دربارۀ اختلال دوقطبی چه می‌دانید؟ حتما با جملاتی مثل «امروز خُلقم خیلی پایینه. حال هیچ‌کاری ندارم.»، «از سفر که برگشتم، تا چند روز مودَم عالی بود.»؛ تابه‌حال سروکار داشته‌اید. ما در گفتار روزمره درباره‌ی خلق بالا یا گرفته‌مان زیاد حرف می‌زنیم اما این کلمه وقتی وارد ادبیات تخصصی روانشناسی می‌شود، معنای متفاوتی به خود می‌گیرد؛ چیزی بیشتر از شادی و غمگینی گهگاهی و گذرا. نوسانات خلق، وقتی از سطح راحتی (comfort level) می‌گذرند و در زندگی شخصی، شغلی، تحصیلی و اجتماعی ما تأثیر منفی می‌گذارند، آن‌وقت وارد حیطه‌ی اختلالات خلقی می‌شویم. در مقاله‌ی حاضر، سراغ یکی از اعضای خانواده‌ی اختلالات خلقی، یعنی اختلال دوقطبی، خواهیم‌رفت و با علائم، انواع و روش‌های درمانی اختلال دوقطبی آشنا می‌شویم.

تعریف اختلال دوقطبی

مشخصه‌ی بارز اختلال دوقطبی، آن است که خلق به‌طور مستمر و غیرعادی خیلی خوب است یا بدون تناسب و بی‌دلیل از حالت خیلی خوب به خیلی بد و افسرده تغییر پیدا می‌کند. برای تشخیص اختلال دوقطبی، متمایز کردن سه اپیزود افسرده عمده، مانیک و هیپومانیک اهمیت زیادی دارد. پس قبل از هرچیز، باید این اپیزودها را بشناسیم.

1. اپیزود افسردگی عمده

در اپیزود افسردگی عمده، فرد حداقل دو هفته احساس غمگینی دارد و نمی‌تواند از چیزی لذت ببرد. بی‌حوصلگی، نداشتن تمرکز، احساس گناه و افکار خودکشی، سایر نشانه‎‌هایی است که در اپیزود افسردگی عمده مشاهده می‌شود. هم‌چنین علایمی مثل احساس بی‌ارزشی، تغییر بارز در الگوی خواب و اشتها (پرخوابی/ کم‌خوابی، کم‌اشتهایی/پراشتهایی) قابل تشخیص است.

2. اپیزود مانیک

اپیزود مانیک دوقطبی

در دوره‌ی مانیک، فرد به‌مدت حداقل یک‎ هفته‌ به‌طور غیرعادی احساس سرخوشی و خوشحالی دارد. تحریک‌پذیر و زودرنج است و به تعاملات بین‌فردی سکشوآل، علاقه‌ی زیادی نشان می‌دهد. نکته‌ی مهم آن است که حالت دوستانه و معاشرتی فرد با حالت همیشگی او تفاوت دارد. یعنی در حالت معمول، چنین رفتارهایی ندارد؛ مثلا ممکن است فردی خجالتی باشد که شروع می‌‎کند به حرف زدن با غریبه‌ها و از مسائل خصوصی زندگی‌اش برای آن‌ها می‌گوید. در بعضی از افراد، مود غالب، تحریک‌پذیری و زودرنجی است. به‌طور کلی درطول اپیزود مانیک، خلق فرد ممکن است بین سرخوشی غیرعادی و زودرنجی، در نوسان باشد.

خودبزرگ‌بینی شامل باور به داشتن توانایی‌های خارق‌العاده یا رابطه داشتن با افراد مشهور هم می‌تواند وجود داشته‌باشد. این باورها ممکن است به مرز هذیان برسد. درطول دوره‌ی مانیک، فرد به خواب کمتری نیاز دارد و پرش افکار در او دیده‌ می‌شود؛ به‌ همین دلیل حین حرف زدن، دائم از موضوعی به موضوع دیگر می‌پرد. حواس‌پرتی زیاد و ناتوانی در فیلتر کردن جزئیات بی‌اهمیت در محیط یا در گفت‌وگوها، ولخرجی زیاد و برقراری رابطه‌ی جنسی با غریبه‌های در اپیزود مانیک می‌تواند وجود داشته‌باشد.

