شاید عبارت چالش های اتاق درمان کمی به نظرتان عجیب برسد اما در این مقاله میخواهیم از سختی های راه روانشناسان برایتان بگوییم. روان‌درمانگری، حرفه‌ای جذاب و درعین‌حال، دشوار و پر از چالش است. یک روانشناس درطول سال‌های تحصیلش، یاد می‌گیرد که با کمک گرفتن از چه رویکردهایی و با استفاده از چه تکنیک‌هایی، به مراجعانش کمک کند اما این کمک کردن لزوما، روی یک ریل روان و هموار حرکت نمی‌کند. خیلی‌وقت‌ها در مسیر درمان، موانع و سرعت‌گیرهایی ایجاد می‌شود که کار را حسابی سخت می‌کند. از این موانع با عنوان چالش های اتاق درمان، یاد می‌شود. در ادامه‌ی مطلب، با نور انداختن بر دست‌اندازهای کمابیش نامرئی جلسات درمان، با گوشه‌ای از سختی‌های روان‌درمانی آشنا می‌شویم. پیش‌تر در مقاله‌ی چالش های رشته‌ روانشناسی در ایران بخش دیگری از دشواری‌های این حرفه را بررسی کرده‌ایم.

مقاومت در روان‌درمانی

یکی از رایج‌ترین چالش های اتاق درمان که درمانگران تازه‌کار را به‌خصوص خیلی نگران می‌کند، مقاومت مراجع در مشاوره است. مقاومت به موقعیتی می‌گویند که درمانجو، تلاش‌های درمانگر برای کنار زدن روش‌های آسیب‌زای او در حل مشکلات را خنثی می‎کند. به زبان ساده، اجازه نمی‌دهد درمانگر به او برای ایجاد تغییر و رفع مسئله‌اش، کمک کند. عجیب نیست که آدم خودش با دست خودش درجریان درمان شدنش، اختلال ایجاد کند؟ مگر مراجع نمی‌خواهد مسئله‌اش حل شود، پس مقاومت برای چیست؟

خب ماجرا به همین سادگی‌ها نیست. آدم‌ها دوست ندارند از رفتارهای فعلیشان به‌راحتی دست بکشند، حتی اگر خیلی باعث ناراحتیشان شود. درواقع همین ناراحتی است که فرد را وادار کرده‌است کمک بگیرد اما ماجرا این است که فکر کردن به مسائل دردناک و حرف زدن درباره‌ی آن‌ها، کار سختی است. مثلا فرض کنید دختر جوانی، همیشه از مادرش این پیام را می‌گرفته که به‌اندازه‌ی کافی خوب نیست. این دختر که در تمام زندگی‌اش از مادرش ترسیده و هیچ‌وقت از او تأیید نگرفته، طبیعتا دوست ندارد درباره‌ی مادرش حرف بزند و مسائل مربوط به او را به‌خاطر بیاورد چون باعث آزارش می‌شود.

انواع مقاومت در روانشناسی

مقاومت مراجع در اتاق درمان - چالش اتاق درمان

مقاومت -که از رویکرد روان‌کاوی وارد ادبیات درمانگری شده‌است- آن‌دسته از رفتارهای مراجع را شامل می‌شود که اجازه نمی‌دهند مواد ناهشیار وارد حیطه‌ی هشیاری شود؛ یک‌جور دفاع! حالا ببینیم این دفاع ناهشیار، به چه شکل‌هایی در جلسات درمان ظاهر می‌شود.

  • سکوت

بعضی از مراجعان ممکن است درجریان جلسات درمان کم‌حرف شوند، بین حرف‌هایشان مکث‌های طولانی ایجاد کنند یا مثلا بگویند که چیزی به فکرشان نمی‌رسد.

  • تکرار

بعضی از درمانجوها مدام موضوعی را تکرار می‌کنند یا فقط حول‌وحوش یک مسئله حرف می‌زنند. مثلا فردی ممکن است کل جلسات را به حرف زدن درباره‌ی مالیات و مسائل شغلی بگذراند درحالی‌که این چیزها دلیل اصلی مراجعه‌ی او به درمانگر نیستند.

