درباره تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس چه میدانید؟ کسی که در یک جمع بزرگ، میتواند خیلیخوب سخنرانی کند و خودش را نمیبازد، ازنظر شما چه ویژگیای دارد؟ اعتماد به نفس خوبی دارد؟ عزت نفسش بالاست؟ یا هر دو؟ اگر در تشخیص این دو مفهوم مشکل دارید، مقالۀ امروز بهتان کمک میکند درست و دقیق بدانید که عزت نفس و اعتماد به نفس چیست، چه فرقی با هم دارند و کجای زندگی بهدردمان میخورند.
لیست مطالب
فرض کنید کسی در رابطۀ عاطفیاش شکست خورده و مدام به خودش میگوید که چون فرد محبوبش او را دوست ندارد، آدم بهدردنخوری است. این شخص، اعتماد به نفس پایینی دارد یا مسئله به عزت نفسش برمیگردد؟
چطور اعتماد به نفس و عزت نفس را از یکدیگر تشخیص بدهیم؟
ما در حرفهایمان از واژههای «عزت نفس» و «اعتماد به نفس»، زیاد استفاده میکنیم. این دو از آن اصطلاحات محبوب روانشناسی هستند که از ادبیات تخصصی این علم وارد گفتار روزمره شدهاند و مثل نقل و نبات، در تعریف و تقبیح خودمان و دیگران از آنها استفاده میکنیم:
«من عزت نفس بالایی دارم.»، «فلانی اعتماد به نفسش خیلی خوبه.» اما خب اغلب چندان دقیق و درست بهکارشان نمیبریم. عزت نفس و اعتماد به نفس مثل همۀ مفاهیم روانشناختی دیگر، تعریف و کارکرد خودشان را دارند.
مطلب مرتبط: خودشفقت ورزی چیست و در سال کنکور چه کمکی میکند؟
اعتماد به نفس چیست؟
باوری که ما در زمینههای خاصی از زندگی به خودمان، مهارتها و تواناییهایمان داریم، اعتماد به نفس ما را تشکیل میدهد. اعتماد به نفس، از دانش و عمل ناشی میشود و با تجربه کردن، ارتباط مستقیمی دارد؛ تجربههای بیشتر، اعتماد به نفس بالاتر!
این معیار درونی، همان صدای ذهنی است که وقتی هدفی درپیش داریم و به چالشی برمیخوریم، نتیجه را پیشبینی میکند: «میدونم ازپسش میام»/ «امکان نداره بتونم موفق بشم».
اعتماد به نفس، یک حد ثابت و همیشگی ندارد و متناسب با شرایط میتواند تغییر کند. براساس تجربه، گاهی ممکن است اعتماد به نفس خوبی داشتهباشیم و گاهی هم، نه.
مثلا کسی که مهارت نوازندگی بالایی دارد، وقتی قرار است برای جمعی بنوازد، به توانایی خودش شک نمیکند و اعتماد به نفس بالایی دارد اما همین فرد در موقعیت دیگری، مثلا سخنرانی کردن برای یک جمع، ممکن است اعتماد به نفس پایینی داشتهباشد.
اعتماد به نفس بالا و رسیدن به موفقیت، حسابی درهم تنیدهاند. یعنی کسی که به تواناییهای خودش اعتماد دارد، معمولا در تجربههایش با موفقیت عمل میکند و موفقیتهایی که بهدست میآورد، اعتمادبهنفسش را تقویت میکند.
اعتماد به نفس در زندگی چه نقشی دارد؟
حالا که اعتماد به نفس را شناختیم، هرجا ببینیمش، سریع بهجا میآوریمش. اعتماد به نفس بالا در افرادی مشهود است که با نقاط قوت و ضعف خودشان آشنا هستند و به مهارتها و تواناییهایشان اطمینان دارند.
نشانههای اعتماد به نفس پایین چیست؟
- کسی که اعتماد به نفس پایینی دارد، دائم احساس میکند که باید خودش را به دیگران ثابت کند.
- از ریسک کردن فرار میکند و معمولا تمایل دارد که وضع موجود را حفظ کند.
