اختلال هویت تجزیه ای به انگلیسی «Dissociative Identity Disorder» که با نام اختلال هویت گسسته هم شناخته میشود، یکی از انواع اختلالات گسستگی یا همان اختلالات تجزیه ای در dsm-5 است؛ اختلالاتی که در آنها، بخشی از حافظه یا هویت فرد از سایر بخشهای حافظه و هویتش جدا میشود. یعنی فرد ممکن است بعضی از اتفاقهای مهم مربوط به خودش و زندگیاش را بهیاد نیاورد یا احساس کند که چیزی در وجودش عوض شدهاست.
روانشناسان معتقدند که حالتهای گسستگی، درواقع واکنش ذهن به اتفاقات غیرقابلتحمل هستند. کودکی که مدام درمعرض بدرفتاری قرار میگیرد، حالت گسستگی از بدن را تجربه میکند تا بتواند ازنظر ذهنی، با فشار روانی ناشی از بدرفتاری کنار بیاید. در مقالۀ حاضر، با علائم بیماری اختلال هویت تجزیه ای، بهاختصار «DID»، آشنا میشویم و علل و روشهای درمانی این اختلال را با هم بررسی میکنیم.
اختلال هویت تجزیه ای چیست؟


در اختلال هویت تجزیه ای، دو یا چند شخصیت در یک فرد، بهنوبت رفتار او را کنترل میکنند. درواقع فرد مبتلا به اختلال تجزیه هویت، نمیتواند جنبههای مختلف هویت، حافظه و هشیاریاش را در هم ادغام کند و هر حالت شخصیتش را طوری تجربه میکند که انگار از سایر ابعاد، جداست.
بنا به همین مشخصه، قبلاً با نام «اختلال چندشخصیتی» شناخته میشد. این هویتها یا شخصیتهای مختلف، معمولاً باهم در تضاد هستند (خرابکار/ سازنده، فعال/ منفعل و…) و اسمهای مختلفی هم دارند. همچنین هویتهای مختلف ادعا میکنند که از وجود هویت/ هویتهای دیگر خبر ندارند.
فرد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، نمیتواند اطلاعات زندگینامهای و رویدادهای مهم زندگیاش را بهیاد بیاورد؛ البته میزان فراموشی، بسته به هویتهای مختلف، متغیر است. مثلاً شخصیتهای پرخاشگر، حافظهشان کاملتر و شخصیتهای منفعل، خاطراتشان ناقصتر است.
کتاب مرتبط: تشخیص و درمان اختلالهای شخصیت ترجمه فرهاد جمهری
انواع هویت در اختلال هویت تجزیه ای
در اختلال هویت تجزیهای، فرد یک هویت اصلی یا میزبان دارد و یک یا چند شخصیت یا هویت فرعی. شخصیت اصلی، پیش از شروع شدن اختلال، وجود داشتهاست و هویتهای فرعی بعد از آن بهوجود میآیند. در بیشتر موارد، هویت فرعی از وجود شخصیت اصلی باخبر است اما هویت اصلی از شخصیت فرعی اطلاعی ندارد. البته ممکن است بهمرور زمان از آن آگاه شود چون بههرحال با شواهدی مواجه میشود که نشان میدهند فلان رفتار را شخصیت متفاوتی از او، انجام دادهاست.
پیشتر اشاره کردیم که هویتهای فرعی، شخصیتهای متضادی را دربرمیگیرند. حالا باید اضافه کنیم که این شخصیتها، هرکدامشان، جنبۀ خاصی از زندگی فرد را کنترل میکنند. مثلاً یک هویت، کنترل زندگی شغلی فرد را برعهده دارد و هویتی دیگر، زندگی جنسی او را کنترل میکند. در ادامه، با علائم اختلال هویت تجزیه ای که به تشخیص اختلالات گسستگی هویت کمک میکنند، آشنا میشویم.
