هرجای مسیر که فکر کردی لازم است دور بزنی و تغییر جهت بدهی، تردید به دلت راه نده. با چشمِ باز و حواسِ جمع، بدون ترس و نگرانی، همان کاری را انجام بده که فکر می‌کنی درست است. خیلی‌ها از ترس این‌که مبادا زحمات قبلی‌شان به هدر برود، دل به تغییر مسیر نمی‌دهند و چشم‌شان را روی علاقه و استعدادشان می‌بندند. در این مطلب با مصاحبه با رتبه 43 ارشد عمومی در خدمتتان هستیم. رفیق روان‌آموزی ما، «علی خداپناه» اما برخلاف این خیلی‌ها، جایی وسط جاده تصمیم گرفت خط عوض کند. علی که در رشتۀ مدیریت دولتی از پردیس فارابی دانشگاه تهران (قم) فارغ‌التحصیل شده‌بود، تصمیم گرفت برود سراغ روانشناسی. او در کنکور ارشد، رتبۀ 38 سهمیه و 43 کشوری عمومی و 103 سهمیه و 115 کشوری بالینی را از آن خود کرد و حالا از رمز موفقیتش برای ما می‌گوید.

چطور به روانشناسی علاقه‌مند شدی؟

دو عامل عمده باعث شد که به‌سمت روانشناسی کشیده شوم: اول، میل به ارتقای توانایی روانی خودم درمقابل تجربه‌های ناخوشایند زندگی و دوم، علاقه‌ای که به‌واسطۀ تجربۀ معلمی‌ام به روانشناسی کودکان پیدا کرده‌بودم.

تعریفت از موفقیت و شکست چیست؟

به‌نظرم موفقیت و شکست، نسبی و وابسته به فرد است. اما اگر بخواهم به‌طور کلی به این سوال جواب بدهم، می‌توانم بگویم موفقیت چیزی است که منتج به خشنودی و غرور می‌شود و شکست، چیزی که به ناکامی می‌انجامد. اما خب نظر دادن دربارۀ این‌که چه چیزی باعث شکست می‌شود و راه رسیدن به موفقیت چیست، کار من نیست.

از چه زمانی به‌‎طور جدی، شروع به مطالعه برای کنکور کردی؟

اواسط تیرماه سال گذشته که خدمت سربازی‌ام تمام شد، یک خلاء اساسی در زندگی‌ام احساس کردم. با توجه به فراغتِ پیش‌آمده به‌نظرم رسید که ادامه‌تحصیل در آن شرایط گزینۀ مناسبی است. به‌ویژه به این دلیل که مدتی هم دنبال شغل گشته‌بودم و کارهایی که انجام می‌دادم، راضی‌ام نمی‌کرد. بنابراین تصمیمم به ادامه‌تحصیل قطعی شد. یک روز، دفترچۀ انتخاب رشتۀ سال گذشته را باز کردم و بعد از مرور تمام رشته‌ها به این نتیجه رسیدم که روانشناسی، انتخاب خوبی برای من است. با یکی از دوستانم مشورت کردم و درنهایت اوایل شهریور، شروع به تهیۀ منابع کردم. کتاب‌های «لیندا لیل» و «لورا برک» را در تابستان مطالعه کردم. ابتدا قصد داشتم برای گرایش تربیتی بخوانم اما بعد تصمیمم را عوض کردم و قصدم برای گرایش عمومی و بالینی جدی شد.

از کدام خدمات و محصولات روان‌آموز استفاده کردی؟

کتاب‌های آسیب‌شناسی، کودکان استثنایی و روانشناسی رشد روان‌آموز را تهیه کردم اما بچه‌های این مجموعه لطف داشتند و کلی خدمات رایگان بهم هدیه دادند؛ ازجمله یک جلسه آزمون آزمایشی رایگان و کلی جزوۀ رایگان مثل خلاصۀ روانشناسی رشد پاپالیا و کلاس رشد خانم خجوی که واقعا کمک‌کننده بود، مخصوصا در دورۀ جمع‌بندی. کلا محصولات روان‌آموز را نسبت به سایر موسسات بالاتر ارزیابی می‌کنم.

