. به نظرم تجربه ای که دوستان میتونن از شما بگیرن واقعا همین جمله هایی که من روش مدام تاکید میکنم.. اگر وقت ندارین ولی ته دلتون میخاد که امسال دکتری رو شرکت کنید ناامید نباشید. همیشه یک راهی هست. اولویت بندی مهم ترینش هست. دوره که اینقدر روش تاکید کردیم نیازی به گفتن نداره…و شما هر دو رو رعایت کردین.

من چاره اي نداشتم. برنامه ای هم برای رتبه تك رقمی نداشتم تمركزم روی رتبه ای حدود ٥٠ بود و اينكه از سال قبل دانشگاه شيراز دكتری بالينی گرفته بود برام قوت قلب بود

 

  • چاره همین کارهایی بوده که کردین. پس چاره داشتین. بحث تک رقمی شدن نیست…بحث این هست که شما یک هدفی داشتین و کاری که از دستتون برمی آمده براش کردین. اگر حتی نتیجه نمی گرفتید وقتی به عقب نگاه می کردید از کارهایی که کردین خوشحال بودین.

دقيقا همين طوره

 

  • فکرمیکنین چه ویژگی شخصیتی خاصی دارین که تو این راه بهتون کمک کرده؟ چیزی که اگر نبود، این کارها هم ممکن نبود؟

سوال سختیه…فكر مي كنم انگيزه مهم هست و اينكه تا حدودي آدم بايد ريسك پذير باشه. من دوست دارم مسابقه بدم و چه بهتر كه آخرش برنده باشم. تو اين ٣ ماه هم به اين فكر نكردم كه اگه نشد چه اتفاقی ميفته هر روز به اين فكر كردم كه چطور شدنی تر بشه نتبجه گرفتن. هر وقت خسته مي شدم به خلاصه هام نگاه می كردم. با خودم می گفتم تا اينجاش رو رفتم! ادامه ميدم

شب كنكور به اين فكر مي كردم كه چقدر كم خوندم از ٨٠-٩٠ تا سوالي كه هست ٦٠ تا بيشتر نبايد بزنم! ولي وقتی رفتم سر جلسه ٧٤ تا سوال رو جواب دادم. مسلما همش رو مطمئن نبودم اما ترجيح دادم نترسم! و خب نتيجه گرفتم و الان خوشحالم. البته اينم بگم كه منظورم اين نيست كه شانسي زدم! شانس هم مال كسيه كه بلده! ولي سوالايی كه جايی نديده بودم رو تحليل كردم و جواب دادم. اين روحيه به نظرم برای امتحان های بزرگ لازمه. تا حدودی ريسك پذيري.

 

  • جالب بود که گفتید شانس مال کسیه که بلده! بنظر من هم شانس اصلا واژه خوبی نیست….شانس سراغ کسی میاد که کاری کرده باشه که لایق اون شانس باشه!! به نظرم ریسک هم ی نقطه اتکا داره…مثل سوال هایی که ی وقتایی جوابش از گوشه ای از ذهن آدم میاد، خودت نمیدونی از کجا میاد، اما حاصل ی تلاش یا دانشی در گذشته است.. به نظر من جواب ها توی ذهنت بوده بخاطر اینکه دانش خوبی داشتی و وقتی یک خلاصه نکات اساسی خوندی، مثل یک ماشه چکون اون دانش رو تو ذهنت فعال میکنه…نیازی نبوده دوباره همه منبع رو بخونی تا اون دانش رو بگیری، کافیه ی چیزی اون رو فعال کنه فقط. چیزهایی که من تا الان برداشت کردم از صحبتمون اگه بخوام برای بچه ها خلاصه کنم، تا الان ی برنامه ریزی واقع بینانه است که بشه با امید انجامش داد و شدنی باشه، یک انتخاب درست برای منابع که برسیم دوره زیاد بکنیم، اولویت بندی مباحث، و یک روحیه مبارز………….چیز دیگه ای هم هست که بخای به کسایی که شرایط مشابهت رو دارن بگی اضافه بر اینها؟

واقعا اين موضوع مهمه. شما سه منبع مختلف رو يكبار بخونی نتيجه ش چيزی نميشه كه با سه بار خوندن يك منبع بدست مياد. اين تنها چيزيه كه با اطمينان طبق تجربه خودم میگم و اميدوارم داوطلبای هر امتحانی بهش توجه كنن. يك بار خوندن فرقی با نخوندن نداره! سر امتحان فقط سوال آشناست اما جوابش رو نمی دونين! مرور مرور و مروووور

 

  • برنامه و هدفتون برای مصاحبه ها چیه؟ با توجه به اینکه فاصله ای بین ارشد و دکترا نبوده وضعیت رزومه چطوره؟

خب متأسفانه مقاله چاپ شده اي ندارم. مشغول نگارش مقاله از پايان نامه هستم كه تا مصاحبه جايی اكسپت نميشه خيلی بعيده. يك مقاله فارسی دارم كه اميدوارم به مصاحبه برسه…و نمره زبان،  آزمون توليمو نمره ٥٦٠ دارم.

 

  • واقعیت اینه که وقتی ترم اخر ارشد قصد خوندن دکترا می کنیم، جمع کردن رزومه همزمان باهاش سخته و این رو همونطور که ما میدونیم، بسیاری از اساتید محترم هم این رو درک میکنن! ما از صمیم قلب آرزو میکنیم که به اونچه به صلاحتون هست برسید. و بعد از مصاحبه ها تجربه هاتون رو در اختیار دوستان بگذارید که ایشالا در مصاحبه های بعدی دربارش صحبت کنیم. بیشتر هدف من از مصاحبه با شما بخاطر همین شرایط ویژه مطالعه اتون بود که دوست داشتم با همراهان سایت مطرح کنیم و شما هم خیلی خوب برامون توضیحشون دادین. اگر مطلب خاصی هست ممنون میشم که بفرمایید.

خواهش مي كنم. خوشحالم كه تونستم تجربياتم رو باهاتون به اشتراك بذارم و اميدوارم به درد دوستان بخوره. از شما تشكر ويژه دارم واقعا خسته نباشيد می گم بهتون

 

  • ممنون از شما. در آخر اینکه رتبه تک رقمی آوردن چه حسی داشت؟

خيلی حس خوبی بود مخصوصا اينكه انتظارش رو نداشتم. ٣ ماه سختي رو با يه رضايت وصف نشدني طاق زدم! معامله خيلي خوبي بود

 

  • بازم تبریک میگیم و آرزو میکنیم که شروع معامله های شیرین تر براتون باشه

متشكرم از شما

 

  • با دوستانی که مصاحبه میکنیم یک جمله برای ما به یادگار میزارن. شما چه جمله ای به ما یادگاری میدین؟

به مخاطبان این سایت که اغلب کنکوری هستند مي گم: غبار غم برود حال خوش شود حافظ…مي گذره روزاي سخت. اميدوارم همه از تلاششون نتيجه بگيرن