مطلب مرتبط: اختلال شخصیت مرزی چیست و چه علائمی دارد؟
علائم اختلال هویت تجزیه ای در dsm 5 چیست؟


راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلال هویت گسسته را با پنج معیار تعریف میکند. در ادامه، ملاکهای تشخیصی اختلال هویت تجزیه ای در DSM-5 را بررسی میکنیم.
- در اختلال هویت تجزیه ای، دو یا چند حالت شخصیتی متمایز حضور دارند. فرد احساس میکند هویتش عوض میشود و این خود او نیست که تصمیم میگیرد چه کاری انجام بدهد. همراه با این احساس، در رفتارها، ادراک، هیجانها، هشیاری، شناخت و اعمال حسی-حرکتی فرد هم تغییراتی بهوجود میآید. این علائم را خود فرد متوجه میشود یا دیگران آنها را گزارش میکنند.
- فرد، اطلاعات شخصی مهم، اتفاقات روزمره و اتفاقات تروماتیک را مکرراً فراموش میکند.
- علائم اختلال، در ابعاد شغلی و اجتماعی و سایر جنبههای مهم زندگی فرد، رنج شخصی و نقص عملکردی ایجاد میکند.
- اختلال هویت گسسته، بخشی از آداب و رسوم و مراسم فرهنگی یا مذهبی در یک جامعه نیست و در کودکان، نمیتوان این علائم را به بازیهای تخیلی نسبت داد.
- علائم اختلال هویت تجزیه ای را نمیتوان به آثار فیزیولوژیک و مستقیم یک ماده یا عارضۀ پزشکی دیگری نسبت داد.
مطلب مرتبط: معرفی اختلال اضطرابی، طبقهبندی، تشخیص و درمان آن
علل پیدایش اختلال هویت تجزیه ای چیست؟
در اختلال هویت گسسته یا «DID»، تجربههای تروماتیک کودکی، نقش مهمی دارد. مطالعات نشان میدهند که بیش از 95درصد مبتلایان به اختلال هویت تجزیه ای در کودکی، تجربۀ بدرفتاری فیزیکی یا سوءاستفادۀ جنسی داشتهاند. به همین دلیل است که گفته میشود بیماری اختلال هویت تجزیه ای درواقع یکجور روش مقابلهای بهنظر میرسد که فرد ازطریق آن تلاش میکند خودش را از ترومایی که از سر میگذراند، دور کند.
یکی از کسانی که حالات گسستگی را تجربه کردهاست، کودکیاش را با وحشت دائمی از سوءاستفادۀ جنسی ناپدریاش بهیاد میآورد. او تعریف میکند هر شب که ناپدریاش بهقصد تعرض وارد اتاقش میشده، در تخیلاتش خودش را شخص دیگری میدیدهاست.
محصولات مرتبط: اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان – مریم سیف نراقی
او که نمیتوانسته از خود دربرابر ناپدریاش دفاع کند، در خیال تصور میکرده که بدنش مال خودش نیست. درواقع در جریان این شخصزدایی از خودش، درطول تجربۀ تجاوز، ازلحاظ روانی بدنش را ترک میکردهاست تا بتواند با وحشت ناشی از موقعیت دشوارش مقابله کند.
غیر از تجربۀ تجاوز جنسی، بهطور کلی آسیب در سالهای اولیۀ زندگی (تا پیش از پنج، ششسالگی)، شامل غفلت جسمی و بهرهکشی هیجانی، عامل خاطری برای اختلال هویت تجزیه ای است. حدود 90درصد مبتلایان به این اختلال، تجربۀ بدرفتاری در کودکی را گزارش کردهاند.
فاکتورهای خطر اختلال هویت گسسته
موقعیتهایی مثل عملهای جراحی دردناک در کودکی و زندگی در دوران جنگ و تروریسم هم جزو فاکتورهای خطر اختلال هویت تجزیه ای بهشمار میروند. تحقیقات روی دوقلوها نشان دادهاست که وراثت حدود 45 تا 50 درصد تفاوت را در نشانههای تجزیه ای بینفردی توجیه میکند و تجربیات محیطی استرسزا و آسیبزای غیرمشترک، اکثر تفاوت اضافی را توجیه میکنند.