3. اپیزود هیپومانیک

اپیزود هیپومانیک، علایمی مشابه دوره‌ی مانیک دارد با این تفاوت که مدت زمانش درمقایسه با اپیزود مانیک، کوتاه‌تر است؛ چهار روز برای تشخیص کافی است. باعث نقص و نابسامانی شدید در عملکرد نمی‌شود درحالی‌که مانیا عملکرد روزمره‌ی فرد را مختل می‌کند. اپیزود هیپومانیک به بستری شدن نیاز ندارد و سمپتوم‌های سایکوز در آن وجود ندارد. برای آن‌که راحت‌تر بتوانید اپیزود مانیک و هیپومانیک را تشخیص بدهید، جدول زیر بهتان کمک خواهدکرد.

جدول تشخیص اپیزود مانیک و هیپومانیک

اپیزود مانیک

حداقل یک هفته، در اکثر ساعات روز و تقریبا هر روز فرد آشکارا و به‌شیوه‌ای غیرعادی و مستمر روحیه‌ی خیلی خوبی دارد یا زودرنج و تحریک‌پذیر باشد. حداقل 4 سمپتوم از سمپتوم‌های زیر را داشته‌باشد:

  1. خود بزرگ‌بینی و عزت نفس بیش‌ازحد زیاد
  2. کاهش نیاز به خواب (آن‌قدر که ممکن است چند روز نخوابد)
  3. معاشرتی‌تر و خوش‌صحبت‌تر (بلند و تند حرف زدن، قطع کردن حرف‌هایش دشوار است.)
  4. فرار افکار
  5. حواس‌پرتی
  6. پرداختن به فعالیت‌ها بیش از گذشته
  7. پرداختن به فعالیت‌ها با پیامد ناراحت‌کننده
اپیزود هیپومانیک  

حداقل به مدت 4 روز پشت‌سرهم در اکثر ساعات روز و تقریبا هر روز به‌صورت مشخص و بارز و به‌شیوه‌ای غیرعادی و مستمر فرد روحیه‌ی خوبی دارد حضور 4 سمپتوم از سمپتوم‌های زیر:

  1. خودبزرگ‌بینی و عزت‌نفس فرد بیش‌ازحد زیاد
  2. کاهش نیاز به خواب
  3. پرحرف‌تر از حالت معمول، تند حرف زدن
  4. فرار افکار
  5. حواس‌پرتی
  6. پرداختن به فعالیت‌های بیش از گذشته
  7. درحد افراط به فعالیت‌هایی می‌پردازد که پیامد ناراحت‌کننده دارد.

مطلب مرتبط: کیس استادی افسردگی

انواع اختلال دوقطبی چیست؟

حالا براساس سه اپیزودی که معرفی کردیم، می‌توانیم اختلال دوقطبی نوع یک (I) و اختلال دوقطبی نوع دو (II) را از هم تشخیص بدهیم. نشانه‌ها، طول مدت و تعداد علایم اختلال دوقطبی I و II را ببینید.

  • دوقطبی I

در اختلال دوقطبی نوع یک، یک یا چند اپیزود مانیک وجود دارد ولی در اختلال دوقطبی نوع دو، هرگز اپیزود مانیک وجود نداشته‌است؛ درعوض یک یا چند اپیزود افسردگی عمده و یک یا چند اپیزود هیپومانیک وجود دارد. جدول زیر در به‌خاطر سپردن دوقطبی I بهتان کمک می‌کند.