  • بحث

بعضی از مراجعین با درمانگر، بحث‌های عقلایی راه می‌اندازند. وقتی درمانگر، به موضوعی خاص علاقه نشان می‌دهد -مثلا رویا- شروع می‌کنند به دائم حرف زدن درباره‌ی رویاهایشان تا به مسئله‌ی اصلی نپردازند و مسئولیتی هم بابت این کار متوجهشان نباشد، چون توپ را در زمین درمانگر می‌اندازند.

  • بی‌نظمی

شکل دیگری از مقاومت درمانجو، خودش را به‌صورت تأخیرهای مکرر در جلسات درمان، کنسل کردن یا فراموش کردن جلسات، نشان می‌دهد.

  • تغییرات ناگهانی

مقاومت مراجع، می‌تواند شکل‌های پنهان‌تری هم داشته‌باشد؛ مثلا ممکن نشانه‌های درمانجو ناگهان تشدید شود یا برعکس، یک‌دفعه حالش خوب شود. در هر دو حالت، میل ناهشیار درمانجو به این است که روند درمان متوقف شود. درصورت اول، با این پیام که «باید درمان رو تموم کنیم، حالم داره بدتر می‌شه.» و درصورت دوم، با این پیام که «ادامه دادن درمان، ضرورتی نداره چون دیگه خوب شدم.»

  • برون‌ریزی رفتاری

یکی دیگر از شکل‌های مقاومت است که در آن، درمانجو به کارهای نامعقول یا بالقوه خطرناک دست می‌زند تا از اضطراب ناشی از درمان فرار کند. مثلا ممکن است ناگهان به کوهنوردی روبیاورد یا دست به مصرف مواد بزند.

  • عقلانی‌سازی

یکی از مکانیسم‌های دفاعی رایج است، در جلسات درمان هم می‌تواند رخ بدهد. در این نوع مقاومت، درمانجو تجربیات و خاطراتش را از محتوای هیجانی، خالی می‌کند و با آن‌ها بسیار آرام و عقلانی مواجه می‌شود. مثلا درمانجویی که شغلش را ازدست داده‌است، به‌جای ابراز خشم و غم نسبت به این اتفاق، درباره‌ی وضعیت اقتصادی کشور، از منظری کاملا عقلانی و غیرشخصی، بحث می‌کند. در شکل عقلانی‌سازی مقاومت، احساسات نادیده گرفته و تجربیات، با پناه بردن به عقلانیت بررسی می‌شوند. برای آشنایی با انواع مکانیسم دفاعی، می‌توانید به مقاله‌ی مکانیسم های دفاعی رایج در روانشناسی مراجعه کنید.

انتقال در روانشناسی

انتقال در روانشناسی - چالش های اتاق درمان

از دیگر چالش های اتاق درمان انتقال است. انتقال، وقتی رخ می‌دهد که درمانجو طوری به درمانگر واکنش نشان بدهد که انگار او مظهر یکی از آدم‌های مهم دوران کودکی‌اش است. انتقال را همه‌مان در زندگی روزمره، تجربه کرده‌ایم. مثلا ممکن است کسی نسبت به استاد دانشگاهش، محبتی عمیق در دلش احساس کند چون بدون این‌که متوجه باشد، نقش پدرش را به او داده‌است. یا برای مثال ممکن است بدون هیچ دلیل خاصی از کسی که چندان نمی‌شناسیمش و جفایی هم در حقمان نکرده، بدمان بیاید چون در ناهشیارمان شبیه به کسی است که پیش‌تر باعث آزارمان شده.

خب از این مثال‌ها می‌شود فهمید که انتقال، می‌تواند شامل احساسات منفی و مثبت باشد و ناخودآگاه رخ می‌دهد. نکته‌ی خیلی مهمی که باید در این‌باره بدانیم این است که انتقال، منعکس‌کننده‌ی واقعیت موجود نیست بلکه عمدتا در دوران کودکی فرد ریشه دارد. به بیان دیگر، می‌شود این‌طور گفت که واکنش‌هایی که درمانجو در فرایند انتقال نشان می‌دهد، درواقع احساسات، باورها و پیش‌فرض‌های او نسبت به دیگریِ مهم زندگی‌اش است که به سمت درمانگر جابه‌جا شده‌است.

