در ابتدا بیایید ببینیم نداشتن انگیزه برای کنکور به چه معناست؟ اگر شماهم با جملاتی مثل «حس‌و‌حال درس خواندن ندارم»؛ «این‌همه درس بخوانم اگر قبول نشم چی» و… آشنا هستید پس بدانید که در دام نداشتن انگیزه برای کنکور گرفتار شده‌اید. این‎‌ها رایج‌ترین گلایه‌های کنکوری‌هاست. افت انگیزه و روحیه در سال کنکور، به همان اندازه که اتفاقی طبیعی است، می‌تواند دردسرساز هم باشد. البته درصورتی‌که ندانیم این بی‌حوصلگی برای درس خواندن از کجا آب می‌خورد و چطور می‌توانیم به آن غلبه کنیم؟ در مقاله‌ای که پیش رویتان است، می‎خواهیم به این سوال جواب بدهیم تا بفهمیم که از کجا و چطور انگیزه برای درس خواندن پیدا کنیم.

انگیزه از کجا می‌آید؟

در جست‌وجو برای پیدا کردن دلیل بی‌انگیزگی، اول از همه باید بفهمیم انگیزه از کجا می‌آید. بچه‌ای را تصور کنید که خیلی بااشتها و تندوتند غذا می‌خورد. [امیدواریم موقع خواندن این مطلب، گرسنه نباشید!] رفتار کودک، از حالت انگیزشی او ناشی می‌شود؛ ممکن است انگیزه‌اش «گرسنگی» باشد، (حالت انگیزشی نیاز زیستی). شاید هم از روی رقابت و کل‌کل با برادر بزرگترش، به‌سرعت غذا می‌خورد چون مثلا فکر می‌‎کند برادر بزرگتر، اگر غذایش را زودتر تمام کند، سهم او را هم می‌خورد (حالت انگیزشی ترس با هدفِ پیروز شدن بر برادر بزرگتر). یک مثال دیگر؛ حتما بارها برایتان پیش آمده که گرسنه نبوده‌اید اما رفته‌اید سر یخچال تا چیزی برای خوردن پیدا کنید. در این موقعیت، حالت انگیزشی شما بی‌حوصلگی است و انتظار دارید که رفتار خوردن، در کاهش بی‌حوصلگی تأثیر داشته‌باشد. خب حالا می‌توانیم بگوییم رفتار ما را هدف‌ها، انتظارات و نیازهایمان باانگیزه می‌کنند.

انگیزه برای کنکور چطور سروکله‌اش پیدا می‌شود؟

حالا که می‌دانید انگیزه از کجا می‌آید، می‌توانید بگویید انگیزه‌ی درس خواندن برای کنکور، دقیقا چطور به‌وجود می‌آید؟ اصلا چی می‌شود که آدم از روی اراده و سلامت عقل، خودش را می‌اندازد توی هچلِ ساعت‌های طولانی درس خواندن و تست زدن و آزمون دادن؟

خب ماجرا این است که ما دائم درحال مقایسه‌‎ی «وضعیت کنونی» با «وضعیت ایده‌آل» هستیم. ناهم‌خوانی بین این دو وضعیت، ویژگی انگیزشی دارد. یعنی بعد از مقایسه کردن این دو به این نتیجه می‌رسیم که برای ازبین بردن ناهم‌خوانی، باید کاری انجام داد. مثل کسی که دوست دارد اندامی متناسب داشته‌باشد اما درحال حاضر، اضافه‌وزن دارد. این اختلاف بین وضعیت کنونی و ایده‌آل، باعث می‌شود فرد زحمت باشگاه رفتن و عرق ریختن را به خودش بدهد. کنکور هم همین‌طوری، ایجاد انگیزه می‌کند؛ مثلا تصور من از خودم یک روانشناس حاذق است اما مدرک تحصیلی‌ام کارشناسی است.

انگیزه برای درس خواندن برای کنکور

این اختلاف، باعث می‌شود خودم را در مسیری قرار بدهم که ناهم‌خوانی را ازبین می‌برد؛ یعنی کنکور، که راه رسیدن به سواد کافی در زمینه‌ی روانشناسی و گرفتن مدرک لازم برای کار کردن در این حوزه است. اگر کسی بین وضعیت ایده‌آل و وضعیت کنونی‌اش تفاوت چندانی نبیند، چه اتفاقی می‌افتد؟

