اگر با رشتG روانشناسی و یا مشاوره سروکار داشته باشید، حتما بارها با این سوال مواجه شده‌اید که آیا روانشناسی علم است یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا اجازه دهید تا تعریف علم را باهم مرور کنیم و سپس به تعریف روانشناسی بپردازیم.

علم چیست؟

علم را می‌توانیم چنین تعریف کنیم: علم (science) از واژۀ لاتین «scientia» به‌معناى آگاهى و معرفت (knowledge) گرفته شده‌است. علم تلاشی نظام‌مند است که دانش را در قالب توضیحات و پیش‌بینی‌های قابل آزمایش دربارۀ تمامیت جهان می‌سازد و سازمان می‌دهد.

علم، تعریف قدیمی‌تری نیز دارد که متعلق به ارسطو است. ارسطو دانش علمی را مجموعه‌ای از آگاهی‌های قابل اتکا می‌داند که از لحاظ منطقی، قابل توضیح باشند، همچنین علم دارای ویژگی‌های گوناگونی است که ماهیت علم را بهتر مشخص می‌سازد، در ادامه به بررسی ویژگی‌های علم می‌پردازیم.

ویژگی‌های کلیدی علم چیست؟

علم دارای ویژگی‌هایی ثابت است، این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:

  • علم، هیچ عقیده و نظری را بدون شواهد مملوس و عینی و پژوهش‌های منطقی نمی‌پذیرد.
  • علم، تنها به امور مملوس و عینی می‌پردازد؛ به این معنا که به تصورات، خیال‌پردازی‌ها، امور نامرئی و مرموز و هر آنچه که از ادراکات ما خارج هستند، ورود نمی‌کند.
  • علم بر این اصل بنا شده‌است که هیچ رویدادی بی علت رخ نمی‌دهد و تمام امور علتی دارند و بدون دلیل رخ نمی‌دهند.
  • نمی‌توان ویژگی‌ها و ارزش‌های اخلاقی را وارد علم کرد، زیرا این موارد قراردادی هستند.
  • علم، پذیرای فرضیه‌های مختلف است، آن‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دهد و در صورت کسب نتایج دلخواه، فرضیه‌ها وارد حیطۀ علم می‌شوند.
ویژگی های علم بودن چیست

مطالب مرتبط: باورهای عمومی اشتباه درباره روانشناسی

موافقان علم بودن روانشناسی چه می‌گویند؟

اگر شما هم مشتاق این هستید تا بدانید موافقان علم، چه دلایلی برای علمی دانستن روانشناسی دارند، با ادامه مطلب همراه ما باشید. علم دارای انواع مختلفی است که هر کدام حوزه‌ای را مورد بررسی قرار می‌دهد.

یکی از انواع علم، فلسفه است. فلسفه تعاریف متعددی دارد. یکی از معروف‌ترین تعاریف فلسفه، تعریفی است که ارسطو آن‌ را ارائه داده است.

ارسطو فلسفه را این چنین تعریف کرده است: «مطالعۀ اساسی‌ترین علل و اصول همۀ چیزها» براساس این تعریف، فلسفه مطالعۀ ماهیت نهفتۀ واقعیت و جست‌وجوی دانش و درک جهان، طبیعت انسان و ماهیت جهان است.

«رنه دکارت» نیز، اندیشمندی است که به تعریف فلسفه پرداخته است. وی فلسفه را «مطالعۀ خودِ دانش و ماهیت ذهن» تعریف کرده‌است. براساس همین دو تعریف می‌توان متوجه شد که فلسفه گسترۀ متنوعی دارد که دارای حوزه‌های مختلف مطالعاتی و مکاتب فکری مختلف است.

مطالعۀ ماهیت ذهن و چگونگی عملکرد ذهن باعث ایجاد شاخه‌ای جدید در فلسفه شد که حول‌وحوش ذهن، فکر و عملکرد آدمی می‌چرخید. نظریه‌پردازهای بسیاری مانند ارسطو و افلاطون در حوزۀ ماهیت ذهن فعالیت می‌کردند.

درنهایت یک فیلسوف آلمانی به‌نام «رادولف گوسلنیوس»، اصطلاح سایکولوژی را ابداع کرد. وسعت امور در حوزۀ سایکولوژی آن‌قدر زیاد بود که باعث شد، این حوزه از فلسفه جدا شود و خود به‌عنوان یک رشتۀ جدا مورد پژوهش قرار بگیرد.

تا حدود اواخر سدۀ نوزدهم، روانشناسی به‌عنوان شاخه‌ای از علم فلسفه، شناخته می‌شد اما بعد از آن خود به‌تدریج به‌عنوان رشته‌ای مستقل شناخته شد.

حال که دریافتیم، روانشناسی از علم فلسفه نشئت گرفته است و تاریخچه‌ای طولانی دارد به‌طوری که به گفته‌ها و پرسش‌های ارسطو و افلاطون و سقراط دربارۀ زندگی روانی آدمی برمی‌گردد. در ادامه به تعریف روان‌شناسی به زبان ساده می‌پردازیم.

آغاز رسمی روانشناسی به‌عنوان علم

آغاز روانشناسی - ویلهلم وونت

اما آغاز روانشناسی به‌صورت کاملا علمی در چه زمانی رخ داد؟ می‌توان گفت که شروع علمی و رسمی روانشناسی با تلاش‌های «ویلهم وونت» رقم خورد.