مطلب مرتبط: اختلال دو قطبی چیست؟ معرفی روشهای تشخیص و درمان
عوارض اختلال هویت تجزیه ای چیست؟
در اختلال هویت تجزیه ای، اقدامات متعدد خودکشی، رفتارهای خودجرحی و رفتارهای پرخطر دیگر شایع است. بیشتر از 70درصد بیماران سرپایی مبتلا به اختلال تجزیه هویت، سابقۀ اقدام به خودکشی دارند. بیماری اختلال هویت تجزیه ای در کودکان و نوجوانان، با عملکرد نامناسب در مدرسه و روابط بینفردی، همراه است.
تجزیه در کودکان ممکن است در ارتباط با دلبستگی، حافظه و تمرکز مشکلاتی ایجاد کند یا بعضاً باعث پرخاشگری و تحریکپذیری شود و در نوجوانان هم با رفتارهای خودکشیگرا همراه باشد.
مطلب مرتبط: اختلال سوماتیک سمپتوم و اختلالات مرتبط با آن
در بزرگسالان مبتلا به اختلال هویت گسسته که کارکرد بالاتری دارند، زندگی خانوادگی شامل روابط زناشویی و فرزندپروری بیشتر از زندگی شغلی مختل میشود. بیشتر افراد دارای اختلال هویت تجزیه ای، بهمرور زمان در عملکرد شخصی و شغلی بهبود نشان میدهند اما بعضیها ممکن است در بیشتر بخشهای زندگی دچار مشکل باشند و بیماری در آنها صورت مزمن و مداوم پیدا کند.
برخی از مبتلایان به این اختلال، ممکن است دورههای روانپریشی موقتی را هم تجربه کنند. در ادامه، دربارۀ تمایز اختلال هویت تجزیه ای در مقابل روانپریشی، توضیح خواهیمداد.
مطلب مرتبط: اختلال رفتاری خواب REM، تشخیص و درمان آن
تشخیص افتراقی اختلال تجزیه هویت
در تشخیص افتراقی اختلال هویت تجزیه ای، طیف وسیعی از اختلالات باید درنظر گرفته شوند. در جدول زیر، نکات مهم برای تشخیص افتراقی «DID» را ذکر کردهایم. نکتۀ مهم دیگر در تشخیص، توجه به اختلالات همزمان با هویت تجزیه ای است که شامل این موارد میشود؛
- اختلالات مرتبط با مواد
- اختلالات افسردگی
- اختلالات خوردن
- اختلال استرس پس از آسیب
- اختلال وسواس فکری-عملی
- اختلال شخصیت ضداجتماعی
جدول تشخیص افتراقی اختلال هویت تجزیه
اختلال | شباهت با هویت تجزیه ای | وجه تمایز با هویت تجزیه |
یادزدودگی تجزیهای | در هر دو، شکاف در یادآوری وقایع زندگی، اطلاعات شخصی مهم یا رویدادهای آسیبزا وجود دارد. | در یادزدوگی تجزیهای، آشفتگی هویت وجود ندارد. |
اختلال افسردگی اساسی | مبتلایان به اختلال هویت تجزیه ای، واکنشپذیری پس از آسیب را در مواقع مشخصی از سال که آن آسیب روی داده، بهصورت غمگینی و مشغولیت فکری با خودکشی نشان میدهند. | فرد مبتلا به اختلال افسردگی، نوسانات تجزیه ای در خود و یادزدودگی تجزیه ای را تجربه نمیکند. |
اختلالات دوقطبی | در هر دو نوسان خلق وجود دارد. | تغییرات سریع در رفتار و سطوح برانگیختگی در اختلال هویت گسسته، در اختلال دوقطبی با تناوب سریع هم نامتعارف است. ازطرف دیگر، فرد مبتلا به اختلالات تجزیه هویت، مانند مبتلایان به اختلالات دوقطبی، نیاز به خوابِ کم ندارد. |