انتقال مثبت و منفی

انتقال مثبت، یعنی وقتی که درمانجو احساسات خوشایندی را از اشخاص مهم زندگی‌اش به درمانگر نسبت می‌دهد، می‌تواند به بهبود سریع مراجع در مراحل اولیه‌ی درمان منجر شود. اما این مسئله، دوام چندانی ندارد؛ چون هم سطحی است و مبنای واقعی ندارد و هم بعدا در جریان درمان که دفاع‌های درمانجو به چالش کشیده شود، احساسات مثبت کم‌رنگ می‌شوند و حتی ممکن است انتقال منفی وارد میدان شود. یعنی مراجع، تعارضات و مشکلاتی را که در دوران کودکی باعث احساساتی مثل خشم، نفرت، طردشدگی و… در او می‌شده‌اند، به درمانگرش نسبت بدهد.

خب، موقعیت پیچیده‌ای است اما یک درمان‌گر باتجربه، می‌تواند از واکنش‌های مراجع، به سرنخ‌های خوبی درباره‌ی ماهیت مشکلات او برسد؛ انتقال را تفسیر کند و به‌کمک این کار، به درمانجو کمک کند تا به منشأ واکنش‌هایش و نامعقول بودن آن‌ها پی ببرد و به‌مرور مهارشان کند. دوتا از رایج‌ترین شکل‌های انتقال را ببینید؛

  • اظهارنظر درمانجو درباره‌ی لباس درمانگر یا چیدمان اتاق درمان، درقالب تحسین، ابراز تنفر، ابراز عشق یا عصبانیت
  • حمله‌ی درمانجو به اثربخشی روان‌درمانگری یا ابراز درماندگی و وابستگی درجریان درمان

انتقال متقابل چیست؟

انتقال متقابل در روانشناسی - چالش های اتاق درمان

در روان‌درمانی وقتی از انتقال حرف می‌زنیم، مفهوم دیگری دربرابرش سربرمی‌آورد به‌نام انتقال متقابل. از اسمش می‌توانید حدس بزنید که موضوع چیست؛ موقعیتی است که در آن، درمانگر، احساسات و باورهایش نسبت به افراد مهم زندگی‌اش را به درمانجو انتقال می‌دهد. انتقال متقابل هم مثل انتقال، ناهشیار است و می‌تواند باعث اخلال در روند درمان شود، مگر این‌که درمانگر به‌موقع این احساسات را در خودش شناسایی کند و برای متوقف کردن آن‌ها راهکاری بیندیشد؛ مثلا مسئله را با یک درمانگر دیگر درمیان بگذارد. در موارد شدیدی هم که ممکن است احساس علاقه یا خشم زیادی در او نسبت به مراجع ایجاد شود، لازم است درمانجو را به روان‎درمانگر دیگری ارجاع بدهد.

اما خب، اگر درمانگر برای کنترل انتقال متقابل کاری انجام ندهد، آیا درمانجو محکوم است که هر نوع واکنش او را بپذیرد؟ البته که نه! درمانجو باید بداند که یکی از وظایف درمانگر، حفظ حدومرزهای اخلاقی است. یعنی این‌که درمانگر اجازه ندارد بیرون از محیط درمان با مراجعانش ارتباط داشته‌باشد؛ هیچ شکلی از ارتباط، نه کاری، نه دوستانه و نه حتی به‌عنوان بخشی از روند درمان. به‌علاوه درمانگر حق ندارد در اتاق درمان، رابطه‌ی صمیمانه و مهرآمیز با درمانجو برقرار کند. ابراز خشم و عصبانیت نسبت به مراجع، تصمیم گرفتن به‌جای او یا وادار کردنش به انجام کاری، همگی رفتارهای اشتباهی است که می‌تواند از فرایند انتقال متقابل ناشی شود. در مقاله‌ی حقوق مراجعین در اتاق درمان، می‌توانید به‌طور مفصل با بایدها و نبایدهای اتاق درمان، آشنا شوید.