برای هر درس چه منابعی مطالعه کردی؟

  • زبان: لیندا لیل به‌همراه راهنمای لیندا لیل، متون تخصصی روانشناسی دکتر طالب‌زاده از انتشارات جهش، درک مطلب جامع آزمون‌های زبان ارشد و دکتری زنگیه‌وندی از انتشارات جنگل، متون پراکنده از اینترنت، 504 واژه، فصول مهم هیلگارد انگلیسی و بعضی از تست‌های کنکورهای وزارت بهداشت
  • آمار و روش تحقیق: آمار و روش تحقیق، بانک تست و کلاس‌های‌ دکتر حبیبی
  • روانشناسی رشد: روانشناسی رشد دوجلدی لورا برک، نظریه‌های رشد کرین، روانشناسی رشد روان‌آموز، روانشناسی رشد مدرسان به‌خصوص قسمت دوم، جزوۀ خلاصۀ روانشناسی رشد پاپالیا
  • آسیب‌شناسی روانی: دوجلدی آسیب‌شناسی روانی مهدی گنجی، آسیب‌شناسی روانی روان‌آموز
  • روانشناسی کودکان استثنایی: روانشناسی کودکان استثنایی مهدی گنجی، روانشناسی کودکان استثنایی روان‌آموز
  • علم‌النفس: مدرسان شریف
  • روانشناسی عمومی: زمینۀ روانشناسی هیلگارد براهنی، روانشناسی عمومی مدرسان شریف
  • بالینی: برای درس بالینی، هیچ کتابی نخواندم.
  • فیزیولوژیک انگیزش و هیجان: کتاب دکتر پیری از انتشارات پوران‌پژوهش

از ابتدا برای درس خواندن برنامۀ بلندمدت داشتی؟

برنامه‌ریزی دقیق و جزئی، نه اما یک برنامۀ کلی در ذهنم داشتم که تا حدامکان تعداد زیادی از درس‌ها را تا قبل از عید تمام کنم و زمان بعد از عید را به دوره کردن و تست زدن بگذرانم. برنامه‌ام، عینا اجرا نشد و بعضی از درس‌ها بعد از عید تمام شدند اما توانستم در حد توان دوره کنم و بعضی از کتاب‌ها را دو، سه‌بار مرور کردم.

از خدمات مشاوره استفاده می‌کردی؟

مشاور نداشتم و فقط از مشاوره‌های عمومی در بعضی از کانال‌های مجازی استفاده می‌کردم. درواقع روند مطالعه‌ام مطابق با سلیقۀ خودم پیش رفت چون پیروی کردن از توصیه‌های مشاور برایم سخت بود. اما خب احتمالا اگر از مشاور کمک می‌گرفتم، نتیجۀ بهتری به‌دست می‌‎آوردم. البته هروقت سوالی دربارۀ مطالعۀ یک درس یا پرسشی از مباحث آموزشی داشتم، حتما سعی می‌‎کردم بدون جواب نماند و از دیگران مشورت می‌گرفتم.

نقطۀ قوت برنامه‌ریزی تو که در موفقیتت تأثیر داشت، چه بود؟ 

برنامه‌ریزی من، یک استراتژی کلی بود. تقریبا اکثر کتاب‌ها را بخش‌بندی کرده‌بودم که هر روز تعداد صفحات مشخصی را مطالعه کنم. البته همان‌طور که گفتم، برنامه‌ام 100درصد عملی نشد ولی درحد قابل‌قبولی از خط فکری که برای خودم تعیین کرده‌بودم، پیروی کردم.

زمان آزادت برای درس خواندن چقدر بود؟

تقریبا کل روزم را به درس خواندن اختصاص می‌دادم. شاغل نبودم، سربازی‌ام تازه تمام شده‌بود و کاملا از نظر ذهنی آمادۀ مطالعه بودم. به‌نظرم حفظ نظم و ممارست در درس خواندن، برای منحرف نشدن از هدف، الزامی است.  