اختلال استرس پس از آسیب PTSD | اکثر مبتلایان به اختلال DID، ملاکهای تشخیصی PTSD را برآورده میکنند. | یادزدودگی تجزیه ای و نشانههای مسخ شخصیت/ واقعیت در PTSD فقط درارتباط با وقایع آسیبزاست ولی در اختلال هویت تجزیه ای، به یادآورهای پس از آسیب محدود نمیشود. |
اسکیزوفرنی | مبتلایان به اختلال شخصیت تجزیه ای، میتوانند نشانههایی مثل توهم را تجربه کنند که بهطور سطحی شبیه به نشانههای اختلالات روانپریشی بهنظر میرسد. | اختلال هویت گسسته و اختلالات روانپریشی بهوسیلۀ نشانههای مخصوص یکی از این بیماریها و نه بیماری دیگر، متمایز میشوند (مثلاً یادزدودگی تجزیه ای در اختلال هویت تجزیه ای و نه در اختلالات روانپریشی) |
اختلالات شخصیت | مبتلایان به اختلال هویت تجزیه ای، هویتهایی را نشان میدهند که بهنظر میرسد ویژگیهای اختلال شخصیت شدید را دربردارند. | تغییرپذیری طولی فرد در سبک شخصیت (ناشی از ناهماهنگی بین هویتها) با کژکاری مداوم و فراگیر در مدیریت عاطفه و روابط بینفردی که مخصوص اختلال شخصیت است، تفاوت دارد. |
اختلال ساختگی و تمارض | در اختلال ساختگی، یادزدودگی تجزیه ای دیده میشود. | افرادی که اختلال DID را وانمود میکنند، نشانههای ظریفی مثل افسردگی را که کمتر به اطلاع عموم رسانده شدهاست، نشان نمیدهند. همچنین برعکس افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، از «داشتن» این اختلال، آشفته نیستند. |
مطلب مرتبط: معرفی اختلال افسردگی؛ براساس منابع معتبر آسیب شناسی
انواع روشهای درمان اختلال هویت تجزیه ای
اختلال هویت تجزیه یکی از پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین اختلالات روانی محسوب میشود که درمان مؤثر آن نیازمند رویکردی دقیق، تدریجی و رابطهمحور است. تجربههای شدید و مزمن تروما در کودکی، پایهگذار شکلگیری این اختلال هستند، به همین دلیل روند درمان آن نمیتواند سطحی یا یکمرحلهای باشد.
در درمان اختلال هویت تجزیه ای، هدف اصلی، ادغامکردن شخصیتهای منفرد است. فرایند درمان، اغلب دشوار و طولانی است و درمانگر در نزدیکشدن به مشکلات مراجع، باید با احتیاط زیادی عمل کند.
روش رواندرمانی اختلال هویت تجزیه ای
مؤثرترین شیوۀ درمان برای اختلال DID، رواندرمانی مرحلهمحور است، که تمرکز آن بر بازسازی تدریجی ایمنی، پردازش خاطرات آسیبزا و در نهایت، یکپارچگی هویت است.
روش رواندرمانی برای اختلال هویت تجزیه ای در سه مرحله انجام میشود؛
- کاهش علائم و کارکردن روی مسائل ایمنی
- شناسایی خاطرات تروماتیک (آسیبزا)
- تلاش برای متحدکردن شخصیتها که در این مرحله، معمولاً از هیپوتیزم استفاده میشود
در جریان هیپنوتیزم، از شخصیتهای مختلف خواسته میشود تا ظاهر شوند و خودشان را به فرد مبتلا، معرفی کنند. بعد درمانگر از آنها میخواهد خاطرات و تجربیاتی را که باعث ایجاد شخصیتهای جدید شدهاند، بهیاد بیاورند.