- از ابراز نظر میترسد و رفتارش معمولا مطیعانه است.
- از ملاقات کردن با افراد جدید، پرهیز میکند چون معتقد است که چیزی برای ارائه ندارد.
- در شروع کردن هر شکلی از ارتباط، مشکل دارد.
- خودش را بهخاطر کوچکترین اشتباهی شماتت میکند.
مطلب مرتبط: علائم و راه های درمان استرس و اضطراب
اعتماد به نفس از کجا میآید؟
محیط و تجربههایی که از سر میگذرانیم، در میزان اعتماد به نفس ما تأثیر میگذارند. رفتار دور از احترام والدین در دوران کودکی یا تجربههای آسیبرسان در مدرسه، دانشگاه و روابط بینفردی، میتواند باعث اعتماد به نفس پایین بشود. اما معنیاش این نیست که ضعف اعتماد به نفس، سرنوشت محتوم آدمهاست و دیگر نمیشود کاری برایش کرد.
هر تلاش کوچکی برای بازسازی اعتماد به نفس، مفید است. مثلا خروج از منطقۀ آسایش خود و برعهده گرفتن مسئولیتهای جدید، جایگزین کردن حرفهای سرزنشآمیز و پیامهای منفی با خودگوییهای مثبت، تلاش برای کسب مهارتهای تازه و… .
گفتیم که اعتماد به نفس، وابسته به عمل و دستاورد است، پس برای تقویتش باید خودمان را درمعرض تجربههای نو بگذاریم. اما خب یک مشکل بزرگ وجود دارد. اعتماد به نفس پایین به ما میگوید که چون ازعهدۀ این تجربههای نو برنمیآییم، پس بهتر است که اصلا سمتشان نرویم.
روانشناسان پیشنهاد میکنند از تکنیک بدترین سناریو استفاده کنیم. یعنی تصور کنیم در کاری که قصد انجامش را داریم (مثلا شروع کردن یک رشتۀ ورزشی)، چه اتفاقهای بدی پیش خواهدآمد. نتیجه معمولا این است که متوجه میشویم بدترین حالت هم آنقدرها که انتظارش را داشتیم، بد نیست و به این ترتیب، مانع برطرف میشود.
عزت نفس چیست؟
عزت نفس، یعنی ارزیابی ما از میزان ارزشمندی خودمان. نتیجۀ این ارزیابی، هرچه که باشد، افکار، احساسات و رفتارهای ما را هدایت میکند و روی نحوۀ تعاملمان با دنیا و دیگران، تأثیر میگذارد. عزت نفس، درنتیجۀ تجارب زندگی و تعامل با افراد دیگر، رشد میکند.
عزت نفس، برعکس اعتماد به نفس، وابسته به دستاورد و نتیجه نیست. یک ورزشکار حرفهای و موفق را تصور کنید که یک بغل مقام و مدال دارد. خب این ورزشکار، در زمینۀ تخصصی خودش، اعتماد به نفس بالایی دارد اما لزوما قرار نیست احساس ارزشمندی بکند. حتی ممکن است وقتی که دیگر نتواند ورزش کند، خودش را آدم بیفایده و بیارزشی بداند.
عزت نفس، میگوید که ارزشمندی انسان با درآمد، موفقیتهای شغلی و حرفهای و چیزهایی مثل اینها، سنجیده نمیشود. کسانی که عزت نفس بالایی دارند، دربرابر تجربیات مختلف، گشودهاند. خودشان و دیگران را همانطوری که هستند، میپذیرند و از شکست خوردن و طرد شدن، هراسی ندارند.
حالا به سوالات ابتدای مطلب برگردید. احتمالا الان راحتتر میتوانید به آنها جواب بدهید. کسی که درحضور جمع به خودش مسلط است و سخنرانی خوبی ارائه میکند، اعتماد به نفس بالایی دارد. او احتمالا بارها و بارها در این موقعیت قرار گرفته، مهارتش در مدیریت استرس و حرف زدن را بالا برده و حالا به خودش حسابی مطمئن است.