در آزمون‌های جامع روان‌آموز شرکت کردی؟

بله، به‌لطف تیم روان‌آموز در مرحلۀ اول به‌صورت رایگان شرکت کردم و وقتی تأثیر مثبت آزمون را دیدم، دو مرحلۀ بعدی را هم ثبت‌نام کردم. از آزمون‌ها کاملا راضی بودم. آزمون آخر، تقریبا رتبۀ اصلی‌ام را برایم پیش‌بینی کرد؛ در آن آزمون، رتبه‌ام در روانشناسی عمومی 20 شد که با رتبۀ کنکورم، فقط 18 تا اختلاف داشت.

در سال کنکور از تلفن همراه و فضای مجازی هم استفاده می‌کردی؟

کار با تلفن همراه را به پیام‌رسان‌ها محدود کرده‌بودم و از اینستاگرام مطلقاً استفاده نمی‌کردم. بیشتر محتوایی هم که در پیام‌رسان‌ها دنبال می‌کردم، مطالب کنکوری روانشناسی و به‌ویژه کانال‌های زبان تخصصی بود. غیر از این، محدودیت زمانی هم برای خودم تعیین کرده‌بودم و هر شب، فقط نیم‌ساعت با گوشی و کامپیوتر کار می‌کردم.

از تفریحات و عادات مثبت و منفی‌ات در سال کنکور، تعریف کن.

آخر هفته‌ها یک استراحت نیم‌روزه به خودم می‌دادم که بعد از عید، این استراحت را از برنامه‌ام کنار گذاشتم. تقریبا سعی کردم عادت‌های مضری را که به مطالعه‌ام صدمه می‌زد، حذف کنم. زمان بیدار شدنم را مدیریت و قدری از ساعت خوابم کم کردم.

در مواقعی که خستگی و ناامیدی از راه می‌رسید، چطور به خودت کمک می‌کردی؟

من چون نتیجه را به‌نوعی خارج از عهدۀ خودم می‌دانستم، خیلی ناامید نمی‌شدم. ناامیدی را قبلا در کنکور کارشناسی تجربه کرده‌بودم اما در دورۀ درس خواندن برای ارشد واقعا میزانش کم بود. در همان موارد معدودی هم که یأس به سراغم می‌آمد، سعی می‌کردم به‌سادگی ذهنم را منحرف کنم.

انگیزه‌ات برای ادامه‌تحصیل در مقطع روانشناسی و چشم‌اندازت از آینده چیست؟

انگیزۀ اصلی‌ام، فعالیت آکادمیک و کار در حوزۀ درمان به‌خصوص برای کودکان است اما اگر در اهدافم کاملا موفق نشوم، استفادۀ شخصی از علم روانشناسی درراستای کنترل ذهن خودم و بهبود زندگی‌ام برایم کافی است. نسبت به آینده، خوش‌بین هستم.

آیا برای مطالعۀ هر درس، شیوۀ متفاوتی داشتی؟

استراتژی‌ام برای درس‌ زبان این بود که به‌جای چندین‌بار خواندن یک منبع، کتاب‌های مختلف را مطالعه کنم. هم‌چنین با استفاده از اپلیکیشن «گوگل‌شیتز» برای خودم لیست لغت درست می‌کردم. برای آمار و روش تحقیق، بیشتر از کلاس استفاده کردم و تمرکزم روی حل تست و مسائل بود. درمورد درس رشد، منابع اصلی مثل کرین و کتاب روان‌آموز را دوبار خواندم و لورا برک و پاپالیا را یک‌‌دور مطالعه کردم. برای درس عمومی، موفق شدم هیلگارد را تقریبا دو بار مرور کنم و دو دور هم کتاب کمک‌آموزشی مدرسان را خواندم.

نقطۀ قوتت کدام درس بود و چه درسی خیلی تو را به چالش کشید؟

آمار و روش تحقیق برایم چالش‌برانگیز بود و نهایتا درصد متوسطی هم در این درس، کسب کردم. زبان تخصصی، نقطۀ قوتم بود. از آن‌جایی‌که پایۀ زبان قوی داشتم، منابع زیادی مطالعه کردم تا دایرۀ لغاتم بیشتر شود. مطالعۀ پاورقی‌های هیلگارد، عبارات انگلیسی کتاب آسیب شناسی روانی گنجی، نام انگلیسی اختلالات و به‌خصوص مخفف‌های آن‌ها کمکم کرد که از نقطۀ قوتم، بهرۀ بیشتری ببرم.