وونت در سال 1879 اولین آزمایشگاه را برای انجام پژوهش‌های روانشناسی در «لایپزیک» آلمان تأسیس کرد. او که به پدر روان‌شناسی آزمایشی نیز معروف است، تمرکز اصلی فعالیتش معطوف به مطالعات روان‌شناختی بود.

مطالب مرتبط: از حقوق مراجعین در اتاق درمان چه می‌دانید؟

تعریف روانشناسی به زبان ساده

واژ‌ۀ روان‌شناسی (Psychology) از دو بخش روان+شناسی (Psy+Chology) ساخته شده که یک واژۀ یونانی است. روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرایندهای روانی می‌پردازد.

از این تعریف می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که روانشناسی، دانش است درنتیجه از اصول علمی پیروی می‌کند. به عبارت دیگر، در روانشناسی آنچه مورد تمرکز قرار می‌گیرد، رفتار و روان آدمی است.

روانشناسی دارای رویکردهای مختلفی است؛ برای مثال رویکرد روانکاوی، رفتارگرایی، روانشناسی شناختی، رفتاردرمانی شناختی روانشناسی انسان‌گرایانه، گشتالت، روان‌شناسی مثبت‌نگر و… که هر کدام براساس مبنا و روش مخصوص‌به‌خود رفتار و فرآیندهای روانی آدمی را توجیه می‌کنند.

موضوع علم روانشناسی چیست؟

برای درک بهتر موضوع علم روانشناسی، بهتر است در ابتدا اهداف این علم را بشناسیم. هدف روانشناسی، توصیف، تبیین، پیش‌بینی و کنترل رفتار است. در علم روانشناسی سعی داریم تا متوجه شویم که:

1.  ماهیت یک رفتار چیست؟ (توصیف)

۲. چرا این رفتار رخ می‌دهد؟ (تبیین)

۳. چه زمانی این رفتار بروز می‌کند و یا خواهد کرد؟ (پیش‌بینی)

4. این رفتار چه اثری بر زندگی آدم‌ها می‌گذارد و چگونه از اثرات منفی این رفتار در زندگی جلوگیری کنیم؟ (کنترل)

مطالب مرتبط: تفاوت روانشناس و روانپزشک

مخالفان علم بودن روانشناسی چه می‌گویند؟

البته هستند متخصصانی که اعتقاد دارند نمی‌توان روانشناسی را یکم علم دانست زیرا الگوی موردتوافقی در روانشناسی وجود ندارد و رویکردهای مختلف در روانشناسی از الگوهای گوناگونی پیروی می‌کنند.

همچنین در روانشناسی رویکردهای متناقض بسیار زیادی به چشم می‌خورد، موضوعات بسیار متنوع و گوناگونی را شامل می‌شود و جنبه‌های مختلف آدمی را مورد بحث قرار می‌دهد؛ بنابراین پژوهشگران در زمینه‌های مختلف، مشترکات کمی باهم دارند.

محدودیت‌های روانشناسی به‌عنوان یک علم

روانشناسی به خودی‌خود دارای محدودیت‌هایی است که گاهی باعث می‌شود علمی بودن این رشته را زیر سوال ببرد، حال به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

محدودیت های روانشناسی به عنوان یک علم

گسترده بودن مطالب

روانشناسی به‌عنوان علمی واحد که فقط باید موارد به‌خصوصی را شامل شود، عمل نمی‌کند. حوزه‌های روانشناسی بسیار وسیع است و هر کدام به سویی متفاوت حرکت کرده‌اند و اشتراکات کمی در بین آن‌ها دیده می‌شود.

مفاهیم مشابه در نظر روانشناسان گوناگون، مانند هم تعریف نمی‌شوند، بلکه هر روانشناس براساس رویکرد خود به تعریف آن مفهوم می‌‌پردازد.

متغیر بودن قوانین

همچنین علم فرض می‌کند قوانینی که درمورد رفتارهای انسانی وجود دارد، برای هر فردی به کار برده‌‎‌شود، نتیجۀ یکسانی خواهدداشت اما روانشناسی مخالف این باور را بیان می‌کند؛ به این معنا که فرایندهای رفتاری و روانی انسان‌ها آن‌قدر پیچیده‌است که نمی‌توان یک نسخۀ واحدی برای همه تجویز کرد.

غیرقابل تعمیم بودن

اکثر قوانین علمی، قابل تعمیم به دیگر شرایط هستند اما مباحث روانشناسی اغلب به یک زمان و مکان خاص محدود می‌شوند.

غیرعینی بودن

در آخر شاید مورد توجه‌ترین عامل، عینیت باشد که در روانشناسی وجود ندارد؛ بیشترین موضوعات دارای اهمیت در روانشناسی غیرقابل مشاهده هستند و عینی نیستند.

مطالب مرتبط: درمان نشخوار فکری با 9 روش ساده

سخن پایانی

طبق آن‌چه گفته شد براساس ویژگی‌های علم، روانشناسی می‌تواند مبحث علمی قلمداد شود؛ گرچه مطالب روانشناسی بسیار متنوع است اما می‌توانیم این حوزه‌های گوناگون را مورد آزمایش و بررسی دقیق علمی قرار دهیم، مباحث را آزمایش، پیش‌بینی و براساس آن‌ها عمل کنیم.

با این‌حال، این نظر نگارندگان مقالۀ حاضر است. شما بگویید در این‌باره چطور فکر می‌کنید؟

مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی ⇐ منابع ارشد روانشناسی