کاهش ناهم‌خوانی

اگر از بعضی از داوطلب‌های کنکور بپرسید چرا می‌خواهند ادامه‌تحصیل بدهند، جواب می‌دهند چون خانواده از آن‌ها توقع دارد. یا مثلا چون همه‌ی هم‌کلاسی‌هایشان قرار است ارشد بخوانند. وقت‌هایی که چیزی از بیرون به ما می‌گوید وضعیت فعلیمان با وضعیت ایده‌آلی که باید داشته‌باشیم فاصله دارد، شروع به تلاش می‌کنیم تا این نا‌هم‌خوانی را کاهش بدهیم. اما اگر، محرکی در محیط وجود نداشته‌باشد، چطور؟

افزایش ناهم‌خوانی

فرض کنیم خانواده، دوستان و شرایط اجتماعی، ما را برای رسیدن به یک نقطه‌ی ایده‌آل تحت‌فشار نمی‌گذارند. یا یک مثال دیگر؛ فروشنده‌ای را تصور کنید که روزانه، به همان سطح فروشی که رییسش از او توقع دارد می‌رسد و تلاشی برای بیشتر کردن آن نمی‌کند. اما فروشنده‌ی دیگری در همان فروشگاه وجود دارد که روزانه بیشتر از سطح فروش مقرر، می‌فروشد. این فروشنده برای خودش ناهم‌خوانی را افزایش داده‌است. یعنی مثلا می‌گوید «من باید روزی سه تا پیراهن بفروشم اما می‌دونم که می‌تونم در روز 5تا پیراهن بفروشم.»؛ یا مثلا «باید روزی 5 تا پیراهن بفروشم چون به پول بیشتری برای خرید ماشین نیاز دارم.» پس همیشه لازم نیست چیزی از بیرون به ما تحمیل شود. ما می‌توانیم به هر دلیلی -برای رشد شخصی، پیشرفت حرفه‌ای و…- به‌طور فعالانه برای خودمان ناهم‌خوانی ایجاد کنیم و بعد برای برطرف کردنش تلاش کنیم. مهم آن است که به وضعیت فعلی و ایده‌آلمان فکر کنیم.

چگونه نداشتن انگیزه برای کنکور را از بین ببریم؟

تلاش برای دیدن ناهم‌خوانی بین وضعیت فعلی و وضعیت ایده‌آل، اسمش می‌شود تعیین هدف. هدف‌‌گذاری اما تبدیل شده به سوژه‌ی نخ‌نمایی که برای سخنرانی‌های انگیزشی، خوراک تهیه می‌کند. تازگی‌ها هم که پایش به صفحات اینستاگرامی باز شده و اینفلوئنسر و بلاگری نیست که درباب اهمیت هدف داشتن در زندگی، سخنرانی نکند. صحبت کردن بدون مبنا درباره‌ی هدف، نه‌تنها باعث انگیزه نمی‌شود بلکه معمولا به احساس گناه و استرس منتهی می‌شود: «همه، تو زندگیشون هدف دارن به‌جز من!» علم روانشناسی می‌گوید صرف تعیین هدف، به عمل منجر نمی‌شود. هدف باید درست‌وحسابی تعیین بشود تا بتواند در آدم تولید انگیزه کند. هدفِ درست‌وحسابی براساس سه مولفه، تعیین می‌شود.

1. سطح دشواری هدف

هدف گذاری برای انگیزه درس خواندن برای کنکور

هرچه هدف دشوارتر باشد، عملکرد بهتر می‌شود. این را ما نمی‌گوییم، علم روانشناسی می‌گوید و توضیح می‌دهد که هدف‌های آسان، به تلاش‌های کمتر منجر می‌شوند. هدفی که دشواری متوسط داشته‌باشد، تلاش در سطح متوسط برمی‌انگیزد و هدف دشوار هم طبعا، تلاش زیاد می‌طلبد. هدف دشوار، استقامت و ممارست را افزایش می‌دهد؛ احتمال پرت شدن حواس به کاری دیگر و دست از تلاش برداشتن را هم کم می‌کند. چطور؟

شما وقتی به خودتان می‌گویید «باید 60 بار طناب بزنم.» درمقایسه با وقتی که تصمیم می‌گیرید 40بار طناب بزنید و وقتی که عدد مشخصی تعیین نمی‌کنید و فقط می‌گویید «امروز باید طناب بزنم»؛ احتمال خیلی بیشتری دارد که بتوانید بیشتر از 50بار طناب بزنید. رفتارِ 50بار طناب زدن، در هر سه حالت، به یک‌اندازه دشوار است اما درحالتی که برای خودتان تکلیف سختی تعیین می‎‌کنید، احتمال موفقیتتان را بالا می‌برید.