کسی هم که شکست در رابطۀ عاطفی، حسابی بههمش ریخته و او را به این نتیجه رساندهاست که به هیچ دردی نمیخورد، عزت نفس پایینی دارد؛ چون احساس ارزشمندیاش وابسته به دیگران است و شخصا خودش را شایستۀ احترام و علاقه نمیداند.
مطلب مرتبط: خودمراقبتی چیست و چرا رعایت آن ضروری است؟
عزت نفس در زندگی چه نقشی دارد؟
میزان عزت نفس است که تعیین میکند چقدر خودمان را شایستۀ عشق و احترام میدانیم، صرفنظر از تواناییها و مهارتهایمان. زندگی شخصی و حرفهای ما تحتتأثیر سطح عزت نفسمان است. چون؛
- عزت نفس بالاتر بهمعنی مجهز بودن به روشهای مقابله با استرسها و ناملایمتهای زندگی است. یعنی مثلا کسی که خودش را شایستۀ عشق میداند، با طرد شدن ازسوی دیگری، احساس بیارزشی نمیکند و میتواند به زندگی عادی برگردد.
- سطح بالای عزت نفس باعث میشود که افراد بیشتر مراقب سلامت جسمی و روانی خودشان باشند چون خودشان را لایق زندگی باکیفیت میدانند.
- عزت نفس بالا به افراد، توانایی «نه» گفتن میدهد؛ چون این افراد میدانند که ارزشمندیشان مشروط به دریافت تأیید ازسوی دیگران نیست و احساس نمیکنند که مجبور به پذیرش هر شرایطی هستند.
مطلب مرتبط: مایندفولنس یا ذهن آگاهی چیست و چه کاربردی دارد؟
عزت نفس از کجا میآید؟
عزت نفس، تحتتأثیر عوامل مختلفی مثل سابقۀ خانوادگی، تجربیات دوران کودکی، تجربیات دوران بلوغ و اتفاقات طول زندگی، شکل میگیرد و تغییر میکند.
مثلا کسی که در کودکی مورد آزار بوده و دیگران مهم زندگیاش برای او ارزشی قائل نبودهاند، احساس ارزشمندی در او ایجاد نمیشود. یا مثلا کسی که در دوران نوجوانی -دوران احساس نیاز به دریافت تأیید- دائما با دیگران مقایسه شود، به عزت نفسش صدمه وارد میشود. گاهی هم اتفاقاتی مثل ابتلا به یک بیماری جدی یا سوگ، میتواند در کاهش عزت نفس نقش داشتهباشد.
نکتۀ مهم اما آنجاست که عزت نفس را هم مثل اعتماد به نفس میشود ترمیم و تقویت کرد. مثلا میتوانیم شفقت با خود را جایگزین انتقاد از خود کنیم. میتوانیم افکار منفی که احساس ارزشمندی ما را زیرسوال میبرند، یادداشت کنیم و آنها را به چالش بکشیم.
البته باید حواسمان به مرز عزت نفس و غرور باشد؛ آنجاییکه دید متعادلی نسبت به خودمان داریم و احترام و علاقه را برای خودمان روا میدانیم، قلۀ عزت نفس است اما اگر احترام و ارزشمندی را برای دیگری قائل نباشیم و نسبت به خودمان تصورِ مثبت غیرواقعبینانهای داشتهباشیم، آنوقت در سراشیبی غرور قرار میگیریم.
شباهت عزت نفس و اعتماد به نفس
اگر اعتماد به نفس و عزت نفس، اینهمه با فرق دارند، پس چرا اغلب با هم اشتباه گرفته میشوند؟ خب یک دلیلش این است که وقتی داشتند از دنیای ادبیات تخصصی روانشناسی وارد گفتار روزمره میشدند، همهچیز خیلی یکهویی و عجلهای شد! کسی به معنای واژهها و تمایزشان از هم دقت نکرد و آنقدر بهجای یکدیگر بهکار رفتند که ماجرا، پیچیده شد.