جدول علایم و طول مدت دوقطبی I براساس DSM-5

مدت
  • دوره‌ی مانیا: حداقل 1 هفته
  • دوره‌ی هیپومانیا: حداقل 4 روز
  • دوره‌‎ی افسردگی اساسی: حداقل 2 هفته
علایم

دوره‌های مانیا یا هیپومانیا

  • بالا بودن و تحریک‌پذیری نابهنجار خلق
  • افکار خودبزرگ‌بینی
  • کاهش نیاز به خواب
  • کلام پرفشار
  • افکار پرسرعت و گسترده
  • حواس‌پرتی
  • پرتحرکی
  • فعالیت‌‎های تکانشی/ پرخطر

دوره‌های افسردگی

مشابه دوره‌های اختلال افسردگی اساسی

تعداد علایم موردنیاز
  • حداقل 1 دوره‌ی مانیا
  • بالا بودن و تحریک‌پذیری نابهنجار خلق (ضروری)
  • حداقل 3 علامت دیگر (درصورت تحریک‌پذیری خلق، حداقل 4 علامت)

  • دوقطبی II

در دوقطبی نوع II به‌جای مانیا، دوره‌ی هیپومانیا وجود دارد. هیپومانیا با سایر اختلالات اشتباه گرفته می‌شود؛ ازجمله خلق بالا اما طبیعی. مثلا بعضی از افراد مبتلا به افسردگی، ممکن است موقع خروج از یک دوره افسردگی شدید، هیجان‌زده و سرخوش باشند. یک‌سری از داروها مثل ضدافسردگی‌ها هم می‌توانند علایم هیپومانیک ایجاد کنند.

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی II، معمولا زمانی به متخصص مراجعه می‌کنند که در اپیزود افسردگی عمده قرار دارند و به‌احتمال کمی همان ابتدای کار، از اپیزود هیپومانیا شکایت ندارند. معمولا خود اپیزود هیپومانیک باعث نقص عملکرد نمی‌شود بلکه نابسامانی در عملکرد درنتیجه‌ی اپیزودهای افسردگی عمده است. همچنین نقص عملکرد، به‌دلیل نوسانات خلقی دائمی و پیش‌بینی‌ناپذیر و غیرقابل اتکا بودن فرد در روابط بین‌فردی و شغلی روی می‌دهد.

معیارهای DSM-5 برای تشخیص اختلال دوقطبی II

A. حضور یا سابقه‌ی حضور حداقل یک اپیزود هیپومانیک حضور یا سابقه‌ی حضور حداقل یک اپیزود افسردگی عمده
B. هرگز یک اپیزود مانیک وجود نداشته‌است.
C. اختلال اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی‌فرم، دیلوژنال یا سایر اختلالات طیف اسکیزوفرنی مشخص یا نامشخص و سایر اختلالات سایکوتیک برای روی‌دادن اپیزودهای هیپومانیک و افسردگی عمده توضیح بهتری نیستند.
D. سمپتوم‌های افسردگی یا غیرقابل‌پیش‌بینی بودنِ فرد، در عملکرد اجتماعی، شغلی و شخصی، نابسامانی معنی‌دار ایجاد می‌کند.

  • اختلال سیکلوتیمیک

اختلال سیکلوتیمیک نسخه‌ی طولانی‌تر و ملایم‌تر اختلال دوقطبی II است. در این اختلال، فرد حداقل دوسال و به‌‌طور مکرر سمپتوم‌های هیپومانیا را تجربه می‌کند ولی این سمپتوم‌ها معیارهای اپیزود هیپومانیک را برآورده نمی‌کنند. هم‌چنین به‌ دفعات افسردگی را تجربه می‌کند اما این سمپتوم‌ها معیارهای اپیزود افسردگی عمده را برآورده نمی‌کنند. این اختلال معمولا در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و احتمال این‌که فرد مبتلا، به اختلال دوقطبی I یا دوقطبی II مبتلا شود، 15 تا 50درصد است. در جدولی که در ادامه می‌آید، می‌توانید به‌طور خلاصه، دو اختلال دوقطبی نوع یک و دو را که اغلب با هم اشتباه گرفته می‌شوند، مقایسه کنید.