2. درجه‌ی وضوح و دقت هدف

سطح دشواری هدف، درصورتی در انگیزه‌مند شدن تأثیر دارد که وضوح و دقت هم به‌کمکش بیایند. فرض کنید ورزشکار داستان ما به خودش بگوید «امروز باید خیلی طناب بزنم.» هدفِ سختی است اما احتمال موفق شدن در آن کم است چون هدف، وضوح و دقت ندارد. بنابراین وقتی خیلی گنگ و کلی به خودتان می‌گویید که باید در کنکور ارشد قبول شوید، انگیزه را بیدار نمی‌کنید. درست است که هدف دارید، اما روشن نبودن هدف، باعث می‌شود وسط‌‎های راه کم بیاورید و بگردید دنبالِ انگیزه‌ای که دود شده و به هوا رفته.

فرقی ندارد در چه مرحله‌ای از درس خواندن هستید. اگر هدفتان به‌اندازه‌ی کافی دشوار نیست -«حالا امسال قبول نشدم، سال دیگه»- یا گنگ است -«باید ارشد قبول بشم»- الان وقت اصلاحات است. دقیقا مشخص کنید که چه رشته‌ای، چه گرایشی و در چه دانشگاهی می‌خواهید قبول شوید. به‌علاوه تعیین کنید که برای رسیدن به این هدف بلندمدت، روزانه باید دقیقا چند ساعت مطالعه کنید و چه درس‌هایی را بخوانید (هدف کوتاه‌مدت).

3. هم‌خوانی هدف با «خود»

حالا یک‌بار دیگر برگردید سراغ هدفتان؛ چقدر با شما هم‌خوان است؟ رشته‌ای که می‌خواهید در آن قبول بشوید، همانی است که دوستش دارید یا رشته‌ای است که خانواده از شما توقع دارند در آن تحصیل کنید؟ علم روانشناسی می‌گوید اهداف وقتی با ارزش‌ها، باورها، ترجیحات و نیازها هم‌خوان هستند، فرد برای محقق کردن آن‌ها، انرژی بیشتری صرف می‌کند و استقامت بیشتری از خود نشان می‌دهد. هم‌چنین دررابطه با اهداف هم‌خوان، حفظ تمرکز حواس و راهبردهای تفکر استراتژیک، آسان‌تر است. پس اگر انگیزه‌ۀ کافی برای درس خواندن ندارید یا انگیزه‌تان دائم درتلاطم است و بالا و پایین می‌شود، شاید لازم باشد هدفتان را ازنظر هم‌خوانی با «خود» دوباره ارزیابی کنید.

حالا که با ویژگی‌های اهداف مناسب و انگیزه‌ساز آشنا شدید به شما پیشنهاد می‌کنیم، شنونده‌ی اپیزود اول رادیو روان باشید. در این اپیزود از نظر جروم برونر برای انگیزه‌سازی تا تکنیک موثر در ایجاد انگیزه صبحت کرده‌ایم.

چگونه از کاهش انگیزه درس خواندن برای کنکور جلوگیری کنیم؟

جلوگیری از انگیزه نداشتن برای درس خواندن برای کنکور

حالا که هدف را به‌اندازه‌ی کافی دشوار، روشن و هم‌خوان انتخاب کرده‌ایم، رسیدن بهش ردخور ندارد؟ خب راستش را بخواهید، چنین تضمینی وجود ندارد. تعیین کردن هدف، می‌تواند انگیزه‌بخش باشد اما تلاش برای رسیدن به آن، چندان ساده نیست. چطور می‌توانیم خودمان را به مداومت در تلاش، مجاب کنیم؟ به‌عبارت دیگر، چطور می‌توانیم با کاهش انگیزه‌ی درس خواندن، مقابله کنیم؟

تجسم نحوه‌ رسیدن به هدف

اگر مخاطب سخنرانی‌های انگیزشی و کتاب‌های روانشناسی بازاری باشید، لابد بارها و بارها این توصیه را شنیده‌اید: «کافیه هدفتون رو به‌صورت ذهنی تجسم کنین.» اما محققان روانشناسی علمی می‌گویند این تجسم هدف و تمرکز کردن روی آن، نه‌‎تنها به‌طرزی جادویی ما را به هدف نمی‌رساند، بلکه نتیجه‌ی معکوس دارد. تحقیقات ثابت کرده‌است که تجسم کردن موفقیت یا همانی که در انگلیسی، «wishful thinking» نامیده می‌شود، دست‌یابی به هدف را مختل می‌کند. درعوض پیشنهاد می‌شود به‌جای تمرکز روی هدف، روی نحوه‌ی رسیدن به آن تمرکز کنید.

