روان نژندی، روان رنجوری و روان پریشی، جزو اصطلاحات روانشناختی هستند که در گفتار روزمره بهکار میروند، بدون اینکه اطلاع درست و دقیقی دربارۀ معنا و کاربردشان وجود داشتهباشد. در مقالهای که پیش رویتان است، معنی این واژهها را بهطور علمی یاد میگیرید.
روانرنجوری و روان نژندی، هر دو ترجمۀ واژۀ «neurosis» هستند. روان پریشی هم معادل فارسی «psychosis» است. این دو کلمه، گاهی -بهترتیب، «نِوروز» و «سایکوز» هم گفته میشوند. ماجرا این است که روان نژندی و روان پریشی، قبلا برای تشخیص و دستهبندی اختلالات روانشناختی بهکار میرفت و هرکدامشان، شامل مجموعهای از علایم بود. ابتدا با تعریف این دو واژه آشنا شوید؛
لیست مطالب
روان نژندی به چه معناست؟
رواننژندی یا روانرنجوری که هر دو ترجمهٔ واژهٔ «neurosis» هستند و گاهی «نوروز» نیز گفته میشود، شامل گروهی از اختلالات روانشناختی است که چنین علایمی دارند؛ اضطراب، ناشاد بودن و رفتار ناسازگارانه. تعریف این واژه یا به عبارتی معنی روان نژندی میگوید فرد مبتلا به این اختلال، بهندرت به درجهای میرسد که به بستری کردن نیاز داشتهباشد.
فرد روان نژند اغلب میتواند به شغلش و زندگی روتینش ادامه بدهد اما خب نمیتواند از همهی تواناییهایش هم استفاده کند. ویژگی افراد روان نژند، این است که معمولا به مشکل خودشان بینش «insight» دارند و ارتباطشان با واقعیت قطع نشدهاست. انواع اختلالات روان نژندی، شامل اختلالات اضطرابی، وسواس و فوبیا میشود.
علائم فرد رواننژند
نوروز یا همان روان نژندی بهعنوان یک وضعیت پزشکی طبقهبندی نمیشود، اما نشانههایی از رفتار نوروتیک وجود دارد که میتوان به آنها توجه کرد. این نشانهها عبارتاند از:
- خستگی
- اختلال عاطفی مداوم
- تردید
- اختلالات مربوط به ایگو (خود)
- ناتوانی در مقابله با استرس
- فشار عاطفی
محصولات مرتبط : کتاب خود تسخیر شده
علل بروز رواننژندی چیست؟
علت دقیق نوروز مورد بحث دانشمندان و محققان بوده است. رواننژندی معمولاً نشانهٔ یک بیماری روانی زمینهای است. با این حال، انواع مختلفی از نوروز وجود دارد که علل متفاوتی دارند، از جمله:
- روان نژندی اضطرابی
- نوروز افسردگی
- روانرنجوری وسواس اجباری
- جسمانیسازی (که قبلاً بهعنوان نوروز هیستریک شناخته میشد)
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
تشخیص رواننژندی چگونه صورت میگیرد
روانرنجوری «neurosis» نشانهای است که نشان میدهد ممکن است فرد یک بیماری روانی زمینهای را تجربه کند. در صورت مشاهدهٔ علائم روان نژندی، فرد یا خانوادهٔ او ممکن است مراجعه به یک متخصص بهداشت روان را برای تشخیص مناسب توصیه کنند. یک روانشناس یا روانپزشک مصاحبه و ارزیابی بالینی برای ارزیابی وضعیت روانی فرد انجام میدهد. برای ارزیابی نوروز، ممکن است لازم باشد فرد پرسشنامهٔ شانزدهعاملی شخصیت (16PF) را تکمیل کند.
محصولات مرتبط: مصاحبه بالینی ساختاریافته برای مدل جایگزین اختلالات شخصیت
معرفی روش های درمانی اختلال رواننژندی
فرد مبتلا به اختلال رواننژند اغلب با داروهای ضدافسردگی درمان میشود. چهار دستهٔ اصلی داروهای ضدافسردگی عبارتاند از:
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
- مهارکنندههای بازجذب سروتونین–نوراپینفرین (SNRIs)
- بنزودیازپینها
- ضدافسردگیهای سهحلقهای
روشهایی نیز وجود دارد که فرد روانرنجور میتواند برای مقابله با اختلال نوروز تمرین کند. این روشها حول محور ذهنآگاهی میچرخند و شامل موارد زیر میشوند:
- آگاهبودن و غیرقضاوتیبودن نسبت به افکار و واکنشها
- کشیدن نفس عمیق هنگام احساس غرقشدن
- تمرین پذیرش خود برای غلبه بر احساسات منفی ارزشمندی
این رویکردهای ذهنآگاهی و مدیتیشن نشان دادهاند که مواردی همچون: بهبود سلامت روان، کاهش پریشانی، کاهش علائم روانشناختی روان نژندی و کاهش واکنشپذیری عاطفی را در پی داشتهاند.