تفسیر در روان‌درمانی به چه معناست؟

کمی بالاتر، در توضیح فرایند انتقال، گفتیم که درمانگر به‌کمک تفسیر به درمانجو کمک می‌کند تا خاستگاه ناهشیار احساساتش را پیدا کند. حالا می‌خواهیم بفهمیم چطوری این کار را می‌‎کند. تفسیر، روشی است که ازطریق آن محتوای ناهشیار افکار و رفتار، فاش می‌شود و درمانجو یاد می‌گیرد که دید متفاوتی به فکرها، اعمال، احساسات و آرزوهایش پیدا کند. نگرش‌های قدیمی و باورهایی که مشکلات فعلی را در زندگی مراجع ایجاد کرده‌اند، شبیه به غل‌وزنجیری نامرئی به دست‌وپای او پیچیده شده‌اند. در جریان انتقال، این زنجیرهای زنگ‌زده، خودشان را نشان می‌دهند و تفسیر، وارد میدان می‌شود تا درمانجو را از شر آن‌ها رها کند.

تفسیر، درنهایت قرار است به بینش منجر شود که نتیجه‌ی نهایی‌اش تغییر رفتار خواهدبود. خب طبعا این کار، سخت و زمان‌بر خواهدبود؛ چون لازم است که معنای رفتارها، فکرها و احساسات مراجع، به او گفته ‌شود تا کم‌کم ریشه‌ی ناهشیار رفتارهایش برایش آشکار شود. تفسیر، به حد بالایی از دقت و ظرافت نیاز دارد؛ طوری که اگر در زمان نامناسب و با لحن نامناسب ارائه شود، نه‌تنها کمک‌کننده نخواهدبود که حتی می‌تواند آسیب‌زا باشد.

توصیه روان‌کاوی درباره تفسیر

تفسیر در روانشناسی - چالش در اتاق درمان

در روان‌کاوی معمولا توصیه می‌شود تفسیر وقتی ارائه شود که موضوع در آستانه‌‎ی ورود به آگاهی مراجع باشد؛ یعنی آمادگی کافی برای پذیرشش وجود داشته‌باشد. به‌علاوه، تفسیر باید حد متعادلی از اضطراب ایجاد کند؛ آن‌قدر که درمانجو به فکر فروبرود ولی نه آن‌قدر زیاد که آن را پس بزند. نکته‌ی مهم دیگر این است که تفسیر، باید براساس گفته‌های قبلی درمانجو باشد و به حرف‌ها و توصیف‌های خود او استناد نکند، نه این‌که حکمی شخصی از جانب درمانگر باشد.

درنهایت، درمانگر باید بعد از ارائه‌ی تفسیر، به واکنش مراجع اهمیت بدهد. آیا او را عصبانی کرده یا به فکر فروبرده؟ مراجع همان لحظه که تفسیر را دریافت کرده، با تعجب فریاد زده که «چرا تا حالا این‌طوری به این موضوع فکر نکرده‌بودم؟» یا بعد از گذشت چند جلسه‌، اظهار کرده‌ که نظر درمانگر درباره‌ی فلان مسئله درست بوده‌است؟ گاهی اوقات تفسیر، درست می‌زند به قلب تعارضات ناهشیار مراجع، گاهی هم صرفا با یک‌سری سوال و اظهارنظر، مراجع را به سمت بینش سوق می‌دهد. به‌هرحال، در هر دو صورت، تفسیر باید به تغییر فکر یا احساس مراجع منجر شود.

مطلب پیشنهادی برای دانشجویان روانشناسی: منابع کنکور ارشد روانشناسی

سخن پایانی

تیم تحریریه روان آموز در مطلب فوق سعی کرده تا مهم ترین نکات را درباره چالش های اتاق درمان برای شما گردآوری کند. نظر شما چیست؟ چه چالش های دیگری در اتاق درمان میان درمانگر و درمانجو وجود دارد؟ در قسمت نظرات با ما درمیان بگذارید.

منبع

برای نوشتن این مطلب، از کتاب «روانشناسی بالینی فیرس»، نوشته‌ی «ترال» و «پرینستین» از نشر رشد، کمک گرفته شده‌است.