پس برعکس توصیه‌‌های روانشناسی زرد، حواستان را به‌جای محتوای هدف، باید بدهید به مسیر محقق کردنش، یعنی برنامه‌ریزی و حل مسئله. به‌عبارت دیگر نباید روی «وضعیت ایده‌آل» تمرکز کنید، بلکه باید روی «ناهم‌خوانی» بین وضعیت کنونی و وضعیت ایده‌آل تمرکز کنید. پس دفعه‌ی بعدی که انگیزه‌تان افت کرد، به‌جای تجسم هدف، باید کارهایی را که برای رسیدن به آن لازم است، تجسم کنید.

قصد اجرا

قصد اجرا، دومین حامی انگیزه است. انگیزه‌ی درس خواندن -مثل انگیزه‌ی هر کار دشوار و زمان‌بر دیگری- میل زیادی دارد به افت کردن. علم روانشناسی می‌گوید شما برای جلوگیری از غش کردن انگیزه، به «قصد اجرا» نیاز دارید. قصد اجرا، شامل «کی»، «کجا» و «چگونه» است. یعنی چه زمانی شروع به کار خواهیدکرد و چطور، کجا و در چه شرایطی برای رسیدن به هدف تلاش می‌کنید. اگر به مانع، حواس‌پرتی و هر اتفاق مخل‌کننده‌ی دیگری برخوردید، چه خواهیدکرد. قصد اجرا، یعنی پاسخ واضح دادن به «کی»، «کجا» و «چگونه»، شانس موفقیت را بالا می‌برد.

جفت کردن محرک و پاسخ

روانشناسی می‌گوید عادت‌ها از جفت شدن محرک‌ها و پاسخ‌ها با هم به‌وجود می‌آیند. چطور؟ خب همان‌طور که مثلا ظهرها سر ساعت مشخصی، احساس گرسنگی می‌کنید. از آن‌جایی‌که زمان و رفتار غذا خوردن طی مدتی با هم همراه شده‌اند، عادت غذا خوردن در یک ساعت مشخص، در شما ایجاد شده‌است. وقتی یک محرک و پاسخ به روش‌های مختلفی با هم جفت بشوند، تداعی قدرتمندی بین آن‌ها شکل می‌گیرد. روزهای اولی که باید صبح زود بیدار شوید، از خواب بلند شدن، سخت‌ترین کار جهان است اما بعد از مدتی، به‌محض شنیدن صدای آلارم ساعت، بی‌دردسر بلند می‌شوید.

عادت درس خواندن برای کنکور  

به همین‌ترتیب می‌توانید رفتار درس خواندن را به عادت در خودتان تبدیل کنید. مطالعه کردن در ساعت‌های مشخصی و طبق یک روتین همیشگی، درس خواندن را تبدیل به عادت می‌کند. ما که این‌قدر وابسته‌ی عادت هستیم، اگر به هر دلیلی از مسیر همیشگی منحرف بشویم، ازدست رفتن انگیزه اصلا عجیب نیست؛ «خب دیگه، امروز نتونستم طبق روال همیشه درس بخونم. پس دیگه بی‌خیال درس خوندن، چون نمی‌تونم طبق برنامه پیش برم.»

در چنین مواردی، قاعده‌ی «اگر… آن‌گاه…» به‌کمکمان می‌آید. در مرحله‌ی قصد اجرا، با پیش‌بینی کردن «اگر… آن‌گاه…» می‌توانید انگیزه‌تان را برای ادامه دادن تکالیفِ نیمه‌کاره، بالا نگه دارید. یعنی مثلا «اگه امروز دو ساعت با رفیقم حرف زدم، اون‌وقت آخر هفته باید دو ساعت از تفریح کم کنم تا جبران بشه.» این قاعده‌ی ساده، هم به شما یادآوری می‌کند که فرصت جبران وجود دارد و اگر اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ داد، می‌توانید دوباره به مسیر درس خواندن برگردید. هم جلوی بهانه‌تراشی و تسلیم موانع شدن را می‌گیرد چون بهتان می‌گوید هربار که به‌دلیلی غیرموجه از مسیر منحرف شدید، باید در اولین فرصت، جبرانش کنید.

مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی ⇐ منابع کنکور ارشد روانشناسی

سخن پایانی

نظر شما چیست؟ اگر تجربۀ درس خواندن برای کنکور را داشته‌اید، از تجربیاتتان به ما بگویید. اگر هم کنکوری نیستید و پیشنهادی برای مخاطبان این مقاله دارید با ما در قسمت نظرات درمیان بگذارید. درنهایت امیدواریم که این مقاله بتواند سهم کوچکی را در رسیدن شما به موفقیت ایفا کند.

منبع

برای نوشتن این مطلب از کتاب انگیزش و هیجان، نوشته‌ی «جان مارشال ریو»، ترجمه‌ی «مهدی گنجی» کمک گرفته شده است.