در این فرایند، مراجع قرار است دریابد که این شخصیتها برای انجام کاری مشخص بهوجود آمدهاند اما دیگر به آنها نیازی ندارد چراکه میتواند از روشهای مقابلهای جایگزین استفاده کند. در دارودرمانی برای اختلال هویت تجزیه ای، از ضداضطرابها و ضدافسردگیها استفاده میشود که معمولاً تأثیر کمی دارند.


روش دارو درمانی اختلال هویت تجزیه ای
درمان اصلی بیماری DID یا همان اختلال هویت تجزیه ای رواندرمانی است، اما گاهی برای مدیریت علائم همزمان مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال خواب، دارودرمانی میتواند بهعنوان مکمل بهکار گرفته شود.
نکته مهم این است که بسیاری از بیماران قبل از تشخیص درست، داروهایی برای اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی یا دوقطبی دریافت کردهاند که ممکن است مناسب آنها نبوده باشد. پس دارو فقط در صورت تشخیص اختلالات همراه و با نظارت دقیق روانپزشک تجویز میشود.
درمان اختلال DID یک مسیر پیچیده و عمیق است که بیش از هر چیز، نیازمند یک رابطۀ درمانی امن و پایدار است. رواندرمانی مرحلهمحور، ستون فقرات این مسیر است و با کمک تکنیکهای تخصصی، درمانهای مکمل و در صورت لزوم دارودرمانی، میتوان به بیمار کمک کرد تا از گسست هویتی عبور کرده و به پیوستگی و انسجام روانی برسد.
محصول مرتبط: اسکیزوفرنی (راهنمای گام به گام آموزش مهارت های اجتماعی)
چالش ها و موانع درمان اختلال هویت تجزیه ای در dsm-5


تشخیص و درمان DID یا همان اختلال هویت تجزیه ای با چالشهای فراوانی همراه است. این اختلال اغلب با بیماریهای دیگر مانند اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی اشتباه گرفته میشود و کمبود آموزش تخصصی در حوزه اختلالات تجزیهای، تشخیص و درمان مناسب را دشوارتر میکند.
جابهجاییهای شخصیتی گاهی بسیار ظریف است و بیماران ممکن است بهدلیل ترس، شرم یا ناآگاهی علائم خود را پنهان کنند و بخشهای مختلف هویتشان مقاومتهایی در برابر درمان نشان دهد. همچنین بسیاری از بیماران تا مواجهه با بحرانهای جدی، مشکل خود را نمیپذیرند و برای اجتناب از قضاوتشدن، بخشهای تجزیهشدۀ خود را انکار میکنند.
این موضوع نیازمند مهارت و حساسیت ویژه درمانگران میباشد. از سوی دیگر، خطر آسیبهای ناشی از پردازش نادرست خاطرات تروماتیک، خودکشی و خودآزاری، و انتقالهای روانی تروماتیک میان بیمار و درمانگر، موانع قابل توجهی در مسیر درمان ایجاد میکنند.
درمان مؤثر نیازمند رویکردی مرحلهای است که بر تثبیت، مهارتآموزی و ایجاد رابطهای مبتنی بر اعتماد و احترام به همه بخشهای هویت بیمار تمرکز دارد. همچنین، پذیرش یکپارچگی به معنای افزایش هماهنگی و همکاری میان بخشها، نه حذف آنها، از نکات کلیدی در فرایند بهبودی است.
مطلب مرتبط: چالش های اتاق درمان چیست؟
تاثیر هویت تجزیه ای بر زندگی روزمره افراد
اختلال هویت تجزیه ای اختلالی پیچیده و ویرانگر است که بهشکلی عمیق بر ابعاد مختلف زندگی فردی، هیجانی، اجتماعی و حرفهای مبتلایان تأثیر میگذارد.
افراد دچار این اختلال، اغلب زندگیای آشفته، گیجکننده و مملو از درد روانی را تجربه میکنند، حتی اگر در ظاهر عملکردی نسبتاً موفق از خود نشان دهند.شکافهای حافظه، فراموشیهای گسترده (آمنزی)، گم شدن در مکانهای ناآشنا یا ناتوانی در به یادآوری اعمال خود، بخشی از واقعیت روزمرۀ این افراد است.