جدول مقایسه اختلال دوقطبی یک و دو براساس DSM-5

تشخیص نوع I   معیارهای لازم برای حداقل یک اپیزود مانیک
تشخیص نوع  II حضور یا سابقه‌ی حضور حداقل یک اپیزود هیپومانیک؛ حضور یا سابقه‌ی حضور حداقل یک اپیزود افسردگی هرگز یک اپیزود مانیک وجود نداشته‌باشد.
علایم

اختلال دوقطبی I:

وجود حداقل یک اپیزود مانیک (یک دوره‌ی حداقل 1 هفته‌ای که در آن فرد به‌طور غیرعادی احساس سرخوشی و خوشحالی می‌کند، به‌شدت تحریک‌پذیر و زودرنج است. خلق بین این دو مود در نوسان است.)

اختلال دوقطبی II:

حضور یا سابقه‌ی یک اپیزود هیپومانیک و حضور حداقل یک اپیزود افسردگی‌ عمده (عدم حضور اپیزود مانیک)

تفاوت دوقطبی نوع یک و دو دوقطبی نوع دو، مزمن‌تر اپیزودهای افسردگی در دوقطبی دو در مقایسه با دوقطبی یک فراوان‌تر و طولانی‌تر ‌مشاجره‌ی زناشویی و خودکشی در نوع دو بیشتر شروع دوقطبی نوع دو، زودتر
پاورقی

افراد مبتلا به دوقطبی نوع یک با احتمال بیشتری اقدام به خودکشی می‌کنند و در این کار موفق می‌شوند.

مبتلایان به دوقطبی نوع دو اغلب زمانی مراجعه می‌کنند که در اپیزود افسردگی هستند.

مشخصه‌های تشخیصی اختلال دوقطبی

ویژگی های اختلال دوقطبی

قبل از آن‌که به مرحله‌ی تشخیص افتراقی برسید، لازم است مشخصه‌های مهم اختلالات دوقطبی را بشناسید. مثل؛

  • تندچرخی

برخی از مبتلایان به اختلال دوقطبی، به‌سرعت وارد دوره‌های افسردگی و شیدایی می‌شوند و به‌سرعت از آن‌ها خارج می‌شوند. شخص مبتلا به اختلال دوقطبی که حداقل چهار دوره‌ی شیدایی یا افسردگی را ظرف یک سال تجربه می‌کند، دچار اختلال تندچرخ (rapid cycling) تشخیص داده می‌شود که به‌نظر می‌رسد نوع شدید اختلال دوقطبی است و به درمان‌های استاندارد به‌خوبی جواب نمی‌دهد.

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I تندچرخ، بیشتر مونث‌اند و بیشتر دوره‌های افسردگی و هیپومانیا پیدا می‌کنند. به‌نظر می‌رسد یعنی یک عامل خارجی مثل استرس یا درمان دارویی، در پیدایش تندچرخی دخیل باشد.

  • الگوی فصلی

اختلال دوقطبی هم مانند اختلال‌های افسردگی، ممکن است در فصل‌های خاصی رخ بدهد. برخی تحقیقات نشان داده‌اند که دوره‌های مانیا در بهار و تابستان شیوع بیشتری دارند.

  • شروع و مدت

میانگین سن شروع در اختلال دوقطبی نوع یک، 15 تا 18سالگی و در اختلال دوقطبی نوع دو، 19 تا 22سالگی است. هرچند هر دو اختلال می‌توانند در کودکی شروع شوند. حدود 5 تا 10درصد از بیمارانی که در ابتدا تشخیصشان اختلال افسردگی اساسی است، 6 تا 10سال پس از نخستین دوره‌ی افسردگی دچار دوره‌ی مانیا می‌شوند. سن متوسط این تغییر، 32سالگی است و اغلب بعد از 2 تا 4 دوره‌‎ی افسردگی پیدا می‌شود.