مقاله مرتبط: ذهن آگاهی یا مایندفولنس چیست؟
روان پریشی به چه معناست؟


روانپریشی (معادل فارسی “psychosis” و گاهی “سایکوز” نیز گفته میشود)، یک علامت پزشکی است که ذهن را تحتتأثیر قرار میدهد و شامل اختلالات روانی شدیدتری در مقایسه با روان رنجوری است. از بارزترین نشانههای روان پریشی، این است که فرآیندهای فکری فرد بهحدی آشفته میشود که تماسش با واقعیت را ازدست میدهد. در طول روانپریشی، افکار و ادراکات فرد غیرقابلاعتماد و آشفته میشوند و ممکن است در تشخیص واقعیت از غیرواقعیت مشکل داشته باشد. توهم و هذیان، دو شاخص مهم در بین علائم روان پریشی هستند.
فرد مبتلا به روان پریشی، در زندگی شخصی و اجتماعیاش به مشکلات جدی برمیخورد و معمولا نیاز به بستری پیدا میکند. انواع روان پریشی، شامل اختلالات طیف اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی میشود.
دو پایۀ مهم روان پریشی را بشناسید؛
- توهم «hallucination»: یعنی شنیدن، دیدن یا حس کردن چیزی غیرواقعی که دیگران قادر به ادراک آن نیستند؛ مثل کسی که صدایی میشنود که به او دستور میدهد کار خاصی را انجام بدهد.
- هذیان «delusion»: بهمعنی باور نادرست و عمیقی در فرد است که با وجود اطلاعات متناقض، اصلاح نمیشود. مثل فردی که باور دارد شخص خیلی مهمی عاشق اوست.
بررسی علائم فرد روانپریش
دو علامت اصلی روانپریشی عبارتاند از توهم و هذیان. اختلال روانپریشی میتواند قبل از اولین دورهٔ روانپریشی علائمی داشته باشد. سایر علائم اولیه که میتوان به آنها توجه کرد، میتوانند تدریجی یا ناگهانی شروع شوند و شامل موارد زیر باشند:
- تغییر در تفکر
- تغییر در رفتار
- تغییر در احساس و ادراک
اگر اختلال روانپریشی یا سایکوز در فرد مبتلا شدیدتر شود و فرد دورههای روانپریشی بیشتری را تجربه کند، ممکن است مواردی همچون : افکار نامنظم، کاهش مراقبت از خود، گفتار نامفهوم یا بیمعنی را از خود بروز دهد.
در طول یک دورهٔ روانپریشی، فرد ممکن است موارد زیر را تجربه کند:
- افسردگی
- اضطراب
- مشکلات خواب
- انزوای اجتماعی
- عدم انگیزه
- مشکل در عملکرد
معرفی علل ابتلا به اختلال روان پریشی
روانپریشی ناشی از یک عامل واحد نیست. عوامل متعددی مانند ژنتیک، تروما، سوءمصرف مواد، عوامل محیطی، بیماری یا آسیب فیزیکی و شرایط سلامت روان مانند اضطراب، اختلال دوقطبی، افسردگی و اسکیزوفرنی میتوانند در بروز دورهٔ اختلال سایکوز نقش داشته باشند.
مطلب مرتبط: اختلال افسردگی چیست؟ طبقه بندی، روش های تشخیص و درمان
تشخیص اختلال روانپریشی در افراد مبتلا چگونه صورت میپذیرد؟
روانپریشی «psychosis» را میتوان زود تشخیص داد و مداخلهٔ زودهنگام برای جلوگیری از بدترشدن آن و تأثیر بر کیفیت زندگی بسیار مهم است. در صورت تجربهٔ علائم یا ابراز نگرانی از سوی عزیزان، باید به یک متخصص بهداشت روان مراجعه کرد. یک رواندرمانگر میتواند فرد را تشخیص داده و برنامهٔ درمانی مناسب را آغاز کند. تشخیص روانپریشی و اختلالات روانپریشی همیشه شامل نوعی ارزیابی روانی یا ذهنی است و اغلب شامل شرححال پزشکی، معاینهٔ فیزیکی و آزمایشهای مختلف آزمایشگاهی برای رد علل جسمی زمینهای میشود.