احساس هویت در بیماران مبتلا به بیماری DID دچار گسست جدی است؛ آنها ممکن است خود را نه بهعنوان یک «من» یکپارچه، بلکه بهصورت مجموعهای از «ما»های درونی تجربه کنند. این اختلال، انسجام آگاهی، حافظه، خودپنداره و ادراک را بهشدت مختل میکند و بسیاری از بیماران از ترس قضاوت شدن یا دیوانه پنداشته شدن، احساسات و تجربههای خود را پنهان میکنند.


از نظر هیجانی، این بیماران درگیر طوفانی از عواطف شدید و گاه نامفهوماند: ترس، خشم، ناامیدی یا وحشتهای بیمقدمه که بهدلیل دشواری در تنظیم احساسات، ممکن است به رفتارهای خودتخریبگرانه مانند مصرف مواد، اختلالات خوردن یا خودزنی منجر شود. این بیثباتی هیجانی، در کنار گسستهای ذهنی، عملکرد روزمره آنها را در خانه، محل کار یا تحصیل بهشدت مختل میسازد.
روابط بینفردی نیز بهوضوح تحت تأثیر قرار میگیرند. مشکلات دلبستگی، دشواری در اعتماد، ترومای ارتباطی اولیه و احتمال قربانی شدن یا آسیب رساندن به دیگران، شکلگیری و حفظ روابط پایدار را دشوار میکند.
در کنار این، بسیاری از افراد مبتلا، علائم جسمانیسازی شدیدی را تجربه میکنند؛ یعنی فشار روانی آنها بهصورت علائم فیزیکی مانند دردهای مزمن، مشکلات حسی یا حتی اختلالات پیچیدهای همچون نشانگان درد منطقهای پیچیده (CRPS) بروز مییابد. این نشانهها اغلب ریشه در تروماهای حلنشدۀ گذشته دارند.
در نهایت، ترس از افشا، احساس شرم یا سنگینی طاقتفرسای این تجربیات منجر به انزوای اجتماعی میشود. بسیاری از مبتلایان به DID خود را از دیگران کنار میکشند، زیرا باور دارند کسی نمیتواند آنها را درک کند یا ممکن است قضاوتشان کنند.
نقش حمایت اجتماعی در درمان بیماری DID
اگرچه تمرکز اصلی درمان اختلال هویت تجزیه ای بر فرایندهای درونروانی و رابطهدرمانی است، حمایت اجتماعی نیز نقش مهمی در بهبود و مدیریت این اختلال ایفا میکند. در مراحل اولیه درمان، بر ایجاد و گسترش الگوهایی از روابط مشارکتی، متقابل و ایمن، فراتر از چارچوب درمان، تأکید میشود.
برای مثال، قراردادهای ایمنی معمولاً شامل سلسلهمراتبی از اقدامات حمایتیاند که بیماران هنگام احساس خطر از آنها استفاده میکنند؛ مانند تماس با افراد مورد اعتماد پیش از رجوع مستقیم به درمانگر یا اورژانس. این ساختار، نقش شبکه اجتماعی حمایتگر را در مدیریت بحران به رسمیت میشناسد.
شرححالهای بالینی نیز نشان میدهند که برخی افراد دارای اختلال تجزیه هویت در شرایط بحرانی به خانوادۀ فعلی یا نزدیکان خود مانند همسر تکیه میکنند؛ برای نمونه، برای بازگشت ایمن به خانه پس از یک جلسۀ درمانی دشوار.
در فرایند بهبود، هدف نهایی درمان اختلال هویت تجزیه، توانمندسازی بیمار و ایجاد روابط جدید و سالم است. اگرچه تمرکز اولیه بر رابطۀ درمانگر و بیمار بهعنوان هستۀ بازسازی رابطهای است، اما با افزایش یکپارچگی درونی، بیماران توانمندتر میشوند تا روابط معنادار و سالمی را در دنیای واقعی تجربه کنند.