دلیل دیگرش هم این است که اعتماد به نفس و عزت نفس، شباهتهایی هم به یکدیگر دارند. مثل چی؟
- در شکلگیری هر دو ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و تربیتی نقش دارند.
- هر دو برای بهزیستی و رفاه شخصی، ضروری هستند.
- هر دو درطول زمان تغییر میکنند و میشود آنها را بهبود بخشید.
- هر دو برای رویارویی با موقعیتهای دشوار زندگی، بهکار میآیند.
- اعتماد به نفس و عزت نفس، بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
با وجود این شباهتها، درک تمایز اعتماد به نفس و عزت نفس خیلی مهم است. چون آشنا نبودن با مفهوم دقیق این دو اصطلاح، افراد را به مسیر اشتباهی سوق میدهد؛ مثلا خیلیها سعی میکنند ازطریق وقف کردن خودشان در کسب موفقیت و دستاوردهای گوناگون، به عزت نفس دست پیدا کنند که خب چون مسیرشان اشتباه است، به هدفشان نمیرسند.
خوشبختی و سعادت اغلب با تلاش برای کسب اعتماد به نفس اشتباه گرفته میشود. البته که اعتماد به نفس، مهم و ضروری است اما از آنجاییکه دستاوردها و موفقیتها اغلب کوتاهمدت هستند و تحتتأثیر عوامل خارج از کنترل ما قرار دارند، صرفا میتوانند باعث احساس خوشحالی بشوند، نه خوشبختی.
مطلب مرتبط: واقعیت درمانی چیست و چطور به کمک ما میآید؟
تفاوت عزت نفس و حرمت نفس
حالا شما تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس را آنقدر خوب بلدید که دیگران امکان ندارد این دو را با هم قاطی کنید. ضمنا میدانید که تغییر دادنشان ممکن است و اطلاعات مختصری هم دربارۀ راههای افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس، بهدست آوردهاید.
بهعلاوه با چیزهایی که یاد گرفتهاید، بهخوبی میتوانید تفاوت تکبر و عزت نفس را تشخیص بدهید. اما برای اینکه بتوانید این دادهها را در زندگی شخصیتان بهکار بگیرید، یک مفهوم دیگر را هم لازم است که بشناسید؛ حرمت نفس. اصطلاحی که ازنظر لغوی به عزت نفس شبیه است اما معنای متفاوتی دارد.
حرمت نفس یا ارزش خود، باور ذاتی به ارزشمند بودن است، بدون توجه به عوامل بیرونی. عزت نفس، ممکن است تحتتأثیر اتفاقات زندگی بالا و پایین شود و مشروط به اعتبارسنجی بیرونی است اما حرمت نفس، مفهوم پیچیدهای است که حتی در مواجهه با تجربیات تلخ، شکستها و قضاوتهای منفی هم ثابت میماند.
باور به ارزشمندی انسان و احساس عمیق پذیرش خود، بدون قیدوشرط. یعنی مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، شما [و بهطور کلی، انسان] ارزش دوست داشتن و مراقبت دارید.
عزت نفس | به تجربیات بیرون از خود بستگی دارد | به فرد انگیزۀ کار و فعالیت میدهد | مبتنیبر شناخت است | تحتتأثیر شرایط میتواند صدمه ببیند | فرد را به این باور میرساند که شایستۀ عشق و احترام است |
حرمت نفس | قائل به ارزش ذاتی انسان است | به پذیرش خود منجر میشود | مبتنی بر عشق و شفقت به خود است | تحتتأثیر شرایط بیرونی آسیب نمیبیند | فرد را سرشار از حس قدرشناسی میکند |
پینوشت
برای پرورش عزت نفس، راهکارهایی وجود دارد که تمرین کردنشان، نه سخت و زمانبر است و نه مهارت و هزینۀ خاصی نیاز دارد. در فایل پیدیافی که پیشرویتان است، شش پیشنهاد ساده برایتان داریم.
دانلود پی دی اف ⇐ راههایی برای تقویت عزت نفس
منابع
مطلب پیشنهادی برای داوطلبان کنکور ارشد روانشناسی ⇐ منابع کنکور ارشد روانشناسی