 کمی از روز کنکورت تعریف کن.

حوزۀ امتحانی، واقعا شرایط بدی داشت. سروصدا بسیار زیاد بود و تمرکزم را هنگام حل تست‌های آمار کلا ازدست دادم. نور سالن امتحان هم حسابی اذیتم می‌کرد اما ازنظر آمادگی برای کنکور و مدیریت اضطراب، شرایطم تقریبا کنترل‌شده بود.

بعد از دریافت دفترچه به چه نحوی به سوالات پاسخ دادی؟

به ترتیب دفترچه پیش رفتم. زبان را همان اول زدم و بعد از یک دور مطالعۀ کامل دفترچه، رفتم سراغ آمار. بعد از جواب دادن به کل دفترچه، شروع کردم به پاسخ دادن به سوالاتِ نزده و شک‌دار. سعی کردم به‌صورت منطقی بهشان جواب بدهم و جواب‌های به‌نظر درست را دستکاری نکنم.

اگر یک‌بار دیگر در موقعیت کنکور قرار بگیری، چه اشتباهاتی انجام نمی‌دهی؟

برای آمار، بیشتر وقت می‌گذارم و شاید منابع بیشتری برای فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان بخوانم.

برای رتبه‌برتر شدن از چه چیزهایی در زندگی‌ات چشم‌پوشی کردی؟

هشت، نه ماه تفریح و بیرون رفتن را تقریبا حذف کردم و یک‌سری از فعالیت‌های جانبی را کاملا کنار گذاشتم. به‌نظر من، حدوحدود این چشم‌پوشی به دیدگاه هر فرد بستگی دارد. اگر مطالعه، از روی بی‌انگیزگی باشد، مطمئنا فعالیت‌های دیگر اولویت بیشتری نسبت به مطالعه پیدا می‌کنند و طبعا زمان مطالعه کاهش می‌یابد.

مهم‌ترین توصیه‌ات به داوطلبین کنکور سال‌های آینده چیست؟

حتما از منابع خوب استفاده کنند و تا حدامکان زودتر شروع کنند. پیشنهاد می‌کنم در تابستان، کتاب‌های حجیم مثل لورا برک، هیلگارد، آسیب گنجی، کرین و منابع ارشد بالینی را یک‌بار بخوانند و روی زبان و آمار خیلی سرمایه‌گذاری کنند.

به‌جز نتیجۀ کنکور کسب کردین، این دورۀ مطالعه چه چیزهایی به تو یاد داد؟

من، روانشناسی را در درجۀ اول به‌خاطر خود این رشته و در درجۀ دوم به‌خاطر کنکور خواندم. به‌ همین دلیل، می‌توانم بگویم این دوره درس خواندن، کلی چیز به من اضافه کرد؛ آشنایی با مکانیزم‌های دفاعی هنگام فشار روانی، کنترل بیشتر بر ذهن، درک اختلالات روانی و عوامل ایجادکنندۀ آن‌ها، تغییرات فیزیولوژیک بدن هنگام فشار روانی و کنار آمدن با آن‌ها، شناخت رویکردهای روانی به‌خصوص روان‌کاوی، روابط موضوعی، دیدگاهش نسبت به دورۀ کودکی و خاطرات کودکی و صدها مبحث دیگر که مطمئنم در آینده برایم مفید خواهدبود.

چه کسانی را بیشتر از همه در موفقیت خودت سهیم می‌دانی؟

خانواده‌ام که شرایط را برای مطالعه آماده کردند و دوستم که خیلی حمایتم کرد.

اگر حرفی مانده که دوست داری بگویی، ما به گوش جان می‌شنویم.

از مجموعۀ روان‌آموز، برخورد حرفه‌ایشان و امکاناتی که به‌صورت رایگان برای من فراهم کردند، خیلی تشکر می‌کنم. امیدوارم هرکس به چیزی که علاقه دارد، برسد.

روان‌آموز را به یک جملۀ یادگاری مهمان کن.

دنبال چیزی باشید که درنهایت راضی و خشنودتان کند، حتی اگر برای رسیدن به آن، نیاز به تغییر اساسی در زندگیتان داشته‌باشید.