تشخیص افتراقی اختلالات دوقطبی

همه‌ی اطلاعاتی که تا این‌جا درباره‌شان حرف زدیم، قرار است ما را به یک تشخیص درست هدایت کنند. در اختلال دوقطبی نوع I که فرد دوره‌ای از افسردگی را تجربه می‌کند، تشخیص افتراقی برای او مشابه فرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی است. اما اگر فرد، دچار شیدایی باشد، افتراق گسترده‌ای وجود دارد؛ ازجمله سایر اختلال‌های خلقی، اختلال‌های روان‌پریشی، اختلال‌های طبی و مواد.

  • اختلالات روان‌پریشانه

اختلال روان پریشانه مانیا

برای تمایز میان دوره‌ی مانیا از روان‌پریشی حاد، باید بدانید که بگووبخند، انبساط خاطر و مسری بودن خلق در دوره‌های مانیا بسیار شایع‌تر از اسکیزوفرنی است. ترکیب خلق شیدا، تکلم سریع و پرفعالیتی هم به‌نفع تشخیص مانیاست. شروع دوره‌ی مانیا اغلب سریع است و معمولا به‌نظر می‌رسد که تغییر واضحی در رفتار بیمار حادث شده‌است.

  • اختلالات شخصیت

هیپومانیا ممکن است اغلب با بی‌ثباتی خلقی در اختلالات شخصیت، به‌ویژه اختلال شخصیت مرزی اشتباه گرفته شود. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی هم مثل بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی II به‌علت دوره‌های متعدد علائم اختلال خلقی قابل‌توجه، اغلب زندگی به‌شدت مختلی دارند.

  • بیماری‌های طبی و مواد

برعکس علایم افسردگی که تقریبا در تمام اختلالات روان‌پزشکی دیده می‌شود، علایم مانیا متمایزتر است ولی آن‌ها هم می‌توانند بر اثر طیف وسیعی از بیماری‌های داخلی و مواد ایجاد می‌شود. درمان با داروهای ضدافسردگی، می‌تواند سبب بروز مانیا در برخی از بیماران شود. مسمومیت با کوکائین و آمفتامین می‌تواند باعث آغاز سمپتوم‌های مانیک بشود.

علل ابتلا به اختلالات دوقطبی

در سبب‌شناسی اختلالات روان‌شناختی، معمولا علل مختلفی، مطرح می‌شود. در اختلالات دوقطبی هم طیفی از علل زیستی و محیطی، معرفی شده‌اند.

1. ژنتیک

مطالعات نشان می‌دهد که ابتلا به اختلال دوقطبی موجب افزایش خطر ابتلا به اختلال دوقطبی در بستگان نزدیک می‌شود اما لزوما باعث افزایش خطر ابتلای آنان به اختلال دوقطبی نمی‌شود. شواهد زیادی نشان می‌دهند که اختلالات دوقطبی، خانوادگی هستند. به‌ویژه درمورد زنان، اختلالات دوقطبی، منعکس‌کننده‌ی آسیب‌پذیری ژنتیکی زیربنایی است.

2. انتقال‌دهنده‌های عصبی و دستگاه درون‌ریز

تحقیقات بسیاری از نقش نوروترنسمیتورها در ابتلا به اختلالات روان‌شناختی حمایت می‎کنند، درباره‌ی اختلالات خلقی معمولا گفته می‌شود که ماجرا به کمبود میزان سروتونین برمی‌گردد. البته در سال‌های اخیر، توجهات از انتقال‌دهنده‌های عصبی به دستگاه درون‌ریز معطوف شده‌ که روی پرکاری محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنوکورتیکال متمرکز است؛ محوری که هورمون‌های استرس تولید می‌کند.