روشهای درمان فرد روانپریشی
روانپریشی، یا اختلالات روانپریشی مانند اسکیزوفرنی، معمولاً بلافاصله با داروهای ضدروانپریشی مانند کلوزاپین درمان میشوند. هدف این داروها از بینبردن توهمات و هذیانها است تا بتوان مراقبت طولانیمدت را ایجاد کرد، که معمولاً همچنان شامل برخی داروهای ضدروانپریشی میشود. داروها برای اختلالات روانشناختی، بهویژه اختلالات روانپریشی، در ترکیب با گفتاردرمانی، بهویژه درمان شناختیرفتاری (CBT)، مؤثرتر هستند.
بالاتر گفتیم که روان نژندی (روانرنجوری) و روان پریشی، قبلا در ادبیات روانشناختی رایج بوده و برای تشخیصگذاری، بهکار میرفتهاند. حالا باید اضافه کنیم که گرچه این دو کلمه هنوز از فرهنگ لغات تخصصی حذف نشدهاند اما کارکردشان را ازدست دادهاند. چرا و چطورش را در ادامه میخوانید.
پیشنهاد خرید ویژه: کتاب درمان روان پریشی – نیکولا رایت
چرا باید استفاده از واژههای روان نژندی و روان پریشی را کنار بگذاریم؟


روان نژندی یا روان رنجوری و روان پریشی، در یکی از بازنگریهای DSM (طبقه بندی اختلالات روانشناختی که باهدف وجود یک معیار واحد برای تشخیص و درمان اختلالات شکل گرفته است و به صورت مرتب بازنگری میشود) از این نظام طبقهبندی کنار گذاشته شدند دلیل این امر این بود که دامنۀ شمولشان زیادی گسترده بود و یکسری اختلالاتی ذیل آنها قرار میگرفت که نشانههای ناهمانند داشتند.
درواقع متخصصان سلامت روان، بیشتر گیج میشدند و نمیتوانستند به تشخیص واحد و دقیقی برسند. برای همین تصمیم بر آن شد که اختلالات، بهجای اینکه در دو دستۀ نوروتیک (روانرنجورانه) و سایکوتیک (روانپریشانه) قرار بگیرند، براساس نشانههای اختصاصی خودشان تقسیمبندی بشوند.
حالا میدانیم که روان پریشی و روان رنجوری، واژههای درست و دقیقی نیستند. همچنین میدانید که متخصصان سلامت روان در بهکار بردنشان تردید دارند، پس استفاده از آنها در گفتار روزمره هم دیگر جایی ندارد؛ بهویژه وقتی پای برچسب زدن به دیگران درمیان باشد.
گاهی بعضیهایمان وقتی از دست کسی عصبانی میشویم، خیلی راحت میگوییم «فلانی هم که روانپریشه بابا!».
سخن پایانی


همینجا خوب است یادآوری کنیم که واژههای روانشناسانه و اسامی اختلالات، نباید برای تحقیر، مسخره کردن و ابراز خشم بهکار بروند. به دو دلیل؛
اول اینکه بدرفتاری و اشتباهات فردی، ربطی به اختلالات روانشناختی ندارد. آدمها بهدلایل مختلفی، به دیگران آزار میرسانند و هر اشتباهی مساوی با بیماری روانی نیست.
دوم اینکه مساوی دانستن ابتلا به اختلال و رفتار غلط، مبتلایان به اختلالات روانشناختی و اطرافیان آنها را آزار میدهد. برچسبهای روانشناختی، نباید باعث احساس تحقیر در افراد بشود. این اسامی، فقط یکجور دستهبندی هستند برای اینکه متخصصان سلامت روان بتوانند به افراد کمک کنند تا مسئلهشان را مدیریت یا کنترل کنند.
همانطور که اسم بیماریهای طبی مثل دیابت، آسم و زخم معده، هیچ معنایی ندارد بهجز وجود یکسری علایم بیماری. کسی بابت ابتلا به دیابت، خجالت نمیکشد، مگر نه؟ خب نوع مواجهۀ ما با انواع اختلالات روانشناختی هم باید طوری باشد که کسی از ابتلای به آنها احساس شرمندگی نداشتهباشد و مجبور نباشد پنهانشان کند.
منبع
زمینۀ روانشناسی هیلگارد، نوشتۀ «اتکینسون» و «اتکینسون»، ترجمۀ «محمدنقی براهنی»، نشر رشد