محصول مرتبط: تشخیص و درمان اختلالات شخصیت بر اساس DSM-5
جمعبندی و نتیجهگیری
اختلال هویت تجزیه ای (DID) اختلالی پرچالش اما قابل درک است که معمولاً ریشه در تروماهای شدید و مکرر دوران کودکی و اختلال در دلبستگیهای اولیه دارد. در این اختلال، ذهن برای بقا، به شکلگیری هویتهای مجزا متوسل میشود که عملکردهای روانی را میان خود تقسیم میکنند.
اختلال گسستگی هویت به دلیل ماهیت پنهان، شباهتهای بالینی با دیگر اختلالات، و فقدان آموزش تخصصی در بسیاری از سیستمهای درمانی، اغلب به اشتباه تشخیص داده میشود. این امر میتواند منجر به سالها رنج و درمانهای نادرست برای بیمار شود.
در این مقاله سعی کردیم اختلال هویت تجزیه ای در DSM-5 و علائم، دلایل، روشهای درمان و دیگر جزئیات وابسته مربوط به این اختلال را معرفی و بررسی کنیم . شما درمورد این اختلال چه فکر میکنید؟ نظرت خود را با ما به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
اختلال هویت تجزیه چیست و چه علائمی دارد؟
اختلال هویت تجزیه ای (DID) یک وضعیت روانی است که در آن فرد دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز دارد که بهصورت متناوب کنترل رفتار او را بهعهده میگیرند. علائم شامل فراموشیهای مکرر، احساس جدایی از خود یا محیط، و تجربه حضور هویتهای مختلف با نامها، سنین و ویژگیهای متفاوت است.
چه عواملی باعث بروز اختلال شخصیت تجزیه ای میشوند؟
این اختلال معمولاً در نتیجه تجارب تروماتیک شدید در دوران کودکی، مانند سوءاستفاده جسمی، جنسی یا عاطفی، یا بیتوجهی شدید ایجاد میشود. در مواجهه با این تجارب، ذهن کودک برای مقابله با درد و استرس، هویتهای جداگانهای ایجاد میکند.
اختلال هویت تجزیه ای چگونه تشخیص داده میشود؟
تشخیص این اختلال توسط متخصصان سلامت روان از طریق مصاحبههای بالینی دقیق و استفاده از ابزارهای ارزیابی استاندارد صورت میگیرد. این فرآیند ممکن است شامل پرسشنامهها و مقیاسهای ارزیابی تجزیهای باشد تا وجود هویتهای متعدد و علائم مرتبط بررسی شود.
آیا اختلال تجزیه هویت قابل درمان است؟
بله، با درمان مناسب میتوان علائم را مدیریت و کیفیت زندگی را بهبود بخشید. درمان معمولاً شامل رواندرمانی طولانیمدت، بهویژه روشهایی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان مبتنی بر تروما است. هدف اصلی، یکپارچهسازی هویتها و بهبود عملکرد روزمره فرد است.
چگونه میتوان به فرد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای کمک کرد؟
حمایت عاطفی، درک و صبوری از سوی خانواده و دوستان بسیار مهم است. تشویق فرد به دنبال کردن درمان حرفهای و ارائه محیطی امن و پایدار میتواند در بهبود وضعیت او مؤثر باشد. همچنین، آموزش خود درباره این اختلال میتواند به درک بهتر نیازها و چالشهای فرد کمک کند.
منابع
برای نوشتن این مقاله از منابع زیر کمک گرفته شد:
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، انجمن روانپزشکی آمریکا؛ تجدیدنظر در متن DSM-5-TR. ترجمۀ سیدمحمدی، یحیی. (1401). تهران: انتشارات روان.
آسیب شناسی روانی گنجی براساس DSM-5. (1401). تهران: انتشارات ساوالان.
اطلاع از منابع و نکات مهم کنکور ⇐ منابع ارشد روانشناسی