3. استرس

استرس داشتن در اختلال دوقطبی

رویدادهای پراسترس با شروع دوره‌های اختلالات خلقی، رابطه‌ی قوی دارد. رویدادهای پراسترس منفی، ماشه‌ی افسردگی را می‌چکانند و درمورد شیدایی به‌نظر می‌رسد رویدادهای پراسترس مثبت زندگی، اثرگذارند. تلاش برای رسیدن به اهداف مهمی مثل قبولی در تحصیلات تکمیلی، به‌دست آوردن شغل جدید، ترفیع گرفتن، ازدواج کردن و… ماشه‌ی شیدایی را در افراد آسیب‌پذیر می‌چکاند. اگرچه تقریبا همه‌ی کسانی که دچار اختلال خلقی می‌شوند، یک رویداد پراسترس را تجربه کرده‌اند ولی اکثر کسانی که چنین رویدادهایی را تجربه می‌کنند، دچار اختلالات خلقی نمی‌شوند.

4. روابط زناشویی

افسردگی و اختلال دوقطبی، به‌شدت تحت‌تأثیر استرس میان‌فردی و به‌خصوص نارضایتی زناشویی هستند. به همین دلیل درمانگران هم‌زمان با درمان اختلال خلقی، درمان روابط زناشویی مختل را هم اجرا می‌کنند.

درمان اختلالات دوقطبی

شناخت اختلالات دوقطبی و علل زمینه‌ساز آن‌ها در نوع درمانِ انتخابی موثر است. خط اول درمان در این اختلالات، اغلب درمان دارویی است و روان‌درمانی‌ها هم به‌عنوان مکمل ضروری، به‌کار می‌روند. مداخله‌های درمانی در اختلالات دوقطبی را مرور می‌کنیم.

  • درمان دارویی

درمان دارویی اختلالات دوقطبی شامل مرحله‌ی حاد و مرحله‌ی نگه‌دارنده است. ضدافسردگی‌ها و ضدروان‌پریشی‌ها، رویکرد اصلی در درمان است. اخیرا سه تثبیت‌کننده‌ی خلق ضدتشنج و شماری ضدروان‌پریشی آتیپیک هم به این داروها افزوده شده‌اند. پیش از یافتن درمان بهینه، لازم است داروهای مختلفی امتحان شوند. استفاده از چند دارو برای اختلال دوقطبی شایع است.

  • روان‌درمانی فردی

روان درمانی فردی

نوعی درمان‌ روان‌شناختی که به درمان ریتم میان‌فردی و اجتماعی معروف است، به بیماران برای تنظیم چرخه‎های خوردن و خوابیدن و دیگر برنامه‌های روزانه و موثرتر کنار آمدن با رویدادهای پراسترس زندگی، به‌خصوص مشکلات میان‌فردی، کمک می‌کند. گفته می‌شود بیماران دریافت‌کننده‌ی این درمان، مدت زمان بیشتری را بدون یک دوره‌ی جدید شیدایی یا افسردگی تجربه می‌کنند.

  • درمان خانوادگی

تنش خانوادگی با عود اختلالات دوقطبی رابطه دارد. مطالعات نشان می‌دهد که درمان‌های معطوف به کمک به خانواده، برای فهم نشانه‌های فرد مبتلا، پرورش مهار‌ت‌های مقابله‌ای جدید و سبک‌های ارتباطی سازگارانه، از عود بیماری پیش‌گیری می‌کنند.

منابع

خلاصه‌ی روانشناسی کاپلان و سادوک فرزین رضاعی جلد دوم، نشر ارجمند

آسیب‌شناسی روانی بارلو، ترجمه‌ی مهرداد فیروزبخت، نشر موسسه‌ی خدمات فرهنگی رسا

آسیب‌شناسی روانی گنجی، نشر ساوالان، جلد اول

نکته: تعریف و طبقه‌بندی اختلالات روان‌شناختی در منابع دانشگاهی مختلف، ممکن است قدری متفاوت باشد. بنابراین بهتر است برای مطالعه‌ی اختلالات، به‌قصد امتحانات کلاسی یا شرکت در آزمون، از منبع معرفی‌شده‌ی استادتان استفاده کنید. توضیحات مقالات ما در بحث اختلالات که به یک یا چند منبع مشخص استناد می‌کند، می‌تواند به‌عنوان مرجع مکمل برایتان مفید باشد.

مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی ⇐ منابع کنکور ارشد روانشناسی